لر

/lor/

معنی انگلیسی:
native of luristan, native of lorestan, dupe, fool

لغت نامه دهخدا

لر. [ ل َ ] ( اِ ) جوی باشد اعم از آنکه سیلاب کنده باشد یا آدمی. ( برهان ) ( جهانگیری ) :
لری کندند ناهموار در پیش
که باد ازوی سر آید در تک خویش.
امیرخسرو ( از جهانگیری ).
|| تخته سنگ. صخره ( در لهجه بختیاری ): میرَه م توربی آردم بُن لر ( به لهجه بختیاری )؛ بگذار شوهر من شغال باشد لکن اگر آرد او زیر صخره است مرا بسنده است. || زیر بغل. بیخ بغل. بغل. ( برهان ). کش. آغوش. || ( ص ) ضعیف و لاغر. ( برهان ). || ( پسوند ) لر در کلمات : آب حاجی لر، چکش لر، حاجی لر، سه لر، شلر که اسم مکانهائی هستند نیز آمده ، در حاجی لر شاید کلمه ترکی باشد علامت جمع، ولی در دیگر کلمات معلوم نیست.

لر. [ ل ُ ] ( اِ ) کام. || توان. || مرادو مطلب. || بره و بچه گوسفند. ( برهان ).

لر. [ ل ُ ] ( اِخ ) ( ایل... ) نام قبیله ای از ایرانیان. طایفه ای از ایرانیان چادرنشین . طایفه ای از صحرانشینان و مردم قهستان. ( برهان ). نام طایفه ای است از مردم صحرانشین. ( جهانگیری ). لر و یا لور نام عشیرتی است بزرگ از عشایر کرد. رجوع به لرستان شود. ( قاموس الاعلام ترکی ). گروهی از اکراد در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند. رجوع به این دو کلمه شود. ( معجم البلدان ). حمداﷲ مستوفی گوید در زبدة التواریخ آمده که وقوع اسم لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد میخوانند و درآن حدود دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند ودر آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته هایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسره لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این طایفه از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست تر می نماید. و هر چیز که در آن ولایت نبوده به زبان لری نام ندارد بمجاز از نقل زبانی دیگر نام بر آن اطلاق کرده اند و سبب ظهور قوم لران بعضی گفته اند آنکه سلیمان پیغمبر علیه السلام معتمدی را به ترکستان فرستاد تا جهت او چند کنیزک بکر خوب روی بیاورد و حرزی درآموخت تا در راه از شرّ شیاطین ایمن باشند آن مرد به وقت مراجعت در مرحله کول مانرود حرز فراموش کرد و کنیزکان را شیاطین بکارت زائل کردند برصورت آن مرد چون سلیمان کنیزکان را ثیب یافت از آن مرد تفحص کرد که هرگز حرز را فراموش کردی گفت بلی درفلان موضع سلیمان دانست که این فعل شیاطین است آن کنیزکان با همان محل فرستاد و از ایشان فرزندان آمدند لران اند. و این روایت ضعیف است در حق گیلکیان همین گفته اند. وجهی دیگر آنکه جمعی از اعراب بر سلیمان عاصی شدند و بدان وقت بدان ولایت رفتند و با آن کنیزکان بتغلب دخول کردند سلیمان آن کنیزکان را هم بدان ولایت فرستاد و از ایشان فرزندان آمدند حق تعالی وبائی بر اهل آن ولایت مسلط کرد که بغیر از آن فرزندان نماندند. و این قول پیش لران هیچ است زیرا که در زبان لری الفاظ عربی بسیار است اما این ده حرف در زبان لری نمی آید: ح خ ش ص ط ظ ع غ ف ق. ( تاریخ گزیده ص 535 و536 و 537 ). رجوع به لر بزرگ و لر کوچک شود : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

تیره ایست از شعبه جباره ایل عرب از ایلات خمسه فارس .
( اسم ) ۱- بغل کش . ۲- بیخ بغل زیر بغل .
نام رودی در فرانسه که به حوضه آرکاشن ریزد و درازی آن هشتاد هزار گز باشد .

فرهنگ معین

(لُ )۱ - (اِ. ) مراد، مطلب . ۲ - (ص . ) ساده دل ، سلیم .
(لَ ) (اِ. ) ۱ - جوی ، آب کند. ۲ - زیر بغل . ۳ - لاغر، ضعیف .

فرهنگ عمید

جوی، آبکند.
۱. کام، مراد، مطلب.
۲. برۀ گوسفند.
۱. از طوایف بزرگ، شیعه مذهب، و آریایی نژاد ایران که بیشتر در جنوب غربی ایران سکنی دارند.
۲. [عامیانه، مجاز] ساده دل و بی پیرایه.

گویش مازنی

/lor/ خل آدم صاف و ساده & لاغر – کوچک – باریک اندام - آدم بی ثبات & نعره – صدای بلند - صدای پلنگ & بی حس – کرخت - زیاد – فراوان

واژه نامه بختیاریکا

( لِر * ) ته گرفتن و سوختگی شیر
( لِر ) تاب؛ دور؛ میدان؛ پیچ
( لِر ) جنگل؛ بیشه
کنایه از گوسفند
( لَر ) لاغر
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ت ) زنگنه؛ ( ط ) کیانرسی

دانشنامه عمومی

لر (ناحیه). لر ( به آلمانی: Landkreis Leer ) یک ناحیه در آلمان است که در نیدرزاکسن واقع شده است. [ ۲] لر ۱۶۳٬۸۰۰ نفر جمعیت دارد.
عکس لر (ناحیه)عکس لر (ناحیه)عکس لر (ناحیه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

لُر
قوم بزرگ ایرانی، از اقوام بومی کوهستان زاگرس، ساکن بخش بزرگی از غرب مرکزی و جنوب غربی ایران، منقسم به سه گروه اجتماعی شهری، روستایی و چادرنشین، مشتمل بر چندین ایل و صدها طایفۀ بزرگ، مرکب از گروه های ممسنی، کهکیلویه، بختیاری، لرستانی، ایلامی. به جز گروه های یادشده، گروه های بزرگی از لران در طول چند قرن گذشته به مناطقی از تهران، خراسان، خوزستان، قزوین، کرمان، گرمسار، گیلان، مازندران و کشور عراق انتقال یافته اند. گروه اخیر در میان عراقی ها به لرِ فیلی شهرت دارند. جغرافیای نواحی لرنشین، همانند قوس عریضی از سواحل خلیج فارس در حوالی بوشهر شروع شده و پس از عبور از لر بزرگ، یعنی کهکیلویه و بختیاری، در منتهی الیه شمالی لر کوچک، یعنی استان های لرستان و ایلام، پایان می یابد. لر کوچک از دو بخش پیشکوه مطابق با استان لرستان و پشتکوه، مطابق با استان ایلام، تشکیل می شود. کبیرکوه، حد فاصل میان دو بخش لر کوچک بوده و رودخانۀ معروف دز، موسوم به آب سزار، مرز میان لر کوچک و لر بزرگ است. قوم لر از ایلات و طوایف بسیار تشکیل شده است. لرها، به خصوص، ایل بختیاری بزرگ ترین گروه چادرنشینان ایران را تشکیل می دهند. همۀ این مردم، جز گروهی که مستحیل شده اند، مسلمان و شیعه اند. جمعی از اینان در شمار پیروان اهل حق اند. یکی از وجوه مشترک قوم لر، زبان لری است که ازجمله زبان های جنوب غرب ایران به شمار می آید. دسته ای از طوایف لر، به ویژه آنان که در حدود شمالی لر کوچک و در همسایگی طوایف کرد کرمانشاه و همچنین در بخشی از استان ایلام به سر می برند، در حقیقت از طوایف لک، یعنی جنوبی ترین گروه های کرد، و یا ترکیبی از کردها و لرها هستند. لرها، فرهنگ و ادبیات و موسیقی خود را دارند. سرزمین لرها، منبع تاریخ ایران پیش از آریاییان است. آثار عیلامی در تمام نواحی لرنشین، از حوالی بوشهر تا پشتکوه لرستان (ایلام) منتشر است. بعضی از این آثار نظیر حجاری ها سنگ نگاری های کول فرح در ایذه (مالمیر) از برجسته ترین نشانه های تمدن و فرهنگ باستانی در فلات ایران به شمار می آیند. با این همه، سابقۀ باستانی قوم لر ناروشن است و آن دسته از فرضیات که این مردم را بازماندۀ عیلامی ها، یا اخلاف مستقیم مادها می داند محل تردید و گفت وگوی بسیار است. بعضی شباهت ها بین دو زبان کردی و لری، نشانه هایی پذیرفتنی از پیوندهای قدیمی میان کردان و لران به دست می دهند. همچنین عناصر ترک و عرب نیز در قوم لر دیده می شود. لران در جنگ های ساسانیان برضد اعراب شرکت داشتند. پیروزی اعراب در نهاوند سبب استقرار گروه های کثیری از آنان در میان لران شد. آل خشرم، از اعقاب مالک بن هبیره اسدی در اواخر دورۀ امویان در ناحیۀ معروف ماسبذان استقرار یافتند. آل بویه ده ها سال حاکم قسمت هایی از لرستان بودند. کردان حسنویه، چند سال قلعۀ فلک الافلاک را در اختیار داشتند. ترکان سلجوقی و اتباع آنان، نظیر حسام الدین شوملۀ افشاری و جانشینانش، تا انقراض سلاجقه بر لرستان حاکم بودند. با این وجود تا اواخر قرن ۶ق، همواره نوعی از حکومت موروثی قومی در بخش هایی از لرستان، به ویژه در لر بزرگ وجود داشته است. بعضی از مورخان دورۀ مغول آنان را امیران شول نوشته اند. انقراض دولت شولان به دست امیرعلی کرد شامی در آغاز قرن ۷ق و عزیمت امیران شول به ناحیۀ ممسنی، مقدمه تشکیل دولت اتابکان لر کوچک شد که با فراز و نشیب هایی تا ۱۰۰۶ق به طور مستقیم دوام آورد. در این سال شاهوردی خان لر، آخرین اتابک لرستان کوچک، به دستور شاه عباس صفوی کشته شد و حکومت لرستان کوچک به شعبۀ دیگری از همان خاندان واگذار شد. این حکومت نیز در ۱۳۰۸ش، مغلوب سلطنت پهلوی اول شد و برافتاد. پایتخت این دولت شهر خرم آباد بود و پس از آن که لرستان کوچک به دست آقا محمدخان قاجار، به دو بخش شد، کرسی آن به ناحیۀ پشتکوه لرستان در استان ایلام منتقل شد. در لرستان بزرگ نیز دولتی اتابکی شکل گرفت که حدود ۲۰۰ سال دوام آورد. از قرار معلوم، این دولت بعد از ۵۵۰ق/۱۱۵۵م و به دست ابوطاهر، از سرداران سنقر بن مودود سلغری، برآمد و در ۸۲۷ق/۱۴۲۴م به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری برافتاد. اتابکان لر، به رغم گرایش به جنگ و کشتار، تمایل به عمران و آبادانی قلمرو خود نیز داشتند. کرسی اتابکان لر بزرگ شهر ایذه یا مالمیر بود. بعضی آثار این دو سلسله هنوز در لرستان بزرگ و کوچک باقی مانده است. بعضی از خوانین لر پس از قتل نادرشاه، مدعی سلطنت ایران شدند. علیمردان خان بختیاری در این راه کشته شد و کریم خان زند، که رقیب او بود، وکالت سلطنت شاه اسماعیل سوم و در حقیقت سلطنت ایران را به دست آورد. سلسلۀ زندیه حدود ۴۰ سال برقرار بود. پس از شکست لطفعلی خان زند از قوای آقامحمدخان قاجار در ۱۲۰۸ق و قتل او، سلسلۀ زندیه منقرض شد. طوایف لر کوچک در سال های انقلاب مشروطیت ایران، بیشتر از حامیان سالارالدوله بودند. گروهی بزرگ از طوایف لرستان در نیمۀ نخست سلطنت پهلوی اول شورش های دامنه داری را برپا کردند. بعضی از این شورش ها تا ۱۳۱۱ـ۱۳۱۲ش ادامه یافت. دولت پهلوی اول به اسکان اجباری طوایف پرداخت و از این طریق خسارات فراوانی بر آنان وارد آورد. خوانین ایل بختیاری در آغاز نهضت مشروطه خواهی ایرانیان، از مخالفان مشروطه بودند، اما در یکی دو ماه آخر عمر استبداد صغیر با انگیزه هایی متفاوت از آزادی خواهان، به مشروطه پیوستند و در فتح تهران شرکت کردند. اینان تا سلطنت پهلوی اول در زمرۀ بزرگان دولت ایران قرار داشتند، اما در این دوره بسیاری از امتیازهای موروثی آنان لغو شد و بعضی به اتهام شورش برضد دولت اعدام شدند و تعدادی نیز به زندان افتادند. سیاست اسکان اجباری چادرنشین بختیاری همانند نواحی دیگر آسیب های جدی برای ایل بختیاری به همراه داشت. این رفتار سبب شورش هایی در میان بختیاریان شد که همچون موارد دیگر به شکست انجامید. لرهای کهکیلویه و ممسنی، همانند دیگر چادرنشینان ایران در سال های سلطنت پهلوی اول، در اعتراض به سیاست های دولت سر به شورش برداشتند و به همان ترتیب مجازات شدند. بعضی از خوانین بویراحمدی و ممسنی، به انگیزۀ حفظ منافع سنتی خود به مخالفان برنامه های اصلاحی محمدرضا پهلوی پیوستند و در ۱۳۴۲ش چند ماه با قوای دولتی به جنگ و ستیز برخاستند. این شورش در خرداد همان سال خاتمه یافت و بعضی از خوانین شورشی اعدام شدند. جغرافیای اداری سرزمین های لرنشین ایران بدین صورت است: ناحیه ممسنی در استان فارس قرار دارد؛ بخشی از لیراوی دشت به استان بوشهر پیوسته است؛ کهکیلویه و بویراحمدی از استان فارس جدا و خود به یک استان تبدیل شده است. ناحیۀ بهبهان، که زمانی مرکز کهکیلویه به شمار می آمد، امروزه بخشی از استان خوزستان است. قسمت بزرگی از ناحیۀ گرمسیری بختیاری، نظیر ایذه و دشت لالی و اندیکا، به استان خوزستان پیوسته است. لر کوچک همچون دورۀ قاجاریه، به دو استان لرستان و ایلام تبدیل شده و قسمتی از آن نظیر بخش الوار گرمسیری به شهرستان اندیمشک در استان خوزستان پیوسته است.

پیشنهاد کاربران

🔹لر و لک/کرد و لک یکی هستن تفرقه ننداز
فکر کنم ما روزی صدبار این کلمه را بشنویم ، اول لازم است عرض کنیم قوم لک هرگز دنبال اختلاف نیست و نخواسته مقابل لر و کرد بایستد، این مردم فقط از شهروند درجه دو بودن به تنگ آمده اند و حقوق شهروندی خود را طلب دارند، رسانه، رشد اقتصادی، شناخته و معرفی شدن و حفظ زبان و فرهنگ این قوم تمام آن چیزیست که لک میخواهد، متاسفانه این همسایگان هستند که به دنبال تمایلات فاشیستی و ناسیونالیسم قومی علاقه ای به سر بلند کردن قوم لک ندارند، لک و لر یکی هستن، ما با نفس کلمه و بار لغوی آن مشکلی نداریم اما با کاربرد آن مشکل داریم این کلمات همیشه در جهت خفه کردن لکها و پایمال کردن حقوقشان به کار رفته، هرجا غارتمان کردند گفتن یکی هستیم، یعنی خفه شید و دم نزنید، این یکی بودن همیشه یک طرفه و در تضاد با منافع لکها بوده است، ، چرا که این لر ولک/لک و کرد یکی هستند همیشه در جهت هضم لک استفاده شده، هرگز هیچ کرد و لری، لک نشد و حتی وقتی گفتیم بخشی از لر و کرد ریشه در لک دارند به ما تاختند و تحقیرمان کردند، اگر ما یکی هستیم چرا اینقدر از مطرح شدن قوم لک وحشت دارید؟
...
[مشاهده متن کامل]

چرا دقیقا هروقت لکها خواستند خود را معرفی کنند یا به غارت فرهنگشان اعتراض کنند یادتان افتاد یکی هستیم چرا در تقسیم امکانات یکی نیستیم چرا در شبکه استانی و رسانه ها یکی نیستیم، چرا در این یکی بودن هیچ منافعی برای لک در نظر گرفته نشده؟
چرا این یکی بودن همیشه در جهت بزرگ کردن لر و کرد هست
دیگر با این کلمات نمیتوانید ما را گول بزنید چرا که سالهاست دریافته ایم کاربرد این جمله ما یکی هستیم فقط برای خفه کردن ماست،
به لحاظ انسانی و لغوی بله ما یکی هستیم ولی دیگر اجازه نخواهیم داد ما را لر یا کرد بخوانند ، مشکل ما هم خانوادگیست و به خودمان مربوط است، ما خود را هرچه معرفی کنیم به خودمان مربوط است ، اگر برخی منافع قومی قبیله ای را کنار بگذارند و آتش بیار و شیطان معرکه نباشند لکها با هم به توافق میرسند، لکها به شوریده ها خرده بگیرند یا کشاورز ها به خودشان مربوط است، لرولک یکی هستن تا زمانی که در عمل یکی بودن را نبینیم فقط جمله ای است جهت سرکوب محترمانه ما

لر: در پهلوی لور lur است به معنی تیزی، تندی، شتاب، سرعت؛ و لوراسب lurAsp یعنی تیز اسب، دارای اسب تیزرو که بعدها لهراسب شده است. ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )
لراسب میشود لهراسب یا پرورش وداشتن اسب لطفا به زبان ایلام برگردید تا معنا شود ایا میتوانید معنای فارس ، ترک ، وغیره را هم بیان کنید به همین راحتی ، عرب به چه معنا است ، حماقت محض است کلمه ی تاریخی با بیان قرن فعلی معنا کنیم
لر یعنی اصالت واصالت یعنی ایران
قصیده ی چندین واژه ی
پر کاربرد لری ممسنی
( نصیب الله عزیزی )
کنم آغاز مطلب را به یا هـو که بوده هر چه را آغازگر او
نموده خلق موجودات بـسیـار هـمی انـسان را با صد هیاهو
مـثـل داده به او صد لحن و لهجه یکی زآن ها لری باشد از آن رو
...
[مشاهده متن کامل]

کـنـون دارم اشـاره بر معانی لـغـاتـی چند در این لفـظ نیکو
�نترس� یعنی دلیردرلهجه ی لر همی�زهله تـُرو� یعنی که ترسو
بگویند هر نجیبی را �پدر دار� همی گویند نژاد و ریشه را �سُو�
�فـَده� یعنی حیاط �اُوشا�هم آغل به خانه�حونه�گویند براتاق�تـُو�
به ایوان قبل می گفـتـند �طارمَه� اتـاق پــشـت را گـویـنـد �پـستوُ�
درخت را �دار� می نامند درکـُل دراین لهجه بگویند چوب را�چُو�
بـگویند اسـم را گـاهـی مُخـَفـَـف به زیـنب فی المثـل گویند �زینو�
عمو را�تاتـَه�گویند عَمه �عامَه� به خالِه �خالـَه� و بر دایی�حالو�
چو شد در لهجه شان تغییرحاصل به جـای �تاته� می گویـند�عامو�
�بُـن عاموزا� برادر زادگان است به خواهرزاده ها گویند�خـُورزو�
به فردِ با وقـار گویند �سنگـیـن� سبک رفتار را گویند �فِـیتـُو�
به ساده زیست گویند �بی تکـبر� تـکـبـر دار را گـویـنـد �فِـیسـُو�
به هرزحمت کشی گویند�کارکن� به زیر کار در رو هم که �فِیـکو�
به فرد طبع سیر گویند �پوز پاک� به هر ولگرد و لوث گویند�لِنگو�
بگویند آب را�اُو� نان را�نون� همینطورچای را�چـِی� دوغ را �دُو�
به فک هم �هِـیلـَکه� گویند هم �اَنگـَک�
همی گویند �بغـل� یا �چـِل� به بازو
دهان را�کـَپ� بگویندو به رُخ �رِی�
�تـِیه و بُـرگ� یعنی چشم و ابـرو
به هر سر زنـدگی گویـنـد�خـُرم� به هر پژمردگی گویند �پــِرزو�
به هـر پَـرّنده ای �باهـِنده� گویـنـد به یک گنجشک گویند �سَیدسیدو�
به طوفان شـدیـد گویـنـد �آفـت� بُود سیلاب �سِهلـُو� یا که �کُه شو�
�بَرَگ� یـعـنـی مجـاری نـفـوذ ی کـمـین کـردن را گویند �بُـزخو�
�بد آرومی� به معنای بی قراری است � به هر آشوب می گویند �زِلَـَیلـُو�
بگویند تاب را �هیلو مَلاری� � به قایم موشک بازی هم که �جُوجو�
به یک آس �بَرد اَر� گویند و �بَربَر� � به نوعی هاون چوبی �سـِـرکــُو�
به باند زخم گویند �کـُهته ماله� � به یک نوع مرهمی از آرد �شـُو شـُو�
به انگشت هم �کِلیچ� هم �پـِنجه� گویند � به اَنگـُل نیز می گویند �تِیلـُو�
به مُشت هم �گرده مُس� گویند و�پَلمُچ� � همی گویند �پَهلی� را به پَهلو
به کام هم �ماک� می گویند و هم �آرگ� � به خیلی �مَهلی� و�زئـَلِی� به زالو
به گوجه چون فرنگیها �تـَماتـَه� � بگویند سیب زمینی را هم �آلو�
انار را � نار� می نامند گاهی � گلابی را همی گویند �حِرمُو�
�پَرو� باشد به معنی وصله پینه � به بند قوری چینی �گـَنگـُو�
به هر ناچیز در لفظ کنایه � بگویند این که گویا هست �تـَـنـزو�
در این لهجه بگویند خواب را �خـُو� � بگویند تاب را �تـُو� وبه شب �شـُو�
هوا ابری بُود گویند �اُوری� است � چوآفتابی شود گویند �شـَرطو�
سحر گاهان را گویند �گَه گون� � به خورشید �روز� می گویند و�اَفتو�
مریضی را�مِرِنگ� گویند وهم �مُوچ� � به هر بیمار�ناخـُش� و به تب �تـَو�
به ذات الریه گویند �سینه پهلی� � به سرما خوردگی کهنه �مَنقـَو�
بُود �کـَو� معنی قانون و رهکار � به هر بی قاعده گویند �نا کو�
به شایعه پراکن�چـِل و چو کـُن� �بگویند وهمی شایعه را �چـَو�
�دَماغ�و�نُـفـت� هردو نام بینی است ׫گـُلـُپ� برگونه گویند و به لب �لـَو�
�دَدَه� خواهر �کاکا� یعنی برادر �
به مادر �دِی� بگویند بر پدر�بَو�
چو گویند �بُنگ کِه� یعنی صدا زد � بگویند جای بعله در جواب �هَو�
به ایستاده همی �ویستاده� گویند � به هر در حرکتی گویند �مِن رو�
خلاصه بُود این ها چند واژه � که شد معنی در این منظومه ی نو
( کتاب فرهنگ لغت لری )
نصیب الله عزیزی
***

به این اصطلاح برخورد کردید
از اسب افتادیم ولی از اصل نیفتادیم
حالا دقت کنید
از اسب افتادیم و از لهراسب لر شدیم ولی از اصل نیفتادیم
این بالا ترین استدلال تاریخی برای مردم لر است
لُر ازدو حرف تشکیل یافته ( ( لُ= لب، لثه، دندانهای چون ایل نشسته دهان وبطورکلی یعنی زبان ) ) و ( ( ر= راستگو ) ) برای همین می گویند حرف راست را از لُر بشنو. لُر= یعنی انسان راستگو.
مردمی که از گذشته های دور در منطقه ای بین کوههای اصفهان وخوزستان با نوع آب وهوای آنجا خود را منطبق کردند ودر سایه اتحاد توانسته اند به مشکلات سخت فائق آیند و زندگی خودرا در سایه پشتوانه های فرهنگی وعلمی
...
[مشاهده متن کامل]
ارتقا'بخشیده و با شهرهای اطراف با فرهنگهای مختلف در مسائل گوناگون همراهی کردندواز خود آثار گرانبهای فرهنگی بجا گذاشته اندو امروزه توانسته اند در شهرهای ایران وکشورهای مخختلف در زمینه های فرهنگی ورزشی - هنری وعلمی خوش بدرخشند.

در زبان ترکی به وقتی میخواهند پسوند ها را به کار ببرند در ترکی استانبولیlar
در ترکمنی ler
در ترکی آذری هم ler بهره می برند
لَر ( Lər ) در زبان ترکی پسوند جمع هست مثال:کیشی لر یعنی مردان اولکه لر یعنی کشورها

با توجه به خوندان تمام نظرات میتوانم بیطرف بگویم تنها قومی که در تاریخ دنیا دست نخورده باقی ماندن ( قوم لر بودند اون هم بیشتر عاشی بالاگریوه که زبانی خاص دارند که شباهت زیادی به زبان پهلوی قدیم دارد )
...
[مشاهده متن کامل]
دریک هم یکی از انبار داران زمان کورش کبیر بوده که ارادت خاصی بهش داشته و سکه دریک را بنامش زده و این طایفه از طوایف بزرگ بالاگریوه یعنی به به فارسی امروزی بالاترین گروه اشاره دارد .

لر ( Ler ) : در زبان ارمنی به معنی کوه هست
اصالت ما را موزه ها فریاد میزنند
شاخه ای از پارسی
☆واژه لر، سرزمین خورشید. ☆
خور، هور، به چم ( معنی ) خورشید است که به نور و نار هم تبدیل شده است.
خوراسان یا خراسان به چم سرزمین بالا آمدن خورشید است. سرزمین برآمدن خورشید. خورشید آسان یا سان همان stand up است. خروس نیز از خراسان گرفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

سرزمین اهورامان، به چم زمین بدون خورشید سرزمین تاریکی، شب اهریمن وغروب خورشید است.
واژه "هورامن" یا خورامان از خورشید و زمین تشکیل شده است که اگر ( ا= الف ) در ابتدای هور بیاید. این واژه "اهورامان" خواهد شد. الف، چم واژه را منفی می کند وسرزمین بدون خورشید می شود که همان غروب خورشید است.
گفتنی است، اهریمن نیز به چم سرزمین تاریکی است.
در بین سرزمین خوراسان تا اهورامان سرزمین دیگری است که کلهور گفته می شود در زبان عبری لائور ، اردو لاهور گفته شده است.
با توجه که حدود مرزهای این سرزمین بیشتر در منطقه لرستان بوده می توان گفت لرستان نیز از واژه لائورستان برگرفته شده است .
واژه کلهور از دو بخش "کل" و "هور" تشکیل شده است کل در زبان لری به چم نیم، تکیه ونصف است.
مانند دو کل به چمار دو تیکه یا دو قسمتی، پس کلهور به چم نیم خورشید یا میان خورشید است که در واژه لاهور و لائور آمده است.
"لا" نیز به چم میان و وسط است. لای دفتر، لای دیوار.
کلهور، لاهور ولائور به ریخت لُور یا لُر درآمده است.
بدین روی لُر به چم سرزمین میان خورشید است.

لر های شریف و مسلمان ایران نیازی به نام و نشان آریایی ندارند و شجاعتشان توصیفی نیست.
لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر نام منطقه ای است در جنوب غربی ایران که از غرب به مناطقی از عراق، از شمال به نهاوند و هرسین، از شرق به رودخانه سزار و از جنوب به خوزستان محدود است. گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه لرستان نام یکی از استان های غربی ایران است.

در زمان حکومت قاجار بزرگ ترین ضربه به لرستان وارد شد، در این دوره لرستان به دو منطقه پشت کوه و پیش کوه تبدیل شد به نحوی که در زمان پهلوی نام پشت کوه به ایلام و پیش کوه به لرستان فعلی گفته می شد.
این کارها باعث شد لرستان ویران و به هرج و مرج کشیده شود. تجزیه لرستان همزمان شد با شروع پیشرفت در شهرهایی نظیر تهران و متاسفانه لرستان عقب ماند و هنوز که هنوز است با این مهم مواجه ایم.
...
[مشاهده متن کامل]

در استان قزوین و گیلان بعضی از طوایف لر چگینی ( چگنی ) هستند که در زمان آقامحمدخان قاجار به این مناطق تبعید شده اند.
در ضمن همه ما ایرانی هستیم ونیاز هست به پیشرفت سرزمین مان فکر کنیم وهیچ قوم وطایفه ای بر دیگری برتری نداردوسخن به میان آوردن اینگونه قوم گرایی جزء نگرانی چیز دیگری عاید نخواهد شد.
لُر:لور . . . یعنی مسیر خیروپربرکت . . . . راه . . روش . . همچنان که تا حالا لرها وقتی میخواهند به کسی بگوینددرمسیر خیر ونیکی قرارگرفته می گویند. . . . . . . فلانی ایفتا دِ لور خیری ِ
لر پارس اصیل است و هم مردم لر، ، و هم مردم لار که هردو در استان فارس به هم می پیوندند از یک ریشه هستن ، همچنین زبان اچمی در استان فارس را داریم که به زبان لکی شباهت دارد مثلا هردو زبان برای کلمه برو، میروم، میروید، و. . . از واژه ، اچو، بچو، مچم، اچین، مچین ، و برای همین نامش اچمی شده، هم لرها و هم لارها پارس اصیل هستند و تمام ویژگیهای زبانی و ظاهری پارسها را دارند، پارسها به نسبت دیگر آریایی ها هیکلی تر بودند و شانه های پهن تری داشتند و همیشه پارسها به شانه های پهن معروف بودن همچون شاپور ذوالکتاف، همچنین ر یش و سبیل پارسها پرپشت تر از بقیه بوده که با بلند شدن سبیل در پشت لب پف میکرده و موی پارسها با بلند شدن یا فرفری و نیمه فر یا قوصدار با خم های کوچک یا بزرگ و کمند بوده، و ، الانم لرها موی فر و نیمه فر و سبیل کلفت را نشان اصالت میدانند که درسته ، رنگ موی پارس ها شامل خرمایی، تیره، بور، حنایی بوده و. . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ناگفته نماند خرم آباد خواستگاه شاپور شاه ساسانی است و دژ شاپورخواست و پل های فراوان ساسانی همه گواه بر پارس بودن مردم لر میباشد، پارس شاخه های فراوان دارد ، جالب اینجاست سرزمین ترکها در ایغورستان بوده و پنج هزار کیلومتر با آذربایجان فاصله دارد اما آذریها خودشون ترک میدونن، حال اینکه لرها در قلب پارس هستن ، در مورد کردها باید بگم کرد نام قوم نیست و شیوه زندگی چوپانیست، هنوزم لرها به لباس چوپانی میگن کردی

‏پیش از اسلام نام قوم �کُرد� در هیچ کتیبه یا متنی ثبت نشده. پس از ورود اسلام در نوشته های تاریخ نویسان و جغرافیا دانان ( بویژه اعراب ) به هر نوع قومیت ایرانی که کوچرو بودند �کُرد� اطلاق شده. این نام کُرد
...
[مشاهده متن کامل]
در واقع نام نژاد یا قوم خاصی نبوده، یعنی بار قومیتی خاصیتی نداشته بلکه گویای �سبک زندگی و معیشت� بوده است. تازیان جاهل و بی سواد وقتی به ایران آمدند شناختی از هویت و پیشینه ی اقوام کوهستان نشین و کوچروی ایرانی نداشتند چون شترهایشان قادر به عبور از کوهستان های زاگرس یا البرز نبودند، بنابراین همه ی اقوام کوچروی ایرانی را �کُرد� نامیدند. و مرحوم دهخدا هم احتمالا بیشتر از منابع عربی استفاده کرده در معنی واژه ی کُرد. چون اصالت و ریشه ی کلمه ی کُرد عربیست و در زبان عربی معنی تحقیر آمیزی؛ مشابه آواره و کولی هم دارد. عربها با این نام گذاری خواستند قومیتهای کوچروی ایرانی را هم تحقیر کرده باشند. منبع ایرانی بی غرض و باسواد مبتنی بر پژوهش گسترده میدانی کمتر در دسترس بوده. اقوام لر و کُرد از ریشه با هم متفاوت و اقوام جدا گانه ای هستند. لرها از آمیزش گوسی ها ، کاسی ها ( الیمایی ها ی سازنده ی تمدن باستانی ایلام ) و لولویی ها و سپس پارسی های پیش از اسلام هستند. در کتب تاریخی یونانی ها به عنوان لولویی، اقوام جنگجو ی زاگرس نشین ازشون یاد می شه. و قومی که اکنون به نام کُرد می شناسیم هم از بازماندگان مادها هستند. نتایج آزمایشات ژنتیک ( برای نمونه مطالعه ی دانشکده توانبخشی تهران روی بیش از ۲۰۰۰ تن از ۱۱ اقوام گوناگون ایرانی ) هم نشون می ده قوم کُرد خزانه ژنی کوچکتر ی نسبت به اقوام لر در ایران دارند . گویش های لری و کًُردی دو شاخه ی مجزای گویشی از پارسی کهن هستند به اعتقاد زبانشناسان این جدایی گویش، هم جدایی نسبی سرزمینی و همزیستی این دو قوم را از هزاران سالیان پیش نشان می دهد. منتهی در قوم لر بویژه بختیاری بدلیل قدرت و امنیت و ثروتی که داشته همیشه مهاجرت از طوایف کُرد که مورد هجوم همسایگانش بودند به سوی مناطق امن بختیاری و پیوستن به قوم بختیاری بوده. که همگی این مهاجرتها با ذکر تعداد خانوار و تاریخ مهاجرت و طایفه و نام خانواده به طور مستند در کتب و شجره نامه های ایل بختیاری ثبت هستند. برای نمونه پیوستن خانوارهایی از ایل کلهر ( ساکن در باغملک و قلعه سرد و قلعه تل در ایذه ) و یا از حلب شام ( طوایف چهار لنگ بنام های بهاالدین، سراج الدین، ذلقی، آسترکی، علا الدین وند، سراج وند و برخی طوایف دیگر ) ثبت شده که گفته می شه همین طوایف هم اصالتا لر بوده و برای شرکت در جنگ ها به سوریه که مرز ایران و روم بوده، رفته و سپس به سرزمین اصلی شان بازگشتند. از لحاظ تعداد، این مهاجرین حد اکثر چند صد خانوار و بسیار کمتر از افراد بومی بختیاری بودند . برخی افراد کم سواد و نادان و یا مغرض از همین مهاجرتها که شنیدند و خواندند بدون آگاهی و مطالعه ی کافی، سو استفاده می کنند و اصالت قوم لر بختیاری را کـُردجا می زنند که نادانی خودشان را ( با وجود تمامی شواهد جدا بودن این دو قوم ایرانی ) اثبات می کنند. با این حال دو قوم کُرد و لر همواره در طول تاریخ ایران با هم متحد بودند و در کنار اتحاد سه گانه با پارسها قدیمی ترین اتحاد قومیتی را بین ۲۳ قومی که کوروش شاه شاهان تحت امپراتوری ایران متحد نمود را داشته اند. برای همین اختلاط و مهاجرت بینشان بوده. ولی ریشه ی قوم لر با خزانه ی ژنی بزرگ تر و پیشینه ی ایلخانی نیمی از خاک ایران را به قوم کُرد نسبت دادن نشانه کم سوادی و برداشت اشتباه از متون قدیمی، یا توهم و جعل شیطنت آمیز است.

توجه کنند افراد کم اطلاع هر نام کُرد در متون قدیمی به مفهوم قوم کُرد امروزین در غرب ایران نیست. تازیان به هر قوم دامپرور با سبک زندگی کوچروی کُرد می گفتند. حتی قوم لر هم برخی نویسندگان تازی �کُرد� به معنای
...
[مشاهده متن کامل]
عامِ �دامپرور و کوچرو� نوشتند. کرد بار قومی نداشته در متون قدیمی. دیترامان آلمانی هم در کتابش به نام بختیاری ها به این واقعیت اشتباه نویسندگان عرب در اطلاق کلی کُرد به همه اقوام کوچروی ایرانی اشاره کرده.

کلمه ( ( لُر ) ) از حرف ل به معنی ( ( لَب ) ) و حرف ر به معنی راست تشکیل یافته و لُر یعنی انسانی که سخنی که از لبهای او شنیده می شود درآن راستگویی بیشتراست بنابراین لُر یعنی انسان صمیمی صادق وراستگو اما
...
[مشاهده متن کامل]
از نظر انگلیسی ها که کاشف نفت خوزستان بودند ( ( لُر ) ) یعنی انسان غمگین ودرخود فرورفته که غم او ازعبوسی چهره سبز او نمایان است. لذا غم غمدیده را غم چشیده داند برای همین لُرها در مهربانی بی نظیرند

علی صارمیان: شاید اگر روزی که چند پرفسور انسان شناس ازجمله فرانک هول آمریکایی و مارسل اوت بلژیکی در غارهای لرستان، از بقایای اجساد باقی مانده به شگفتی آمدند و در ژورنال هایشان لرها را اجداد انسان هوشمند در آسیا و اروپا نامیدند، خانم بهاره رهنما اگر حاضر بود، فوراً اینستاگرامش را پر می کرد از این خبر که ما ایرانیان اجداد اروپایی ها هستیم. منظورش از اجداد، کسانی بودند که در غار کلدر خرم آباد زندگی می کردند. شاید اگر می شنید که لرها نخستین کسانی بودند که اسب ها را اهلی کردند، یا می خواند که تجارت بین النهرین و از هند تا مصر، صنایع و ظروف لرها بوده است، انگشت شگفتی می گزید. شاید اگر آثار هنری پنج هزار سال پیش در موزه لور فرانسه را می دید، تاریخ ایران را از چشم هنر لرها می دید. اصلاً شاید اگر می دانست که به برخی روایات، کوروش در یک شهر کوچک به نام اندیکا که لری صحبت می کنند، به دنیا آمده، تاریخ را یک بار می خواند. لرها وفادارترین به پندار نیک و کردار نیک بودند. آیا در آزمون های تاریخی، تاکنون آزار یا خیانت این قوم ده پانزده میلیونی ایرانی به بخشی از ایران را در تاریخ پر فراز و نشیب ایران دیده اید؟
...
[مشاهده متن کامل]

بعد از کوروش، شاه دیگر ایرانی که نژاد از لر داشت، کریم خان زند بود که منتسب است امیرکبیر درباره او گفت: کاش مادر ایران یک بار دیگر یک شیربچه لر چون او بزاید تا ایران طعم عدالت بچشد.
خانم رهنما که علاقه به فمنیسم دارد، بی بی مریم بختیاری از لرهای مشروطه خواه را می شناسد؟ کسی که سقوط استبداد محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه خواهان به دست او و یارانش بود.
آیا می داند که این لرها بودند که مرزهای ایران را در ولایات خویش نگه داشتند و اجازه کوچک شدن ایران را ندادند؟
چند نفر چون بهرام بیضایی آداب ایرانیان را در مناسک لرها جستجو کرده است؟ آیا حق نیست که بازیگران به تاُسی از بیضایی و سایر مؤلفین فکور به تاریخ ایران بنگرند؟
می بینید. کوته فکری و تاریخ نخوانی و محدودیت فکر چه اشتباهاتی ایجاد می کند. کسی به مادر تاریخ خود برای جلب نظر توهین می کند و نمی داند چه گفته است و چرا اسباب خنده جوانان این نژاد قدیمی که بی اغراق ایرانی ترین خوی و دست نخورده ترین مردمان را داراست به سبب توهینش اسباب ساخته است.
ما این خنده ها و نیش ها را به سبب بی اطلاعی خانم رهنما و کسانی چون او تائید نمی کنیم. ولی چه اشکال دارد که کسی تاریخ ایران را تورق کند. بداند که طعنه به کسانی که برای ایران مادری کردند و ایران را از گزند اقوام مهاجر و سیل بنیان کن اسکندر و مغول و تازیان و عثمانی نجات داد، پناهندگی مادرانه این قوم بود که آثار هنرشان از زیگورات های خوزستان و شوش تا پل های اصفهان و بیشتر در گمنامی پراکنده است. سرآمدمان علم و فرهنگ آن دیار آزرده از این جهالت به تاریخ اند ولی آیا هیچ مهمان و پناهنده ای در درنگی کوچک در لرستان، جز مهر و اشتیاق این مردمان پاک در استان های مختلف ایران دیده اند ؟
کاش نادان نباشیم و به مادری این قوم بخشنده، دهان به جفا باز نکنیم چون تاریخ ایران بر ما نمی بخشد.

قوم لر دارای سه شاخه اصلی می باشد: الف ) لرهای لرستان شمالی که اکثریت به زبان لکی تکلم می کنند و عمدتاً در استانهای لرستان، ایلام، کرمانشاه، همدان، قزوین و مناطقی از کشور عراق ( عمدتاً در بدره، مندلی و
...
[مشاهده متن کامل]
خانقین ) ساکن هستند. ب ) لرهای لرستان مرکزی ( مینجایی ) که به زبان لری فیلی ( پهلوی ) تکلم می کنند و عمدتاً در استانهای لرستان، ایلام، همدان، مرکزی، و بخشی از خوزستان ساکن هستند. ج ) لرهای لرستان جنوبی که به لری جنوبی ( لری بختیاری ) صحبت کرده و عمدتاً در استانهای کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال بختیاری، خوزستان، بوشهر، فارس و اصفهان ساکن هستند.

قوم لک یکی از سه شاخه ی اصلی ومستقل اقوام آریایی به نام مادها هستند که نخستین حکومت و تمدن مدرن را در غرب ایران زمین بنیان نهادند. زبان آنها یعنی زبان لکی با دستور زبان و ادبیاتی قوی که دارای حدود سی هزار لغت است ، بازمانده زبان های اصیل اوستایی و پهلوی است که به دلیل شرایط خاص جغرافیایی این مناطق، کمتر دچار تغییر و تحول شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

سکونتگاه اصلی مردم لک زبان در مرز مشترک بین چهار استان در جنوب استان کرمانشاه ، شرق استان ایلام و جنوب غرب استان همدان و شمال غربی و غرب لرستان است. لک ها بیشتردر شهرهای دلفان ، کوهدشت ، سلسله ، هرسین ، صحنه ، کنگاور، سنقرودینور، شیروان، چرداول ، دره شهر، آبدانان، تویسرکان، نهاوند، کرمانشاه و خرم آباد ساکنند.
مردم لک در پی مهاجرت ها در بیرون از منطقه لک نشین زاگرس نیز زندگی می کنند. برای نمونه روستای لکستان در آذربایجان شرقی و عده ای از ساکنان میانکاله و روستای زاغ مرز توابع بهشهر، روستای کجور، کلاردشت، تیت دره، مکارود در شمال و گروهایی نیز به استان های فارس، قزوین، شمال خراسان و ورامین در استان تهران تبعید شده اند.
به دلیل نزدیکی زبانی و فرهنگی، لک ها عموما شاخه ای از کردها یا لرها در نظر گرفته می شوند. برخی معتقدند واژه لک از ترکیب دو واژه لر و کرد تشکیل شده است . و لکهای باستانی ایرانی را هر کدام به خودشان منتسب می کنند . درحالیکه لکها از لحاظ فرهنگی، احساسی و مذهبی و بسیاری از مولفه های قومی خصوصا پوشش خود را مستقل از قوم کرد و لر می دانند. و قویترین نظریه که بیشتر باستان شناسان و زبانشناسان بدان معتقدند این است که زبان لکی بازماندهٔ فارسی باستان و پهلوی است . ( پارسی باستان زبانی است که در زمان هخامنشیان مستعمل بوده و ریشه ی زبان فارسی امروزی است ) .
مهمترین عامل افتراق واستقلال این قوم مولفه زبانی است. تحقیقات زیادی در مورد ریشه زبان لکی صورت نگرفته است اما می توان گفت زبان لکی یک زبان زیبا و آهنگین است که واژه های باستانی و کهن فارسی به قدر زیادی درآن وجود دارد. و شکل قدیمی و اصیل برخی واژه ها و شیوه ی جمله بندی اصیل در این زبان باعث می شود که ابراز نمود زبان لکی به جا مانده ی زبان های پارسی باستان و پهلوی است. ودراین زبان واژه هایی می توان پیدا کرد که با زبان های پهلوی اشکانی و پارسی میانه مشترک هستند. ازاینرو می توان گفت که مهم ترین مآخذ لکی زبان پارسی باستان است همچنین زبان لکی باقی مانده زبان اوستایی است و شباهت بسیار زیادی در مورد ریشه های زبان لکی و اوستا دیده شده است.

من اینجا ریشه در خاکم ♡ من خود را به بلوط پیر اصالت گره زده ام
من تاریخ را با همه گویش هایش خواندم اما تاریخ قومم را از یاد نبردم زیرا دررخت بی ریشه هیمه ای بیش نیست
زنده باد اتحاد ایلات لر
لَر به معنی لاغر است .
سرم نچمان عه ور ظلم و جور
لکم تا ابد لورم لوره لور
ایلام جزو منطقه ای باستانی قلمداد می گردد که پیشینه آن به تاریخ اکاد، سومر، بابل و آشور پیوند خورده است بابلیها قسمت مرتفع سرزمینی را که در شرق بابل قرار داشت. آلاستو یا آلام به معنی کوهستان می نامیده اند که سالیان متمادی دارای حکومت مقتدری بوده است این منطقه شامل خوزستان ، لرستان ، پشتکوه ( ایلام فعلی ) و کوههای بختیاری کنونی بوده است. کشور ایلام در سالهای اوج اقتدار خود از سمت مغرب به بابل و از سمت مشرق به اصفهان می رسیده است. این نقطه از دو قسمت دشت و کوهستانی تشکیل یافته که شهر شوش در منطقه دشت واقع گردیده بود.
...
[مشاهده متن کامل]

ا ز نظر ارتباط با ملل متمدن زمان و وضعیت اقلیمی در وضعیت مناسبتری قرار داشته، پایتخت این کشور بوده است. اولین نشانه های شهر نشینی در این منطقه از هزاره سوم قبل از میلاد پایدار گشته است، این منطقه از دیرباز سرزمینی آباد و یکی از مراکز مهم امپراطوری مقتدر ایلام بوده است از هزاره پنجم قبل از میلاد ، مهمترین خط ارتباطی جنوب غرب ایران از این سرزمین می گذشته است. به دلیل اهمیت ایلام در دوره های مختلف تاریخی، نبردهای مهمی در محدوده این سرزمین به وقوع پیوسته است. ایلام از هزاره های قبل از میلاد همواره آوردگاه اقوام و تقابل حکومت های مختلف ماد، آشور، پارس، هخامنشیان و سلوکیان با دشمنان بوده است. بعد از میلاد مسیح نیز این وضع در دوره اشکانیان و ساسانیان تا هنگام حاکمیت اسلام ادامه داشته است. به هر حال این کشور در سال 640 ق. م ، بوسیله هخامنشیان به سرزمین ایران ملحق می گردد و شوش بعنوان پایتخت زمستانی پادشاهان هخامنشی انتخاب می شود. از این تاریخ تا حمله اعراب این سرزمین همیشه جزو قلمرو ایران محسوب گردیده است. خط و نویسندگی در پنج هزار سال پیش در ایلام به کار برده شده است. خط مردم این سرزمین در دوره عیلامی خط میخی بوده است که در بخش بزرگی از سرزمین ایلام رواج داشته است. در حدود قرنهای آخر هزارة سوم قبل از میلاد، تمدنی در شوش تحت نفوذ اقدام بین النهرین پدید آمد که دارای خط مخصوص به خود به نام ایلامی مقدم بوده است. این خط در مناطق تحت نفوذ تمدن شوش در ایران نیز رواج پیدا نمود.
بعد از اسلام نیز، با پذیرش اسلام توسط مردم ایلام و ضمیمه شدن این بخش به ممالک اسلامی، این سرزمین مدتها در آرامش نسبی بسر برده است، اما از هنگامی که سلسله صفویه در ایران روی کار آمد و امپراطوری عثمانی با آنها وارد کارزار شد تا هنگام انقراض دوره حاکمیت قاجاریه، نبردهایی خونین بین دو طرف ( ایران و عثمانی ) ادامه داشت چندان که در چهار قرن، نبردهای متعددی در محدوده این سرزمین به وقوع پیوست تا اینکه با فروپاشی دولت عثمانی در ماه مارس 1917 میلادی، این دوره به پایان رسید. این منطقه قبل از ورودآریائیان محل زندگی اقوام دیگری بوده است که از جمله می توان از ایلامیان ( در جنوب غربی ایران ) کاسیان ( زاگرس و لرستان ) لولویی ( زاگرس و کرمانشاه ) نام برد.

سرزمین وسط خورشید ، در کلمه لر حرف لام کوتاه شده لا و کل هست که لا و کل هر دو به معنی وسط ، میان ، نصف است و حرف ر کوتاه شده کلمه هور و خور به معنی خورشید است پس لر همان لاهور و کلهور است و این بدلیل حرکت
...
[مشاهده متن کامل]
ظاهری خورشید است که ابتدا در سرزمین خور راستان ( خراسان ) طلوع می کند و میانه حرکت آن در لاهورراستان ( لرستان ) است و غروب خورشید در سرزمین اهورامانات است

لر، صحیح آن لور است. ولورستون کلمه صحیح است. لور ستون از کلمه های، لور، لیر، للم، لیلم، گرفته شده. خواستگاه لورهااز منطقه دیلمان گیلان است. وخواسته لک ها از منطقه تالش گیلان است. لور به خاطر وسعت وجمعی قابل ملاحظه اش آز 4500 سال پیش یک قوم مستقل شد. وقدمت لرستان حدودا 40 هزارساله است که از خانواده کاسی ها می باشند. و کاسی نژاد ند. بطوری که 92 درصد لغات و36 درصد جملات لری وگیلکی، گالشی مانند هم است. گیلان را کاسیان بی ( کاسی های ساحل نشین ) ولورستون را کاسیان سی ( کاسی های کوهنشین ) می گویند. همچنین آثار مکشوفه از غار کلماکره و سایر آثار کشف شده از لرستان، وموزه فلک الافلاک نشان می دهد. همه مربوط قبل از ورود آریایی ها به ایران است. واز آثار کاسی ها است. بیس، زاما، دونی، گوم، مردزما، برار، گت، کرک، کل، ورزا، او، دال، دار، چو و. . . . کلمات مشتر ک لوری وگیلکی. که وجود زبان خیلی نزدیک به هم یکی دیگر از دلایل اثبات کاسی بودن لر ها است
...
[مشاهده متن کامل]


لر یعنی بازمانده پارس عیلام و ماد محکمترین سند تاریخی زبان است و نزدیکترین زبان به اوستایی و پهلوی لری هست کلماتی که تا به امروز از نظر ما لری اصیل هستن همه ریشه دارن و این یکی از هزاران دلیل اصیل بودن
...
[مشاهده متن کامل]
قوم لر است قوم لر از دو گروه شهرنشین و یکجا نشین تشکیل میشد که بخاطر دشمنی شدید حکومتها بعد اسلام خصوصا قاجاریه به زاگرس پناه برده و شهرنشینی خود را از دست میدهد

من اهل شورابم پانکُرد عراق تو خرم آباد چکار میکنه
پانکُرد عراق سگ کی باشه که جراعت بکنه بیاد لرستان
در پایان اگر با برادر بیرانوندم با ادبیات بدی برخورد کردم عذرخواهی میکنم
جنگ با تیمور و شکست مُغل ها را در اصل چگنی ها و میرها و در کل ایل سرافراز بالاگریوه به پیروزی رساند؟ بیرانوندها در اواسط حکوت قاجار از مناطق عربستان و شیراز و ممسنی به سرزمین لرستان مهاجرت کرده اند . با احترام به همه برادران بیرانوند . بیرانوندها در اصل مهاجر هستند .
داش علی اصلا درست نیست حرف شما و در مورد چیزی که اطلاع نداری و علم به اون نداری لطفا صحبت نکن و کوچ ارامنه به این منطقه مال اون تاریخی که شما میگی نیست بلکه مال دویست سال سیصد سال پیشه هم زمان با اونها
...
[مشاهده متن کامل]
گرجهارو هم از گرجستان به ایران اوردن چون شورش میکردن و میخاستن از ایران جدا بشن . . . برخی از ارمنی ها کوچانده به اصفهان رفتن و معبدشون هنوز در مرداویج اصفهان هستش و در منطقه ای در چهار محال که گهرو نام داره رفتن و در اونجا ساکن شدن و حدود صد سال پیش از این منطقه رفتن الان قبرستان ارامنه دراونجا هست ولی هیچ لری نه به اونها زن داده و نه زن از اونها گرفته و الان هم اونها سالهاست که رفتن از این منطقه . . .

در جواب کردها باید بگم اون موقعی که همسایه ها یا مغول به ایران حمله میکردند ما لرها بودیم که نمیگزاشتیم وارد وطن ما بشن
سلام حضرات پان. . . خجالت بکشین . . امیر خوب لر و کرد رو بجون هم انداختی ولی من لر میدونم تهش جی می خوای بگی . . اولا واژ کرد به معنی چادر نشینه و قبل از اینکه زبونمون عربی بشه به همه چادر نشینان کرد میگفت
...
[مشاهده متن کامل]
بله ما لرها هم کرد هستیم اما نه از شما بلکه چادر نشین ( عشایر ) و لر به معنی کوه وتپه بلند هست و ما بختیاری ها به جای بلند میگیم . . . لر یه کسره که زیر ل قرار میدیم. . کردها از نژاد مادها و لرها از نژاد پارسه هستن و اینکه کرد ها لر ها رو کرد میدونن اشتباه و اونهایی که اتیش بیا معرکن هم نه کردن نه لر ما لرها وطن پرست تر از این حرف هاییم و کرد ها هم وطن پرستن اینها هم که این حرف ها رو میزنن میخان بین مارو خراب کنن ولی من صد تا رفیق کرد دارم که بهتر از برارن برای من. . . ولی به این سابلاغ هم بگم ما لرها راه و رسم و زبان ولباس خودمون را داریم و کردها راه و رسم و زبون خودشون رو دارن لطفا لرهارو در کتاب های گریشمن و محققان اروپایی مطالعه کن تا ببینی اونها چی میگن و نه کردها لرن ونه لرها کرد وما لرها و کردها در طول تاریخ هم مشکلی نداشتیم باز هم نداریم خجالت بکشین

با سلام
دوستان تاریخ یعنی سند و مدرک وگرنه که هرکسی به علت دشمنی و کینه حرفهای نامستند بزند که قبول نیست متاسفانه برخی مطالعه ندارند و فقط میخواهند که حرفی زده باشند نام لُر و بلاد لُر و لُرستان در قرن دوم هجری در کتاب التنبیه والاشراف مسعودی صفحه 94 آمده و گفته قوم لُر بین اصفهان تا اهواز گستردگی دارند در کتاب مسالک و ممالک اصطخری قرن سوم صفحه 85 باز نام قوم لر آمده است و در کتاب معجم البلدان نام قوم لُر و بلاد لُر یعنی سرزمین لُر آمده است در کتاب تاریخ گزیده حمدالله مستوفی در مورد گستردگی سرزمینی لُرها و زبان لری و طوایف لُر صحبت شده است. واژه های اوستایی و پهلوی زیادی در زبان لری است و هنری راولینسون و بارون دوبد میگن لُری با زبان پهلوی پیوستگی دارد
...
[مشاهده متن کامل]

لر ها برادر کردها و برادر فارس ها هستند من کرد هستم و کورد ها زبان بقیه اقوام ایرانی رو متوجه میشن همون طور که زبان ایسلندی غلیظ ترین زبان ژرمنی کردی هم غلیظ ترین زبان بین زبان های ایرانی هست و بقیه زبان
...
[مشاهده متن کامل]
ها رو متوجه میشن بنا براین من به خوبی درک میکنم که لری خودش یک زبان هستش و لحجه نیست تعریف زبان چیه ؟گونه ای صحبت کردن که دیگران در نمی یابند و چون اگر یک لر لری صحبت کنند دیگران در نمی یابند بنابر این لری زبان است و لهجه نیست لر ها یکی از اقوام ایرانی اند و هندی نیستند اگر هندی بودند زبان آنها نیز متفاوت می بود. برای به زبان شمرده شدن که نباید حتما ژاپنی صحبت کرد. ما چون از یک خانواده زبانی هستیم شباهت هایی در بین ما وجود داره مثل یک خانواده که اعضای آن چهره های مشابهی دارند.

در جواب آقا امیر که میگه لر ها از سوریه یا از هند هستند باید گفت که لر ها متعلق به جایی نبوده ن که از جایی بیان خواهشا با اطلاع از تاریخ لر صحبت کن فرهنگ و پیشینه ی لر آن رو موزه ها به تصویر می کشن لر یعنی اریو برزن زرده کریم خان . . . .

طایفه سلیمانی کرمان از لرهای استان کرمان هستند.
بنا به نقل راویان، سلیمانی ها در زمان قدرت بختیاری ها حاکم کرمان بودند که پیشتر نیز در منطقه چهارمحال و بختیاری سکونت می داشته اند. اجداد سلیمانی ها از منطقه چهارمحال بختیاری و روستای قلعه تک در قدیم الایام به کرمان مهاجرت کردند. آنها از لرهای بختیاری بوده اند که از سرزمینهای بختیاری ابتدا به فارس و سپس به کرمان مهاجرت کردند. ایل سلیمانی همان طوایف لر هستند که حدود سال ۱۷۵۰ میلادی از فارس به کرمان آمده و در کوه پایه های کوه شاه ساکن شدند
...
[مشاهده متن کامل]

گروهی از لرها در اواخر صفویه و نیز در زمان قاجار از نواحی لرستان، بختیاری و فارس به کرمان کوچ کردند. لرهای استان کرمان عمدتاً در شهرستان های سیرجان، بافت و جیرفت به سر می برند. ایل سلیمانی به طور ویژه در حدود سال ۱۷۵۰ میلادی از فارس به کرمان آمدند.

بیخیال استادهای تاریخ گذاشتنتون سر کار بدبختها ماه همه ایرانی هستیم و به ایران افتخار میکنیم فقط ایران عزیز و همه مردمانش عشق است موفق باشین
باسلام بی معنی ترین سخنی که خواندم حرف آن بزرگواری بودکه لرها ازهندوستان آمده اند بدون سند حرف زدن یعنی ازروی بادهوا سخن گفتن دریک نگاه اقوام آریایی همه ازیک جا کوچ کرده اند وآنهم حدود دوازده هزارسال پیش ازبالای دریاچه اورال درجایی به نام ایرانویج یا ائیریه وئیجه سه شاخه تقسیم شدند گروهی به هند رفتند گروهی ازشمال شرق یاغرب دریای خزر وارد سرزمین ایران شدند وگروه دیگر ازراه شرق دریای سیاه وارد اروپای امروزی شدند واقوام هندو ایرانی وهند واروپایی را تشکیل داده اند
...
[مشاهده متن کامل]

ازنگاه دیگر بنابه تحقیقات اخیردانشمندان دیرینه شناس ومردم شناس لرستان مهد آغازین تمدن بشر بوده از حدود ۶۵ هزارسال پیش که کوچ آغازین بشراز آفریقا صورت گرفته درغارهای زاگرس ساکن شدند خوب حالا برادر عزیز این چه حرف بی سندی است که شماعنوان کرده اید که لرها ازهند آمده اند احتمالا شما نظرتان عده ای بوده که بهرام گور برای نوازندگی وشادنمودن مردم ایران به این سرزمین فرا خوانده که تعدادشان حدود۳۰۰۰ نفربوده حالا شاید شما نظرتان آنهاباشد که این گروه درسراسر دنیاهنوزهم یکجا ساکن نیستند وبه عنوان های مختلف دردنیا زندگی میکنند آنگاه مگر هند بهتر از آفریقا نیست که میگویند همه نژاد بشر اصالتا از آفریقا به جاهای دیگر کوچ کرده اند
سخن چونکه گفتی دلیلش بیار

لُرستان Lorestan در واژه نامه پازند موبد شهرزادی صفحه ۲۹۳ بعنوان جایگاه تمدن عیلام کهن با حاکم نشین خرم آباد معرفی شده است.
واژه لرستانات در زبده التواریخ
: واژه لرستانات در منابع مختلف معادل بلاد لرنشین یا لرستان بزرگ ( فیلی ، بختیاری و جنوبی ) آمده است مثلأ در کتاب زبده التواریخ ، جلد ۲ ، صفحه ۶۲۱ ، واژه لرستانات آمده است. کتاب زبده التواریخ از مهمترین وقایع نگاری نیمه نخست سده هشتم هجری ، شامل ؛ رویدادهای پس از مرگ تیمور گورکانی تا نیمه فرمانروایی شاهرخ تیموری، تألیف ؛ شهاب الدین عبدالله بن لطف الله خوافی یا بهدادینی ، مشهور به حافظ ابرو است که به سال ۸۳۳ متوفی شده است. همچنین شیخ بهایی در دیوانش یک شعری دارد با این عنوان:از لرستان یک لری زفت و کلان _ نوبتی آمد به شهر اصفهان.
...
[مشاهده متن کامل]

ایکاش بجای حرفهای نامستند و آغشته به کینه ، از روی منابع تاریخی نظر بگذارید تا شاید حرفتان مقبول افتد وگرنه داستان سُرایی که کنتور ندارد.
زبان باستانی لری و تمامی گویشها و لهجه های زیرمجموعه آن از نسل زبان پهلوی هستند که براساس مستندات تاریخی تا حدود قرن پنج و ششم هجری در مناطق غربی ایران رواج داشته و به دلیل اینکه با حمله اعراب از کارکرد
...
[مشاهده متن کامل]
اداری_آموزشی می افتد کم کم هویت اصلی خود را از دست میدهد و محدود به مناطق کوهستانی میشود. زبان لری در حقیقت نوع تحلیل رفته و رقیق شده ای از همین زبان باستانی است. واژه های پهلوی موجود در زبان لری در بسیاری از زبانها و گویشهای ایرانی اصلأ وجود ندارند. هم اکنون ساکنان باستانی ترین شهر ایران و جهان یعنی شهر شوش به زبان لری تکلم میکنند. زبان لری دارای دستور زبان و قواعد واجی خاص خودش است. زبان لری سرشار از واژگان و اصطلاحات اوستایی و پهلوی است که خود میتواند معیاری باشد برای تشخیص تبار و سنجیدن اصالت مردمان متمدن لر. وجود لغات و اصطلاحات بیشمار اوستایی و پهلوی در زبان لری به خوبی حکایت از ریشه دار بودن مردم لر است. هدایت اله رشیدیان درکتاب ( خرم آباد درگذر جغرافیای انسانی ) صفحه ۱۰۵ آورده که زبان لری همان زبان پهلوی دوره ساسانی است. خاصیت عمده زبان لری استقامت در برابر واژه های بیگانه است مثلأ در زبان فارسی کلمات فرانسوی یا انگلیسی یا عربی را بدون تغییر شکل گرفته و تلفظ میکنند در صورتیکه لرها اگر حتی واژه ای علمی را بپذیرند مانند عربها یا هم سنگ آن را جایگزین کرده آن را از بین برده و صورتی جدید از آن ایجاد می کنند. لرستان جزو ایالت پهلوی_پهله بوده و به همین خاطر به فهلوی_فیلی یا لر فیلی معروف است و زبان لری هم بازمانده زبان پهلوی ساسانی است. وجود لغات مشابه لری در زبان پهلوی مؤید این مدعاست.

با توجه به بررسی و تحلیل پیشینه تاریخی پیدایش قوم لر و اطلاق واژه لر به آنان میتوان وجه تسمیه مطروحه در منابع و مآخذ تاریخ را این چنین دسته بندی کرد:الف ) واژه لُر از واژگان اصیل ایرانی مانند لُهراسب مشتق شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ب ) لُر نام شخصی بوده است که لُرها از نسل او هستند.
ج ) بر اساس روایت دسته سوم لُر نام مکانی بوده است که لُرها در آنجا سکونت داشته اند که آن هم به نوبه ی خود چند وجه است:
۱ ) محلی بوده در ولایت مانرود یا مایرود ( مادیان رود ) که جایگاه اولیه لُرها بوده است.
۲ ) واژه ی لُر مخفف ( اللور ) است که آن هم نام شهری در شمال غربی دزفول یعنی در حوالی اندیمشک بوده است .
۳ ) برخی نیز کلمه ی لُر را تحریف شده واژه ی لیر یا لر ( به کسر لام ) یعنی کوههای پوشیده از جنگل دانسته اند.
اما عده ای از مؤلفان از جمله:لسترنج در تاریخ خلافت شرقی _ راولینسون در سفرنامه ی لُرستان _ امام شوشتری در تاریخ و جغرافیای خوزستان _ حسن جلالی عزیزیان نویسنده دایره المعارف اندیمشک و بسیاری از تاریخ نگاران و جغرافی نویسان واژه ی لُر را نام شخصی میدانند که لُرها از نسل اویند.

از تجزیه و تحلیل این داده های تاریخی میتوان گفت که این واژه《لُر》یک واژه باستانی بوده که در کتیبه ها و سالنامه های آشوری ( شلمنسر سوم ) و عیلامی به آن اشاره شده است و قطعأ این اصطلاح ساخته و پرداخته آشوریان
...
[مشاهده متن کامل]
و عیلامیان نیست بلکه از گذشته های دور بر این منطقه اطلاق میشده است و شاید اسم گروه نژادی مردم بومی بوده که مأمن اولیه آنها این منطقه بوده است و یا اسم رب النوع خاص مردم منطقه بوده است. بنا به گفته ی دیاکونف واژه للر یا لُر معنای سرزمین کوهستانی را می رساند. همو در جای دیگری میگوید:عنصر LAR به زبان محلی به معنای《کوه》بوده است. منظور وی از زبان محلی ، همان زبانهای ساکنان قدیم کوههای زاگرس می باشد. زیرا لولوبیان به نواحی کوهستانی LAR می گفتند. این چند پدیده به صراحت از وجوه مشترک زبانی ساکنان قدیم رشته کوههای زاگرس یعنی گوتیان ، لولوبیان ، کاسیان و عیلامیان را میرساند. از طرفی میرساند که این نامگذاری از طرف دیگر ملل و اقوام صورت گرفته نه خود ساکنان لرستان قدیم. پس مردمی که در ادوار بسیار قدیم که شاید تصور آن هم در ذهن ها نگنجد و در این نقطه تاریخی گرد هم جمع شده اند را همسایگان شان ، آنها را به نام جایگاهشان که یک منطقه کوهستانی بوده است را ( لُر ) نامیده اند.

حسن پیرنیا در کتاب《تاریخ ایران》صفحه ۳۶ مینویسد : کلمه ایلام به معنی کوهستان است و کشور ایلام باستان شامل خوزستان ، لُرستان ، بختیاری و پشتکوه ( استان ایلام ) بود. سومریها و اکدیها ، ایلام را با علامت《Nim》مینوشتند
...
[مشاهده متن کامل]
که به معنی سرزمین مرتفع است. جورج کامرون در کتاب《ایران در سپیده دم تاریخ》مینویسد : ایلامیان نخستین مردمی بودند که در ایران از تمدن و فرهنگ بهره ور بوده اند و خط نقشی و نگاری را آنها اختراع کردند. دکتر پرویز رجبی درکتاب《هزاره های گُم شده》جلد ۲ ، ص ۵۴ ، مینویسد : اگر ایلام کوههای لُرستان و بختیاری را در شمال و شرق خود نداشت هرگز به شکوفایی و غنا دست نمی یافت این قلمروی کوهستانی را ایلامیها《اَنزان یا اَنشان》مینامیدند. چون کشور ایلام برای مردم بین النهرین سرزمینی مرتفع تر از بین النهرین بود بنابراین میتوان گمان کرد که ایلام در اصل بجای جلگه های پست خوزستان ، در جایی مرتفع یعنی کوههای بلاد لُرنشین قرار داشته است. دکتر یوسف مجید زاده درکتاب《تاریخ و تمدن ایلام》صفحه ۵ مینویسد: منطقی ترین فرض آن است که ایلامیها به《پروتو لُرها》تعلق دارند. دنیل تی پاتس در کتاب《باستان شناسی ایلام》صفحه ۷۹ مینویسد: پروفسور والتر هینتس ، ایلام شناس فقید آلمانی که برای نخستین بار با تکیه بر کتیبه ها و نگاره های به دست آمده درباره ی مردمان اولیه ی ایلام اظهار نظر کرده است اعلام میدارد که: ایلامیها《لُرهای اولیه》یعنی نیاکان ساکنان لُرستان جدید در غرب ایران هستند. پروفسور ریچارد نلسون فرای درکتاب《میراث باستانی ایران》صفحه ۹۷ مینویسد: ایلامیها با مردم لولوبی ، کاسی و گوتی پیوند نژادی داشته اند و بین آنها در هزاره دوم پیش از میلاد فرهنگ استواری در میان بوده است. هرتسفلد هم فرضیه پیوند نژادی و زبانی این اقوام باستانی را مطرح کرده است. دکتر پیر آمیه در《تاریخ ایلام》صفحه ۲ مینویسد: ایلامیها از نژاد آسیانی یا زاگرو ایلامی《Zagro _ Elamite》یعنی نه هندو اروپایی و نه سامی بوده اند.

لِر : لِر در زبان لری به معنای چرخاندن و حرکت کردن وجابجایی است . لُر د راصل لِر بوده که به مرورزمان برای سهولت تلفظ تغییریافته است .
لِر : لِر به معنای کوچ وجابجایی است وبه شغل دامداری نامشان لِر بوده ولی باگذشت زمان ودرزبنهای متفاوت لُر نام گرفتند

� یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ�ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ ( اینها ملاک امتیاز نیست، ) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
...
[مشاهده متن کامل]

اگر امروز این قوم همیشه سربلند دچار محرومیت است اگر امروز نرخ رشد بیکاری در استان های لرنشین از میانگین کشوری بالاتر است اگر امروز صنایع و کارخانجات اشتغال زا در استان های کویرنشین احداث شده اند و جوانان لر می بایست برای کسب روزی حلال ترک شهر و دیار سرسبز خود کرده و راهی بادیه و کویر شوند دلیلی ندارد جز سیاست های نامتوازن توسعه ای در دهه های گذشته.

کشکان، کش ماهور، نای کش که هریک به نوبه خود نام کش کوشا Kash Kusha فرمانروای ایلامی را تداعی می کند
تعریف اصطلاحات:

لکی: برای واژه لک به ( فتح ل و سکون کاف ) در فرهنگ�ها معانی گوناگون قید گردیده از آن جمله:
– لغت فرس اسدی ، واژه �هایی نظیر لاک، لک، لکا یکی دانسته و آورده �است و همگی رنگی باشد سرخ که نقاشان به کار گیرند. ( اسدی، 2535 شاهنشاهی ، ذیل واژه لک ) و در این معنی عنصری گفته �است :
...
[مشاهده متن کامل]

همی گفت پیچیده بر خشک خاک ز خون دلش خاک هم رنگ لاک�

- ولی در صحاح الفرس به معنی مردمی رعنا و نیز به ( ضم لام ) دارویی دانسته که تیغه کارد را در دسته بدان محکم کنند. ( نخجوانی، 2535شاهنشاهی، ذیل واژه لک )

– و در فرهنگ قواسی نیز چنین آمده� است که آن را�خام درای� قید کرده� اند. ( قوّاس غزنوی، 1353، ذیل واژه لک )
- و معین� الدین نطنزی در کتاب خود تحت عنوان �منتخب التواریخ معینی� نوشته که به سال 816 قمری به نام قبیله از� لک� نام برده وحتی وی زیر عنوان شعب لر کوچک و احوال اوضاع ایشان آورده �است. �… چنانچه سابقاً ذکر رفت سبب وقوع لقب لری و کیفیت آن این قوم در آن موضع بسیار شدند و بعداً هر قبیله�ای به جهت گیاه�خواهی و علف چرانی روی به موضعی نهادند بعضی به لقب پدر وبعضی به اسم مکانی که قرار گرفتند یا قبیله بدان مشهور شدند� ( ایزد پناه ، 1367، ص14 ) و این قیاس امروز نیز در لرستان حضور فیزیکی داشته و هر کدام بنامی خوانده می�شود از قبیل: بیژنوند، سگوند و بازوندو… .
لری:[لٌ] ( ص نسبی ) منسوب به لر//زبان لران// ( دهخدا، 1377 ، ذیل لری )

واژه� ی �لر�که نام قومی ایرانی در جنوب غرب ایران می�باشد از واژه �های مجهول و ناشناخته� ای است که تا کنون معنای روشن و دقیقی – همانند بسیاری از واژه�های دیگر – از طرف محققین بر آن به دست نیامده�است و آنچه هم از کتاب�های تاریخی و جغرافیایی قدیم بر می�آید کوچکترین کمکی به حل معضل ( ترجمه این واژه ) ننموده و این گونه نظریات و اظهارات گوناگون تا کنون گشایشی برای این کار ایجاد نکرده� اند. برای فهم این واژه و واژه� هایی مشابه به نظر نگارنده، بهتر است از گویش �های محلی – لکی و لُری – و همچنین تطبیق آن�ها با مکان�های جغرافیایی که به نوعی با این واژه مشترکاتی دارند استفاده کرد، دست یابی به مفهوم واقعی واژه� ی �لُر� با کمک تعریف� های بومی حتی با تطبیق واژه �های مشابه – دست� کم تا موقعی که دلایل مقنع و کافی در دسترس نیست - مستند به نظر می�رسد.
یکی از قدیمی�ترین مآخذی که به واژه� شناسی پرداخته �حمد اله مستوفی� مؤلف �تاریخ گزیده� می�باشد که بنا به گفته ایشان : به گویش لری، کوه پردرخت را �لِر� گویند، ( به کسر ل ) به سبب ثقالت ، کسره لام را به ضمه بدل کردند و �لُر� گفتند. ( مستوفی ، 1328. ه. ق. ، ص 537 ) دقیقاً مشخص نیست که حمداله مستوفی این وجه تسمیه را از چه منبعی اخذ کرده و آیا اصولا با گویش لری آشنایی داشته و یا اینکه نوشته�ی دیگران را بدون کم و کاست رونویسی�کرده�است! بی تردید وی با گویش لری آشنا نبوده! و رنج سفر به لرستان رفتن را هم بر خود هموار نکرده�است، و بدون در نظر گرفتن صحت و سقم اظهارات جغرافیا نویسان عیناً همان معانی را ذکر کرده�است.

مطلب مهم اینجاست که واژه ی �لِر�ّ Lerr بار معنایی دیگری در گویش های لکی و لری دارد که با معنای مورد نظر مستوفی – که ( محل پر درخت ) می�رساند - انطباق پیدا نمی�کند. لِرّ در گویش های لکی و لری یعنی: �چرخش و حرکت و چرخانده و به حرکت درآوردن� شاید واژه لُر که امروز بر یکی از معروف�ترین اقوام ایرانی در سرزمین لرستان اطلاق می�گردد مأخوذ و برگرفته از واژه�ی مزبور باشد که معنای حرکت و جابه جایی و توسعاً کوچ و مهاجرت را می�رساند. گمان می�رود که چون این قوم در مناطق کوهستانی امرار معاش نموده�اند و به اقتضای شغل و حرفه خود – دامدار – از جایی به جای دیگر در حال حرکت و یا �لِرّ زدن� بوده�اند. واژه�ی لِرّ بعدها به لُر تبدیل شده�است. نکته اینجاست که همین تعبیر و شرح را هم می�توان برای واژه لک به مصداق نوع ومشی زندگی صاحبان آن زبان�ها، معقولانه بیان نمود. زیرا در موقعیت جغرافیایی مورد بحث انتخاب نام به دلیل شغل، حرفه ویا عملکرد مردم همان موقعیت مرسوم بوده برای مثال نگارنده به چند نام از قبیل:آهنگران ( روستایی از توابع ایلام ) ، گیوه دوز�ها و نمدباف�ها ، اشاره می کند که تا به حال هم این اسامی ، بر روستاها و یا قبیله �ها مانده �اند.


زبان لری
یکی از زبان های ایرانی
زبان لُری یک زبان ایرانی غربی و جنوب غربی است که توسط مردم ساکن و کوچ نشین منطقه بزرگی در غرب و جنوب ایران، استان لرستان و جنوب ایلام، و حداقل از نیمه جنوبی همدان ( تویسرکان، نهاوند و ملایر ) استان خوزستان: دزفول، اندیمشک، مسجد سلیمان، لالی، اندیکا، رامهرمز، ایذه، باغملک، شوش، شوشتر، اهواز، باوی، ماهشهر، بهبهان، امیدیه و اکثر شهرستان های این استان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، استان فارس، استان بوشهر و استان اصفهان تکلم می شود. این زبان در کنار فارسی به شاخه جنوبی زبان های ایرانی غربی تعلق دارند. زبان های لری خود به دو گروه متمایز متناظر با تمایز بین لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می شوند. زبان لری همانند زبان فارسی نواده ای از زبان پارسی میانه است و واژه های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد. ریشه زبان های ایرانی، لری - بختیاری و سایر گویش های لری مانند زبان فارسی به پارسی میانه و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان برمی گردد؛این در حالی است که گویش های لکی و کلهری تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفته اند. زبان شناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویش های ایرانی جنوب غربی بین گونه های فارسی و کردی دانسته اندکه میان مردم لُر در غرب و جنوب غرب ایران رایج است و خود از گویش های مختلف تشکیل شده است. به عبارت دقیق تر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زیرگروه پیوسته از ایل ها و طایفه هاست که شناخته شده ترین این گروه ها عبارتند از: بالاگریوه یا پهلی یا فیلی، ممسنی، مینجایی، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه و ممسنی، ثلاثی، کومزاری، اچمی، سلیورزی، هورموزی یا خورموجی .
...
[مشاهده متن کامل]

فیلسوف آلمانی فردریک هگل می گوید :"اساس توسعه جوامع انسانی با تاریخ ایران آغاز می شود
دکتر حشمت اله طبیبی در مقدمه کتاب تحفه ناصری از قول ژاک دمورگان زبان کردی را از شعبه هندوایرانی میداند. تاریخ نگاران غربی زبان کردی را به سانسکریت نزدیک میدانند و کرد را نه با فارس بلکه با هندی ها از یک
...
[مشاهده متن کامل]
نژاد میدانند. در کتاب شرفنامه بدلیسی منشا کردها را شرق ایران ذکر کرده است. دیاکونوف زبان کردی را تلفیقی از ایرانی ، افغانی و بلوچی میداند که پیوند صریحی با سانسکریت دارد. یحیی مدرسی در کتاب《درآمدی بر جامعه شناسی زبان》نظرات دیاکونوف و مینورسکی را تایید میکند و میگوید کردی ، بلوچی و افغانی از زبان سانسکریت منشعب شدند.

کسانیکه به دنبال اطلاعات تاریخی درباره مردمان قوم لُر میگردند به سایت《نگین زاگرس》مراجعه کنند که با ذکر تاریخ و کتاب و صفحه خیلی قشنگ و منظم توضیح داده است. اینجا هرکسی برحسب حُب و بُغض و صرفاً از دیدگاهی قومیت زده نظر میدهد.
لُر قومی ایرانی است که در غرب و جنوب باختری ایران زندگی می کنند. [۴] زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از دسته باختری زبان های ایرانی است. ویژگی های زبان لری نشان می دهد که چیرگی زبان
...
[مشاهده متن کامل]
های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینه شناسی باستان بیشتر از سوی ناحیه پارس صورت گرفته نه از سوی ناحیه ماد. [۵] گویش های زبان لری نزدیک ترین گویش های ایرانی به زبان فارسی هستند. [۶] زبان لری همانند زبان فارسی نواده ای از زبان پارسی میانه است و واژه های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد. [۷] ریشه زبان های ایرانی لری ( بختیاری، خرم آبادی ) مانند زبان فارسی به پارسی میانه ( زبان ساسانیان ) و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان ( زبان هخامنشیان ) برمی گردد. [۸] برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند. [۹] برخی گویش های زبان لری مانند لری خرم آبادی نیز تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفته اند. [۱۰][۱۱] اما لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به شمار نمی آیند[۱۲] و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است

روستای لر از توابع اسلام آباد غرب . روستایی در سه کیلومتری از مرکزشهراسلام آبادغرب درحومه جنوبی میباشد. شغل اکثراهالی کارمنددولت وفرهنگی میباشد. درجنگ تحمیلی ۱۳شهید تقدیم اسلام کرد که از آنجمله شهید دکتر
...
[مشاهده متن کامل]
محمدرضافتاحی میباشد. روستای فوق دارای بیش از ۲۷پزشک عمومی ومتخصص وفوق تخصص میباشدکه از آنجمله دکتر اردشیرمحمدی متخصص قلب. دکتر علی علیزاده متخصص کودکان ـدکتر مسدوره حسینی متخصص اطفال. دکتر سحررشیدی فوق تخصص زنان وزایمان. دکترمحمدرشیدی متخصص جراحی عمومی. دکترکیوان حسینی متخصص جراحی عمومی. . . میتوان نام برد ودارای اساتید برجسته دانشگاهی ازجمله پروفسور علی مصطفایی دکتراب ایمونولوژی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه. دکترعلی محمدرشیدی معاون اداری مالی دانشگاه رازی کرمانشاه. دکترشایان مصطفایی دانشیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه. دکترلعیامحمدی استاد دانشگاه در آمریکا. . . ودارای مدیران استانی از قبیل حاج بهمنیار شیخی معاونت پیشین استانداری کرمانشاه. حاج محسن مصطفایی مدیر کل گمرکات استان ودرسمت های نظامی ازسردارکیومرث شیخی فرمانده مرزبانی کردستان وسرهنگ حاج کیقباد مصطفایی جانشین انتظامی استان کهکیلویه وبویر احمد نام برد.

در جواب آقای لکی که لرها را هندی گفته مسعودی قبل از فردوسی از لرها نام برده و در دو کتاب مروج الذهب و حدائق آنها را از قوم کرد دانسته مسعودی قرن سوم بوده ولی فردوسی قرن چهارم
به نظر من تمام این اقوام ریشه از لرها دارند . . همانند این لولو فیروز که عمر رو به درک برد. . نهاوند لر نشین با دماوند با هم بوجود آمد. . همیشه دشمن چه اعراب چه اسکندر از سمت کوردها اومدن به ایران زمین
لر ها با ورود آریایی ها حدود ( ۴۰۰۰ ) سال پیش وارد ایران شدند. لر یعنی آریایی ، اصیل، نجیب، اشرافی و… . محل زندگی لر ها یعنی محلی پاک و آراسته و ادیان آنها یعنی بهترین دین در کّل تاریخ زمین.
ز بختیاری تا لرستو همه ز خین یکیم
چی اشترانکو چی دنا محکمیم
لر یعنی غیرت . . تاریخ ما را سنگ های تخت جمشید گواهی می دهند آریویی که راه در کهگلو بر اسکندر بست تا مردمانی که تیمور را از خاک خود دور کردند همه لر بودند .
کوروش کبیر در شهر انشان سوسنکا به دنیا
آمدند
او بعد از متحد کردن قوم پارس و ماد اسم
شهر را پارسوماش ( پارسوماد ) گذاشتند
خرابه های این شهر در محوطه معبد باستانی
معبد سلیمان ( آتشکده ) . شهر بردنشانده. قلعه بردی. هنوز هویدا است
...
[مشاهده متن کامل]

انشان::پارسوماد . مسجدسلیمان ( آتشکده )
منطقه سوسن و سرخاب مسجدسلیمان
منطقه سوسن مال در ایذه
نقوش
لباس مردان ایل لر بختیاری الهام گرفته
از کنگره های تخت جمشید است
این نقوش بر جلوی تاج پادشاهان هخامنشی و ساسانی نقش بسته
بیش از نیمی از طوایف استان فارس از
قوم بزرگ لر آریایی هستند
لر::لهراسب کیانی

لر یعنی:اصیل، نجیب، بزرگ، بافرهنگ و لری یک گویش است یعنی ما از اقوام نزدیک پارس یعنی ما ایرانی اصیل اصیل اصیل هستیم. در تخت جمشید یک پرچم که شبیه لباس بختیاری های عزیز است. لر ها کسانی بودند که دشمن شاه بودند. در ضمن امیر یکم اون کله ات رو به کار بنداز و یکم درباره ی تاریخ ایران بزرگ تحقیق کن.
من از ایل و تباری مست هستم
لرلرزاده ای یک دست هستم
درست است این لباسم نیست ستره
ولی هرچه پدررا هست هستم
من از ایل خودم با قوم. دوشین
همان یک حلقه در پیوست هستم
اتابک زاده ای بی ادعا که
...
[مشاهده متن کامل]

غلام قوم. خوددربست هستم
تعارف ادعایم نیست مردم
که من لرزاده ای یکدست هستم
لر:لهرسب
لر:ل:لیاقت ر:رشادت
لرلیاقت و رشادت است
لراختصار لیاقت رفاقت است

لرها یعنی غیرت مرام معرفت ایستادگی صبر
وبختیاریهای عزیز کلانتران وخوانیین لرزبان وبختیاری زبانها ایران زمین
سلام، کسی که فکر می کنه لرستان زبان نداره و فقط یه لحجه داره اونم لریه ، باید بگم کاملاً اشتباهه برای اینکه ما یه چیزی داریم توی لرستان که بهش میگن ( لکی ) و این نه تنها یک لحجه نیست بلکه یک زبان جدا و
...
[مشاهده متن کامل]
البته ثبت شده است ، چیز های در لکی وجود داره که در هیچ زبانی نیست. حالا شما باز بگید لرستان زبان نداره!!!!!

در جواب امیر
امیر جان اینکه کردها به لر ها نیازی ندارن اصلا مهم نیست، چون لر در طول تاریخ ثابت کرده که ایران به اون احتیاج داره و لرها اصالتشان مشخصه و نیازی ندارن خودشون رو به اقوام دیگه بچسبونند، در ضمن هندی بودن لرها شعری بیش نیست، یه کمی بیشتر تحقیق کن برادر!
در جواب ب امیر لر ها یکی از بزرگترین قوم ایران است و ما لر ها از نوادگان کورش کبیر هستیم ما یک ریشه ی قوم پارس هستیم در ضمن امیر الان همه ب غیر چند نفر مثل و امثال تو دارند ب لر ها حسودی می کنند
لر ها از نوادگان کوروش کبیر هستند در این که تردیدی وجود ندارد در ضمن آنهایی که به لر ها حسودی می کنند دیگر پیام ندهند
لرهای عزیز میراث دار و ستون اصلی این کشورند و هیچ کسی درایران به قدمت و تمدن و وطن پرسی و شجاعت لر نرسیده نمیرسد و نخواهد رسید؛؛؛؛اصالت ما با عو عو سگان زیر سوال نمیرود؛؛؛ اصالت ما را تمام موزه های جهان فریاد میزنند؛؛؛؛تا کور شوند خائنین حسود✋
مردم لور دراستانهای همدان . ایلام. لرستان خوزستان. چهارمال بختیاری. اصفهان. بویراحمد. فارس. بوشهرهستن که شباهتهای زیادی از لحاظ زبان وگویش و اداب وسنن وغیره باهم دارن وسرزمینهای پیوسته بهم هستن بیشتر بخاطر گویش زبانی لور به شمار میاند ولی خود کلمه لور به معنی کوچرو وعشایر است
لر = ل ر
ل= اسکان ساکن مکان سکونت
ر= روح روان در حرکت
منظور از لر = اسکان متحرک= کوچ نشینان
بیش از 300 میلیون انسان با این واژها آشنا هستن و باید براتون معنی شود تا مفاهیم آشکار گردد! اه ه ه

قابل توجه همه اشخاص محترمی که بدون هیچ گونه مطالعه ی تاریخ در مورد اصیل ترین قوم ایرانی یعنی قوم لر که هم از نظر ژنتیک منطقه ی جغرافیایی و زبان قوم لر را بیگانه معرفی کرده خواهشمندم که کمی به تاریخ وگذشته
...
[مشاهده متن کامل]
ی جنگ های بزرگ در ایران باستان مطالعه کرده تا متوجه شوند و به ان ها اثبات شود که تنها قومی که بعد از یورش های بزرگ به خاک ایران چه از لحاظ فرهنگ ژنتیک ودیگر موارد کم ترین تاثیرات را پذیرفته است قومی است که در مرکز فلات ایران جاودانه و با افتخار به نام لر فرمانرایی می کند و از عزیزی که زبان ولهجه ی اصیل لری رابه عربی و کردی مربوط می داند سوال می کنم که چگونه چنین چیزی ممکن است که زبانی باقدمتی دوهزارساله از زبانی که کل تاریخ مکتوب ان به کم تر از هزار سال خلاصه می شودهم ریشه باشد.

باسلام ؛کلمه لربمعنی سوارکارتیزرواست لقبی است که داریوش هخامنشی به یکی ازفرماندهایش که دریکی ازجنگهاپیروزشد دادکردهم بمعنی پهلوان است حالا چه فرقی میکند مهم این است که هردو ازقوم اصیل ایرانی هستندوباعث
...
[مشاهده متن کامل]
افتخارایران زمین لطفا تفرقه نیندازید هخامنشیان آمیخته ای ازپارسها ( لرها ) ومادها ( کردها ) بودندبه واسطه ازدواج پدرکوروش بزرگ با ماندانادخترآژدیاک آخرین پادشاه مادقابل ذکراست که هرودوت پدرعلم تاریخ خودمعترف است که پدرعلم تاریخ مانداناست چون اولین زنی بودکه آموزش وپرورش رادرایران راه اندازی کردناگفته نماندبدین سبب است که درخصوص نسبت کردبالرهمیشه رابطه دایی وخواهرزاده ( خالو وخورزا ) بین کردولرزبانزداست

فقط نکته جالب درمورد روایات وایات تورات خنده داره. . دوست عزیز درایین تورات هیچ پیامبری از نسل اشماعیل نیست و فقط به کسی مثل مسیح اخرالزمان اعتقاد دارند هرچند در اناجیل نیز نامی از احمد یا هرکس دیگه بعد
...
[مشاهده متن کامل]
عیسی نیست بعد بیاد در مورد لر تظربده. . اولین بار اسم لر درقرن چهارم وهمزمان با حاکمیت بدر پسرحسنویه کورد حاکم خرم اباد اورده شده وقبل از اون درتاریخ نام قوم لر نیست و همه رو اکراد میگفتن . . لطفا واقعی حرف بزنید نه مذهبی و روایتهایی که سروته ندارند

تمام اسناد گواه بر اصالت ایرانی و آریای قوم لر می باشد از جمله کلید واژه های گویشی و کتیبه های به جا مانده نمی دونم چرا بعضی ها داستان سرایی میکنن
فک میکنم یه نگاه ساده و به نیت فهمیدن، تاکید میکنم ، برای فهمیدن، به تخت جمشید و دیدن سنگ نگاری ها و قیاس آن با لباس الان قوم لر ، خودش گویای همه چیز هست. . . از قاجار به این طرف بشدت در جهت تخریب قوم لر حرکت هایی صورت گرفت. . . متاسفانه . به امید ایرانی سربلند در کنار همه اقوام اصیل ایرانی. . . زنده باشین
قابل توجه دوست عزیزی ک گفتن لر ها از جای دیگر اومدن لطف کنید یکم بیشتر تحقیق کنید تا بفهمید وقتی اسکندر مقدونی تو منطقه رستم فارس و بویراحمد سد راه اسکندر شد و جانانه جنگید و اگر خاعنی اطلاعات را به لشکر اسکندر نمی رساند کار اسکندر تمام بود همانجا چون توی یک تنگه ای لشکر اسکندر محاصره شده بودند و تاریخ بخونی بیشتر متوجه خواهی شد، و وقتی کراسوس روم در رستم فارس در نقطه ای ب اسم سورنا ( کوپن ) از سرباز ایرانی شکست خورد متوجه میشی و لرها قبل از آریایی ها در ایران بودند و بعد از ورود آریاییان مناسبات تنگاتنگی با هخامنشیان داشتند و اتفاقا اصل کلمات فارسی لری هستند با کمی تغییر دلیلش همین است ک لری قابل فهم است برای دیگران ک فارسی فقط بلدند و اگه تحقیق کنی میفهمی بویراحمد کلمه بویر یعنی کمان داران ک کلمه باستانی هست و هزاران چیز دیگه ک اینجا نمیشه گفتت و لرها بودند ک همیشه بدون هیچ چشم داشتی فدایی ایران بودند
و لرها بودند ک بر اثر هر چیزی مردند ولی هیچوقت هیچ لری از ترس نمرد. . .
تلفظ آن
Lor است و از نام شخص گرفته شده::لهراسب
و کلمه الوار نام قو لر نیست
بلکه در زبان لری به معنی
ائل وار است::: ایل تبار .
اعراب نام ائلوار را با تلفظ
الوار برای قوم لر استفاده می کردند
...
[مشاهده متن کامل]

ولی کلمه الوار شبیه کلمه لر
است به معنی ایل است
در حالی که کلمه لر از لهراسپ
گرفته شده
Alvar

در جواب به امیر
دانلود آخه حرف کذب تا این حد. . .
واژگانی در زبان لری پیدا شده که در زبان بومیان ایران ریشه دارد و بخشی هم از زبان پهلوی . .
این نشون میده زبان لری چقد قدمت و اصابت داره بعدشم از چهره و ژنتیکی که از مردم لر گرفته شده مشخص شده مارکر های ژنتیکی آریایی اصیل را دارا هستند .
پس لطفا مطلب کذب تحویل مردم ندهید .
قوم لر فرزندان لهراسب جد داریوش هخامنشی هستند
قوم طالش فرزندان گشتاسب
*ویشتاسب *پسر لهراسب هستند
ویشتاسب پدر داریوش هخامنشی
نام کرد از قوم گوتی *ماساگت*از اقوام سکایی گرفته شده
نام شهر کردنشین سقز*سکز
. سکا*
سپاس
من تحقیقات زیادی درموردهمانندی لهجه های اصیل پارسی ومادی وپاردی کردم که درگویشهای گیلکی ومازندرانی ولری شبهاهتهاوهمانندهای بسیاری وجوددارندکه جای تامل وتفکرفراوان دارددوستان
بااینکه هرکدام ازاین اقوام اصیل کیلومترهاازهمدیگه دورهستنداماتشابه زبانی این سه قووم اصیل ایرانی دربعضی ازکلمات نشان ازیکی بودن واصالت اریایی وایرانی بودن انان میباشد باسپاس
درودوسپاس
خاستم بگم درموردخیلی ازتوضیحاتی که بالا داده شده بعضی هاشون واقعیت نداره بنده خودم لرم واطراف شیرازمیشینم واصالتاهم اونجایی بودییم وهستیم درموردبیشترحروف هایی که بهش اشاره شده که ماازحروف عربی استفاده میکنیم من این رواصلا قبول ندارم این موردبیشتردرمورداونایی صادق هست که بیشترفارسی روکتابی حرف میزنن
تازه ماهم حروفهایی روتوی زبانمون استفاده میکنم که کاملا بدون دستخوش اززبان باستان بجا مانده است منظورم زبان پارسی باستان هستش
ممنونم
در گویش بختیاری مخصوص پیرمردها و پیرزن های روستایی و عشایر ی به بافت زیاد درخت و کوه پراز جنگل ( لر ) می گویند بنابراین لر نامی جغرافیای است که مناطق زاگرس یعنی کوههای بکر پر از درخت را شامل میشده
پیشنهاد میکنم ی سری ب این مقاله بزنید . از مدیر خواهشمندم بدون غرض این پیشنهادمنو ب معرض نمایش دربیاره.
زنده باد همه اقوام ایرانی دم هممونم گرم
http://www. neginzagros. com/News/Details/144
پیشنهاد
لر ها آمیزه ای از قوم پارس و عیلامیان هستند و اصیل ترین قوم ایران، بعد از حمله اعراب به ایران بر ایرانیان عشایر و چادرنشین گفته شد .
لر ها همان بازماندگان پارسیان هستند و اصیل ترین قوم ایران.
لر وقتی همراه با ضمه میاد لور تلفظ میشودونام یکی از لوایف ایران در غرب و جنوب غرب ایران
اما وقتی با فتحه میاید به معنای لاغر
لئر هم به معنای بره تازه به دنیا امده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٤)

بپرس