قرمه سبزی

/qormesabzi/

برابر پارسی: خورش سبزی

فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی خورش است که از گوشت و تره و جعفری و شنبلیله درست کنند یا بوی قرمه سبزی دادن سر ( کله ) کسی . بسیار متکبر بودن وی افاده بسیار داشتن او .

فرهنگ معین

( ~ . سَ ) (اِمر. ) نوعی خورش ایرانی با قطعات گوشت و لوبیا (معمولاً قرمز ) و سبزی خرد کرده .

فرهنگ عمید

خورشی که از گوشت، تره، جعفری، و شنبلیله درست کنند.

پیشنهاد کاربران

قُرمه سبزی، قرمه سبزی، سبزی خورش یا خورش سبزی از خورشت هایی است که معمولاً با برنج ( چلو ) و پیاز سرو می شود.
قرمه به تعبیر دهخدا نوعی خورش مرکب از گوشت خردکرده، سبزی و لوبیا است. قرمه سبزی در سراسر ایران گسترش یافته و بنا بر هر منطقه متفاوت است.
...
[مشاهده متن کامل]

برای جا افتادن خورشت زمان زیادی نیاز است. این خورشت با سبزی قرمه ( دربرگیرندهٔ: تره، جعفری، شنبلیله و گشنیز، اسفناج یا برگ چغندر - زمستان که فصل اسفناج است از اسفناج و هنگامی که برگ چغندر فراهم است، برگ چغندر بکار می رود ) ، لوبیا و لپه اعم از چشم بلبلی، قرمز یا چیتی، گوشت قرمز طبخ می شود. مزّهٔ ترش قرمه سبزی از لیمو عمانی گرفته می شود، که قبل از اضافه کردن به خورشت، چند دقیقه در آب جوش قرار می دهند تا تلخی اش کمی گرفته شود.
در فضای مجازی و رسانه ها برای قرمه سبزی بزرگداشت می گیرند که مصادف با اولین شنبه آذر ماه است. قرمه سبزی اولین غذای ایرانی است که در ماورای جو توسط یاسمین مقبلی پخته شد.

قرمه سبزی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/قرمه‌سبزی
هی هر روز با یه نام کاربری نوشته میذاره!
ریشه واژه قرمه را که گفتم از غرمه سانسکریت و گرمه اوستایی به چم گرم کردن و پختن گرفته شده،
واژه سبزی هم که پارسی است،
خوراکی است با نامی سراسر ایرانی، خوراک کهن و آیینی ایران.
قرمه سبزی غذای اصیل آذربایجانی است که بعدا توسط ترکان ساکن در تهران بعنوان غذای سنتی ایرانی به همه جای ایران سرایت کرد. بعضی از فارس زبانان بهش میگن خورشت سبزی ولی قورمه کلمه ای ترکی به معنی تفت داده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

قورمه از فعل قورماق یعنی تفت دادن میاد.
گَرمه هم هیچ ربطی به قورمه ندارد نه از ریشه ی یکسانی هستند نه گرمه کاربردی در طول تاریخ داشته نه اصلا منبعی براش وجود دارد بنده تحقیقات کافی کردم ضمنا سغدی ها مگه فارس بودن که اگر کلمه ای از سغدی رفته ترکی بعد رفته تو فارسی اصالتا فارسی باشه ؟
سغدی ها زبانشون سغدی بود و تبارشون هم نامشخص است. اما هیچ منبعی نیست نشون بده ترک ها از زبان سغدی تاثیر گرفتن
-
ارخون هم نام کتیبه سنگی نیست نام یک خط است خط باستانی زمانی که خیلی از زبان ها خط نداشتن ترک ها خط ارخون را داشتن . . . اون سنگ نوشته در مغولستان فقط یکی از صد ها سنگ نوشته به زبان ارخون است در نوار شمالی ایران کشورهای قزاقستان و . . . پر است از این نوع سنگ نوشته ها که به خط ارخون است و تاریخ ترک ها هم مبداش انجا نبوده است
-
فقط جام حسنلو 12 هزار سال قدمت داره
خلاصه که تاریخ و فرهنگ ایران از زمان سلجوقیان تا به قاجاریان تمام برگرفته از مردم ترک تبار و ترک زبان بوده است قطعا غذا ، جشن ها و اسطوره های ایرانی تاثیر گرفته از هزار سال حکومت ترکان بوده است.
مردم آذربایجان هم ترک زبان نشده است بلکه یه عده اقلیت تات زبان در بین ترکان زندگی میکرده که آنها منقرض شدند وگرنه مردم اذربایجان اصالتا در همان منطقه زندگی میکردند. هیچ مدرکی نیست نشان دهد مردم اذربایجان ترک نبوده حتی وقتی مغول ها به اذربایجان حمله کردند حکومت جاری اذربایجان دست ترکان بوده ترک ها با مغول ها جنگیدن چطور مغول ها ترک ها رو آوردن ؟

قرمه سبزی
مگر قرار است برای ریشه یابی واژه ها سازمان ثبت اسناد و ریشه های تاریخی وجود داشته باشد؟ ریشه یابی واژه ها بر پایه ی همانندی بُن ها و چم ( معنی ) آنها و نیز پیشینه ی تاریخیِ کاربرد این بن ها در زبانهای همسایه انجام می شود، این روش و روالی ست که ریشه شناسان و زبان شناسان انجام می دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

درباره ی واژه ی قرمه که از آن کارواژه ی قوورماق ( گرم کردن، تفت دادن ) در ترکی ساخته شده نیز همین روال در پیش گرفته می شود یعنی همانندی بن این واژه که غرمه یا گرمه است و چم یا معنی این بن که گرم کردن و پختن می باشد و نیز پیشینه ی این بن که دیرینگی چند هزار ساله در زبانهای اوستایی و سانسکریت دارد؛
بنابراین گفته می شود ریشه ی واژه ی قرمه در زبانهای آریایی است، اینک اگر شما پیشینه ی کهن تری از اوستا و سانسکریت در ترکی می دانید بگویید تا ما هم بدانیم، نخستین نوشته به ترکی، سنگنوشته اورخون یافت شده در شمال مغولستان از حدود ۱۳۰۰ سال پیش است ترکی سند کهن تری ندارد پس هنگامی که ریشه ی واژگان در زبانهای دیرینه تر یافت می شود به ناچار باید بگوییم ترکی بسیاری از واژگان را در فرایند شکل گیریِ خودش از زبانهای پیرامونی وامواژه گرفته است.
نمونه ی دیگرش کارواژه ی خندیدن که در ترکی گولمک است، دوستان برای توجیه می گویند که گل ترکی است در حالیکه سند کهنی برای سخنشان نشان نمی دهند، واژه ی گل ریشه ی بسیار کهن تری در پهلوی و اوستا دارد این واژه درون ترکی رفته و چون ویژگی زبان ترکی اینگونه است که به سادگی از واژه ها با چسباندن یک پسوند ماق کارواژه می سازد گولماق را هم از آن به چم خندیدن برسازی کرده است از این نمونه های ساخت کارواژه از وامواژه ها در ترکی فراوان است که خودت بهتر می دانی.
کوچ نشینی هم مگه چیز بدی است که در برابرش سنگر می گیری؟ یک شیوه ی زندگی ست برخی اقوام آریایی نیز کوچ نشین بوده اند و برخی مانند بختیاری ها هنوز هم کوچ نشینند چیز بدی نیست، کوچ نشینی ترکها هم یک جستار تاریخی است که همه می دانند من نگفته ام، واژه اتاق هم به گمان بسیار از اتراق گرفته شده یعنی جاگیری و لنگر انداختن قوم کوچ نشین در جایی، که واژه اتاق از آن گرفته شده ولی واژه دیوار یک واژه در بن مایه های کهن پهلوی ست که درون ترکی شده و به سادگی با چسبیدن پسوند ماق نقش کارواژه به چم ایستادن یافته، چون دیوار چیزی ایستاده است ترکی مفهوم ایستادن را از واژه ی دیوار به ریخت دووارماق برسازی کرده است، ترکی از این نمونه ها بسیار دارد.
ترکی در آذربایگان و آناتولی هم از شاخه اوغوزی است ولی کیست که نداند مردم ترکیه همان بیزانسی ها و رومیهای هزار سال پیش هستند خودشان هم می گویند، مردم آذربایگان نیز به گفته ی تاریخنگاران و جهانگردان که از هزار سال پیش تا حدود دوره صفوی نوشته شده، پهلوی زبان ( با گویش آذری ) معرفی شده اند با شاعران و کتابهای به زبان پهلوی ولی پیش از صفوی هیچ اثر ترکی در آذربایگان نیست.
درباره قرقیزها هم من چیز ناپسندی یا دشنام آمیزی نگفتم حتا شک کردم و نوشته ی خودم را بازخوانی کردم چیز بدی که شما را اینگونه برآشفته در آن نبود شاید خوابزده شده اید نمی دانم!
اینکه قرقیزها چه دارند چه ندارند به ما چه؟! نام ماناس نخستین بار حدود دویست و اندی سال پیش در یک نوشته فارسی در آسیای میانه آمده آنهم با داستانی بسیار کوتاه، ولی اینک داستانی که تاکنون به صورت شفاهی بوده را نویسنده ای معاصر گردآوری کرده، هزار ساله اش کجاست؟
خنده دار است ده برابر شاهنامه!!! چهارده برابر ایلیاد و ادیسه! مگه خاک و آجر بوده که فرغون فرغون جابجا کرده؟
همان شاهنامه را هم بسیار اندک کسانی باشند که همه اش را خوانده باشند فردوسی سی سال زمان گذاشت که ۶۰ هزار بیت شاهنامه را بنویسد اینک ده برابر شاهنامه چه شود! نوشتنش عمر نوح می خواهد همه ی حماسه های جهان روی هم این اندازه نمی شود مگر اینکه همان فرغون فرغون خاک و خشت بوده که انگار نویسنده گمان می کرده فقط او باید تاوان کم کاری و از فرهنگ به دور بودن پیشینیانش را بدهد!
لاف از سخن چو دُر توان زد / آن خشت بود که پرتوان زد
آن خشت و چیز کم ارزش است که می توان فراوان زد، صندوقچه ی دُر و گوهر حجم آنچنانی ندارد.
یک دسته گل دماغ پرور / از خرمن صد گیاه بهتر

در پاسخ به مهدی کشاورز : هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد قورمه یا قرمه به شکل گرمه بوده است اگر چنین واژه ای هم در پهلوی یا هر زبان باستانی مناطق داخل ایران بوده هیچ ارتباطی با کلمه ی قورمه ندارد. کلمات از دل ملت ها بیرون میاد وقتی در زبان فارسی هیچ کجا کلمه ی قرمه استفاده نداره چطوری به ذهن باهوش امثال شما میرسه که از سغدی رفته فلاانجا بعد از اونجا رفته ترکی بعد از ترکی دوباره رفته تو فارسی ! یعنی رفته کل جهان رو دور زده و دوباره در قالب یک کلمه ی ترکی وارد فارسی شده ؟ خسته نباشید. این کلمه بصورت روزمره بین تمام مردم ترک جهان ( از جمله مردم آذربایجانی که شاخه ای از ترکان اغوز هستند ) کاربرد داره آیا فارس ها روزانه از کلمه قرمه بجز یه خورشت قرمه سبزی استفاده دارن ؟ اگر بله نشان دهید اگر خیر پس این کلمه ارتباطی به فارسی نوین یا همان دری ندارد. درباره ی کوچ نشین بودن ترکها هم شما یه چیز شنیدید و اون را تکرار میکنید دوست عزیز مردمی که کوچ نشین هست چطور اولین کلمات مربوط به یکجا نشینی مثل اتاق دیوار و . . . را دارد ولی شما مدعی تمدن ها هنوز هم واژه ای معادل آن ندارید ؟ حتما اتاق و دیوار هم فارسی هست و اول رفته سغدی بعد از سغدی وارد ترکی شده بعد از ترکی دوباره وارد فارسی شده! عجب !!!
...
[مشاهده متن کامل]

تحلیل های آب دوغ خیاری به درد نمیخورد حرف میزنید طبق مستندات بزنید. ما اصالت کسی را زیر سوال نمیبریم ولی جعلیات قابل پذیرش نیست شما از کلمات فارسی دری دفاع کن هیچکس حق نداره به شما بگه بالا چشمت ابرو . . . ولی برای اصیل ترین کلمات ترکی داستان باقی نکنید لطفا. در ضمن شخصی که به زیرشاخه های یک زبان که هر کدام یک ملیت هستند پرچم خاص مرز خاص و تاریخ پر افتخاری دارن میگه قومیت مشخصه که هدفش چیه ! لازم به ذکره قرقیزها یک کتاب حماسی دارند به نام ماناس که تقریبا 500 هزار بیت هست یعنی از نظر حجمی ده برابر شاهنامه و همچنین قدمت ماناس به هزار سال میرسه و به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شده است. قرقیزها رقص مخصوص دارند لباس مخصوص دارند تاریخ بخصوصی دارند پرچم دارن و عقاید خاص خودشان را . . . آیا اینها برای ملیت بودن کافی نیست ؟ همینطور ترکمنستان همینطور قزاقستان و باقی کشور ها . . . همه هویت دارند . . . هویت را کسی ندارد که به تاریخ وفرهنگ بقیه دست دراز میکند و با ادعای توخالی آنها را مورد تحقیر قرار میدهد. موفق باشید

خوب گفتی درواقع همون قرقیزها و قزاق ها و اویغورها ترک اند، مردم آذربایگان که از نظر چهره ای ایرانی اند، آذری هایی هستند که در این سه چهار سده ی گذشته ترک زبان شده اند.
اینک بریم سر قرمه: اینکه می گیم قرمه از گرمه اوستایی یا غرمه سانسکریت گرفته شده، صحبت از صد سال و دویست سال پیش نیست که میگی مثلن قرقیزها و پارسها رابطه ای نداشتند!
...
[مشاهده متن کامل]

سخن از دست کم دو هزار سال پیشه، زمانی که ترکی تازه در حال شکل گیری و جذب بُنواژه و واژه های اصلی از زبان های پیرامون خودش مانند سغدی و سانسکریت و. . . بود، از اون زمان به بعد بوده که اقوام ترک به خاطر کوچنشین بودن به جاهای گوناگون ازجمله به سیبری و ایران و آناتولی و. . . رفتند و اون وامواژه ها رو هم هرجا رفتند با خودشون بردند به خاطر همین شما مثلن واژه قرمه رو در ۳۵ قبیله ترک می بینی این تعجبی نداره.

قرمه کلمه ای اصیل و ریشه دار تُرکی میباشد. من در تمام 35 لهجه ی ترکی بررسی کردم این واژه یکسان است. اگر قرار بود از فارسی به ترکی وارد شود فقط باید در بین ترکان ایران رایج بود امکان ندارد کلمه ای از فارسی وارد قرقیزی یا قزاقی یا ایغور و . . . هم شود چون نه در مرزهای مناطق فارس نشین بودن نه مراوداتی داشته اند که بگیم این واژه از فارسی رفته اونجاها ! همچنین اتحاد تمام این زبان ها سر این کلمه نشان از اصالت آن میدهد. قرمه یعنی چیزی که تفت داده شده.
...
[مشاهده متن کامل]

در ترکی قیزارتی یعنی چیزی که سرخ شده است و قرمز هم از همین فعل میاد و چیزی که تفت داده شده قرمه یا قورمه گفته میشود. قورمه سبزی = سبزیجاتی که تفت داده شده.

درود
جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن یا بریان کردن و. . . که هر یک گونه ای گرم کردن یا گرما دادن هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه این کارواژه ی ترکی در قُرمه است یعنی ( گوشت ) گرما دیده و واژه های گرم و گرما نیز ریشه در گَرِمَ ( گرمَه ) اوستایی و غَرِمَ ( غرمَه ) سانسکریت دارند.
اکنون بر هر خرَد درست و عقل سلیمی به روشنی آشکار می شود که قرمه یا قاورمَه ( = گرما دیده، تفت داده ) از غرمَه یا گرمه از زبانهای آریایی به دست می آید نه آن کاگور و کاخور کذایی.
از این گذشته، پیشینه این زبان نیاترکی یا پروتوترکیکِ شما که بهتر است بگوییم [ترکی قدیم] چیست؟ از چه زمانی ست؟ از هزار سال چقدر فراتر می رود؟
آیا می توان بُنمایه های آن را که درباره آیینهای بودایی و مانوی ست و نویسندگانش نیز فرزانگان هندی و سغدی بودند را سرچشمه ای برای ریشه شناسی واژگان دانست؟ در برابر بنمایه های هزاران ساله اوستایی و سانسکریتی چه حرفی برای گفتن دارد؟! این کلبه پوشالی که به آن استناد می کنی به نسیمی بند است!
و هنگامی که وامواژه ای در آن ترکی قدیم راه یافته، خب طبیعی ست که در زبان فرزندانِ کوچرو اش که گویشهای ترکی باشند هم دیده شود این که دلیل نیست.
دانش ریشه شناسی باید با دیدی موشکافانه و با ژرفای نگاهی چند هزار ساله و بررسی بردبارانه همه ابعاد تاریخی، فرهنگی و پژوهش درباره پیوند میان اقوام کهن همراه باشد وگرنه همین می شود که شتابزده ریشه واژه ای را در "کاخور" ببیند و بر آن سرپوش گذارد!
-
زبان ترکی در آذربایگان ( و همچنین در شروان و آناتولی ) زبان وارداتیِ چند صد ساله ای بیش نیست، اگر می خواهید پژوهشگر زبان ریشه دار نیاکانتان باشید آن زبان پهلوی ست نه زبان ترکتازان صحراگردی که بنمایه های زبانشان به مغولستان و پیرامون باز می گردد.

قرمه ترکیست منبع:Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*KAgur - ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
قرمه سبزیقرمه سبزی
واژه قرمه در ترکی، کارواژه ای ( فعلی ) می سازد که دارای معنای بریان کردن یا پختن است. ( قوورماق )
این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در پارسی باستان و سانسکریت دارد و در اصل از واژه های گَرِمَ در پارسی و غَرِمَ در سانسکریت به معنی گرما، گرم کردن یا داغ شدن گرفته شده.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه گَرِمَ یا غَرِمَ پس از درون شدن به زبان ترکی قدیم، به ریخت قورمَه درآمده وهمان درونمایه و مفهومِ گرم کردن را اینبار در قالب کارواژه قوورماق به معنی پختن به کار گرفته است.

من استاد سراج و قنبری که شاید اسمظ رو شنیده باشین پرسیدم گفتن اینا کلمات کاملا فارسی هستن و نمیشه اونا تفکیک و به انگلیسی معنی کرد
Vegetable crumbs
Persian herb stew
در سایت های معتبر حوزه دستور پخت غذا مانند allrecipes. com معمولا علاوه بر نام محلی ( ghoermeh sabzi ) و یا ترجمه تحت الفظی ( green stew ) از معادل سازی های معنایی معتبر که نمونه آن در ابتدای نوشتار آورده شده برای آشنایی بهتر مردم جهان با اون غذا استفاده میشه
هر غذایی تو انگلیسی اسمش همان میشه پس gormeh sabzi کلمه ی درسته نه green chicken
از اسمش معلومه دگ قرمه سبزی
توضیح نمخواد ک
Vegtable stee
قُرمه آذریه فارسیش میشه خورش
Aga mohamad shoma khodet ro narahat nakon
قورمه کلمه ای ترکی است که شاید معادل فارسی آن تفت داده شده باشد قورمه سبزی یکی از غذاهای محبوب ایرانیان است طرز تهیه آن در همه شهرها متفاوت است ولی شاید چون این غذا مخصوص مردم آذربایجان هست و خاستگاه آن
...
[مشاهده متن کامل]
شهر اربیل، وسایل اصلی تهیه این غذای محبوب با سبزی جات جعفری ، شنبلیله، کشنیش، گوشت قرمز ، لوبیای چشم بلبلی ، پیاز، لیمو عمانی باشد

Vegeteble stew

Vegetables and potted meats
سلام یک که خانم ملیکا green میشه سبز سبزی نیست معنی شما میشه مرغ سبز
chiken green
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس