کثیف

/kasif/

مترادف کثیف: آلوده، پلید، چرک آلود، چرکین، ریم آلود، لچر، ملوث، ناپاک، نجس، غیرشفاف، متکاثف

متضاد کثیف: نظیف

برابر پارسی: چگال، چرک آلود، ناپاک، آلوده

معنی انگلیسی:
foul, nasty, black, dirty, filthy, grubby, impure, mangy, messy, mucky, pig, piggish, purple, sordid, squalid, unclean, unkempt, grungy, lousy, scroungy, scuzzy, mussy

لغت نامه دهخدا

کثیف. [ ک َ ] ( ع ص ) ستبر. ( منتهی الارب ) ( بحر الجواهر ). ستبر و غلیظ. ( ناظم الاطباء ). ستبر و تیره. ضد لطیف. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
ترکیب تو سفلی و کثیف است ولیکن
صورتگر علوی و لطیف است بدو در.
ناصرخسرو.
چون این کثیف جرم زمین هست بر قرار
چون کاین لطیف چرخ فلک را قرار نیست.
مسعودسعد.
گر ملیحی یا قبیحی ور لطیفی یا کثیف
بنده صدر جهانی حق شناس و حق گزار.
سوزنی.
زمین زیر به ، کو کثیف است و ساکن
فلک به زبر، کو لطیف است و دروا.
خاقانی.
که مرا بی لقای خدمت او
زندگانی کثیف و نازیباست.
خاقانی.
اگر خسیس بر من گرانسرست رواست
که او زمین کثیف است و من سماءسنا.
خاقانی.
سودای این سواد مکن بیش در دماغ
تکلیف این کثیف منه بیش بر روان.
خاقانی.
در دل سنگ کثیف جواهر معادن و فلزات بیافرید.( سندبادنامه ص 2 ).
صبغةاﷲ نام آن رنگ لطیف
لعنةاﷲ بوی آن رنگ کثیف.
مولوی.
|| ابر. || آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || صاحب منتهی الارب و به تبع او صاحب آنندراج گوید: اسمی است که لشکر را بدان توصیف کنند و سپس کثیف را بمعنی ابر و آب ضبط کرده است ، مرادف دارای کثافت و این اخیر براساسی نیست و صواب آن است که آن صفت باشد. در اقرب الموارد و ناظم الاطباء ذیل کثیف آمده : ذوالکثافة که بدان لشکر و ابر و آب و صف شود. گویند: عسکر کثیف و سحاب کثیف و ماء کثیف. و صاحب شرح قاموس نوشته اسمی است که وصف کرده می شود به او سپاه و ابر و آب. || در تداول فارسی زبانان ، چرکین و ناپاک. ضد نظیف.( ناظم الاطباء ). شوخگن. ( یادداشت مؤلف ).
- کثیف بودن ؛ ناپاک و چرکین بودن. ( ناظم الاطباء ).
|| انبوه و درهم. درهم پیچیده. ( یادداشت مؤلف ) : و موی سر او زود برآید و کثیف باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). اگر بسیار است و کثیف ( موی ) مزاج گرم است. ( ذخیره خوارزمشاهی ). اندر موی نگاه کنندو موی از سه روی نشان دهد به مزاجها یکی از بسیاری و کثیفی و دوم از نگ [ ظ. رنگ ] سیوم از جعدی و راستی اگر بسیار است و کثیف ، مزاج گرم است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

کثیف.[ ک ُ ث َ ] ( اِخ ) سُلَّمی تابعی است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

غلیظ، ثقیل، ستبر، انبوه، چگالدرفارسی به معنی پلیدوچرک آلودمیگویند
( صفت ) ۱ - ستبر غلیظ مقابل رقیق : [ بخار چون جایگاه بیگانه افتد و بقیتی از حرارت در وی مانده بود تا بدان سبب ببا میرود و ماده اش ببرودت مایل میگردد و بدان سبب کثیف تر میشود ] . ( آثار علوی اسفزاری ) ۲ - چرک آلود چرکین مقابل نظیف . ۳ - پلید نجس مقابل طاهر . ۴ - گران سنگین . ۵ - چگال .

فرهنگ معین

(کَ ) [ ع . ] (ص . ) ناپاک ، آلوده .

فرهنگ عمید

۱. پلید، چرک آلود.
۲. [عامیانه، مجاز] دارای مفاسد اخلاقی.
۳. [عامیانه، مجاز] پست و بی ارزش.
۴. غلیظ، فشرده.
۵. [قدیمی] غلیظ، ستبر.

واژه نامه بختیاریکا

پرچل؛ پَشخِه کِرّی؛ پِلِشت؛ پنگالی؛ جِندلاکه؛ چَپَل؛ چِرکالو ( چرکو ) ؛ دست ملچی؛ کَمبیلی؛ بورِستین

دانشنامه عمومی

کثیف (فیلم). کثیف ( به ویتنامی: Hai Phượng ) یک فیلم ویتنامی در ژانر رزمی محصول سال ۲۰۱۹ است. این فیلم در ۲۲ فوریه ۲۰۱۹ در ویتنام اکران شد و در تاریخ ۱ مارس ۲۰۱۹ در ایالات متحده آمریکا اکران شد. [ ۲] [ ۳] [ ۴]
پس از اینکه کودکی توسط گروهی خلافکار ربوده می شود، سارقان متوجه می شوند که نباید این بچه را می دزدیدند. زیرا مادر این کودک یک گانگستر سابق به نام های فونگ می باشد که فردی بسیار خطرناک است. های فونگ که بعد از تولد فرزندش از دنیای گانگستری خارج شده است، به تعقیب سارقان می پردازد و دست به انجام هر کاری می زند تا فرزندش را به خانه بازگرداند
عکس کثیف (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آلوده

مترادف ها

nasty (صفت)
زشت، زننده، کثیف، کریه، نامطبوع، تند و زننده

mussy (صفت)
کثیف، مچاله، بهم خورده

dirty (صفت)
زشت، کثیف، چرک، پلید، چرکین، پرخش، ژیژ

bedraggled (صفت)
کثیف، گل الود، الوده، خیس

filthy (صفت)
کثیف، پلید، چرکین، ژیژ

messy (صفت)
کثیف، اشفته، شلوغ، بهم خورده، شلوغ کار

squalid (صفت)
زننده، کثیف، چرک، ناپاک، بدنما، بد ظاهر

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

sloppy (صفت)
کثیف، شلخته، درهم و برهم، نا مرتب

grubby (صفت)
کثیف، شلخته، کرم خورده، کرمو

impure (صفت)
کثیف، نا درست، ناصاف، چرک، ژیژ، ناپاک، ناخالص

scabious (صفت)
کثیف، نکبتی، خارش دار، جرب دار، دله دار، دله مانند، دلمه بسته

lousy (صفت)
پست، کثیف، اکبیر، چرکین، شپشو

sordid (صفت)
فرومایه، خسیس، پست، کثیف، هرزه، شلخته، چرک، دون

grimy (صفت)
کثیف، سیاه

wild and woolly (صفت)
کثیف، پشمالو، درهم ریخته

mucky (صفت)
کثیف، کود دار

soapless (صفت)
کثیف، نشسته، بی صابون

smoochy (صفت)
کثیف

amiss (قید)
کثیف، بیمورد، عوضی

فارسی به عربی

ردیء , شریر , غیر مرتب , قذر , ملخبط , مهمل , وسخ

پیشنهاد کاربران

squalid
ریمَن: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
اوستایی: رَئِوَ ( raēva )
پهلوی: ریمَن ( rēman )
ری: ریو ( ریب ) - چاچول گری، دو دوزه بازی، زیر و رو کشیدن، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار!
...
[مشاهده متن کامل]

.
مَن: خود، خویش - فرد، شخص، ذات، آدم، انسان -
کالبد، قالب هر چیز، تن، بدن، پیکر - شکل، هیئت ( هیأت ) ، صورت -
شبح، روح - نمونه، سرمشق، الگو
مانند: اهریمن ( اهه: خدا، هستی بخش -
خدای زشتی ها و پلشتی ها، فرد پلید، خبیث و نا امید کننده، شیطان، ابلیس و. . . ) -
بهمن ( بهترین مرد، نیک ترین انسان و. . . )
.
معنی: گَند، بد، پلید، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، ناپاک، آلوده -
گُجَستَک!، پَتیاره، ملعون، بدکار، بدکردار، بدجنس، سلیطه، شَرور، تبهکار، قالتاق، شارلاتان، کَلاش، لانتور!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند15:
ka abar sang - ē be mīrēd
ud sang abāg zamīg ē ( w ) - kardag
sang pad sāl drahnāy abāg zamīg pāk be bawēd; ud ka ān sang be kanēnd,
sang "rēman" ud andar zamān ōh šōyišn
معنی: چون بر سنگی [کسی] بمیرد،
و سنگ با زمین یکساخت ( هم تراز ) [باشد]،
سنگ در هنگام یک سال، با زمین پاک بشود؛ اگر آن سنگ را بکنند،
سنگ "ریمن یا ناپاک" [است]، و در زمان ( بی درنگ، فورا ) همانا باید [آن را] شست
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند27:
ud hāmōyēn āb ī ō nasā ud daštān ud abārīg hixr ud "rēmanīh" wārēd ka ō xar ī sē - pāy rasēd hāmōyēn pad wēnišn pāk ud yōǰdahr kunēd
معنی: و هر آب [آلوده] به نَسا ( لاشه یا مُردار ) و دشتان ( پریود، حیض ) و دیگر "پلشتی ها ( کثیفی ها ) " ببارد، چون به خر سه پا رسد، همه را با نگاه پاک و پاکیزه کند
.
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
خر سه پا:
نگهبان درخت گاوکَرِن"گَئوکَرِن: گاو کرانه یا گاو شاخ دار - درختی شفا بخش که شیره گیاه هوم ( یونانی: آمبروزیا! ) آن دارای اِکسیر جاودانگی است"
و همچنین هنگامی که خر سه پا در دریا پیشاب می ریزد >>> دریا پاکیزه می شود و جانوران اهریمنی را نابود می کند ) )

منابع• https://abadis.ir/fatofa/تیشتر/• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
درود.
در زبان عربی به چیزی کثف و کثافت میگویند که در سر جای خود نیست و یا در جای درست نیست.
کثیف: دارنده ناپاکی، دارنده نادرستی
لهجه عراقی وسخ =کثیف
به چیزی که ضرر دارد و نفع ندارد کثیف می گویند به آدمی که ضرر دارد و بد دهن است و موجب آزار و موذی است هم کثیف می گویند.
هم خانواده ی کثیف چی میشه لطفاً کسی می دونه جواب بده ممنون میشم
پچل pachal
آلوده
چرک cherk
پلید
ناپاک
پلشت palasht
گال
در معنای قدیمی به معنای سوگند هم هست که قابل توجه هست
( افغانستان ) کثیف=چگال
( ایران ) کثیف=چرکین
( عربی ) نهج البلاغه، نامه 36: جَیشاً کثیفاً= سپاهیان انبوه و متراکم
پیشنهاد من واژه [ناشوی]، به چم ناشسته است
کلمه کثیف از جذر کثف و به معنی کثیر، متداخل، غلیظ و. . . و عربی است، لکن معنی واقعی آن در فارسی آلوده و پَچَل است.
الکَثیفُ
ذو الکَثافَةِ، ما کانَ مُکْتَظًّا أَو مُزْدَحِمًا بَعْضُهُ عَلى بَعْضٍ، ما کانَ غَلِیظًا فی قِوامِه أَو سَمِیکًا *
...
[مشاهده متن کامل]

یُرَوَّبُ اللَّبَنُ فیَصیرُ کَثیفًا یعنی شیر تبدیل به ماست می شود و غلیظ می شود. کثیفا در اینجا یعنی غلیظ.
خوب اگر کسی بگوید این کلمه فارسی است، جای بحث و مجادله وجود دارد، لکن اگر کسی ادعا کند که کلمه کثیف ترکی است، به مطالعه زیادی نیاز دارد. در مباحث علمی نباید متعصبانه برخورد کرد من تعجب می کنم که چرا بعضی از عزیزان و برادران ترک ما چرا آنقدر متعصبانه با همه چیز برخورد می کنند و همه چیز را دوست دارند به ترکی بچسبانند. من برادران ترک را دوست دارم اما نباید متعصب باشیم حتی در موضوعات مبرهن علمی.

درود
نیک است بدانیم این واژه تازی یا همان اَربی است که تازیان بر پنداره هایی بسیار ب کار می برند مگر آن چه ایرانیان امروز.
بهی ست این واژه در دو بخش تازی گو و پارسی گو بررسی شود:
تازیان کثیف را بر چم پنداره های:
...
[مشاهده متن کامل]

پیچیده، انبوه، هنگفت، سنگین، ستبر، فراهم، چگال و گران به کار می برند.
پارسی گویان ایران زمین آن گاه در جای:
چرگین
فژآگین
پژوین
ژیژ
پلید
پژاگ یا فژاک
پلشت
و
ناپاک
ب کار می گیرند.

آلوده، پلید، چرک آلود، چرکین، ریم آلود، لچر، ملوث، ناپاک، نجس، غیرشفاف، متکاثف
چرک و و چرمه
تو گیلگی واژه چرم هم بکارمی رود
چرم ریش یعنی ریش کثیف و چرک
جناب آقای جدیری فرمودند:این کلمه هم خانوادهٔ عربی ندارد و ازاین بابت به عربیّت این کلمه تردیدواردکردند. این حرف مردود است که ناشی ازعدم حوصلهٔ ایشان برای تَتَبُّع درمنابع لغوی عربی وفارسی است. البته سخن
...
[مشاهده متن کامل]
ایشان محل تأمّل و تلبّث است. اگرایشان معیار غیرعربی بودن کلمه ای را عدم إطّلاع بر هم خانوادهٔ عربی آن کلمه میدانند بَسی این سخن معیوب است. چون وقتی ایشان درصدد تشخیص عربیت کلمه ای هستند چگونه میتوانند آنگاه که بر هم خانوادهٔ این کلمه دست یافتند بگویند این هم خانواده عربی است درحالیکه هنوز عربیت کلمهٔ مدّنظر عربیتش نامشخص است. اگرگفته شود:خُب قِید�عربی�را به هم خانواده وصله نزنید. اشکال دیگری درمیان آید وآن اینکه هم خانواده درانحصار لغت عرب نیست که دراثرآن شما بیاییدوبگویید هم خانوادهٔ این کلمه یافت شد پس این کلمه عربی است. مثلا درفارسی مهرومهربانی هم خانواده هستند. گذشته ازاین اشکالات، بایدبگوییم چه کسی گفته است که این کلمه هم خانواده ندارد. برایتان ردیف میکنم آنهارا:کَثافة ( همانطورکه خودشان آورده اند ) ، تکثیف، تکثُّف، مِکثاف، استکثاف وغیرها. بله اغلبشان درلغت فارسی مُستَعمَل نیستند ولی که گفته است تشخیص عربیت یک کلمه به وجود هم خانواده برای آن کلمه در همان لغت مادرست؟ ( البته باصرف نظراز دو معذورمطروح ) .

پرشاخ
کثیف[ اصطلاح طب سنتی ]به خلاف لطیف و آن چیزی است که اجزای او به دشواری قبول انفصال از کیفیت بدنی کند و نفوذ در اجزای بدن به سرعت ننماید.
( در گویش مردم شهر سیریز ) پرچرک
هپلی
Dirty
در پهلوی" ریمن " و در پارسی " ریم "
هپلی، چرکن، پلشت،
این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی اَپاک می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس