پایش

فرهنگستان زبان و ادب

{monitoring} [رمزشناسی، مهندسی مخابرات] نظارت بر محیط یا صحنه یا دستگاه ازطریق نمایشگر

دانشنامه عمومی

پایِش به معنی نظارت است و ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پایش وضعیت
• پایش ( پزشکی )
• پایش رسانه ها
• صفحه های ابهام زدایی
• همه صفحه های ابهام زدایی مقاله ها
• همه صفحه های ابهام زدایی
عکس پایش

پایش (پزشکی). در پزشکی پایش یا مانیتورینگ ( به انگلیسی: Monitoring ) به تحت نظرگرفتن و ثبت شرایط و علایم بیمار در یک مدت زمان نسبتاً طولانی گویند. معمولاً از واژه پایش در بخش اورژانس بیشتر استفاده می شود. چرا که شرایط بیماران اورژانس معمولاً ناپایدار بوده و رصد علایم و نشانه های بیماری در تشخیص و درمان به پزشک کمک خواهد کرد.
• پایش قلبی: ارزیابی امواج الکتریکی قلب
• پایش تنفسی:
• پایش همودینامیک: شامل ثبت فشار سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب
• پایش قند خون
• پایش عصبی: ارزیابی مکرر پارامترهای عصبی شامل فشار داخل مغزی، یا ثبت امواج مغزی توسط الکتروآنسفالوگرام
• پایش درمان و بهبود
• مانیتور: وسیله ای شامل یک نمایشگر و ۳ یا چهار سیم است. که سیم ها به قفسه سینه متصل شده و به این وسیله امواج الکتریکی قلب و ضربان قلب ثبت می شود. مانیتورها به صورت سیار و ثابت طراحی شده اند. تعداد تخت های مجهز به تجهیزات مانیتورینگ یکی از متغیرهای مهم در یک بخش اورژانس می باشد.
علاوه بر پایش علائم حیاتی و جسمانی بسیار پر اهمیت است که یک بیمار در مسیر درمان و بهبود از جنبه های روحی هم مورد پایش و پیگیری [ ۱] قرار گیرند. از جمله مواردی که لازم است پیگیری شده و نتیجه آن در دسترس تیم درمان قرار گیرد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
• درصد پایبندی بیمار به درمان تجویز شده توسط پزشک
• میزان توجه به خود مراقبتی در هفته های پس از ترخیص
• تغییرات یا بهبود کیفیت زندگی پس از ترخیص
• نتایج آزمایشات دوره ای متناسب با وضعیت بیمار
• رضایت از خدمات درمانی و پیگیری درمان
• رضایت از روش پایش بیمار ( بیشتر )
عکس پایش (پزشکی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

Control
پایش بلحاظ الحاقی در مخلص کلام مترادف است با تغییر خاستگاه فیزیولوژیک از طریق مونو پیکسل های شات استیج.
نام ژاویگ [کردی: چاوِگ] ( اسم مصدر ) است به واتای [کردی] پاییدن، نیراز [اوستایی] ( نظارت ) کردن.
مراقبت - نظارت
Surveillance, Monitoring
رصد
monitoring
نظارت
کنترل ، نظارت
کنترل - نظارت
پاییدن، نظارت کردن
به انگلیسی: monitoring, governing
پایش. ( یِ ) ( اسم از مصدر پائیدن ) حراست، نگهبانی، نگاهداری، مراقبت، مواظبت، نگرش، پاسداری، نظارت.
توضیحات:
واژۀ «پائیدن» معانی متفاوتی را دارا می باشد ولی در واژۀ «پایش» معانی زیر مورد نظر می باشند:
...
[مشاهده متن کامل]

حراست کردن. نگاهبانی کردن. نگهبانی کردن. نگاه داشتن. حفظ کردن. مواظب بودن. مراقب بودن. مراقبت کردن. نگریستن. پاس داشتن. چشم برنداشتن. در نظر داشتن. ( منبع: لغتنامۀ دهخدا )
"مرا فرهنگ و نیکونامی آموز
مرا پاینده باش از بد شب و روز" ( ویس و رامین، فخرالدین اسعد گرگانی )
مثال:
"ﭘﺎﻳﺶ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻩ ﻛﺴﺐ ﺍﻃﻼﻉ ﺍﺯ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺍﺳﺖ. " ( منبع: پیک آموزش، معاونت آموزشی و امور دانشگاهی وزارت بهداشت )

آبدیده!
این واژه ( مشتق ) است: اگر کُل واژه با معنای تجزیه اش تطابق داشته باشد یا ردپای واژه ی کُل در واژه ی تجزیه ای وجود داشته باشد. >>>>> مشتق
پایِش: اوستایی: پَناهَه
نظارتی، نگهبانی و. . . >>>>> پای: از مصدر پاییدن و پسوند - ِ ش
...
[مشاهده متن کامل]

می توان به جای یکی از معنای واژه ی فرانسوی ( کنترل ) استفاده شود!

ارزیابی، سنجش، محاسبه - برآورد، تخمین
پایِش
اسم از مصدر پاییدن به علاوه ی ضمیر شخصی یا پیوسته ( ش )
این واژه از این کنایه می آید: یارو ( مأمور ) دوباره پایش وا شد به این مغازه>>>>یعنی مأمور نظارتی که بسیار دقیق بود و مو را از ماست بیرون می کشید!
...
[مشاهده متن کامل]

نظارتی، نگهبانی، حراستی، مواظبتی، مراقبتی - سرپرستی، رهبری - کِشیکی ( واژه ای ترکی ) ، دیده بانی!
مثال: پایش مردمی>>>>> یعنی نظارت همگانی مردم

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس