پوزیتیویسم

/pozitivism/

معنی انگلیسی:
positivism

فرهنگ معین

( ~. ) [ فر . ] (اِ. ) هرگونه مذهب فلسفی که مابعدالطبیعه را رد می کند، تجربه - گرایی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پوزیتیویسم، از POSITIVE به معنای واقعی، مثبت، صریح، تحقیقی، تحصّل گرایی و اثبات گرایی می باشد.
پوزیتیویسم اصطلاحی فلسفی است که بر اساس آن، تنها روش معتبر تحقیق و شناخت، روش علمی تجربی دانسته می شود. روشی که بر پایه تجربه است.اولین بار در تاریخ علوم، این اصطلاح را آگوست کنت فیلسوف و جامعه شناسی فرانسوی به کار برد.
مراحل فکر بشر
آگوست کنت برای فکر بشر ۳ مرحله قایل بود:نخست: مرحله الهی و دینی که علل پیدایش و وقوع حوادث به علل ماورایی و الهی نسبت داده می شود؛دوم: مرحله فلسفی که علت حوادث را در جوهر نامرئی و طبیعت اشیاء مثل نیروهای مشاهده ناپذیر مادی و ذرات نادیدنی نهفته می دانست؛سوم: مرحله علمی که به جای جستجو از چرایی پدیده ها به چگونگی پیدایش پدیده ها و روابط آنها با یکدیگر می پردازد؛ مرحله سوم را همان مرحله اثباتی و تحقیقی می دانست.از نظر کنت، می توان از علوم طبیعی الگوهای نظری و روش های مطالعه را فرا گرفته و در علوم اجتماعی به کار بست. بدین معنا که روش تحقیق و رویکرد به مسایل علوم اجتماعی متفاوت از علوم طبیعی و ریاضی نیست و در علوم اجتماعی هم به مثابه علوم طبیعی باید از کشف و شهود و قضاوت های ارزشی و هنجاری پرهیز کرد.
ریشه های فکری پوزیتویسم
ریشه های فکری پوزیتویسم را می باید در تحولات عصر روشنگری قرن ۱۸ میلادی در اروپا جستجو کرد که شاهد پیدایش ایمان به عقل انسان بود یعنی همان انتظاراتی را که عصر ایمان نسبت به وحی الهی (به صورت فراگیر و جهانی) داشت، در فلاسفه عصر روشنگری، نسبت به عقل انسان تجلی یافت.در طول تاریخ انتقادات بسیاری نسبت به پوزیتیویسم وارد شد. مارکس و مارکسیست ها از یکسو و فیلسوفان مهم اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ آلمان مثل پارنه و لیپست و ماکس وبر از سوی دیگر مهم ترین منتقدان آن بوده اند. نکته اصلی این انتقادات تفاوت ماهوی موضوع علم اجتماعی از موضوع علم طبیعی و ریاضی است.
حامیان پوزیتویسم
...

دانشنامه آزاد فارسی

پوزیتیویسم (positivism)
(یا: اثبات گرایی تحصّلی) نظام فلسفی مبتنی بر شناختِ تجربیِ پدیده های طبیعی، با تأکید بر این رویکرد که متافیزیک و الهیات نظام های ناکافی و ناقص شناخت اند. اصطلاح پوزیتیویسم را نخستین بار اوگوست کُنت، به کار برد، اما برخی از مفهوم های پوزیتیویستی را می توان در آثار دیوید هیوم، دوک دو سَن سیمون و ایمانوئل کانت ردگیری کرد. کُنت، اصطلاح پوزیتیویسم را بر این مبنا برگزید که بر «واقعیت» و «گرایش سازنده» ای دلالت می کرد که او برای جنبۀ نظری این آموزه ادعا می کرد. کنت، در اصل، میل داشت که زندگی اجتماعی را با هدف تأمین خیر بشر با استفاده از دانش علمی و در نتیجه مهار نیروهای طبیعی، از نو سازمان دهد. دو مؤلفۀ اصلی پوزیتیویسم، یعنی فلسفه و نظام حکومتی (یا برنامۀ کردار فردی و اجتماعی)، را کنت بعداً با هم درآمیخت و از آن کلِّ واحدی شبیه به دینی ساخت که در آن انسان موضوع پرستش بود. تعدادی از پیروان کنت از پذیرفتنِ این تحول در فلسفۀ او سر باز زدند، زیرا به نظر می رسید که این صورتِ تحول یافته با فلسفۀ پوزیتیویستی اولیۀ او تناقض دارد. بسیاری از آموزه های کنت بعداً به همت جان استوارت میل و هربرت اسپنسر و ارنست ماخ، جرح و تعدیل شد و بسط یافت. نام «پوزیتیویسم منطقی» بر مکتب گروهی از فیلسوفان و دانشمندانی نهاده شد که در دو دهۀ ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در وین گرد آمدند. نیز ← پوزیتیویسم_منطقی

پیشنهاد کاربران

اثبات گرایی، صریح، واقعی، تجربه گرایی، مشاهده و آزمایش، یافت باوری
کنت بنیانگذار مکتب پوزیتویسم بود شاید بشود گفت عبور از قرون وسطی و فرار از اندیشه های مندرس مذهبی این دوره جهان را به سمت پوزیتویسم سوق داد !
تبیین و پوزیتیوویسم یا پوزیتیویستی یکی است به معنی وحدت علوم است ک در ان روش مطالعه یکسان است و ان هم روش تجربی است
اثبات گرایی

بپرس