ناموفق

/nAmovaffaq/

مترادف ناموفق: محروم، ناکام، ناکامیاب، ناکامروا، رفوزه، مردود، شکست خورده

متضاد ناموفق: کامیاب

برابر پارسی: ناکام

معنی انگلیسی:
abortive, dud, failure, luckless, unsuccessful

لغت نامه دهخدا

ناموفق. [ م ُ وَف ْ ف َ ] ( ص مرکب ) موفق نگشته. توفیق نایافته. ناکامروا. ظفرنایافته.

فرهنگ فارسی

موفق نگشته . توفیق نایافته

مترادف ها

ill-fated (صفت)
شوم، بدبختی اور، ناموفق، بد بخت، موجب بدبختی، بد طالع

failed (صفت)
ناموفق، نا کار

unsuccessful (صفت)
ناموفق

unlucky (صفت)
شوم، سیاه، ناموفق، بد بخت، بدشگون، نحس، سیاه بخت، تیره بخت، بدیمن، بخت برگشته

infelicitous (صفت)
شوم، ناموفق، نا مناسب، نالایق، بد بخت، غیر مقتضی، نحس، سیاه بخت

untoward (صفت)
خود سر، ناموفق، تبه کار، نا مناسب، بدامد، خود سر - نامساعد

فارسی به عربی

فاشل

پیشنهاد کاربران

زندگی بخش سروسامان دهنده
زندگی بخش
ناکام
شکست خورده، عقیم مانده، کامیاب نشده و به هدف نرسیده

بپرس