تنسر

/tansar/

لغت نامه دهخدا

تنسر. [ ت َ ن َس ْ س ُ ] ( ع مص ) گسسته شدن رسن. || پراکنده و منتشر گردیدن ریم زخم به شکستن. || پاره پاره فروریختن جامه و کاغذ. || متفرق و پراکنده گردیدن نعمت ، یقال : تنسرت النعمة عنه ؛ اذا تفرقت. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).، تن سر. [ ت َ س َ ] ( اِخ ) تنسر. نام مرد بزرگواری از پارسیان ایران بوده است که اورا موبد موبدان می گفته اند و نام او بهرام خورزاد و معاصر با شاهنشاه اردشیر بابکان و در آن زمان پادشاهی مازندران بالوراثه با مردی حنفشاه نام تعلق داشته که بر اردشیر در پادشاهی بعضی تعرضات مدعیانه می کرده. این موبد موبدان به وی نامه نوشته او را متنبه و به حضرت اردشیر متوجه داشته دیگرباره از جانب اردشیر به تبرستان رفته.... صورت آن نامه در تاریخ تبرستان تألیف محمدبن اسفندیار آملی رحمه اﷲ مسطور است. ( انجمن آرا ). طبق روایات موبدان موبد اردشیر بابکان بود و اوست که «نامه ای » به گشنسپ شاه طبرستان نوشت ، بعضی او را با کرتیر یکی دانسته اند. ( از فرهنگ فارسی معین ).... این مرد از موبدان عهد اردشیر اول است و هیرپدان هیرپد بوده است که مقامی است چون موبدان موبد و سمت مستشاری و وزارت اردشیرداشته و اوست که نامه تنسر را به جشنسف شاه طبرستان نوشته و او را بموافقت و دولتخواهی اردشیر اندرز میدهد. متن پهلوی این نامه از میان رفته و فارسی آن در تاریخ ابن اسفندیار مضبوط است و در تهران به اهتمام فاضل معاصر مجتبی مینوی طبع شده است. ( سبک شناسی بهار ج 1 ص 51 ). رجوع به سندبادنامه و مزدیسنا و فرهنگ ایران باستان ص 253 و ایران در زمان ساسانیان و خرده اوستا و یسنا ص 82 و یشتها ج 2 ص 249 و 280 و نستر شود.

فرهنگ فارسی

طبق روایات موبدان موبد عهد اردشیر بابکان بود و اوست که (( نامه تنسر ) ) را به گشنسپ شاه طبرستان نوشته . بعضی او را با (( کرتیر ) ) یکی دانسته اند .
گسسته شدن رسن یا پاره پاره فرو ریختن جامه و کاغذ ٠

دانشنامه آزاد فارسی

تَنْسَر
(یا: توسر) هیربدان هیربد دورۀ اردشیر بابکان، از گردآورندگان اَوستا. تنسر شخصیتی تاریخی است، امّا از زندگی او آگاهی چندان در دست نیست. مسعودی در مروج الذهب او را شاهزاده ای می داند که از شهریاری چشم پوشید و به زهد گرائید و صاحب مقامات عالی دینی شد. شهرت تنسر بیشتر به نامه ای است معروف به نامۀ تنسر، که به او منسوب داشته اند. این نامه ظاهراً از سوی تنسر به پادشاه طبرستان نوشته شده و در آن او را که از تغییر اوضاع و برقراری سلطنت جدید بی خبر بوده، به اطاعت از اردشیر خوانده است. نامۀ تنسر یکی از مهم ترین سندهای باقی مانده دربارۀ تشکیلات عهد ساسانی، و حاوی مطالب تاریخی، سیاسی و اخلاقی است. این نامه، که در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار مندرج است، ترجمۀ فارسی از نسخۀ عربی است، که ابن مقفع از اصل پهلوی ترجمه کرده بوده و اکنون از اصل و ترجمۀ عربی آن اثری در دست نیست. آرتور کریستنسن و مارکوارت معتقدند که این نامه از زبان تنسر جعل شده و تاریخ نگارش آن به زمان خسرو اول انوشیروان باز می گردد و انتساب نامه به تنسر و دوران اردشیر بابکان با مقاصد سیاسی و اجتماعی، با استفاده از اعتبار نام آن دو شخصیت، به عمد صورت گرفته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس