realm

/ˈrelm//relm/

معنی: حوزه، ناحیه، متصرفات، قلمرو سلطان
معانی دیگر: کشور پادشاهی (kingdom هم می گویند)، قلمرو، حیطه، سرزمین، گستره، محدوده، مملکت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a royal kingdom; domain.
مترادف: domain, dominion, kingdom

- The king expanded his realm by conquering the neighboring tribes.
[ترجمه گوگل] پادشاه قلمرو خود را با تسخیر قبایل همسایه گسترش داد
[ترجمه ترگمان] پادشاه قلمرو خود را با فتح قبایل همسایه گسترش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: sphere; province.
مترادف: domain, province, sphere
مشابه: kingdom, region, world

- The art teacher encouraged the students to step into the realm of their imagination.
[ترجمه گوگل] معلم هنر دانش آموزان را تشویق کرد تا به عرصه تخیل خود قدم بگذارند
[ترجمه ترگمان] معلم هنر دانش آموزان را تشویق کرد تا وارد قلمرو تخیل آن ها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He considered raising the children to be solely within his wife's realm; he rarely took an interest or rendered an opinion.
[ترجمه گوگل] او تربیت فرزندان را صرفاً در قلمرو همسرش می دانست او به ندرت علاقه نشان می داد یا نظری ارائه می کرد
[ترجمه ترگمان] او پرورش کودکان را تنها در قلمرو همسرش به حساب می آورد؛ او بندرت توجه می کرد یا عقیده ای را بیان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That their efforts should succeed is within the realm of possibility, but I don't consider it likely.
[ترجمه گوگل] اینکه تلاش های آنها باید به نتیجه برسد در محدوده احتمالی است، اما من آن را محتمل نمی دانم
[ترجمه ترگمان] اینکه تلاش های آن ها باید موفقیت آمیز باشد، در محدوده احتمال است، اما من آن را محتمل نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- For her, astronomy is the most interesting area within the realm of science.
[ترجمه گوگل] برای او، نجوم جالب ترین حوزه در قلمرو علم است
[ترجمه ترگمان] برای او ستاره شناسی، جالب ترین قسمت در حوزه علم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the realm of sa'di
(مجازی) قلمرو سعدی

2. the realm of science
قلمرو علم

3. existance and realm that is immortal
(ناصرخسرو) بقایی و ملکی که نا اسپری است

4. in the realm of exemplary ideas
در حوزه ی اندیشه های نمونه

5. the whole realm of nonentities such as "the round square"
سرتاسر خطه ی توهمات مثلا ((مربع گرد))

6. within the realm of possibility
در محدوده ی امکانات

7. the defence of the realm
دفاع از سرزمین سلطان

8. he extended his power throughout the whole realm
او قدرت خود را در سرتاسر آن حوزه تعمیم داد.

9. The king banished the traitor from the realm.
[ترجمه گوگل]شاه خائن را از قلمرو بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]پادشاه خائن رو از مملکت تبعید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He made outstanding contributions in the realm of foreign affairs.
[ترجمه گوگل]او خدمات برجسته ای در حوزه سیاست خارجی داشت
[ترجمه ترگمان]او در حوزه امور خارجه کاره ای برجسته ای انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A philosopher dwells in the realm of ideas.
[ترجمه گوگل]یک فیلسوف در قلمرو ایده ها ساکن است
[ترجمه ترگمان]یک فیلسوف در قلمرو افکار زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They fought to defend the realm.
[ترجمه گوگل]آنها برای دفاع از قلمرو جنگیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای دفاع از کشور جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The idea belongs in the realm of science fiction.
[ترجمه گوگل]این ایده متعلق به حوزه علمی تخیلی است
[ترجمه ترگمان]این ایده به حوزه علمی تخیلی مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ancient realm of Solland in the far south and Drakwald in the north no longer exist and consequently have no counts.
[ترجمه گوگل]قلمرو باستانی سولاند در جنوب دور و دراکوالد در شمال دیگر وجود ندارند و در نتیجه هیچ شمارشی ندارند
[ترجمه ترگمان]قلمرو باستانی of در جنوب و Drakwald در شمال دیگر وجود ندارد و در نتیجه هیچ عددی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The underground realm was connected by tunnels stretching from the far north to the south beyond the Old World itself.
[ترجمه گوگل]قلمرو زیرزمینی توسط تونل هایی که از شمال به جنوب فراتر از خود دنیای قدیم کشیده شده بود به هم متصل می شد
[ترجمه ترگمان]قلمرو زیرزمینی با tunnels که از شمال تا جنوب آن سوی دنیای قدیم امتداد داشتند، متصل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Feminism exists outside the realm of political instrumentality, as an idea.
[ترجمه گوگل]فمینیسم خارج از قلمرو ابزار سیاسی، به عنوان یک ایده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فمینیسم نیز به عنوان یک ایده خارج از قلمرو ابزار سیاسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In this realm, there is no controversy between Christians, only the certainty of doubtful origins.
[ترجمه گوگل]در این قلمرو، هیچ مناقشه ای بین مسیحیان وجود ندارد، فقط یقین به منشأ مشکوک است
[ترجمه ترگمان]در این قلمرو، هیچ بحثی بین مسیحیان وجود ندارد، تنها قطعیت شک و تردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حوزه (اسم)
extent, range, circle, area, ambit, sphere, domain, realm, scope, precinct, apanage, appanage, zone, district, department, compass

ناحیه (اسم)
region, area, realm, shire, zone, district, subregion, terrain, sector, demesne, output area, situs

متصرفات (اسم)
realm, possessions

قلمرو سلطان (اسم)
realm, sultanate

تخصصی

[زمین شناسی] قلمرو، حیطه، حوزه، سرزمین، گستره، محدوده - در بوم شناسی الف) بخشی از کره زمین که از چندین ناحیه ساخته شده است. - ب) یک ناحیه بزرگ

انگلیسی به انگلیسی

• kingdom; domain, sphere; region, area
you can refer to any area of activity or thought as a realm; a formal word.
a realm is also a country with a king or queen; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دوستان به تلفظ توجه کنین: /ˈrelm/
یعنی /رِلم/ تلفظ میشه نه /رِم/
زمینه هم معنی میده
In this realm
در این زمینه
عالَم - پهنه - حیطه - محدوده
به صورت یعنی عوالم
1. اکولوژی
هر یک از مناطق زیست جغرافیایی اولیه زمین
2. رشته مورد علاقه، مطالعه و غیره.
3. پادشاهی
۱ - حیطه
۲ - قلمرو پادشاهی
مرز
At the end of the speech he seemed to be moving into the realms of fantasy
قلمرو , حوزه
– The king expanded his realm
– They fought to defend the realm
– The realm of fact is distinct from fancy
– Her interests are in the realm of science
مُلک
the realm of science
قلمرو علم
حوزه
عرصه، دامنه
empire
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس