penalty

/ˈpenəlti//ˈpenlti/

معنی: تاوان، جریمه، مجازات، کیفر، جزا
معانی دیگر: (حقوق) کیفر، تنبیه، گوشمالی، جبرانی، ترمیمی، وابسته به حقوق و مزایای خارج از مرکز (یا بدی آب و هوا)، کیفری، تنبیهی، جزایی، (ورزش) پنالتی، سزا، عقوبت، کفاره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: penalties
(1) تعریف: a punishment inflicted or incurred for breaking a law or rule or for violating an agreement.
مترادف: forfeit, punishment
مشابه: comeuppance, damages, discipline, fine, mulct, sanction

- The penalty for armed robbery is several years in prison.
[ترجمه گوگل] مجازات سرقت مسلحانه چند سال زندان است
[ترجمه ترگمان] مجازات برای سرقت مسلحانه چندین سال زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Detention is the penalty for leaving school grounds without permission.
[ترجمه گوگل] بازداشت مجازات ترک مدرسه بدون اجازه است
[ترجمه ترگمان] مجازات برای اخراج از محوطه مدرسه بدون مجوز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Failure to make the required payments in a timely manner will result in penalties.
[ترجمه گوگل] عدم پرداخت بموقع پرداخت های مورد نیاز جریمه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان] عدم پرداخت پول لازم به موقع به موقع منجر به مجازات خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something, usu. money, required as a forfeit.
مترادف: damages, fine, forfeiture, reparation
مشابه: assessment, forfeit, mulct, penance, retribution

(3) تعریف: an unpleasant or disagreeable consequence of some action, conduct, or condition.
مترادف: catch, price
متضاد: advantage
مشابه: drawback, flaw, handicap

- Getting sick was her penalty for working herself too hard.
[ترجمه گوگل] مریض شدن جریمه او برای کار بیش از حد خودش بود
[ترجمه ترگمان] تنبیه او به خاطر کار کردن خیلی سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: in sports, a punishment or handicap imposed on a player or team that violates a rule.
مترادف: penalization
مشابه: handicap

- The team received a five-yard penalty on that play.
[ترجمه گوگل] این تیم در آن بازی یک پنالتی پنج قدم دریافت کرد
[ترجمه ترگمان] این تیم در این بازی یک جریمه پنج فوتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. penalty charge
جریمه ی دیرکرد

2. penalty line
(فوتبال و غیره) خط پنالتی

3. penalty pay
اضافه حقوق به خاطر بدی آب و هوا

4. penalty area
(فوتبال) محوطه ی هجده قدم

5. penalty clause
(در قراردادها) وجه تخلف،شرط غرامت

6. penalty kick
(فوتبال) ضربه ی پنالتی

7. a penalty for roughing
پنالتی به خاطر (ارتکاب) خشونت

8. the penalty for this crime is a 15-year imprisonment
جزای این جنایت 15 سال زندان است.

9. the death penalty
مجازات اعدام

10. to modify a penalty
در مجازات (یا جریمه) تخفیف قایل شدن

11. liable to the death penalty
مشمول مجازات اعدام

12. murder carries the death penalty
قتل مجازات اعدام دارد.

13. unlawful entry is forbidden under penalty of imprisonment
ورود غیر قانونی مشمول مجازات زندان است.

14. delay in payment of taxes carries a heavy penalty
تاخیر در پرداخت مالیات جریمه ی سنگینی دربر دارد.

15. The state death penalty law was nullified in 197
[ترجمه گوگل]قانون مجازات اعدام ایالتی در سال 197 لغو شد
[ترجمه ترگمان]قانون مجازات اعدام در ۱۹۷ سالگی از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Defenders of the death penalty clearly regard it as the ultimate deterrent.
[ترجمه گوگل]مدافعان مجازات اعدام به وضوح آن را عامل بازدارنده نهایی می دانند
[ترجمه ترگمان]مدافعان حکم اعدام به وضوح آن را بازدارنده اصلی تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. What is the penalty for dangerous driving?
[ترجمه گوگل]مجازات رانندگی خطرناک چیست؟
[ترجمه ترگمان]مجازات برای رانندگی خطرناک چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Are you for or against the death penalty?
[ترجمه گوگل]موافق یا مخالف اعدام هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما در مقابل مجازات اعدام هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The extreme penalty of the law in some countries is the death penalty.
[ترجمه گوگل]مجازات شدید قانون در برخی کشورها مجازات اعدام است
[ترجمه ترگمان]مجازات شدید قانون در برخی کشورها مجازات اعدام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The penalty clause specifies that late delivery will be fined.
[ترجمه گوگل]بند جریمه مشخص می کند که دیر تحویل جریمه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بند مجازات مشخص می کند که تحویل تاخیر زمانی جریمه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The prosecutor bayed for a death penalty.
[ترجمه گوگل]دادستان خواستار مجازات اعدام شد
[ترجمه ترگمان]دادستان از مجازات اعدام خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A penalty in the last minute of the game levelled the score 2
[ترجمه گوگل]یک پنالتی در دقیقه پایانی بازی به تساوی 2 رسید
[ترجمه ترگمان]یک پنالتی در دقیقه آخر بازی امتیاز ۲ را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Most of us are opposed to the death penalty.
[ترجمه گوگل]اکثر ما با مجازات اعدام مخالفیم
[ترجمه ترگمان]اغلب ما مخالف مجازات اعدام هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاوان (اسم)
indemnity, fine, requital, compensation, reparation, mulct, penalty

جریمه (اسم)
forfeiture, fine, surcharge, mulct, sconce, penalty, forfeit

مجازات (اسم)
retribution, punishment, penalty, reprimand

کیفر (اسم)
retribution, penalty

جزا (اسم)
penalty

تخصصی

[حسابداری] جریمه
[فوتبال] پنالتی
[حقوق] مجازات، جریمه، تنبیه
[ریاضیات] جریمه
[معدن] جریمه (اقتصاد معدنی)
[آمار] تاوان

انگلیسی به انگلیسی

• punishment; fine, punishment in the form of a financial payment
a penalty is a punishment that someone is given for doing something which is against a law or rule.
if you pay the penalty for a wrong action or a bad decision, you suffer the effects of it.
in sports such as football, hockey, and rugby, a penalty is a free kick or hit at goal, which is given to the attacking team if the defending team commit a foul near their own goal.

پیشنهاد کاربران

جریمه
penalty 2 ( n ) =a chance to score a goal or point without any defending players, except the goalkeeper, trying to stop it.
penalty
penalty 1 ( n ) ( pɛnlti ) =a punishment for breaking a law, rule, or contract, e. g. The penalty for traveling without a ticket is $200.
penalty
در رشته کامپیوتر هم "جریمه" میشه
به معنی "تبعات" هم هست.
penalty ( ورزش )
واژه مصوب: جریمه
تعریف: تاوانی که بر بازیکن یا تیم خطاکننده تحمیل می شود و بازیکن یا تیم حریف را در موقعیت کسب امتیاز قرار می دهد|||متـ . پنالتی
خانم رقیه
اونی که میگید plenty هست
مجازات
. . . give an idea of the penalty in یعنی تصور نامطلوبی در مورد . . . . دادن
خلاصه penalty معنی نامطلوب و نامساعد و در موقعیت نامساعد قرار دادن ( penalize ) هم می دهد.
پنالتی ( فوتبال )
تاوان - جریمه - کیفر - جزا.
a punishment, or the usual punishment, for doing something that is against a law
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس