انوشیروان

/~anuSiravAn/

معنی انگلیسی:
anushirvan, [iranian king in whose reign the prophet was born]

فرهنگ اسم ها

اسم: انوشیروان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: anuširvān) (فارسی: انوشيروان) (انگلیسی: anushirvan)
معنی: جاوید، جاویدان، دارای روان جاوید، انوشروان، ( = انوشروان )، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر ( ص ) در زمان این پادشاه متولد شد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

انوشیروان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ( بمعنی جاوید. جاویدان. دارای روان جاوید ). ابن قبادبن فیروز. مادر وی دختری دهقان بود. قباد در نیشاپور اور ا بزنی گرفت. لقب وی کسری است. پس از قباد بر سر پادشاهی با برادران خود کبوس و جام به ستیزه برخاست و بیاری مهبود وزیر بپادشاهی رسید. حمداﷲ مستوفی نویسد: انوشیروان عادت و آیین و شمایل نیکو داشت و عدل و داد نیکو نهاد. ترتیب خراج ملک و ضبط لشکر داد و دفتر عرض و عارض ، او پیدا کرد. کتاب کلیله و دمنه در عهد او از هند به ایران آوردند ( رجوع شود به باب برزویه طبیب مقدمه کلیله ) ( تاریخ گزیده ص 119 به بعد ). ظهور خسرو اول که در تاریخ بلقب انوشروان ( انوشک روان یعنی جاویدان روان ) معروف است ، مطلع درخشانترین دوره عهد ساسانی است. فرقه خطرناک مزدکی مغلوب و سرکوبی شده بود در داخله صلح و سلم حکمفرما بود. در روایات شرقی خسرو اول نمونه دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف جد و جهد او برای حفظ عدالت نقل کرده اند. مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساخته اند قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه آن در محله اسپانبر موجب حیرت است. ساختمان این بنا را به خسرو اول انوشیروان نسبت داده اند. عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو انوشیروان آغاز میشود. ایران در زمان انوشیروان چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت و توسعه ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوص بخشید ( از ایران در زمان ساسانیان ).

انوشیروان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ابن خالدملقب به شرف الدین کاشی وزیر سلطان طغرل سلجوقی. او راست : نفثةالمصدور. ( کشف الظنون ). وی معاصر خواجه نظام الملک بود. رجوع به تجارب السلف ص 269 و 282 شود.

انوشیروان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ابن قابوس بن وشمگیربن زیار ششمین و آخرین پادشاه از آل زیار از 420 تا 434 هَ. ق. و ظاهراً لقب او دارا بوده است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

انوشیروان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ابن منوچهر پادشاه گرگان. خال او ابوکالیجار بنام او حکومت میراند و در ربیعالاَّخر سال 423 هَ.ق. بمرد و گفتند که خال او ویرا مسموم کرده بکشت تا سلطنت گرگان ، او دارد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

ابن منوچهر پادشاه گرگان ٠ خال او ابوکالیجار به نام او حکومت می راند و در ربیع الاخر سال ۴۲۳ ه٠ ق ٠ بمرد و گفتند که خال او وی را مسموم کرده بکشت تا سلطنت گرگان او دارد ٠
ابن منوچهر بن قابوس از آل زیار پس از پدر به حکومت طبرستان رسید ( ۴۲٠ ه. ق . ) در همین سال دارا بن قابوس حکومت را از او گرفت و انو شیروان در ۴۲۶ بار دیگر به حکومت رسید و تا ۴۳۴ امارت راند .

دانشنامه آزاد فارسی

انوشیروان (۵۳۱ـ۵۷۹م)
(یا: خسرو اول) معروف به دادگر یا عادل، شاهنشاه ساسانی و پسر قباد یکم. در ۵۳۱م بر تخت سلطنت نشست و جنبش مزدکیان را سرکوب کرد. در آغاز برای سامان دادن به اوضاع آشفتۀ شاهنشاهی با امپراتوری بیزانس صلح کرد؛ و سپس اصلاحاتی عمده در زمینۀ مالیات و اراضی و سپاه انجام داد. خسرو، مالیات ارضی را اصلاح کرد و مالیات بر محصول را میانگین محصول چندساله قرار داد که مالیات شامل گندم، جو، برنج، رَز، یونجه، خرما، و زیتون می شد. برای پرداخت منظم مالیات سرانه، فرمان سرشماری از مردم را داد. این مالیات در سه نوبت در سال گرفته می شد. خسرو همچنین سپاه رسمی و دائمی تشکیل داد و از وابستگی دربار به مزدوران دهقانان و ملّاکان بزرگ کاست. خسرو بعد از موفقیت در اصلاحات، جنگ با بیزانس را در ۵۴۰م با حمله ناگهانی به انطاکیه آغاز و اِدِسا را محاصره کرد. پس از فتح انطاکیه، امپراتور یوستی نیانوس تقاضای صلح کرد؛ امّا بعد سرداری به نام بلیزاریوس را به جنگ خسرو فرستاد و متارکه را نقض کرد. خسرو پس از بازگشت، شهری به نام وه از انتیوخ خسرو را به تقلید از شهر انطاکیه ساخت و اسرای انطاکیه را در آن جا در شهرکی به نام رومگان (روسیه) اسکان داد. سپس جنگ را در لازیکا در قفقاز در ساحل دریای سیاه ادامه داد. سرانجام در ۵۶۱م قرارداد صلحی پنجاه ساله بین شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس بسته شد. خسرو در ۵۵۷م با خاقان ترکستان علیه هِپتالیان متحد شد و آن ها را شکست داد. سپس قلمروی هِپتالیان میان ترکان و ایرانیان تقسیم شد. خسرو در اواخر پادشاهی خود از شورش یمنی ها علیه بیزانس حمایت کرد و ناوگان کوچکی به فرماندهی سرداری به نام وُهَرز دیلمی را به همراه سیف بن ذی یزن به یمن فرستاد. سپاه وهرز پیروز شد و سیف به امارت یمن دست یافت. در ۵۷۱م ارامنه با حمایت بیزانس به آذربایجان لشکر کشیدند و جنگی هفت ساله را علیه ایران آغاز کردند. سرانجام در ۵۷۸م سپاهیان بیزانس از حمایت ارامنه دست کشیدند و یاغیان ارمنی شکست خوردند و از انوشیروان تقاضای عفو کردند. با فرمان عفو عمومی خسرو آرامش بازگشت و بار دیگر ارامنه سیادت ایران را پذیرفتند. بیزانس که از انتقام خسرو در ماجرای حمایت از یاغیان ارمنی بیمناک بود، از خسرو تقاضای صلح کرد؛ اما خسرو در ۵۷۹م پیش از آن که مذاکرات صلح با بیزانس را آغاز کند، به دلیل شدت ضعف و بیماری درگذشت. خسرو انوشیروان در ادبیات فارسی نقشی تاثیرگذار داشت و قرن ها پس از مرگ وی سخنوران فارسی دربارۀ او حکایات بسیاری را به نظم و نثر کشیدند. در زمان او مدرسۀ پزشکی جندی شاپور تأسیس و تعدادی از کتب یونانی و هندی، ازجمله کلیله و دمنه، به زبان پهلوی ترجمه شد. نیز بازی شطرنج در آن زمان رواج یافت.

پیشنهاد کاربران

روح لایزال، روح جاودان، روح ابدی یک نام آریا و در خوی نیک ایرانیان پیش از اعراب ( آریا ها )
انوشی روان یا انوشیگ روان
دوستان کرد با شیروان یکی دانستن که اون از ریشه شی پاناز ریشه رفتن هست و در فارسی میشه چوپان یعنی کسی که رونده ها یا گوسفند رو نگهبانی میده
اما انوشیروان
باید عرض کنم که بخش نخست دقیقا انو هست خودش ریشه هست به معنی اندک لطیف ظریف یا کوچک واژه انکه و تغییر یافته اندک همچنین انیشتکی در گویش شیرازی حقیر انویشه در سانسکریت و واژه نیم در فارسی هم از ریشه انو هستن اما اگر شیگ پسوند انو باشه یعنی روان لطیف اما اگر شیگ جدا باشه میشه روان آگاه و لطیف
...
[مشاهده متن کامل]

�ا� و � ان� و � اپی� در فارسی میانه پیشوند منفی ساز هست که واژه انوش یعنی بی مرگ و هیچ ربتی به ترکی نداره
بله شیروان در کردی یعنی نگهبان شیر و پسوند وان در فارسی به گونه بان است برای نمونه گفتید در کردی باغوان یعنی نگهبان باغ و در پارسی باغبان یعنی نگهبان باغ ولی اینجا در نام انوشیروان به این گونه است انوش ( جاویدان ) روان که میشه روح و روان جاویدان
نوشین روان
شیروان یک کلمه کاملا کردیه و هیچ ربطی به روح و روان نداره. شیروان یعنی مراقبت کننده شیر. شوان یعنی مراقبت کننده گوسفند. کلوان یعنی مراقبت کننده گاو. باغوان یعنی مراقبت کننده باغ و. . . . با پسوند وان یعنی محافظت کننده.

بپرس