حق و باطل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در کلام امام علی (علیه السّلام) مرز بین حق و باطل، بسیار اندک بوده؛ باطل آن است که بگویی شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم.
• « من کتابه الی معاویه: الا و من اکله الحق فالی الجنه، و من اکله الباطل فالی النار. امام (علیه السّلام) به معاویه نوشت: آگاه باش! آن کس که بر حق بوده جایگاهش بهشت است و آن کس که بر باطل باشد در آتش است. »
نتیجه ظلم و ستم
• « ان البغی و الزور یوتغان المرء فی دینه و دنیاه، و یبدیان خلله عند من یعیبه. همانا ظلم و ستم و کارهای خلاف حق، انسان را در دین و دنیایش به هلاکت می اندازد، و نقایص و عیوبش را نزد عیب جویان آشکار و نمایان می سازد.»
سنگینی مسئولیت زمامدار
• « من کتابه للاشتر لما ولاه مصر: لیس یخرج الوالی من حقیقه ما الزمه الله من ذلک الا بالاهتمام و الاستعانه، و توطین نفسه علی لزوم الحق، و الصبر علیه فیما خف علیه او ثقل. در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر: زمامدار نمی تواند از حقیقت آن چه که از حق آنان بر عهده دارد برآید، مگر با کوشش و استمداد از خداوند متعال و آماده کردن نفس خود برای التزام به حق چه تحمل آن همه موارد سبک باشد یا سنگین. »
سستی نکردن در امر حق
...

[ویکی اهل البیت] حق و باطل (کتاب). کتاب حاضر، مجموع ده سخنرانی در مورد دو موضوع حق و باطل و احیای تفکر اسلامی است. استاد مطهری در این گفتارها با نقد نظریه مارکسیسم در باب نبرد حق علیه باطل نظر اسلامی را چنین بیان می کند که حق، اصیل و مستقل است و باطل طفیلی و گرچه گاهی شاهد غلبه ظاهری باطل تقسیم، اما پیروزی نهایی از آن حق است.
در بخش دوم استاد با تجلیل از اقبال لاهوری به مسئله احیای تفکر اسلامی می پردازد و مصادیق زیر را یادآوری می کند: عدم همبستگی در جوامع اسلامی، تفکر نادرست در باب تاثیر عمل به سعادت انسان، فهم نادرست در باب توکل و زهد.
مطالعه ی این کتاب، خواننده را در یافتن پاسخ های استدلالی پرسش های زیر یاری می کند:

پیشنهاد کاربران

واژه حق ریشه در کلمه حقیقت دارد و حق تعالی یعنی برترین حقیقت. اما از طرفی دیگر تعریف حقیقت عبارت است از تساوی و برابری و انطباق بر واقعیت ، لذا میتوان به این قضاوت و نتیجه گیری فهمانی و عقلانی دست یافت که حق تعالی یا حکیم خالق و صانع و هنرمند همین واقعیت و طبیعت و کیهان می باشد و نه چیز دیگری غیر از آن و کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی اند و نه نیستی های هستی نما یا ظل و سایه یا ماسوی و یا غیر از او و یا باطل بودن به علت کودکانه قائم به ذات نبودن آنها . در همین رابطه یک آیه قرآنی به شکل زیر بیان و درج گردیده است : هو الاول و الآخر؛ هوالظاهر و الباطن . صرف نظر از باور به وحیانی بودن یا نبودن محتوای قرآن ، با اندکی تامل و تفکر می توان به کمک چشمان سر متوجه نقص بخش اول این آیه شد یعنی از قلم افتادگی سهوی و یا از قلم انداختن عمدی لفظ یا کلمه الوسط . زیرا معنای بخش دوم این آیه به شکل زیر می باشد : هو یا الله و یا هرنام و عنوان دیگری را که برای نامگذاری آن در زبان های مختلف انسانی انتخاب کنیم ، ظاهر و باطن است یعنی ظاهر و باطن همین واقعیت و طبیعت و کیهان. لذا بخش اول این آیه به زبان فارسی و به شکل زیر حقیقت کامل می باشد : هو یا الله یا حق تعالی و یا خداوند متعال نه تنها اول و آخر همه چیز و همه کس بلکه پیوند یا وسط اول و آخر هرکدام از آنها هم می باشد. نتیجه اینکه آن حقیقت که انسان در طول تاریخ تاکنون در جستجوی آن در پویش بوده است همین واقعیت است هم ظاهر و هم باطن آن و دانشمندان علوم طبیعی و تجربی عصر جدید آنرا پیدا کرده اند و نه بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی غیر یکی دو جمله یا عبارت حقیقی مندرج در کتب آئینی و دینی. چیزی باطل است که منطبق بر واقعیت نباشد و یا اینکه وجود نداشته باشد. به عنوان مثال شرح و توضیح و توجیه و تبیین چرخه واقعی و طبیعی تولد و مرگ هندوان از طریق گردش حلول روان یا تناسخ باطل می باشد، اما این ابطال به این معنا نیست که حرکت دایره وار این واقعیت و طبیعت و کیهان از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان هم باطل باشد. و یا تفسیر گردونه مهر ایرانیان که راز و معنای ژرف و نهفته در پشت پرده ظاهر آن با راز و معنای نهفته در پشت پرده ظاهر چرخه تولد و مرگ هندوان یکی می باشد، به شکل چرخش خورشید به دور زمین که باطل است، به این معنا باشد که حرکت دایره وار آن گردونه واقعی و طبیعی هم باطل باشد. انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون به کمک چشمان سر خود و معرفت یا شناخت حسی و تجربی با این پدیده حقیقی و واقعی و طبیعی مواجه بوده و در آینده هم مواجه خواهد بود: تولد - زندگی - مرگ .
...
[مشاهده متن کامل]

انسان فهمیده و خردمند و یا انسان فهیم و عاقل از دیر باز تاکنون نتوانسته است به کمک فهم و عقل خود به موجود بودن یک پدیده حقیقی و واقعی و طبیعی دیگری در طول آن ( چه قبل و چه بعد از آن ) پی ببرد ( غیر از خردمندان گم نام در اعصار دور دست تاریخ باستان در سر زمین های ایران و هندوستان و آفرینندگان این دو گردونه و سمبل های کوچکتر بر روی آنها یعنی چلیپا و سواستیکا ) و اگر هم بویی از آن به مشام وی رسیده بوده باشد، نتوانسته است که اثرات آن رایحه را بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت فهم و درک نماید. در این زمینه بر اساس و بینش و باور فردی من، آیات قرآنی در پیرامون چگونگی بر پائی قیامت های انفرادی - صغرایی پس از مرگ و زندگی های موقت بهشتی و جهنمی برزخی در عالم میانی بهمراه پاداش ها و عذاب های موقتی بر مبنای اعمال نیک و بد در طول زندگی دنیوی تا فرا رسیدن آخرت و برپایی قیامت جمع - کبرایی و الا آخر، شرح و توضیح حقیقی و منطبق بر واقعیت این پدیده دوم نمی باشند بلکه اوهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت : مرگ - زندگی - تولد.
این زندگی که به کمک چشمان سر غیر قابل مشاهده می باشد، بر عکس زندگی دنیوی بجای تولد با مرگ آغاز و در آخر بجای مرگ با تولد به پایان می رسد. دو مرگ در تصاویر اول و دوم یکی می باشند و تولد در تصویر دوم عبارت است از تولد دوباره از مادر در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی و یا در یک مرتبه و درجه تکاملی برتر نسبت به درجات و مراتب قبلی یا پیشین و الا آخر تا رسیدن و رجعت و یا بازگشت انسان بهمراه تار و پود های کثیر و فراوان و گوناگون و مفید همین واقعیت و طبیعت و کیهان ( و نه مانند بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد به مثابه تافته هائی جدا بافته از این کل ) به حالت آفرینش اولیه یا بنیادین و یا آغازین این واقعیت و طبیعت و کیهان در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین یعنی نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی. ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام در مورد مبداء هیجگونه تصور روشنی ندارند غیر از دو داستان بنیادی و مشترک ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا از ترکیب خاک و آب یا گل باغ یا باغچه پارادیز یا پردیس یا فردوس یا جنت و یا بهشت که دو افسانه تخیلی - توهمی بیش نبوده و نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است . پس چگونه می توانند تصور روشنی از معاد داشته باشند غیر از آرزوی تخیلی - توهمی زندگی جاودانه در بهشت بهمراه پاداش های فراوان برای بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی این سه دین و پیروان آن و زندگی جاودانه در جهنم یا دوزخ بهمراه عذاب های شدید برای بقیه انسان ها از قبیل انسان هایی که قبل تولد موسا روی کره زمین از مادر متولد شده و زندگی دنیوی خودرا تجربه و سپری نموده و مرده اند ( به استثنای نوآه ( نوح ) و آبراهام ( ابراهیم ) و اهل بیت و خاندان و نوادگان و نبیرگان آنان تا ایسا و محمد ) و یا کلیه دیگران و دگر باوران و دگر اندیشان تا به امروز و آینده تا به آخرت و قیامت تخیلی و توهمی کبرایی.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را به در نیاورده باشد لازم به اشاره می دانم که بعضی از رهبران و پیشوایان و مراجع تقلید این سه دین بخصوص دو دین متاخر تر یعنی مسیحیت و اسلام از دیر باز تاکنون در اعماق باطن خود آرزوی پنهانی سر به نیست شدن بنیانگذار دو دین دیگر و پیروان آندو را پرورانده و می پرورانند.

بپرس