فرصت طلب

/forsattalab/

برابر پارسی: سود جو، بهره گیر، نان به نرخ روزخور

معنی انگلیسی:
opportunist, social climber, timeserver, timeserving, opportunistic

واژه نامه بختیاریکا

دَو به دست آر

جدول کلمات

ایتال وقت

مترادف ها

opportunist (اسم)
سازشکار، فرصت طلب، نان بنرخ روز خور

فارسی به عربی

انتهازی ، الإنتهازی

پیشنهاد کاربران

آپورتونیست
ابن و الوقت
برابر پارسی: روزگارجو
ابن الوقت
رند

بپرس