عوضی

/~avazi/

برابر پارسی: نا درست، دیوانه، نادرست

معنی انگلیسی:
amiss, false, mistaken, wrong, changed, exchanged

لغت نامه دهخدا

عوضی. [ ع ِ وَ ] ( ص نسبی ، ق ) منسوب به عوض. آنچه بجای چیز دیگری آید. بدل. ( فرهنگ فارسی معین ). || معادل و مساوی. تلافی. ( ناظم الاطباء ). || اشتباهی. ( فرهنگ فارسی معین ): این کفشهای من عوضی است ؛ یعنی اشتباهی است.
- بچه عوضی ؛ به اعتقاد قدما، بچه که جنها او را برده و با بچه ای از بچه های خود تبدیل کرده اند. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ).
- عوضی دیدن ؛ اشتباهی چیزی را دیدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- عوضی گرفتن ؛ به اشتباه گرفتن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . )۱ - اشتباهی ، نادرست . ۲ - (عا. ) بدخُلق ، بدرفتار. ۳ - نالایق ، بی شخصیت .

واژه نامه بختیاریکا

آلِشتی

مترادف ها

backup (صفت)
عوضی

standby (صفت)
دم دستی، عوضی

reserve (صفت)
عوضی

auxiliary (صفت)
معین، عوضی، کمکی، امدادی، کمک دهنده

spare (صفت)
عوضی، لاغر، نازک، یدکی، نحیف، کم حرف

duplicate (صفت)
عوضی، تکراری، دو نسخه ای

reserved (صفت)
عوضی، اندوخته، کم حرف، رزرو شده

falsely (قید)
عوضی

faultily (قید)
عوضی

amiss (قید)
کثیف، بیمورد، عوضی

پیشنهاد کاربران

بدرد نخور
دروغگو
بی منطق
فضول
چیزیکه باید تو آشقال دونی بریزه
عوضی چون ریشه عربی دارد عوض یعنی تبدیل و تعویض
یعنی میشه به فارسی گفت: بی اصل، نادرست، بدل، دو رو، دروغگو، بی منطق، بدرد نخور، قابل تعویض، فضول، چیزی که لیاقت آشقال دونی رو داشته باشه که باید تو اون پرت بشه
کسی که چهره ومغز خوبی ندارد و دیوانه است
دروغگو
بد جنس
بی لیاقت
jerk {عوضی}
از خود راضی،
بدجنس،
کسی که با تغییر نظام سیاسی تغییر چهره می دهد.
لاشی
شارلاتان
کسی که شخصیت انسان رو دارد اما مغز حیوانات، عقل آن درست کار نمی کند و در کار ها به کمک نیاز دارد
خارج از انسان
همان
نادرست
همان معنی" تخم جن" را می دهد.
جابجا
کسی که بدجور رو مخ آدمه و اذیت کنه
معنی دیگش مثلا دمپایی تو عوضی پات کردی یعنی برعکس.
کسی که ذات خرابی دارد، شیطان صفت.
( slang )
dick
هوالعلیم
عوضی : کسی که در صورت انسان، ولی در سیرت پست تر از حیوان است!
بی شخصیت، نالایق و. . .
کسی که بویی از آدم بودن و انسانیت نبرده. . .
یعنی آدمی که درک و فهم نداره
پست فطرت
آدمی که با کاراش مردم رو ازار میده
پست فطرت، پست و فرو مایه، مزخرف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس