پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
دوستان محترمی که به این پیشنهاد دیسلایک دادن توجهشون رو به تعریف شماره 6 همین اصطلاح در همین صفحه جلب میکنم. Sexual intercourse به نظرم وقتی اطلاع ...
طبقه اشراف ، از ما بهترون
Come what may
دیوانه محض، کاملا دیوانه
من هم نمی دونم
پیچ خوردن و رد شدن، لایی کشیدن
حالا که فکرشو میکنم
طاسی پلاکی، طاسی منطقه ای نام دیگر Alopecia areata آلوپسی آره آتا : یک بیماری اتو ایمیون ( خود ایمنی ) است و با ریزش کامل مو در محل موهای سر و یا ...
صفت پیدا شده، یافت شده، نجات یافته، بازیابی شده، بهبود یافته و. . .
با کسی روبرو شدن، جلوی کسی سبز شدن، مقابل کسی ظاهر شدن
گونه، نوع، ، strain, variant سویه دلتا =Delta variant
منو احمق فرض نکن، مترادف با اصطلاح Don't take me for a fool
کسی را احمق فرض کردن
به مثابه یک الگو بودن /شدن بمنزله یک سرمشق ( برای دیگران ) بودن یا شدن
صفت ) ضد اسپاسم، شل کننده عضلانی
اینفرمال ) دخل کسی رو آوردن، برای کسی دردسر ساختن، زیر آب کسی را زدن
اصطلاح ) تو دردسر افتادن، به فاک رفتن، دخل کسی اومدن، اصطلاحا کار کسی تموم شدن Your goose is cooked کارت تمومه دخلت اومده ( تو درد سر افتادی ) O ...
آلودگی نوری
عامیانه بریتیش ) - همیشه مست، عیاش، میخواره - احمق ، کودن
اینفرمال ) ترفند ها، فوت فن و مهارتها، کلک ها، قلق ها و فوت کوزه گری تمام روشهای خاصی که یه نفر داره تا با کمک آنها به چیزی دست پیدا کند. He’s f ...
دغلبازی، حیله گری، کلاهبرداری، فعالیتهای مشکوک
اصطلاح عامیانه کنایه آمیزBr ) مترادف با Wise ass Smart ass Wise guy Know it all Smarty - pants Smart alec عقل کل! ( با حالت کنایه آمیز ) علام ...
اصطلاح عامیانه بریتانیایی ) صفت یا لقبی که از روی شوخی، خطاب به کسی که فکر می کند خیلی باهوش است و همه چیز را میداند، میدهند! ( البته با تداعی منفی ...
کانون توجه
اصطلاح ) مترادف با Tell it to the hand این اصطلاح یک روش کاملا بی ادبانه برای بیان اینست که تمایلی برای شنیدن حرف طرف مقابل نداریم - اصلا نمی خ ...
به همین خیال باش!
قسمت شما هم بشود ( انشاالله ) ! نصیب تو هم بشود! همچنین برای شما!
سه تا معادل انگلیسی برای این ضرب المثل به ذهنم میاد 1 - The worthless need no protection 2 - A worthless vessel does not get broken 3 - Dead mice f ...
پپیه مشه یا پاپیه ماشه، کاغذ جویده شده، کاغذ خمیر شده کاغذ را پس از خمیر کردن با چسب مخلوط و تحت فشار قرار میدهند تا زیرساخت کار تولید آماده شود و با ...
به معنای، مزه دهان کسی را فهمیدن، زمینه یابی کردن، گمانه زنی کردن، نظرسنجی هم میباشد
زیر زبون ( کسی ) را کشیدن
اصطلاح ) هجوم آوردن، ریختن ( به یک جایی ) سرازیر شدن، As soon as the doors opened, the waiting shoppers poured in and ran for the bargain bins به ...
سرخوش، مست
پالایش نفت
عامیانه ) ای شیطون بلا! عجب بدجنسی هستیا! ( البته به حالت شوخی ) امان از دست تو!
اینفرمال ) اصطلاحی برای توصیف یک شخص مفرح، بازیگوش، ناقلا و شیطون که شما را سورپریز میکند معادل های فارسی امان از دست تو عجب شیطونی هستی! از دست ...
تا دم مرگ رفتن،
- توجه کردن به. . . ، - اهمیت دادن به - مورد توجه قرار دادن ( چیزی یا کسی )
1 - چمباتمه زدن، رو پا نشستن 2 - پناه گرفتن در جایی امن، به جایی پناه بردن ( بصورت موقت تا برطرف شدن خطر ) 3 - ماندن در جایی برای یک مدتی ( جهت آما ...
شروع یک پایان، سرآغاز یک فرجام منظور ) شروع انحطاط و به پایان رسیدن یک چیزی میباشد
کودک نابغه، بچه با استعداد
حداکثر دستمزد، سقف دستمزد
رقیق کردن، آبکی کردن، از غلظت کاستن
اصطلاح ) از آمریکای شمالی به معنای تسلیم شدن، منصرف شدن، دست را ( به نشانه شکست ) بالا بردن، اعتراف به شکست کردن قبول شکست مترادف با اصطلاح Say u ...
آدم نا متعادل، غیر قابل پیش بینی، غیر قابل کنترل، بی ثبات، درد سر ساز البته اصطلاح آتش به اختیار هم جالب بود!
عامیانه انگلیسی بریتانیایی ) - به هیچ عنوان نه، هرگز، اصلا، - به همین خیال باش، عمرا - بشین تا بیاد، مگه خوابشو ببینی و . . . مترادف با اصطلا ...
زائو، زنی که تازه زایمان کرده
پیک نیک رونده، گردشگر، کسی که به پیک نیک می رود.
اسم دخترانه ترکی قدیمی به معنای دختر تازه به دوران رسیده، - دختری شلخته که فکر می کند زیباست، در مرکز دنیاست و عمیقا بدنبال ازدواج و کسب شهرت جهان ...
بدون وقفه و با جدیت تمام کار کردن و یا تلاش کردن
بدون وقفه و سخت تلاش کردن، بطور مداوم و با جدیت کار کردن
محبت و توجه کسی را بخود جلب کردن، خود را مورد توجه کسی قرار دادن، مورد لطف کسی قرار گرفتن، He was trying to ingratiate himself with his father اون ...
اصطلاح ) مال کسی را خوردن، پول کسی را تلکه کردن و به جیب زدن You can't get away with swindling the orphans' out of their money مال یتیم خوردن ندار ...
کازان دیبی ) در ترکی استانبولی از نظر لغوی به معنای ته دیگ است اما در اصل نام یک دسر معروف ترکیه ای است، شبیه به کرم کارامل
اصطلاح ) بابت چیزی هزینه زیادی پرداخت کردن، مغبون شدن ( در خرید چیزی ) ، بهای سنگینی پرداخت کردن، بسیار گران تمام شدن، به قیمت خون کسی بها پرداختن و ...
گران تمام شدن
رساندن ( پیام، سلام، خبر و. . . ) از کسی به کسی دیگر نقل قول کردن، باز پخش کردن
Br ) کانون زلزله، مرکز زمین لرزه
یالا، حرفت را بزن! هر چی تو فکرت میگذره را بگو! هر چه میخواهی بگی را بگو!
حرفت را بزن، هر چی تو سرته بگو، هر چه میخواهی بگی را بگو!
اصطلاح ) این اصطلاح برای مواقعی استفاده می شود که بخواهیم بگوئیم حقیقت یک ماجرا عوض نمیشود حالا شما هر چه میخواهید بگویید، بگویید. - مهم نیست شما ...
دیوث، زن قحبه
راحت باش! هر طور راحتی! هرجور عشقت می کشه! اینجا رو مثل خونه خودت بدون! هر کاری دوس داری انجام بده!
( مثل اجل معلق ) بالای سر کسی ایستادن، روی کار کسی نظارت کردن، هنگام انجام کاری در کنار کسی بودن ( که البته اغلب برای اون شخص ناخوشایند است )
بسیار عصبی، برزخی، دلخور و عصبانی، اعصاب خورد I'm in high dudgeon now الآن خیلی اعصابم خورده
اصطلاح ) عامیانه چه حرفها! کم دروغ بگو! حرفاتو باور نمیکنم! این حرفها رو واسه عمت تعریف کن!
آزاد، آزاد باش! فرمان آزاد باش فرمانده به سربازان
اصطلاح ) معنای کلمه به کلمه ) دست راست خود رو دادن! ولی به مفهوم: ( بخاطر چیزی ) هر کاری را انجام دادن، زمین و زمان را بهم ریختن، دست به هر کاری ...
میزان غرامت، میزان جریمه، مقدار جریمه He has lodged an appeal for size of fine او برای میزان غرامت درخواست تجدیدنظر کرده است.
چطور مگه - He doesn't want to go to school - how so
برپا شدن، برخاستن، از جا بلند شدن مترادف با اصطلاح Come to one's feet
برپا شدن، از جا بلند شدن، برخاستن مترادف با اصطلاح Get to one's feet مثال Fred came to his feet to greet Mike فرد بلند شد تا به مایک خوشامد بگوی ...
لک لک ، لک لک سفید Ciconia Ciconia هم گفته میشود
گرداندن، راه بردن، پیاده روی بردن، گشت و گذار بردن و چرخاندن، به گردش بردن I'll take her for a walk after dinner and find out what the matter is ب ...
اصطلاح ) اعمال فشار برای وادار کردن به کاری، مجبور کردن، تحت فشار گذاشتن، وادار کردن ( به انجام کاری ) مثال: His companions brought pressure to b ...
اصطلاح ) مترادف با اصطلاح Take a dig Take a jab at someone به کسی متلک گفتن، تیکه انداختن، با گوشه و کنایه سخن گفتن، مسخره کردن، نیش زدن
Take a dig at someone اصطلاح ) به کسی تیکه انداختن، متلک گفتن، نیش زدن و با کنایه حرف زدن، مسخره کردن و گوشه زدن. مترادف با اصطلاح زیر Take a j ...
1 - دمغ کردن، پکر کردن، افسرده کردن. 2 - خود را رها کردن، ( بخصوص موقع آواز خواندن، رقصیدن یا نواختن موسیقی . . . )
قید ) حین نوازش، حین دستمالی کردن، با نوازش یا دستمالی
اصطلاح ) یه سر و سامانی به خودت بده، خودت رو جمع و جور کن، به خودت بیا
صفت ) ترسانده شده، مرعوب شده، تسلیم شده، تضعیف روحیه شده
صفت ) - کاملا فراگیر، همه فراگیر، کاملا محیط، احاطه کننده بر همه چیز، محیط بر همه چیز - نافذ، رسوخ کننده، همه جا نفوذ کننده
- هدف گرفتن، ( به سوی چیزی ) نشانه رفتن - هدفی در پیش گرفتن، هدف داشتن
در کمال تعجب من، بر خلاف انتظار من To my surprise /amazement To his, her surprise To one's surprise بر خلاف انتظار ( من، او، کسی ) ، در کمال نابا ...
عامیانه ) کشتن کسی با شلیک به سر، مغز کسی را با تفنگ ترکاندن، شلیک مرگبار به سر کسی کردن Ray blew the informant's brains out, just as the boss tol ...
صفت ) چکمه پوش، پوتین پوش
اصطلاح ) اینفرمال used to say that an angry argument or fight starts برای گفتن اینکه یک دعوا یا یک بگو مگوی تند شروع می شود. شاید معادل فارسی: اوضا ...
خودت رو سرزنش نکن، به خودت سخت نگیر، به خودت سرکوفت نزن
کاهو پیچ ( سالادی )
قر دادن، بالا و پایین انداختن باسن
اصطلاح ) 1 - دلتنگ شدن، در واقع غمگین شدن بخاطر ندیدن کسی یا انجام ندادن چیزی، در حسرت ( کسی یا چیزی ) بودن! 2 - مشتاق بودن، خواستن ( چیزی که نداری ...
قطع کامل تمام درختان جنگلی در یک منطقه Clear - cutting system سیستم قطع کامل و برداشت تمام درختان در یک منطقه ( به هر منظور )
Gamification یعنی بازی وار سازی، بازی گونه سازی دانش استفاده از تفکرات طراحی بازی و سرگرمی برای کارهای جدی و به زبان ساده تر، انجام کارهای جدی با ...
اصطلاح ) اجتناب کردن، طفره رفتن و شانه خالی کردن ، دور زدن یا دو دره کردن چیزی ( بجای برخورد با آن ) ، پیدا کردن راهی برای اینکه کاری یا چیزی مجبور ...
ورزش کردن، تمرین کردن I have to hit the gym to lose extra weight من باید برای کاهش وزن اضافه، ورزش کنم!
What's your vibe
اصطلاح ) - یه کم سطح توقع را پایین آوردن - جاه طلبی را کمتر کردن یا کمتر جاه طلب بودن! - هدف را پایین تر گرفتن مثال I wanted to be coming firs ...
یک اصطلاح ماهیگیری اما در موارد دیگری هم کاربرد دارد بخصوص برای بدست آوردن شغل! درگیر کردن تعداد بیشتری از مردم یا سایر چیزها، برای آنچه که می خواهی ...
اصطلاح ) این اصطلاح برای هشدار به طرف مقابل است که میخواهد کاری انجام بدهد یا تصمیمی بگیرد برای اینکه تمام مسؤولیت کارش را بعهده بگیرد و اینکه عواقب ...
عامیانه جدید ) شگفت انگیز، معرکه، عالی، کولاک!!! ( در انگلیسی" مدرن"، بعضی از کلمات معنای قدیمی و اصلی آنها به مرور زمان تغییر کرده و بخصوص در بی ...
صفت ) خیالی، فرضی، ساختگی A perceived enemy یک دشمن خیالی!
اصطلاح غیررسمی ) این اصطلاح برای بیان مخالفت شدید و تکذیب آنچه که طرف مقابل به ما میگوید، استفاده می شود. معادل فارسی: چه مزخرفات، چه جفنگیاتی! چه ...
عبارت سلام مرا برسون یا از طرف من سلام برسون/کن شکل رسمی Send my best regards to. . . . Send my greetings to . . . . Remember me to . . . . Gi ...
علاوه بر اصطلاح you deserved it اصطلاح های زیر هم معادل انگلیسی این عبارت هستند 1 - it serves you right 2 - you were asking for it ( خودت خواستی ...
To run small /big اصطلاح مربوط به سایز پوشاک ) کوچکتر یا بزرگ تر بودن از سایز مورد انتظار ( استاندارد ) ، کوچکتر یا بزرگتر از سایز استاندارد قالب گ ...
حراج شده، مشمول تخفیف، در معرض حراج، کاهش یافته ( در قیمت ) ، به حراج گذاشته شده This shirt was marked down from 49 dollars to 25 dollars این پیر ...
فیلم نامه نویسی ) قوس شخصیت ( کاراکتر ) ، قوس شخصیتی، وضع شخصیت یا هر تغییر شخصیت در مسیر داستان را آرک کاراکتر یا قوس شخصیت میگویند.
Third person singular
Third person plural
Second person plural
Second person singular
Second person plural pronoun
Second person singular pronoun
First person plural pronoun
First person singular pronoun
First person plural
قید ) موذیانه، آب زیر کاهی، بدون جلب توجه، بشکلی فریبکارانه!
اصطلاح قدیمی اینفرمال ) تو دردسر افتادن، تو هچل افتادن، کلاه پس معرکه بودن The company will officially be in the soup if it loses money again this ...
صفت ) حتی به خواب هم دیده نشده، غیر قابل تصور! بصورت Undreamed هم نوشته میشود
اصطلاح ) اینفرمال To throw a curve ( To throw ( someone ) a curve ( ball حسابی غافلگیر کردن، سورپریز کردن! کلک زدن، گیج کردن یا متعجب کردن ( کسی ...
Consobrini , Consobrinus لاتین ) فرزندان خواهر، خواهرزاده ها
To be fagged out یعنی بسیار خسته و بی رمق شدن، از پا افتادن، از خستگی هلاک شدن، از کار زیاد خسته و بی رمق شدن
تابلو کردن، جلب نظر کردن!
از زمان قدیم، از عهد دقیانوس، زمانی که دیگر کسی به خاطر ندارد، قدیم قدیما، مدتها پیش، در گذشته خیلی دور و. . .
اصطلاح اینفرمال ) Get the pip/pips Have the pip /pips آزرده شدن، ناراحت شدن، کسل شدن، بد خلق بودن یا شدن Give the pip/pips آزرده کردن، ناراحت کر ...
1 - نام خیابان، اسم خیابان 2 - نام خیابانی، اسم کوچه بازاری، اسم محلی! هم برای افراد هم برای داروهای غیرقانونی و مخدر ( منظور از نام خیابانی، یعن ...
Hit/ reach a rock bottom اصطلاح ) hit rock bottom به ته خط رسیدن، به بن بست خوردن، در بدترین شرایط ممکن زندگی خود بودن، ( رسیدن یا برخوردن به یک ...
Give someone the needle اذیت کردن، طعنه زدن، سیخونک زدن، با نیش و کنایه کسی را ناراحت کردن، دست انداختن، هو کردن، تحریک و عصبی کردن و. . . He was gi ...
Get the needle Have the needle اصطلاح اینفرمال ) اذیت شدن، آزرده خاطر شدن، ناراحت شدن، بخود گرفتن، دل شکسته شدن! Jane got the needle after he had r ...
اصطلاح اینفرمال ) بخصوص برای اتومبیل، موتور سیکلت یا دوچرخه یک دوری زدن، یک چرخی زدن، راندن Would you like to take a spin on my bike? دوست داری با ...
Regulatory capture Captured regulators مصادره مقررات مقررات مصادره شده! این اصطلاح که در واقع یک فساد سیاسی تلقی میشود زمانی است که قوانین یا مقر ...
One's thirties یعنی سنین سی تا سی و نه سالگی کسی! A woman in her early thirties زنی در اوایل سنین سی و چند سالگی اش!
Feather sea star یا Feather star ستاره پردار یا زنبق دریایی! از رده crinoid های بدون ساقه که شناور هستند و بوسیله شاخک های حساس خودشان تغذیه میکنند!
صفت ) فرصت طلب!
اسم ) بره یکساله، بره چی! A yearling sheep
عالی، فوق العاده، مطلوب، جذاب The appetizers and desserts are to die for پیش غذاها و دسرها خیلی عالی هستند!
To go Dutch اینفرمال ) اصطلاح عامیانه، رایج در آمریکا ( و بیشتر موقع رستوران رفتن یا سینما مثلا ) یعنی هر کس پول غذای خودش رو بدهد هر کس دانگ خود ...
با spilt اشتباه گرفته نشود! Spill, Spilled/ Spilt که به معنای ریختن، پاشیدن است!!! Split, Split, Split تقسیم کردن، دو بخش کردن، دانگی کردن My fri ...
اینفرمال ) nosebleed seats معادل با Nosebleed section اشاره به صندلی های بالاترین ردیف در یک استادیوم سالن نمایش تالار و غیره! I wish you wouldn' ...
کتاب درسی، درس نامه، کتاب آموزشی
اصطلاح اینفرمال ) مربوط به صندلیهای ردیف فوقانی یک استادیوم، آمفی تئاتر، سالن نمایش و غیره میباشد که قیمت بلیط کمتری دارند ولی دید محدودتری نسبت به ...
لذت ببرید، چشم چرانی کنید! Feast one's eyes on sth/sb از تماشای کسی یا چیزی لذت بردن، چیزی یا کسی را با تحسین تماشا کردن، چشم ها را مهمان چیزی یا ک ...
اینفرمال ) 1 - چیزی را بدقت و بطور کامل شرح دادن، مشخص کردن، توضیح دادن، فهمیدن یا فهماندن Something seems unexpected, I can't nail it down but it ...
محکم کردن، قطعی کردن، ( تعهد یا ضمانتی را قطعیت بخشیدن ) Let's nail down the terms of the agreement بیا تا مفاد توافقنامه را قطعی کنیم/ محکم کنیم.
مترادف با اصطلاح Nail someone down از کسی یک جواب قطعی گرفتن کسی را مجبور به گفتن تصمیم نهایی اش کردن از کسی یک تعهد یا ضمانت محکم گرفتن مثال I ...
کسی را وادار به گفتن تصمیم نهایی اش کردن از کسی یک جواب قطعی ( درباره چیزی ) گرفتن یک تعهد یا ضمانت قطعی و محکم از کسی گرفتن مثال I can't nail he ...
شورشی، اخلالگر، تحریک کننده سایرین به آشوب، خرابکار، آشوب گر - ستون پنجم پلیس یا دولت در بین آشوبگران برای شناسایی و دستگیری عوامل شورشی
- Happy Birthday in advance - Wishing you a happy birthday in advance
پیشاپیش!
به نظر من اون سه تا جمله اول Heroin درست است نه Heroine چون همانطور که خودتان بهتر میدانید Heroin یعنی هروئین! Heroine زنی که قهرمان داستانی باشد!
طبق سیاست، طبق برنامه ( سازمان یا شرکت و غیره در جهت منافع آن شرکت یا سازمان )
صید بیش از حد ماهی، صید بی رویه، ماهیگیری بیش از حد!
قید ) بصورت مداوم و پایدار، به صورت بهینه، به شکلی تجدید پذیر، بصورت بوم پایدار! Sustainably managed بصورت پایدار و مداوم مدیریت شده! بصورت زیست ...
اصطلاح ) To tick all boxes Or To tick all the boxes Or Check all the boxes معنی تحت اللفظی یا کلمه به کلمه ای آن میشود همه مربع ها را تیک زدن! ...
اصطلاح عامیانه ) She got cake Or She got the cake اشاره به خوش فرم و بزرگ بودن باسن دختران است!
POS عامیانه ) مخفف Piece Of Shit هم است ! یه تیکه آشغال! یه تیکه گ. ه!
گندله Pelletizing گندله سازی! به شکل گلوله ای یا ساچمه ای درآوردن را گندله سازی میگویند Fish farm pellets گندله ( غذای ماهی ساچمه ای شکل ) برای پ ...
مخفف What do you است Whaddaya think? چی فکر میکنید?
Take in the scenery Taking in the scenery تماشای مناظر اطراف، دیدن چشم انداز، وقت گذرانی با تماشای مناظر. We sat there taking in the scenery ما ا ...
- گردشگری که در زمان تعطیلات به مسافرت میرود! مثلا گردشگران نوروزی - شخص در حال گذراندن تعطیلات Part time holidaymakers گردشگران نیمه وقت!
جهانگرد!
اصطلاح ) بیشتر از آنچه که به نظر می رسد، بیش از آنچه که به چشم بیاد!
اتومبیل ) ساید اسکرت ها همان رکاب های جانبی یا کناری دو طرف خودرو هستند! دامنه های جانبی، حاشیه های جانبی!
To take a ride سواری کردن، سوار شدن Let's take a ride with Mike بیا تا با مایک بریم ماشین سواری!
لایی کشیدن ( در ترافیک یا جاهای شلوغ و پر از مانع ) ، عبور دادن خودرو با حرکات مارپیچی از مسیرهای شلوغ، پیچ خوردن و رد شدن! مثال ) Incredibly she wo ...
اصطلاح اینفرمال ) عجله کن! زود باش! بصورت عامیانه همون بپر هست! ( البته منظور از بپر، پریدن نیست منظور عجله کردن و چابک بودن است ) مثلا: بپر بخر ...
Let's ride بیا برونیم!
بعنوان صفت ) جایگزین wack به معنی: دیوانه کننده، دیوانه وار، crazy! Whacker دیوانه وار تر! دیوانه کننده تر! ( صفت تفضیلی ) Whackest دیوانه وار تر ...
گاو نر اخته نشده! فرقش با ox یا bullock در اخته بودن یا نبودن آنهاست!
در واقع همان ox است یعنی گاو نر اخته شده! A bullock or ox is a castrated bull
گاو نر اخته شده! فرق ox با bull در اخته بودن و نبودن آنهاست Bull گاو نر اخته نشده است! معمولا بدین جهت آنها را اخته میکنند تا رام تر و آرام تر باش ...
- علی رغم آنچه که گفته شده! - با این وجود، با این حال، با این اوصاف! Our opponent has been very impressive but having said that, I'm confident that ...
اصطلاح عامیانه مجازی جدید ) Weird flex but ok یا Odd flex but ok این اصطلاح بیشتر یک meme هست ( میم اینترنتی ) و برای جواب به افرادی که در فضای مج ...
بعنوان صفت ) تمسخر آمیز!
- حلول رب النوع، تجسم عامل الهی، حلول خداوندی در قالب انسان، قطب الهی! - کامپیوتر و فضای مجازی ) شکلک، نمایه، عکسی که کاربر برای پروفایلش انتخاب میک ...
آشتی کردن، جبران کردن، صلح کردن! Why don't you give him a hug to make it up? چرا شما اونو بغل نمی کنید تا آشتی کنید?
کاملا اتفاقی، اتفاقا، بر حسب اتفاق، بطور کاملا تصادفی یا اتفاقی! I just happened to live there کاملا اتفاقی من اونجا زندگی میکردم!
صفت ) تجدید نظر شده، دوباره تفسیر شده!
اصطلاح ) وقتی میگیم Someone is up against something یعنی، کسی مسائل و مشکلات زیادی را برای کنار آمدن با چیزی در پیش رو دارد! یک موقعیت دشوار داشت ...
اصطلاح ) وقتی میگیم که Someone can't shake the feeling یعنی اینکه کسی نمیتونه این احساسی رو که داره نادیده بگیره، کسی همش اینطور فکر میکنه که. . ...
اصطلاح ) وقتی میگیم Someone is up to something یعنی کسی داره مشکوک میزنه، کسی داره از انجام کاری طفره می ره، کسی داره چیزی رو پنهون میکنه، کسی ...
اصطلاح اینفرمال ) 1 - چاخان کردن، بزرگنمایی، بلوف زدن، تعریف و تمجید الکی! مثال: I won’t blow smoke up your ass. Your product is OK but I’ve seen ...
بومیان کانادا! سرخپوستان یا هندی های کانادایی!
اصطلاح عامیانه ) cue the confetti اشاره به ریختن کاغذ رنگی های خرد شده از بالا به پایین در یک مراسم جشنی مثل ازدواج، سالگرد تولد و غیره! معادل فارسی ...
دست یافتنی! The most attainable دست یافتنی ترین!
عامیانه ) شنبه تلخ! شنبه غمناک! در واقع very sad Saturday Her Saturday became a sadurday when she broke her necklace شنبه اش به یک شنبه تلخ تبد ...
صفت ) یک اصطلاح بریتانیایی نادان، سبک مغز، بی عرضه، کم عقل، اسکول! ( بعضی مواقع بعنوان فحش به معنای penis )
اسم ترکی هست و به معناهای خوشگل، زیبا، عالی، فوق العاده، شگفت انگیز، محشر، معرکه و افسانه ای!
فرازمینی، فوق زمینی!
چیزی را توجیه نکردن! بدون هیچ توجیه!
ابسینث! نوعی مشروب تقطیری با درصد الکل خیلی زیاد که به جادوی سبز هم معروف است، این مشروب که از تقطیر گیاه انیسون، رازیانه بدست می آید باید با آب رقی ...
در پیش رو بودن، در سر راه قرار گرفتن! ( چیزهایی که قرار است اتفاق بیفتند ) مثال Always be ready for the challenges lie ahead همیشه برای چالش هایی ...
خلوص گرا! The puristic design طراحی خلوص گرا!
بچه، پسر بچه، kid
حالت خلسه!
در مورد عکس ) یعنی قسمتی از عکس را بریدن یا حذف کردن!
اصطلاح Take someone's breath away نفس گیر، نفس بر! 1 - معنای حقیقی، چیزی یا کسی که باعث شود نفس کسی به اصطلاح بند آید مثل دویدن سریع یا شوکه شدن بخ ...
اصطلاح ) به مردی گفته میشود که طرز لباس پوشیدن و قیافه ظاهریش یادآور قالب رفتاری پرجذبه و بشدت مردانه از چوب بران ( lumberjacks ) است! ( در آمریکا ...
نام دیگر راش گارد Rash guard و Rashie نوعی لباس محافظ از جنس پلی استر، نایلون و اسپاندکس که هنگام شنا، غواصی و موج سواری پوشیده میشود و شخص را از آس ...
راش گارد، محافظ امواج! لباسی مخصوص از جنس نایلون، اسپاندکس و پلی استر برای شنا، موج سواری، غواصی و. . . که شخص را از آسیب امواج دریا و حتی خورشید محا ...
روز تمرین عضلات پا را از قلم انداختن، حذف روز تمرین پا، تمرین روز پا را انجام ندادن! در تمرینات بدنسازی اکثر ورزشکاران اهمیت زیادی به عضلات پا نمیده ...
نبه، اسم یک غذای سنتی ژاپنی هم هست بر پایه گوشت!
تعظیم کردن، خم شدن، ( معمولا برای پاسخ به ابراز احساسات و تشویق های حضار ) He took a bow after the music ended او بعد از اتمام موسیقی با تعظیم در م ...
بخشی از فرآیند بلوغ، رویداد یا مراسمی سرنوشت ساز، رویدادی مهم در چرخه زندگی!
اصطلاح ) take something through the gauntlet چیزی را به چالش کشیدن، چیزی را بمبارزه طلبیدن! He's taken this cars through the gauntlet for years او ...
اصطلاح عامیانه ) Kick some ass /butt 1 - فعالیت یا کاری را بعهده گرفتن، ترتیب کاری یا سفارشی را به خوبی انجام دادن، بخوبی از عهده کاری برآمدن، توان ...
قید ) بطور خیره کننده ای! بصورت خیره کننده! This car is blindingly fast این ماشین بطور خیره کننده ای سریع است!
حتی هنگام سکوت، حتی موقع خاموشی، حتی هنگامی که آرام است!
بلافاصله بعد از، اندکی پس از، پشت سر کسی یا چیزی، متعاقب یا بدنباله، I've been sick all month—one illness just follows upon the heels of another من ...
دلنواز!
گاتاها! کتابی از سروده های زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان. گاتا به معنی بیت هم میباشد در زبان پهلوی
تسمه بکسل، طناب بکسل!
علاوه بر معانی فوق باله تخته موج سواری، فین!
1 - ( در مورد غذاها ) چاشنی دار کردن، ادویه زدن، خوشمزه تر کردن، بعنوان طعم یا چاشنی چیزی را به غذا اضافه تر کردن! The cook spiced up the food with ...
اصطلاح ) cast a spell on/ over someone 1 - کسی را مجذوب خود کردن، کسی را به شدت تاثیر قرار دادن، کسی را مسحور و مفتون خود کردن. Hong Kong casts a sp ...
اسم یک غذای مکزیکی است که شامل گوشت و سبزیجات بوده و در نان ذرت مکزیکی پیچیده میشود و معمولا با خامه ترش سرو میشود.
فعل ) اینفرمال بررسی کردن، ارزیابی کردن، تفتیش کردن، چک کردن، جستجو کردن، یه نگاه اجمالی کردن، اسکن کردن! They had scoped out their market آنها بازا ...
آنکو یا خمیر لوبیا قرمز، یک خمیر یا پاستایی است که بیشتر در غذاها یا شیرینی های ژاپنی استفاده می شود.
عصب پژوه، عصب شناس، دانشمند علوم اعصاب!
اون appear هست که شما معنی کردید اصلا کلمه apear در انگلیسی نداریم
اصطلاح ) Take a crack at something یا Have a crack at something کار سختی را امتحان کردن، چیزی را آزمودن، برای انجام کاری تلاش کردن، چیزی یا کاری را ...
اصطلاح ) 1 - شلیک کردن، با گلوله زدن، تیر زدن! He took a shot at deer او به گوزن شلیک کرد. 2 - زدن، تلاش برای زدن ( به کسی یا چیزی ) Mike took a ...
خودرو، موتور، دوچرخه ) رینگ تایر یا همون طوقه!
اینفرمال ) اشتباه بزرگی کردن، خراب کردن، موقعیت یا فرصتی را از دست دادن، ( با انجام کار اشتباه یا گفتن حرف اشتباهی ) چیزی را بر باد فنا دادن، ( قدر ...
( از فعل incur ) Incurred موجب شده، بوجود آمده، متحمله، تمام شده، مثل Incurred cost هزینه متحمله، هزینه تمام شده، Incurred expenses مخارج بوجود ...
بصورت دستی مونتاژ شده، مونتاژ دست، با دست بر روی هم سوار شده، مونتاژ شده توسط دست!
اینفرمال ) نق نقو، کسی که مرتب غر می زند، زود رنج، بد عنق، بد اخلاق، پیرمرد عیاش با موهای خاکستری
به معنای تیپ یا شخصیت غالب و سلطه جو هم می باشد! مثل نر غالب Alpha male ماده غالب alpha female زوج غالب alpha pair اگر قبل از اسم حیوانات باشد مثل ...
اینفرمال، عامیانه ) 1 - این عبارت برای مخاطب قرار دادن مردی که دوست شماست استفاده می شود! ( یا مردی که می شناسیدش اما نامش را فراموش کرده اید! ) ...
گوشواره های مهره ای ساخته شده از پر یا ساقه پر!
اصطلاح ) معادل با اصطلاح های زیر Put on airs Full of oneself به معنای: باد در غبغب خود انداختن، از خود راضی، خود بزرگ بین، کسی که فکر میکند از بقی ...
نزدیک، عنقریب، همین نزدیکی ها، همین دور و بر، همین گوشه کنارها، به همین زودی ها، خیلی نزدیک، خیلی زود، نزدیک به وقوع! The most wonderful time of the ...
اصطلاح ) فیس و افاده، عشوه و ناز اومدن، غمزه و ناز، She puts on airs and graces She gives herself airs and graces با توجه به اصطلاحات Put on air ...
اصطلاح ) Put on airs خود را برتر از دیگران دانستن، باد به غبغب انداختن، مغرور و از خود راضی بودن، خود را تحویل گرفتن، قیافه گرفتن و. . . ! Some of ...
اصطلاح ) Full of oneself, Full of himself از خود راضی، مغرور، خودبزرگ بین، خودخواه، متکبر! کسی که خودش رو حسابی تحویل میگیره، برای خودش اصطلاحا ن ...
زاده عادت، بنده عادت، کسی که همواره به صورت روتین زندگی می کند، کسی که روتین ( روال همیشگی ) را ترجیح میدهد، برده عادت، اسیر عادت! I'm a creature of ...
اصطلاح ) به شخصی یا چیزی گفته میشود که از بقیه عزیزتر و محبوبتر باشد. ( منظور از Apple همان مردمک چشم است ) نور چشمی، محبوب، نور دیده، روشنی چشم، ...
Coilover, Coil - over کویل اور! نوعی کمک فنر ارتقا یافته برای افزایش پرفورمنس یا همان کارایی سیستم تعلیق اتومبیل. اسم coil - over بخاطر وجود یک کو ...
اصطلاح ) اینفرمال 1 - مشت های قوی و سریع داشتن، با مهارت و قدرتمند مشت زدن، قدرت و نیروی زیادی در چنته داشتن! Rosie could pack a hefty punch رزی تو ...
قرار نیست با این لباسها قاطی ( جماعت ) بشیم/ قصد نداریم با این طور لباس پوشیدنمون همرنگ جماعت بشیم. قرار نیست با این لباسها شبیه بقیه باشیم.
1 - ترکیب کردن، مخلوط کردن، قاطی کردن، اضافه کردن چیزی به یک ترکیب و مخلوط کردن کامل آن مثال: Mix the first three ingredients together, then blend in ...
شلیل
پزشکی ) کمپلیانس ریوی، پذیرش ریوی، اتساع پذیری یا حجم پذیری ریوی! به میزان قابلیت اتساع پذیری ریه کمپلیانس ریه گفته میشود و برابر است با تقسیم حجم ...
1 - بعنوان صفت ) خیانتکار، دورو، نارو زن یا نارو زننده، دودوزه باز، متقلب، کلاش! He's a double - crossing creep اون یک آدم نفرت انگیز خیانتکار است! ...
اصطلاح ) از پشت من بیا پایین ) معنی لغوی اما در اصل کنایه از راحت گذاشتن، پاپی نشدن، اذیت نکردن، انتقاد و ایراد نگرفتن و مزاحمت ایجاد نکردن برای کسی ...
نام دیگر آن بیستوری یا تیغ بیستوری است. ( در زبان فرانسوی به تیغ جراحی یا همان اسکالپل، بیستوری Bisturi میگویند )
همان تیغ جراحی یا اسکالپل scalpel است که در زبان فرانسوی به آن بیستوری گفته میشود.
بیعانه، پیش پرداخت! A down payment of 50000 dollars should cover the costs یک بیعانه پنجاه هزار دلاری باید هزینه ها را پوشش دهد.
یک اثر باقی گذاشتن، یک اثری برجا گذاشتن یا ماندن، باقی گذاشتن یا بر جا گذاشتن یک تاثیر ( بر روی کسی ) ! John left a good impression on everyone who m ...
عامیانه ) یک عالمه، خروارها، تا دلت بخواد! She has loads of natural talent اون یک عالمه استعداد طبیعی دارد!
سردسته جنایتکاران، رئیس جانیان، سردسته تبهکاران، کسی که مسوول سندیکای جنایتکاران است!
اصطلاح ) کاملا سالم و دست نخورده، صحیح و سالم، بدون هیچگونه صدمه ای! We are lucky to have walked away from that car accident in one piece ما خوش شان ...
صفت ) مهذب، پالوده، صاف و صیقلی، جلا داده شده، پرداخته، آراسته، تیز شده، زدوده، دقیق و عالی شده، پالایش شده، تصفیه شده
ناهمواری، تغییر پذیری!
اصطلاح ) اشتیاق و اراده راسخ درونی، شور و حرارت باطنی! He has played with fire in his belly throughout his career او سرتاسر دوران حرفه ایی اش را ب ...
این اصطلاح فقط مربوط به کتاب نیست و کلا به هر محصول یا کالایی که به تعداد محدود تولید شود گفته میشود، مثل خودرو یا هر کالای دیگر! - سری محدود، نسخه ...
Time minus zero زمان صفر ثانیه! تمام شدن زمان! بدون زمان، بدون وقت، زمانی نمانده است! I realized I was t minus zero متوجه شدم که دیگه هیچ وقتی ندا ...
اصطلاح ) شمارش معکوس، کمتر از، در زمان کمتر از! T مخفف Time است. Time minus بیشتر برای شمارش معکوس برای آغاز یک واقعه استفاده می شود ولی در موارد ...
نکته جالب در مورد Defeat ) اگر بعنوان اسم بکار برود به معنای شکست و ناکامی است ولی اگر بعنوان فعل بکار رود به معنای پیروز شدن، غلبه کردن، شکست دادن ...
اسم مفعول blow ) یکی از معانی blow لو رفتن، آشکار شدن است. پس blown به معنای: لورفته، فاش شده! Your cover has been blown پوششت لو رفته است!
اصطلاح ) On the hunt بدنبال کسی یا چیزی گشتن، در جستجوی کسی یا چیزی بودن، در پی کسی یا چیزی بودن! The police are still on the hunt for the escaped ...
جمعه سیاه Black Friday یا حراج جمعه در آمریکا درواقع یک روز پس از روز شکرگزاری Thanksgiving ( آخرین پنجشنبه ماه نوامبر ) است که عملاً آخرین جمعه ماه ...
Giving Tuesday یا GivingTuesday سه شنبه بخشش، سه شنبه بخشندگی! اولین سه شنبه بعد از روز شکرگزاری Thanksgiving در ایالات متحده ( آخرین پنجشنبه ماه ن ...
صفت ) ( نامه، سند یا مدرک ) بصورت رسمی امضا شده! امضاء محضری شده! دارای تائیدیه رسمی! ممهور به مهر دفترخانه! رسمی، محضری!
1 - راهی شدن، عازم سفری شدن، رهسپار شدن! The ship was heading out to sea کشتی داشت راهی دریا میشد. 2 - دنبال کردن، تعقیب کردن، پشت سر کسی رفتن. ( H ...
تحت الشعاع قرار دادن، به حاشیه راندن، در انجام کاری بهتر و موفق تر عمل کردن، تفوق یافتن، توجهات را از دیگران گرفتن و به خود معطوف کردن. They were to ...
- سرزمین رویایی، ناکجاآباد، هیچستان! - سرزمین افسانه ای که شخصیت های کارتونی مثل پیتر پن، تینکر بل و سایر شخصیت های اسطوره ای تخیلی در آن زندگی می ک ...
Tach یا Tachometer وسیله ای است که با آن، سرعت چرخش شفت یا دیسک را، در یک موتور اندازه گیری می کنند و واحد آن دور بر دقیقه RPM Revolutions Per Minu ...
اصطلاح پزشکی ) از ریشه آلمانی : مجرا، مسیر Dactus arteriosus مجرای شریانی در دوران جنینی این مجرا که بین آئورت نزولی و شریان ریوی چپ است باز بوده ...
مسابقه را با یکی از مقام های اول تا سومی به پایان بردن! در پایان مسابقه به جایگاه اول تا سوم نائل شدن، مسابقه را با رفتن بر روی سکوی قهرمانی به اتم ...
ورزش های انفرادی ) - به سکوی قهرمانی مخصوص توزیع مدال هم گفته میشود. - جایگاه قهرمانی اول تا سوم Podium finish یعنی مسابقه را در مقام اول تا سو ...
اصطلاح ) روز روشن، بصورت کاملا آشکار منظور از عبارت فوق روشنایی و یا روشن بودن روز نیست بلکه اشاره به آشکارا بودن یک واقعه، بخصوص وقایع مجرمانه، دارد ...
توانایی کسی یا چیزی را تست کردن و سنجیدن!
حداقل چیزهای ضروری، حداقل شرایط لازم، کمترین حد ممکن، We need to keep expenses to a ( bare ) minimum ما باید هزینه ها را در کمترین حد ممکن نگه داریم ...
واقعیت بیشتر از آن چیزی است که به چشم میاد! واقعیت امر بیشتر از آن چیزی است که به نظر می رسد!
( امریکا - عامیانه ) محل گردهمایی و عیش و نوش بازیکنان ورزش گلف، بار یا رستورانی در محوطه زمین گلف که بازیکنان بعد از بازی برای صرف نوشیدنی و استراحت ...
مشتاق، دلباخته!
نگاه دراز مدت به چیزی داشتن، چیزی را بصورت دراز مدت مدنظر داشتن، فراتر از شرایط کنونی فکر کردن، نگاه یا چشم انداز بلند مدت داشتن! If you take the lo ...
( درباره چیزی ) نظر داشتن، باور داشتن، عقیده داشتن! Unfortunately, the president has taken the view that the national parks around the country are no ...
Knife - wielding صفت ) چاقو کش، چاقو بدست! A knife - wielding man has been shot dead in the center of Brussels یک مرد چاقو بدست در مرکز بروکسل به ض ...
حال و هوا، جو، حالت، پیرامون!
اینفرمال ) زمین گیر کردن، از پا در آوردن، شلیک کردن به کسی، شکست دادن، Police took down the suspected terrorist پلیس تروریست مظنون را زمین گیر کرد.
روزهای کاری در هفته!
خودمانی ) نوعی دشنه یا تیزی! ( معمولا این اصطلاح عامیانه در زندان ها بکار می رود ) و shank به سلاح دست سازی گفته میشود که از دسته قاشق، چنگال یا حت ...
اخطار دادن برای ترک جایی، هشدار در مورد دور ماندن از صحنه ای یا جایی! We placed a guard outside the door to warn people off until the gas leak coul ...
علاوه بر معانی فوق: اینفرمال ) همچنان، هنوز، گذشته از این! I can too read من همچنان میتوانم بخوانم!
هنر عامه، هنر همگانی، هنر مردمی! ( برگرفته از واژه Popular ) هنر عامه پسند یا پاپ، یک جنبش هنری در زمینه هنرهای تجسمی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی بود ...
1 - راه بیفت دیگه، عجله کن، بجنب، تکون بخور! 2 - بیایید شروع کنیم دیگه، بهتره دست به کار بشیم، دست بجنبان! با توجه به بافت جمله باید بهترین و نزدیک ...
تعیین یک مسیر، انتخاب یک راه، یک مسیری را مشخص کردن یا تنظیم کردن! Learn how to set a course for your life یاد بگیرید که چگونه برای زندگی تان یک مسی ...
خوب پس بذار باشد! بسیار خوب، پس باشد! پس بذار همین طور باشد! خیلی خب پس چاره ای نیست! اشکالی ندارد! خیلی خب پس، همینطور بشود! و. . . If she wants ...
اصطلاح ) کسی را در مقابل کسی قرار دادن، کسی را با کسی دشمن کردن، مخالف کردن! مثال از سریال بازی تاج و تخت What's the worst reason you have for turn ...
( تکه ای از فیلم کاسابلانکا یا کازابلانکا ) تکه کلام ریک ( همفری بوگارت ) به الزا ( لورن باکال ) برای عشقبازی! Here's looking at you kid بسلامتی ...
اسم یک غذای ژاپنی میباشد که شبیه به نان کماج یا کلوچه ای است که وسط آن را با گوشت چرخ کرده پخته شده ( گوشت گاو یا خوک ) و سایر مخلفات پر می کنند! بع ...
علاوه بر معانی فوق: گذشته فعل grind به معنای آسیاب کردن، خرد کردن، چرخ کردن، ساطوری کردن و. . . Grind, Ground, Ground Ground meat گوشت چرخ کرده یا ...
ضرب المثل ) معادل با ضرب المثل : مرغ همسایه غازه یا مرغ همسایه را غاز دیدن! به انگلیسی: The grass is always greener on the other side یا the apples ...
اصطلاح ) معنی لغوی یعنی چراگاه سبزتر، مراتع سبزتر. ولی این اصطلاح کنایه از: موقعیت بهتر، زندگی بهتر، شغل بهتر میباشد. ( شاید اشاره به داستان روباه ...
صفت ) اشتباهی، گمراه شده، اشتباه، غلط، منحرف! His untidy clothes give one a misguided impression of him لباس های نامرتب او یک تصور اشتباهی از او، به ...
اصطلاح ) حداکثر استفاده و بهره را از چیزی بردن، حداکثر لذت ممکن را از چیزی بردن، به بهترین نحو ممکن چیزی را بکار گرفتن Mary knows how to make the mo ...
Throw/Pour cold water آب پاکی را ریختن، ناامید کردن، دمق کردن، دم کسی را چیدن، فرونشاندن یا خاموش کردن هیجان و شور، کور کردن ذوق و نشاط کسی! I’ve h ...
به صورت رسمی وارد جایی شدن، به صحنه آمدن، وارد صحنه ( تئاتر یا اجرا ) شدن! مثال: She made her entrance too early and threw everyone into confusion ...
آن بهترین گزینه است، هیچ چیز بهتر از آن نیست! مثال: Nothing beats spending a day at the beach with a good book and your best friend هیچ چیز بهتر از ...
1 - بالا به پایین، کنترل و هدایت شده در بالاترین سطح، سازمان دهی شده از بالا، سلسله مراتبی، سیستم مدیریتی یا دولتی که در آن فعالیت ها و سیاست ها از ه ...
صفت ) جانگداز، دلخون کننده، جانسوز، غم انگیز، دلخراش! That story is heart - wrenching آن داستان غم انگیز است!
1 - سؤالی را مطرح کردن، مسأله خاصی را بوجود آوردن، پرسش خاصی را مطرح کردن! مثال: If he has a great job but is always broke, it begs the question of ...
1 - ماکرو تصویر، درشت تصویر، بزرگ تصویر! به تصویری گفته میشود که سوژه عکس از نمای نزدیک و بصورت درشت و برجسته نمایان میشود! مثلا عکسبرداری از یک مگس ...
اصطلاح مجازی ) بر گرفته از Lolcats Lolcats یک ماکرو تصویر از یک یا چند گربه است که این عکسها بامزه و خنده دار همراه با متن متناسب با آن عکس میباشد. ...
اصطلاح اینفرمال ) و حتی بیشتر از آن، و حتی بیشتر، و چیزی بیش از آن! این اصطلاح بصورت قید یا عبارت قیدی در جمله برای تایید آنچه که قبلا در جمله منظو ...
محدوده! Out of bounds خارج از محدوده
Free solo climbing یا Soloing کوهنوردی یا صخره نوردی انفرادی آزاد! نوعی ورزش و تفریح که کوهنورد یا صخره نورد بدون استفاده از طناب یا قلاب و سایر تج ...
Soloing یا free solo climbing کوهنوردی یا صخره نوردی انفرادی آزاد! ورزشی که کوهنورد یا صخره نورد بصورت انفرادی و بدون کمک گرفتن از طناب، قلاب یا سا ...
در بعضی مناطق آمریکا ) به غذای کله پاچه khash میگویند، البته بعضی ها هم اسم فارسی آنرا بکار می برند Kale - pache, Kalle - pache, or Pacha
اصطلاح ) You're the man You da man برای تشویق کسی گفته میشود که کارش رو بخوبی انجام داده است. کارت درسته، کارت حرف نداره!
مقاربت جنسی، آمیزش جنسی، مراوده، گاییدن، رابطه جنسی! مثالی از سریال بازی تاج و تخت: Congress does not require desire on the woman's part, only patie ...
اصطلاح عامیانه ) این اصطلاح برای تشویق کسی برای شرکت در مهمونی یا رفتن به جایی کاربرد دارد. معادل فارسی شاید این موارد باشند: - اگر نیای اصلا حال ...
متن نمایشنامه، مکالمات نمایشنامه یا فیلمنامه، نقش، شخصیت ها، متن ادبی، شعر! Actors are running lines on the stage بازیگران در حال اجرای متن نمایشنام ...
ارابه غنائم، گاری مخصوص حمل غنائم!
ته دره، کف دره!
اصطلاح ) فراتر از مرز ها رفتن، محدودیت ها را کنار زدن! کنایه از نوآوری و ایده پردازی! مترادف با اصطلاح های: Push the boundaries Push the limits همگ ...
اصطلاح ) مرزها را کنار زدن، فراتر از مرز ها رفتن! ( کنایه از نوآوری و خلاقیت داشتن! ) ایده پردازی کردن! مترادف با اصطلاح های: Push the envelope و ...
جهیدن، تراوش، روان شدن، فواره زدن، جاری شدن، موج زدن، ( آبگونه ها ) بافشار بیرون جهیدن، بیرون زدن، فوران کردن، ( با احساسات مبالغه آمیز ) بیان کردن، ...
از مسیر فرعی سفر کردن، گشت و گذار در جاده های فرعی، مسافرت از مسیر جاده خاکی، رفتن از جاده های کم ترافیک و خلوت! I love taking the back road من عاش ...
اصطلاح ) پا در مسیر ناصحیح گذاشتن، مسیر کج را انتخاب کردن، بی اخلاق و بی کلاس بودن، ناکس و دغلباز بودن، از صراط مستقیم منحرف شدن، کار ناشایست انجام د ...
اصطلاح ) راه درست را برگزیدن، پا در مسیر صحیح گذاشتن، تقوا پیشه کردن، صراط مستقیم را انتخاب کردن، با اخلاق و با کلاس بودن، کار درست را انجام دادن حتی ...
غیررسمی ) به هر کس یا چیز با کلاس، گفته میشود. He is a class act او یک انسان با کلاس است! معانی دیگر: برازنده، با شخصیت، خوش ظاهر، متین، مودب، عا ...
با کلاس بودن، یک انسان با اخلاق و باهوش بودن، محترم و خوش اخلاق بودن! Mike is a class act مایک یک انسان شریف و مهربان است.
شما در جریان تمام آخرین اخبار و اطلاعات اخیر قرار گرفته اید! ( اگر این پیام را در اینستاگرام مشاهده کردید یعنی اینکه شما همه پستهای اخیر را مشاهده ...
شما در جریان آخرین اخبار قرار گرفته اید! شما تمام اخبار و اطلاعات اخیر را مرور کرده اید! شما در جریان تمام وقایع اخیر قرار گرفته اید!
- فرار کردن، خلاص شدن، آزاد شدن! The robber had tied me to a chair, but I was able to break free and run to safety سارق منو به یک صندلی بسته بود اما ...
غل و زنجیر! The prisoner broke free of his bonds زندانی از غل و زنجیر ش خلاص شد/آزاد شد.
اصطلاح ) کمک به کسی برای شروع کاری، باعث شروع کار کسی شدن! He got me started او کمکم کرد شروع کنم. /اون باعث شد شروع کنم. I get you started من کمکت ...
پاک نژاد، اصیل، از نژاد خالص! A pure - bred horse یک اسب اصیل!
فرق cross out با cross off اگر مثلا یک لیست خرید دست شما باشد وقتی که بخواهید یک مورد از لیست خریدتان را بطور کلی حذف کنید روی آن جوری خط میکشید که ...
پزشکی ) تشنج، نوعی حمله مغزی که در اثر آن امواج غیرطبیعی مغز زیاد میشوند و باعث تغییر در فعالیتهای مغزی، وضعیت روانی و بروز تونیک کولونیک عضلات میشود ...
یک مورد اشتباه در تعیین هویت! کسی را با کسی دیگر اشتباه گرفتن! Her arrest was a case of mistaken identity دستگیری او یک مورد اشتباه در شناسایی بود!
پا به خشکی گذاشتن! فرود آمدن ( از یک کشتی یا هواپیما بعد از یک سفر دریایی یا هوایی ) ، به خشکی یا ساحل رسیدن ( بعد از سفر دریایی ) They made landfa ...
عامیانه ) حرف ندا ) برای بیان حس تعجب، اشتیاق یا شوکه شدن! معادل فارسی شاید اینها باشند: وای خدای من! جل الخالق! یا خدا! فتبارک الله! یا مریم م ...
اصطلاح ) در حد شأن و مقام خود رفتار کردن، طبق نام و آوازه خود زندگی کردن، برازنده منزلت و شأن خود زندگی کردن یا بودن، همانطور که ازش انتظار میرود بو ...
1 - Page - boy یا pageboy در اصل به نوچه های نوجوانی گفته میشد که برای شوالیه ها پادویی و خدمت میکردند! اما به معناهای زیر هم میباشد: 2 - پسرک پادو ک ...
کت و شلوار دامادی ( مخصوصا برای عروسی هایی که در عصر یا شب انجام می شوند ) ( البته به مجموعه کت و شلوار مشکی پیراهن سفید کروات مشکی، تاکسیدو tuxedo ...
اینفرمال ) خواهر کوچولو، خواهر کوچیکه، خواهر کوچکتر کسی از نظر سنی! She is my kid sister اون خواهر کوچیکه من است! I have to take my kid sister to ...
- از این مغازه به اون مغازه رفتن و تا توانستن خرید کردن! - هرچه در مغازه دیدن را خریدن! - تا ریال آخر خرید کردن! - خرید لجام گسیخته! - خرید بی حد ...
برابر با as long as مادامی که، به شرطی که، تا وقتی که، تا زمانی که!
از کنترل خارج شدن، آزاد شدن، رها شدن، لجام گسیختن، بطور هرزه روییدن، خودرو، سرکش و نافرمان شدن! Letting the adrenaline run wild اجازه آزاد شدن به ا ...
اصطلاح غیررسمی ) نگاه خریدارانه به کسی انداختن! با کسی لاس زدن، نگاه لاسی وار یا عشوه گرانه به کسی انداختن، نگاه کردن یا زل زدن به کسی از روی علاقه ...
اصطلاح غیررسمی ) چیزی را به صورت سریع و اجمالی بررسی کردن، بازبینی کردن، نگاه کردن، وارسی کردن، ورانداز کردن، چک کردن! ( البته اگر بجای the حرف a ...
اصطلاح غیر رسمی یا اینفرمال ) 1 - یک نگاه سریع و اجمالی به کسی انداختن، کسی را وراندازی سریع و مختصر کردن، کسی را یک بررسی اجمالی، وارسی مختصر، معای ...
اصطلاح غیر رسمی ) 1 - کسی را بصورت سریع و اجمالی ورانداز کردن، نگاه کردن، وارسی کردن، چک کردن، دید زدن! The security guards gave me the once - ove ...
اعماق خاطرات، پس کوچه خاطرات، نوستالژیک You should take a trip down memory lane شما باید یک سفری به پس کوچه خاطره ها داشته باشید!
1 - برای بیان موافقت یا تایید حالتی یا چیزی! به معنای: موافقم، کاملا درسته، دقیقا همانطور است که می فرمائید، بله دقیقا همین طوره و. . . Ali: The ho ...
A praying together یک دعا خوانی با همدیگر، دعا خوانی دسته جمعی!
1 - مجموعه کرکره ها به همراه قاب یا فریم نگهدارنده آنها در یک درب یا پنجره لوور یا کرکره ای را Louvre boards میگویند. 2 - به هریک از پره ها، کرکره ه ...
تک پره ای، تک تیغه ای، تک کرکره ای، تک باله ای! Single - louvre window/door درب/پنجره تک پره ای، تک تیغه ای! هواکش تک پره ای یا تک کرکره ای هواکشی ...
پره دار، کر کره ای، کرکره دار، تیغه دار، تیغه ای! Louvre window پنجره کرکره ای! هر یک از پره ها، تیغه ها، تخته ها یا کرکره های هواکش که بصورت موازی ...
صفت ) 1 - مربوط به شکل و طرح: باریک، خطی، نازک، بلند و باریک، لاغر A slimline mobile phone یک موبایل باریک Slimline headlamps چراغهای جلو باریک ( د ...
نقطه نظر، دیدگاه، منظر، نگرش! The point of view of politics دیدگاه سیاسی/نقطه نظر سیاسی!
- مشک کره گیری، خیک کره گیری! Goat - skin Churn نوعی مشک از پوست بز برای کره گیری. - اقتصاد ) ریزش یا رویگردانی! Customer Churn rate نرخ ریزش مش ...
اینفرمال - فعل ) دعوا کردن، مشت زدن، با مشت مبارزه کردن، کسی را با مشت زدن! He duked me because he said I had insulted him او منو با مشت زد به این ...
1 - مبارزه کردن ( با مشت ) ، مشت زدن، درگیر شدن، دعوا کردن ( هم فیزیکی هم لفظی ) ! Watch out!, there's two guys duking it out in the back of the bar ...
1 - مقاومت کردن، استقامت ورزیدن، دفاع کردن، حمله متقابل داشتن، تلافی کردن، انتقام گرفتن، مقابله به مثل کردن، پا تک زدن! مثال1 ) : It's time to fight ...
عامیانه ) به معنی آمریکایی! American وقتی یکنفر به هر دلیلی از آمریکایی ها خوشش نمی آید آنها را به این شکل صدا میزند! Those Muricans think they can ...
درجه یک، عالی رتبه، رده بالا، سرآمد، ممتاز، سطح بالا! مثال: - A top - tier school یک مدرسه سطح بالا! It's in the top tier of private banks, which ...
تمایل، انگیزه، اشتیاق! مثال: The urge to destroy is also a creative urge ( Pablo Picasso ) انگیزه نابودکردن هم، یک انگیزه خلاقانه است! ( پابلو پی ...
طبق شرایط کسی، به راه و روش کسی! On his terms طبق شرایط خودش، آن طور که دلش میخواست! On my terms به راه و روش خودم! طبق خواسته های خودم! He left t ...
مد نظر داشتن، به حساب آوردن، در نظر گرفتن، روبرو شدن با، کنار آمدن با!
اصطلاح ) قدرتی که میشود روی آن حساب کرد! شخص، شخصیت، سازمان یا هرچیز دیگری که صاحب قدرت و نفوذ است! قدرتی که نباید نادیده اش گرفت! مثال: They say t ...
موتور خودرو ) دیر یا با تأخیر گاز خوردن، هنگ کردن، ریپ زدن! Engine hesitation : به وقفه یا مکث در نیروی مداوم موتور موقع سرعت گرفتن یا گاز دادن گفته ...
در مورد حرکت اتومبیل ) ریپ زدن، لگد زدن یا جفتک پرانی خودرو هنگام حرکت، بریده بریده حرکت کردن!
بازسازی، دوباره از نو ساختن! You need to reinvent yourself تو باید خودت رو از نو بسازی! Reinvent oneself تغییر سبک زندگی یک نفر! As a teenager, I ...
بندرگاه، بندرگاه سر راهی، پاتوق، بندرگاه واقع در مسیر کشتی ( بخصوص کشتی های باری برای بارگیری یا تخلیه بار و مسافر ) ، ترددگاه! Their first port of ...
یک غذای سنتی ایرانی ) Sheep's Head and Trotters dish Kalle - Pache کله پاچه! این غذای خوشمزه بیشتر بعنوان صبحانه مصرف می شود!
صفت ) 1 - دهاتی، پشت کوهی، امل، کوته فکر، کوته بینانه، کوته فکرانه، امل وار، دهاتی وار! 2 - ایالتی، استانی، منطقه ای، اقلیمی، محلی! مثال برای 1 - ) ...
اصطلاح ) Speak ( talk ) of the devil برای مواقعی بکار میرود که شخصی که داریم راجع بهش حرف میزنیم یکباره و بصورت غیرمنتظره وارد می شود! اصطلاحات فار ...
همان میسلیوم mycelium هست. بخش گیاهی قارچ ها ( و یا در مواردی، باکتری ها ) را گویند که شامل توده ای از زواید رشته ای یا نخی شکل می باشد!
صفت و اسم ) ( در مورد جنگل و درخت ) کهن رست، پیر و سالخورده، بالغ، پیردار ( درخت کهنسال ) The old - growth forest جنگل کهن رست! به جنگلی گفته میش ...
با خوشحالی دست تکان دادن! ( وقتی یک نفر از راه دور کسی را ببیند و با خوشحالی برایش دست تکان دهد ) که یعنی از دیدنت خوشحالم یا سلام یا خوش آمدی! I ...
صفت ) 1 - روحیه گرفته، متعالی، سر شوق آمده یا آورده شده، الهام گرفته، سربلند! People leave my shows feeling uplifted مردم در حالیکه سر شوق آمده اند/ ...
القا حس، حس دادن یا گرفتن، الهام گرفتن، انگیزه گرفتن، تحت تاثیر قرار گرفتن! مثال: When students feel inspired, they pursue more innovative endeavors ...
فو، یک سوپ ویتنامی شامل نودل، سبزیجات و گوشت ( مرغ، خوک یا گوساله )
اصطلاح زنانه غیررسمی ) این اصطلاح بیشتر در انگلیسی آمریکایی و در صحبت های خودمانی و غیر رسمی استفاده می شود و البته فقط برای "دختران و زنان" به دو من ...
آشوب به پا کردن، دردسر درست کردن، شورش، ایجاد مزاحمت، مشکل درست کردن! Don't stir up trouble between them بین آنها دردسر درست نکن! بینشان مزاحمت ای ...
جذابیت بصری، جذابیت ظاهری از نگاه مردم! این اصطلاح به جذابیت بصری نما و ریخت یک ساختمان و محوطه سازی اطراف آن از خیابان اشاره دارد ولی بطور کلی در م ...
فعالیتهای فراغتی! ( یک اصطلاحی در حوزه گردشگری و جهانگردی میباشد ) مشغولیت هایی در اوقات فراغت برای تمدد اعصاب و تفریح و سرگرمی! A whole range of l ...
- مرکز بازپروری، مرکز توانبخشی ( محلی که زندانیان، معتادان و غیره را پس از آزادی در آن منزل می دهند تا کم کم به اجتماع و آزادی خوبگیرند ) - استراحت ...
بیرون انداختن، به بیرون پرت کردن، دور انداختن! - در مورد اسب و غیره ) لگد انداختن، لگد پرتاب کردن، لگد زدن! I think it's about time we flung out t ...
اصطلاح ) بشکن زدن با انگشت! ( معمولا برای جلب توجه کسی، یا نشان دادن اینکه اون شخص چیزی یا مطلبی را فهمیده ) Snap ( one's ) fingers مثال: Tommy, p ...
حرف ندا ) برای بیان مخالفت با کسی یا چیزی بصورت محترمانه بکار می رود. ( زمانی که این کلمه قبل از یک اسم، شخصیت، عنوان و لقب قرار بگیرد ) با نهایت اح ...
صفت ) از یخ پوشیده شده، یخ بسته، یخ زده، منجمد شده! Glaciated peaks قله های از یخ پوشیده شده!
روز دریانوردی! World Maritime Day روز جهانی دریانوردی!
این اصطلاح و اصطلاحات زیر همگی معادل فارسی برو پی کارت، بزن به چاک، برو و راحتم بذار و. . . میباشند! Go chase yourself Go jump in the lake Go fly a ...
اصطلاح ) این اصطلاح و اصطلاحات زیر با هم معادل میباشند. Go climb a tree Go chase yourself Go fly a kite همگی معادل فارسی برو پی کارت، برو و راحتم بذ ...
اصطلاح ) این اصطلاح و اصطلاحات زیر با هم مترادف و هم معنا هستند. Go chase yourself Go climb a tree Go jump in the lake همگی یعنی: برو پی کارت، برو و ...
اصطلاح ) برو پی کارت! بزن به چاک! برو دنبال کار خودت و اذیت نکن! برو و راحتم بذار! این اصطلاح چندین معادل دیگر هم دارد که همگی بهمین مفهوم هستند مثل: ...
1 - آتش دمیدن از دهان، نفس آتشین! ( مثل اژدها یا هنرمندان سیرک که از دهان خود آتش بیرون می دهند ) A fire - breathing dragon یک اژدهای نفس آتشین! 2 ...
Block letters, حروف بزرگ و جدا! ( در زبان انگلیسی ) مثلا A بجای a Complete the form in block capitals فرم را با حروف درشت تکمیل کنید!
اصطلاح ) تاوان سنگین پرداختن، عاقبت بدی داشتن، جهنم به پا کردن! ( این اصطلاح در مواردی بکار برده میشود که یک نفر بخواهد در مورد چیزی یا اتفاقی هشدا ...
پس تصویر! یا afterimage یکی از توهّمات نورانی است که به حالتی اشاره می کند که تصویری، پس از اینکه از دید فردی خارج شده است، همچنان مشاهده می شود. ...
داده حسی!
اصطلاح عامیانه ) معشوقه دوم، معشوقه فرعی، دوست دختر ثانویه، معشوقه جانبی! به دختری گفته میشود که معشوقه یا دوست دختر مردی است که همسر یا معشوقه اصلی ...
اصطلاح ) به معنای انجام هر کار ممکن برای رسیدن به خواسته! از تمام اهرم ها استفاده کردن برای نیل به هدف! حداکثر تلاش برای رسیدن به هدف! در فارسی اصطلا ...
چیزی را به آسانی انجام دادن، چیزی را راحت و آسان کردن! Making pack - up a breeze براحتی بسته بندی کردن!
سرشار، مملو، لبالب، Brimming with power سرشار از قدرت!
باز تجسم، تجسم مجدد!
اصطلاح ) To turn one's back on ( something or someone پشت کردن ( به کسی یا چیزی ) ، نادیده گرفتن، توجه نکردن، درنظر نگرفتن، طرد کردن، روی برگرداندن ( ...
علاوه بر معانی فوق: 1 - کریک، نام یک قوم بزرگ از سرخپوستان بومی آمریکا نیز میباشد که قبلا در ایالت های جورجیا و آلاباما می زیستند ولی اکنون بیشتر در ...
هزاران سال! For millennia, salmon have nourished and fed countless species throughout the rainforest coast برای هزاران سال، سالمون ها، گونه های جان ...
پسوند فعل ساز یا اسم ساز ) به نوعی همان پسوند "fy " است. با توجه به حرف آخر فعل یا کلمه! شدن، کردن! مثل: Citify شهری شدن! Dandify شیک و پیک شدن، شی ...
پسوند ) شدن، کردن Verb fy Verb ify مثل: Putrefy فاسد کردن، فاسد شدن، پوساندن! Citify شهری شدن! Beautify زیبا شدن، زیبا کردن، زینت کردن! Solidify ...
فرقش با immigrant اینست که refugee یا پناهنده فردی هست که مجبور به مهاجرت میشود ولی مهاجر فردی هست که با میل خودش مهاجرت میکند.
دور ماندن، بیرون ماندن! Please stay out until we are ready لطفا بیرون بمانید تا ما حاضر بشیم. Stay out of my life از زندگی من دور بمان!
بی خبر ماندن، دنبال نکردن، رد چیزی را گم کردن، رشته کار یا حساب چیزی را از دست دادن! ( برای توضیحات بیشتر و مثال ها به عبارت Lose track of مراجعه ...
بی خبر ماندن از ( کسی یا چیزی ) ، حساب چیزی را از دست دادن، رد چیزی را گم کردن، سرنخ را گم کردن، رشته کاری را از دست دادن، چیزی یا کسی را دیگر فراموش ...
تور شبح! Ghost nets یا تور شبح به تورهای ماهیگیری گفته میشود که در دریا گم شده اند یا به دور انداخته شده اند. این تورها در دریا حرکت می کنند می چرخن ...
اصطلاح ) 1 - بستن کمربند ایمنی به کسی یا چیزی، محفوظ نگه داشتن/ایمن نگه داشتن کسی یا چیزی با بستن تسمه یا کمربند ایمنی! Be sure to strap in the child ...
سبد محصولات، سبد پروژه ها ( در یک کمپانی ) The AMG model portfolio سبد محصولات AMG
اسم ) رطوبت بالا رونده، رطوبت بالا رو! نم یا رطوبتی که بصورت مویینگی از زمین به دیوار سازه ها یی که در زمین نمناک و مرطوب ساخته میشوند، جذب می شود و ...
پزشکی ) DAMP مخفف Deficits in Attention, Motor control and Perception سندروم یا نشانگان دامپ ( البته با سندروم دامپینگ dumping اشتباه گرفته نشود ) ...
سیستم پایه، سیستم مقدماتی!
صفت ) 1 - سطح پایه، مقدماتی، نسخه اولیه، ورژن پایه! ‘Shouldn't they have produced at least some entry - level product by now? آیا آنها نباید تاکنون ...
اسم ) 1 - اعانه جمع کن، شخصی که مسوول جمع آوری اعانه یا کمکهای مالی داوطلبانه و خیرات میباشد، گلریز! 2 - جشن گلریزان، مراسم گلریزان، مراسمی که در آن ...
1 - سر ذوق آوردن، ترغیب کردن، تهییج کردن، تحریک کردن! I know I'm supposed to be researching right now, but I've had a really hard time cranking mysel ...
اصطلاح ) تعیین استاندارد، ایجاد سطح توقع! این اصطلاح معمولا با صفت high یا low همراه است. Setting the bar high/low بالا یا پایین بردن سطح توقع! ب ...
پیشرانه اتومبیل! مترادف با powertrain و powerplant سامانه تولید و انتقال نیرو در اتومبیل شامل موتور، گیربکس، محور و دیفرانسیل
اتومبیل ) مترادف با واژه های Powertrain و drivetrain سامانه تولید و انتقال نیرو! پیشرانه ! سامانه ای متشکل از موتور، گیربکس، اکسل و دیفرانسیل که و ...
اتومبیل ) سامانه تولید و انتقال نیرو، مکانیسم تولید و انتقال قدرت، - پیشرانه! این سامانه شامل موتور، گیربکس، محور یا اکسل و دیفرانسیل میباشد که با ...
یوروجاست، آژانس همکاری قضایی اتحادیه اروپا!
یک اسم فرانسوی ) به معنای: دهکده خوب!
دشنام دادن، توهین کردن، با گفتار یا رفتاری بی احترامی کردن! I don't like her dissing my friends دوست ندارم اون به دوستانم توهین کند!
از راه، از طریق، از میان، through
به دقت بازنگری کردن، کارشناسی کردن، داوری تخصصی، بازبینی دقیق! صفت ) peer - reviewed یعنی : بدقت داوری شده، بدقت بازبینی شده! داوری تخصصی شده! پروپ ...
رئوویروس نوعی ویروس از خانواده RNA ویروس های دو رشته ای که مهمترین عضو پاتوژن ( بیماریزا ) این خانواده روتا ویروس ها هستند!
اصطلاح ) take something or someone to court علیه چیزی یا کسی اقامه دعوی کردن! شروع اقدامات قانونی علیه سازمان یا شخصیتی! They are taking the depart ...
پزشکی و کالبد شکافی ) دستگاه، سیستم، جهاز مثلا Urinary tract infection عفونت دستگاه ادراری
اتومبیلرانی ) دریفت یک تکنیک در کارتینگ و مسابقات اتومبیلرانی که راننده با کنترل پدال گاز و فرمان طول مسیر یک پیچ را با لغزاندن و بکسواد دادن چرخ ها ...
یک اصطلاح کلی برای تمام وسایلی که بر روی آب شناور میمانند و مانع از غرق شدن انسان یا حیوانات میشوند مثل تشک شناور، جلیقه نجات، لاستیک یا حلقه نجات غر ...
اصطلاح ) آرزوی موفقیت برای یک نفر بخصوص یک بازیگر قبل از اجرا! - موفق باشید!
عامیانه ) قیافه پف کرده صبحگاهی! قیافه وارفته! صورت پفکی ( مخصوصا نوزادان وقتیکه تازه از خواب بیدار شده ) Hey, did you just wake up? You look mushy ...
- میزان کاهش ( قیمت یا نرخ ) - نزولی ( قیمت یا نرخ )
علاوه بر معانی فوق: از بین بردن، ویران کردن، از مدار خارج کردن! As the tree was falling, it hit some electricity cables and knocked out the power in ...
علاوه بر معانی فوق: عامیانه ) شخص یا چیز بسیار جذاب و گیرا! زیبا، خوشگل، لعبت، دلبر، دلکش! ( منظور زیبایی و جذابیتی که هوش از سر می برد، خوشگلی مد ...
1 - به زمین زدن، کسی یا چیزی را به زمین انداختن، با ضربه یا هل دادن کسی یا چیزی را بر زمین انداختن، واژگون کردن مثال: I'm sorry, I didn't mean to kn ...
مهره بولینگ، مهره یا میله های بطری شکل در ورزش بولینگ را bowling pin میگویند!
Forage fish ) ماهی طعمه! ماهی طعمه به اقسامی از ماهیان کوچک گفته میشود که طعمه ماهی های بزرگتر، پرندگان دریایی، پستانداران و سایر آبزیان بزرگتر از خ ...
تجدید نظر، دوباره بررسی کردن!
مود رینگ ) انگشتر حال نما، انگشتر خلق و خو! یک انگشتری است که داری یک سنگ مروارید خاص است که با تغییر دمای پوست بدن، رنگ آن هم تغییر می کند!
- جهیدن، از جا پریدن، پیش آمدن، از جا در رفتن! - نشأت گرفتن، ناشی شدن، بوجود آمدن، برخاستن
1 - در معرض خطر، در مخاطره 2 - موضوع بحث، موضوع یا نکته ای که باید بهش توجه شود، نکته حائز اهمیت، موضوع مورد اختلاف! 3 - شرط بندی، در گرو، جایزه برن ...
والیبال ) آس در والیبال به "امتیازی" گفته میشود که توسط سرویس زن بدست می آید! یعنی موقعی که سرویس زن توپ را سرویس میزند آن توپ بدون اینکه به دست باز ...
اصطلاح انگلیسی آمریکایی ) آدم تنبل، کسی که کارهایش را خیلی کند و آهسته انجام می دهد، همون فس فسو خودمونی! ( از فعل فس فس کردن ) He is a slow poke ...
اصطلاح انگلیسی بریتانیایی ) آدم تنبل، کسی ( بخصوص بچه ها ) که همه کارهایش را خیلی کند و آهسته انجام می دهد، فسفسو! ( معادل انگلیسی آمریکایی این اصط ...
اصطلاح عامیانه ) انتقاد شدید، گله کردن یا گله گذاری ( یا بصورت جدی یا شوخی ) - دست انداختن و تمسخر!
اصطلاح سینمائی ) Jump cut, Jumpcut, Jump - cut برش پرشی یا جامپ کات نوعی برش برای تدوین ویدئو یا فیلم است که در آن به جای تداوم بصری در یک صحنه شاهد ...
اصطلاح ) Push/press/hit the ( all ) right buttons یعنی: انجام کاری یا چیزی بنحواحسن برای بدست آوردن نتیجه موردنظر، روی نقاط کلیدی و صحیح مانور دادن ...
اصطلاح ) Push or press one's buttons 1 - کسی را تحریک و تهییج کردن، باعث عصبانیت کسی شدن، کسی را عصبانی یا برآشفته کردن! باعث واکنش احساسی کسی شدن! ...
) طراح درجه اول مد، طراح پیشگام در صنعت مد، طراح لباس های مد روز، طراح مد سطح بالا - کسی که همواره خودش را وقف پیگیری آخرین مد روز میکند. مثال: Slee ...
برای کسی موقعیت یا تجربه دشواری بودن! The effort of climbing the stairs had been too much for the old man تلاش برای بالا رفتن از پله ها موقعیت دشوار ...
اصطلاح ) 1 - ( در مورد نوشیدنی الکلی ) تا خرخره خوردن!، مست شدن! زیادی نوشیدن! مثال: Don't drive if you've had one too many اگر زیادی نوشیده ای، رانن ...
اصطلاح ) 1 - فرصت یا مهلت دادن به کسی، به کسی فشار نیاوردن، امان دادن، راحت گذاشتن کسی، دست از سر کسی برداشتن! مثال: Give the poor guy a break به ا ...
اصطلاح عامیانه ) 1 - بسیار عصبانی، خشمگین، بدخلق! 2 - پیروزی خشونت وار، غلبه سنگین Today, I'm in stomp ass mood من امروز خیلی عصبانیم!
صدای راه رفتن با کفش پاشنه بلند!
راه رفتن با عصبانیت، کوبیدن محکم پاها به زمین هنگام راه رفتن، سنگین راه رفتن، راه رفتن با قدمهای سنگین و معمولا صدا دار ( که بیشتر در خانمها دیده میش ...
نوعی شورت نازک و هفتی شکل زنانه، مثل G - string شورت نازک تسمه ای!
هیجانی شدن، انرژیک شدن، پرتکاپو و فعال شدن! I'm so revved by this music با این موزیک خیلی هیجان زده و پر انرژی میشوم!
کاراگه، یک غذای ژاپنی، مرغ سوخاری ژاپنی، ناگت مرغ به ژاپنی!
علاوه بر معانی فوق اسم ) دسته یا گله کوچکی از حیوانات ( نهنگ ها، دلفین ها، سیلها یا شیر های دریایی ) ! فعل ) دسته یا گروه بندی کردن، پسوند ) پا، م ...
نهنگ قاتل
جلز و ولز کردن، صدایی شبیه به سرخ کردن چیزی در ماهیتابه، جز جز کردن، صدای مار مثل هیس هیس کردن! مجازی ) هیجان داشتن، تب وتاب داشتن، التهاب داشتن!
اصطلاح ) بگذارش به حساب! بنویسش به حساب! Chalk something up یعنی چیزی را به حساب یا پای چیزی دیگر نوشتن، حمل بر چیزی دانستن ، نسبت دادن چیزی به یک چی ...
تخم ریزی کردن A spawned fish dies after spawning یک ماهی تخم ریزی کرده، بعد از تخم ریزی میمیرد!
چیزی را مورد شک قرار دادن، شک برانگیز کردن چیزی، چیزی را مورد تردید قرار دادن، He casts doubt on the rumour او شایعه را مورد تردید قرار میدهد!
اصطلاح خودمانی و اینفرمال ) قیافه، دک و پوز، قیافه گرفتن، شکلک درآوردن، لب و لوچه! - آدم ساده لوح و زودباور! - زور گیری کردن، ضرب و شتم در خیابان ...
کورسو، بارقه! A glimmer of hope یک کورسویی از امید! یک کورسو امید!
اصطلاح عامیانه و تقریبا قدیمی ) این اصطلاح توسط عکاسان قدیمی بکار برده میشد تا بتوانند از صورت بچه ها عکس بگیرند. چون بچه ها بازیگوش هستند و باید بنح ...
فن فیک همان فن فیکشن fan fiction یا fanfiction میباشد که به اختصار fanfic یا فن فیک گفته میشود. داستان های تخیلی که توسط طرفداران یک فیلم، سریال، گر ...
فن فیکشن، یا به اختصار فن فیک fanfic به داستان های "تخیلی" گفته میشود که توسط طرفداران یک فیلم، سریال، داستان، گروه موسیقی و کتاب و. . . ، داستان پرد ...
فلاف، یک فن فیک ( داستان پردازی خیالی توسط طرفداران یک فیلم، گروه موسیقی، داستان و . . . ) که هیچ صحنه جدی، غمگین یا واقعی در داستان دیده نمی شود و ش ...
بیشتر از قبل دوست داشتن، کم کم به چیزی یا کسی علاقه مند شدن، محبت یا مهر کسی یا چیزی کم کم به دل افتادن. She grows on me من بیشتر از قبل اونو دوست ...
فعل ) متعجب ساختن، سردرگم کردن، نا آرام و مشوش کردن، ( همگی بخاطر اینکه چیزی عجیب و غریب است یا weird است ) Your weird behaviour weirds me out رفتا ...
قضیه دوست پسر! وقتی کسی وانمود کند که دوست پسر یا دوست دختر دارد و داستان یا شایعه ای در موردش درست کند که مثلا فلانی دوست پسر من است در حالیکه شاید ...
Get a laugh out of someone یعنی خنداندن کسی, باعث خندیدن کسی شدن! I try to get a laugh out of her من سعی میکنم که اونو بخندونم!
اصطلاح ) meet one's ears, eyes یعنی چیزی را شنیدن یا دیدن! Her laughter meets my ears صدای خنده هاشو می شنوم! Her beautiful eyes meets my eyes چش ...
از جلو چشمام دور شو! I don't allow you to leave my sight اجازه نمیدم از جلو چشمام دور بشی! ( اجازه نمی دهم که ترکم کنی! )
اصطلاح ) قادر به کنترل خود نبودن از انجام ( چیزی ) I couldn't help but laugh نتونستم جلوی خنده ام را بگیرم! این اصطلاح و اصطلاح can't help somet ...
اصطلاح ) قادر به کنترل چیزی نبودن، قادر به متوقف کردن چیزی نبودن! I can't help laugh I can't help but laugh من نمیتونم جلوی خنده ام را بگیرم! این ...
داشتن ( هنر ) شوخ طبعی با ظاهری سرد و بیروح! انسانی که این خصوصیت را دارد حالت شوخ طبعی، طنز و شیرین کاریهای خودش رو بدون اینکه تغییری در صورت خودش ...
Avant - garde ) آوانگارد یک کلمه فرانسوی بوده و به معنای پیشرو، پیشگام میباشد و این اصطلاح بیشتر در مورد هنر و هنرمندان کاربرد دارد که همواره آثار هن ...
فارغ البال، خوش و خرم، سرمست و رها!
خراطی شده، اسکنه کاری شده! ( اسکنه یا chisel نوعی ابزار شبیه به مغار هست که برای خراطی در چوب یا سنگ استفاده میشود )
چیزی را جذب کردن، چیزی را بخود گرفتن، Soaking the sun up آفتاب گرفتن، نور خورشید را جذب کردن
غریدن، غرش کردن، نعره کشیدن!
اصطلاح غیررسمی و عامیانه در شمال غرب آمریکا ) یک ماشین قدیمی و کاملا ابوقراضه که فقط راه میرود و هیچ چیز دیگری ندارد!، ماشین لکنته! This Bucket is r ...
اصطلاح ) احساس سوزش گوشها! داغ شدن گوشهای کسی! این اصطلاح و همچنین اصطلاح ears are burning حالت سمبولیک داشته و به این معنا هستند که یک نفر احساس می ...
اصطلاح ) این اصطلاح و همچنین اصطلاح feel one's ears burning بیشتر سمبولیک بوده و به این معنا هستند که یک نفر احساس می کند که دارند درباره او صحبت می ...
اصطلاح ) برانگیختن احساسات آتشین کسی، به هوس انداختن کسی، شهوتی کردن، کسی را به وجد و هیجان آوردن. I love kissing you, you set my mind on fire من ع ...
اصطلاح ) فشار عصبی، دق و دلی، خشم و عصبانیت را خالی کردن - استرس و تنش را با فریاد زدن، تخلیه کردن! - تخلیه انرژی Everyone needs to blow off steam s ...
1 - اعتنا نکردن به، محل نذاشتن، سلام نکردن. 2 - امری ) گمشو! 3 - نرفتن، شرکت نکردن، حاضر نشدن ( سر قرار، کلاس، کار و غیره ) 4 - باد شکم خالی کردن! ...
1 - سر قرار، کار، مدرسه و. . . حاضر نشدن! نرفتن، 2 - اعتنا نکردن به، محل نذاشتن، سلام نکردن، 3 - باد شکم خالی کردن، farting 4 - suck ، مکیدن، 5 - ...
مراجعه به توضیحات اصطلاح Set something on fire یا اصطلاح Set on fire
اصطلاح Set something on fire و set someone on fire و set on fire هر سه مشابه هم بوده و دارای دو جور تعریف هستند. 1 - آتش زدن ( چیزی یا کسی ) ، سوزان ...
این اصطلاح و اصطلاح Set something or someone on fire مشابه بوده و دارای دو جور تعریف هستند. 1 - آتش زدن، سوزاندن ( کسی یا چیزی ) مثال: Everything t ...
آتش زنه، روشن کننده آتش!
شنا کردن، آب تنی کردن!
آب تنی کردن، غسل کردن، شنا کردن
1 - چراغ راه بودن، پیشگام بودن، مبتکر بودن! 2 - یک روش جدید پیدا کردن.
اصطلاح ) به جاده محکم چسبیدن، اصطلاحی غیررسمی برای هندلینگ بالای یک خودرو و چسبندگی اون به جاده هنگام رانندگی. This type of cars will hug the road ...
اتوموبیل ) اصطلاح عامیانه امریکایی : ابوقراضه، لکنته
اصطلاح قدیمی عامیانه ) ماشین قراضه، لکنته
مترادف با off the beaten track 1 - مسیر پرت و دور افتاده، مسیر آفرود، کوره راه، جای بکر و کمتر رفت و آمد شده، خارج از شهر و مسیر اصلی! 2 - غیر عادی، ...
Dump در اینجا یعنی رها کردن کسی، ترک کردن و قطع رابطه عاشقانه، ولی واژه fake - dump یعنی وانمود به ترک کردن کسی - رها کردن جعلی یا ساختگی طرف مقابل ...
سر به راه باش، در راه درست قدم بردار، مطابق اصول، قانون و عرف عمل کن، حد وسط را انتخاب کن، متعادل باش مثال: I used to be a drunken thug, but now I w ...
1 - ساندویچ های گرد و کوچک مثل همبرگر کوچک! 2 - یک نوع لاک پشت آبزی وابسته به آب شیرین بومی آمریکا که بعنوان حیوان خانگی یا همون pet نگهداری می شود. ...
اتومبیل ) دیفیوزر، پخش کننده هوا! یک صفحه آئرودینامیکی از جنس پلاستیک، کامپوزیت و یا حتی الیاف کربن یا همون فیبرکربن که در زیر سپر اتومبیل نصب میشود ...
صفت ) با پوشش کرومی، کروم اندود، با روکش کرومی، آب کروم داده شده! This chrome - plated tailpipe is really beautiful این لوله اگزوز کروم اندود واقعا ...
اسم ) اصل این کلمه فرانسوی بوده و معادل با Exemplify و illustrator میباشد! نشان دهنده ( با مثال و نمونه ) ، کسی یا چیزی که با مثال و نمونه چیزی را ...
1 - مسافری که روی صندلی عقب نشسته ولی مدام تو کار راننده دخالت میکند. 2 - شخصی که در عرصه سیاست یا تجارت همیشه سعی میکند اوضاع را کنترل کند در حالیک ...
همون old هست اما بصورت خودمونی و غیررسمی! ? Who helped you Mike's good ole dad
به همان معنای stand the test of time است 1 - دوام آوردن، خوب کار کردن و محبوب ماندن بعد از یک مدت زمان طولانی 2 - در اثر مرور زمان هنوز ارزش خود را ...
اصطلاح ) حرف چرت و پرت زدن، چرت گفتن، حرف بیجا زدن! Sorry, I put my foot in my mouth ببخشید، چرت و پرت گفتم!
اصطلاح ) رفتار کردن با کسی به نحوی که اون شخص با شما رفتار کرده! ، تلافی کردن، مقابله به مثل کردن. Don't make me stoop to his level مجبورم نکن که ک ...
همان perfect هست که در متن های مربوط به گربه ها بیشتر استفاده می شود چون purr همون صدای خرخر گربه در این کلمه بکار رفته! Purr perfect=purrfect گفتن ...
به ماشین قدیمی، ارزان قیمت و خیلی کار کرده هم beater میگویند، شاید اصطلاح نزدیک تو فارسی همون لگن خودمون باشه!!! A: Dude, this car is a beater B: ...
اصطلاح مربوط به ماشین بازها ) به خودروی دست دوم، قراضه، زنگ زده، از رده خارج، کلاسیک یا مدرن، ( از هر نوع برند یا شرکت ) ، گفته میشود که یک "ماشین با ...
اصطلاح ) پشت فرمون ( نشستن ) ، رانندگی کردن مثال ) I'm so excited to be behind the wheel of my own car
اعتماد به خدا، توکل بر خدا، ایمان مثال: Do you complain that life is not fair? Do you blame others for your present situation? What you really need ...
نازک، پر مانند، کم پشت، نامنظم، مبهم 1 - Wispy eyebrows ابروهای پر مانند ( شبیه پر ) - ابروهای کم پشت! 2 - I have a few wispy memories of childhood ...
اثر گذاشتن، تأثیر گذاری ( بر روی کسی یا چیزی ) این اصطلاح معمولا با یک صفت هم همراه است مثل good, bad, strong و غیره! He tried to make a good impres ...
اصطلاح ) محدودیت ها را کنار بزن، از مرزها فراتر رفتن، این اصطلاح با دو اصطلاح زیر هم معنا میباشد Push the envelope Push the boundaries کنایه از خلا ...
صفت ) به معنای تپنده The pounding heart قلب تپنده!
صفت ) 1 - ذاتی، فطری، بالفطره، طبیعی، غریزی مثال: Humans are hardwired for speech انسان ها بالفطره سخنگو هستند! Mothers are hardwired to protect th ...
افزایش شتاب، بالا بردن شتاب مثال: This supercar is ready to up the momentum این ابر خودرو، برای ارتقای شتاب آماده است!
صفت ) پرواز زده، جت زده! Jet lag یا پرواز زدگی به حالتی گفته میشود که در آن تنظیم خواب فرد پس از پروازی طولانی و به علت اختلاف ساعت مبدأ با مقصد پروا ...
اصطلاح ) خیلی تحت تاثیر قرار گرفتن کسی مثال: Color me impressed خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم! Color her confused خیلی گیج شده! Color you embarrasse ...
از خجالت سرخ شدن، شرمنده و خجالت زده!
پول رزرو شده برای استفاده در مقاصد غیرقانونی ، بخصوص برای رشوه های سیاسی
صفت ) مسلم، بی چون و چرا! The undisputed fact حقیقت مسلم!
اصطلاح ) به سختی کار کردن، I want to work my ass off میخوام که بسختی تلاش کنم.
پیشگام، مبتکر، trailblazer، پیش قدم، Pioneer
همان Traffic هست که گاهی به این صورت یا بصورت traffick نوشته میشود. بغیر از تمام تعریف هایی که برای عبارت traffic آمده، به معنای تجارت، خرید و فروش ...
ورق را برگرداندن علیه کسی، ( بطوریکه بجای اینکه آن شخص برای شما مشکل ایجاد کند، شما برای آن شخص مشکل ایجاد میکنید ) ، اوضاع را به سود خود عوض کردن، ...
اصطلاح ) تو ذوق کسی زدن، رویای کسی را خراب کردن مثال، Look, I hate to burst your bubble, but there is no way you're getting into Harvard! You're a C ...
به یکباره زیر گریه زدن، He burst out crying او به یکباره زد زیر گریه!
ناحیه تناسلی، ناحیه ژنیتال، He groped her crotch
1 - اسم ) مخفف، سمبل، علامت مثال: US stands for the Uncle Sam US مخفف عمو سام است. 2 - فعل ) تحمل کردن، حمایت کردن، تایید کردن، به معنای مثال: Ma ...
1 - به نیابت از دیگران، از جانب دیگران 2 - بخاطر دیگران، بخاطر سود یا مصلحت دیگران
1 - به نیابت، از سوی، از جانب 2 - بخاطر - مثال برای 1 - On behalf of the entire company, I would like to thank you for all your work من به نیابت ا ...
ژست ( مصنوعی ) گرفتن، حالت خاصی بخود گرفتن، نقش بازی کردن
ژست گرفتن، حالت خاصی بخود گرفتن، نقش بازی کردن
Stalking به معنی تحت نظر داشتن، کمین کردن و تعقیب کسی ( معمولا زنان یا دختران ) بصورت غیرقانونی و بطور مداوم که البته جرم نیز میباشد و کسی که این کار ...
1 - اسم ) یک فایل صوتی دیجیتالی قابل دسترس در اینترنت برای دانلود شدن به کامپیوتر یا دستگاههای موبایل. 2 - فعل ) پاد کست کردن، یک فایل صوتی دیجیتالی ...
اصطلاح اینفرمال اینترنتی ) محتوا یا عنوانی که هدف عمده اش جذب مخاطب بیشتر و جلب توجه بازدید کنندگان است برای تشویق و وسوسه آنها به کیلیک کردن و دیدن ...
حرکت شلاقی یا شلاق وار!
بهانه گیری، سرکوفت زدن، خرده گیری، مته به خشخاش گذاشتن، انتقاد الکی به چیزی یا کسی کردن!
غیررسمی ) شخص دیوانه یا کم عقل، خل و چل، مجنون He's a real whack job او یک آدم خل و چل واقعیست.
غیررسمی ) اسپرت، در مورد ماشین یعنی یک ماشین جمع و جور با شتاب سریع، در مورد لباس همان معنی تیپ اسپرت، تیپ غیررسمی ولی شیک و جذاب!
خودرو ) کامپکت سریع، نقلی با شتاب سریع، جامه و لباس ) تیپ غیررسمی ولی جذاب و شیک، تیپ اسپرت!
فلاپ دور گلگیر ماشین، زه پلاستیکی یا فلاپ دور گلگیر خودرو را Fender flare میگویند
عالیجناب، قربان، ( واژه ای است که قضات دادگاه را با آن خطاب می کنند بیشتر برای ادای احترام ، مثل your majesty که به معنای والاحضرت، اعلیحضرت، سرورم و ...
ماهیت واقعی چیزی را فهمیدن مثال : My boss saw through my lie and scolded me for faking sickness رئیسم به ماهیت واقعی دروغم پی برد و مرا بخاطر تظاهر ...
جاده آسفالته، سنگفرش شده با آسفالت، آسفالت کردن Many farmers had tar - sealed the roads to their front gates بسیاری از کشاورزان جاده ها را تا جلوی ...
آسفالت کردن، جاده آسفالت شده
یک اصطلاح برای شکسته نفسی و فروتنی یک نفر. من کمترین، من ساده، من بی شیله پیله، مثال You guys are already familiar with lil old me, but allow me to ...
Be in awe of someone یعنی برای کسی احترام زیادی قائل بودن، I'm always in awe of ladies out there doing big things. من همیشه در آنجا احترام زیادی بر ...
خاطرخواهی عاطفی و غیر جنسی یک دختر به دختر دیگر. علاقه شدید یک زن به زن دیگر ( البته این نوع دوست داشتن و علاقه از روی شهوت جنسی نیست ) مثال An examp ...
درست، دقیقا، صاف، I punched Mike smack - bang in the middle of his face من با مشت، درست زدم وسط صورت مایک.
ضرب المثل ) تا زمانی که تمام خطرات را پشت سر نگذاشته ای، خوشحالی نکن. ( شاید نزدیک به ضرب المثل خودمون در زبان فارسی باشد که میگه نشاشیده شب درازه )
پوسیده در جهنم ،
As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت در متن های فضای مجازی بکار برده میشود، اینفرمال و عامیانه ) به شدت، فوق العاده، خیلی زیاد مثلا: Crazy af یعنی بش ...
یک قدم جلو بودن، یک گام جلو بودن ( در رقابت ) مثال: Try to stay/be/keep one jump ahead of the competition/rival. سعی کن یک گام از رقیب جلو باشی!
بی دلیل نیست که. . . ، مثال: It's not for nothing that interior decorators the world over look to the English country garden for glorious inspiration ...
موردنظر
نتایج موردنظر،
جامعه آماری موردنظر،
اصطلاح ) وعده سر خرمن به کسی دادن،
زیاده خواه
حریص، زیاده خواه
چروکیده، چروک شده،
روان شناسی ) وحشت از میکروب، کسی دچار اختلال وسواسی ترس از میکروب است.
تصور کردن اینکه چیزی درسته درحالیکه اینطور نبوده!، به اشتباه تصور کردن، تا بحال اشتباه فکر کردن، مثال: I'm sorry, I was under the impression that you ...
هماورد کسی بودن، I was not a match for him in strength من در قدرت هماورد او نبودم، / ( خودمونی ) زورم بهش نرسید!
ژست گرفتن برای عکس برداری، ژست عکس گرفتن،
اصطلاح پزشکی ) مجاور مفصلی، نزدیک به مفصل، مثلا: Juxta articular muscles عضلات مجاور مفصلی، عضلات نزدیک به مفصل
( مراسم ) کلنگ زنی: Ground - breaking ( ceremony ) , groundbreaking, sod - cutting, Sod - turning
( مراسم ) کلنگ زنی
مراسم کلنگ زنی ( برای پی ریزی ساختمان یا پروژه جدید )
کشتن حیوانات ضعیف تر و بیمار از یک گونه جانوری برای 1 - اصلاح نژاد آن گونه جانوری 2 - کم کردن جمعیت آن گونه 3 - برای جلوگیری از انقراض نسل حیواناتی ک ...
لژ ( در رستوران ها )
- خفه کننده آتش، چیزی که از طریق نرساندن هوا به آتش باعث خاموش شدن آن میشود. ( مثل پتو، خاک و. . . ) - اتوموبیل ) دامپر، ضربه گیر، وسایل مکانیکی یا ...
موظفم بهتون بگم!
1 - مستقیم بطرف چیزی یا کسی رفتن، به سمت هدف پیش رفتن، 2 - چیزی را نشان کردن، مد نظر داشتن، تمرکز کردن، بیشتر مورد توجه قرار دادن، مثال برای 1 - The ...
این اصطلاح یعنی have another think coming به قول خودمون یعنی: "سخت در اشتباه بودن"، مثال: If you think you're going to marry my daughter, you've got ...
نور خورشید را جذب کردن، آفتاب گرفتن، حمام آفتاب، از آفتاب لذت بردن
1 - دود کردن و تمام کردن تایر اتومبیل در تیک آف ، دونات و یا دریفت که در اثر هرزگردی یا همون بکسوات کردن زیاد چرخهای عقب بوجود می آید. ( تایر دود کرد ...
تاخت زدن یک کالای کهنه با جدید با پرداخت مابقی آن با پول، ( معمولا اتومبیل ) . مثال : He recently traded in his Jeep for a red Mercedes او اخیرا اتوم ...
اصطلاح ) به کنترل در آوردن چیزی با اعمال فشار و خشونت، بر چیزی یا کسی غلبه کردن بوسیله زور. مثال: The army took city after city by storm ارتش با خشون ...
حواسم پرت شد، حواسم نبود، I was distracted by someone else حواسم توسط یک نفر دیگر، پرت شد. ( حواسم رو یه نفر دیگه پرت کرد )
حواسم نبود
I was distracted حواسم پرت شد، حواسم نبود. I distracted him حواسش رو پرت کردم.
مخفف "I have got you" ، این اصطلاح که مخففش میشود "got you" در تلفظ سریع بصورت "gotcha" گفته می شود. 1 - یعنی : گیرت آوردم، مچت رو گرفتم، 2 - یعنی: م ...
ما مچ او را حین ارتکاب دزدی ماشین گرفتیم.
پایبندی و تبعیت، تمکین ( از کسی یا چیزی مثلا قانون یا درخواستی )
ضرب المثل ) معادل فارسی آن میشود، مرغ از قفس پریده یا پرید، You let the genie out of the bottle گذاشتی تا مرغ از قفس بپرد، ( منظور از ضرب المثل یعنی ...
از عهده چیزی به خوبی برآمدن، از پس چالشی به خوبی برآمدن، چالشی را با موفقیت پشت سر گذاشتن، مترادف با اصطلاحات رایج 1 - Make it 2 - pull something off ...
از عهده چیزی برآمدن، To rise to the challenge
از عهده چیزی برآمدن، to Pull something off،
از عهده چیزی ( معمولا دشوار و غیر منتظره ) با موفقیت بر آمدن، از عهده کار دشوار برآمدن،
1 - خوردن یا نوشیدن چیزی، مثال can I get 3 hot dogs here, please میتونم اینجا سه تا دونه هات داگ بخورم لطفا? 2 - نوشتن چیزی مثال ، get my number down ...
بدور خود چرخیدن، بدور خود غلتیدن، تاب خوردن به دور خود، روی پاشنه خود چرخیدن ( در رقص مثلا رقص باله ) flopping around
مهم نیست، بی خیال، فکرشو نکن!
خوش گذراندن، راحت بودن یا شدن، رهایی از بند مثال Come on! Let's get loose guys بیخیال بابا! بیائید خوش بگذرونیم بچه ها!
بذار به حال خودم باشم،
Falsifiers، Talker of vanities
اهل باطل، منحرفان
بطور همزمان، توأمان،
داد و ستد وسایل سرگرمی ( برای کودکان ) ، مبادله اسباب بازی ها، ( این اصطلاح یک استراتژی در برابر مقاومت کودکان برای بازی با یک اسباب بازی خاص است، که ...
علاوه بر معانی فوق عامیانه ) پول هنگفتی به جیب زدن، سود زیادی بردن مثال، He helped me clean up the joint activities او بهم کرد تا از فعالیتهای ...
عامیانه ) 1 - داغون کردن، شکست دادن، بدجوری دهن سرویس کردن، 2 - صفت ) فوق العاده، محشر ، I had a whip ass experience یک تجربه فوق العاده ای داشتم. مث ...
منصوب کردن یا گماردن ( بعداز معارفه )
تداخل زمانبندی، تداخل برنامه ای، تعارض زمانبندی ( وقتی زمانبندی برنامه ها باهم تداخل داشته باشند از این اصطلاح استفاده می شود ) I really liked to see ...
اختیار تام، اختیار کامل، Do you have full authority to act behalf on her? آیا برای اقدام از طرف او، اختیار تام دارید?
با شتاب عقب نشینی کردن، با عجله جایی را ترک کردن ( برای عدم رویارویی با یک چیز ناخوشایند ) مثال I beat a hasty retreat when I saw my ex - boyfriend w ...
کابوس شبانه، مثال Did you get a nightmare کابوس دیدی? ( get nightmare or have nightmare یعنی کابوس داشتن، کابوس دیدن ) I have nightmares every night ...
Taking a stand، مثلا موضع گیری علیه اهانت و توهین کسی taking a stand against the one's insult
موضع گیری
اصطلاح ) اگر چیزی put years on someone یعنی باعث شده که اون شخص پیرتر به نظر برسد ، به قول خودمون پیرش کرده ، مثلا ، Being tired and unhappy puts yea ...
The car maxed out at 85 mph ماشین به حداکثر سرعت 85 مایل بر ساعت رسید
Max out on something یعنی زیاده روی کردن، افراط کردن ، تا انتها یا آخر ، چیزی را مصرف کردن مثال I maxed out on my credit card من کل کارت اعتباری ام ر ...
Sign something over to someone یعنی سند مالکیت چیزی را به نام کسی زدن، یا انتقال دادن. مثلا I have signed the house over to my wife من سند خانه را به ...
سند ( مالکیت ) زدن به نام کسی ، انتقال سند ( به کسی ) مثال Her dad signed the car over to her پدرش سند ماشین رو به نامش کرده یا پدرش سند ماشین رو بهش ...
اصطلاح ) hardest - to - score table در رستوران یا جاهایی که میزی برای ارائه خدمات وجود دارد یعنی " جایی که رزرو کردن میز خیلی سخت است"
1 - پر کردن حساب یا کارت اعتباری، شارژ مجدد اعتبار، پر کردن حساب بانکی ( به منظور گرفتن وام و. . . ) ، اضافه کردن مقداری پول یا تسهیلات بیشتر به مقدا ...
کارایی و اثربخشی خود را از دست دادن،
شیرین، خوب، آرام، دلنواز، با مزه، بی دردسر، ملایم
دیگر، دیگه، به این زودی، هنوز هیچی نشده، تا حالا، فعلا، قبلا، ( بسته به نوع جمله برای ترجمه به فارسی )
خداوند قادر،
رستوران تلفیقی یا ترکیبی، رستورانی که در آن ترکیبی از انواع دست پختها ی سنتی و مدرن مربوط به تمام کشورهای جهان ارائه میشود.
اصطلاح ) ترکیب غذا و مزه سازی، تکنیک جفت کردن یا مچ کردن غذا ها، شیوه یا روشی برای شناسایی اینکه کدام غذاها با همدیگه جور در میان و ترکیب فوق العاده ...
گذشته فعل barf یعنی قی کردن، استفراغ کردن، بالا آوردن
تلاش کردن، تیری تو تاریکی انداختن، ( وقتی از کسی یک سوالی پرسیده شود یا کمکی از او درخواست شود و آن شخص این عبارت را بکار ببرد "I'll take a stab" ی ...
Hackneyed
لوث، لوث شدن، چیزی که در اثر تکرار زیاد، پافشاری بیخودی از حد بگذرد و بی معنی به نظر برسد.
خدا حافظت باشد، خدا نگهدارت باشد، خدا نگهدارت.
وسط زمستان، چله زمستان ( اینجا dead به معنای سردترین قسمت زمستان است ) مثال ‘golf can be an unpleasant experience in the dead of winter بازی گلف در چ ...
نیمه شب، دل شب، تاریکی نیمه شب، ظلمت نیمه شب. ( اینجا dead بصورت مجازی یعنی تاریک ترین و ساکت ترین قسمت شب ) . مثال ، . I woke up at the dead of night
حس لامسه، touch بطور کلی شامل حس گرمی ، سردی، درد ، فشار ، نرمی و زبری که همگی در پوست قرار دارند.
با توجه به رایج بودن این اصطلاح در زبان فارسی و تعارفی بودن ما ایرانیان ، اکثر کسانی که دارند زبان انگلیسی یاد می گیرند این اصطلاح را زیاد می پرسند ک ...
اصطلاح " قدم رنجه فرمودین" یا "خیلی زحمت کشیدید تشریف آوردید" که در زبان فارسی بسیار رایج است. You took the trouble to come here
تنزیل جریان نقدی ، یک اصطلاح اقتصادی است جریان نقدی Cash Flow در علم اقتصاد به ورود و خروج نقدینگی در یک تجارت یا کسب و کار گفته می شود. تنزیل جریان ...
اگر اتفاق غیرمنتظره ای رخ ندهد، با در نظر گرفتن شرایط برابر،
اگر داشته بودم ( اگر داشتم ) had I had= If had had
1 - من آمادگی اش را دارم، من آمادگی انجامش را دارم، 2 - من مشغول اونم، 3 - من براش نقشه دارم! ) منظور از نقشه، یعنی نقشه شیطانی، توطئه و. . . up to n ...
خیلی سرم شلوغه، یه عالمه کار دارم، ( البته بجای elbow، از neck هم استفاده می شود که آن هم به همین مفهوم است ) .
یه عالمه کار ریخته سرم، خیلی کار دارم، خیلی گرفتارم، خیلی سرم شلوغه! ( البته گاهی بجای neck از elbow استفاده می شود که آن هم به همین مفهوم است ) .
بصورت وارونه پشتک یا معلق زدن بخصوص در هوا، ( به قول خودمون ) قیچی برگردون در فوتبال! What a Goal, it was an amazing backflip goal چه گلی! اون یک گل ...
فوتبال ) گل قیچی برگردون در فوتبال را bicycle Goal یا Backflip می گویند.
یک کلمه اسپانیایی است به معنای پایین، سطح پایین، کم، پست ، پایینی، تحتانی، زیرین
مترادف با God - man و برگرفته از همین عبارت یعنی 1 - حضرت مسیح 2 - مرد مقدس، پیشوا و راهنما ( کسی که انسان ها را به دین خدا راهنمایی میکند ) 3 - تجسم ...
1 - عیسی مسیح ( ع ) ، 2 - یک مرد مقدس، یک پیشوا، راهنما ( که به دین خدا راهنمایی می کند 3 - تجسم خدا در وجود و شکل انسان، موصوف به صفات خداوندی!
آزار و اذیت جنسی زنان در مکان های عمومی بخصوص با متلک گفتن، ایجاد مزاحمت برای زنان در خیابان، پارک و. . .
بازرگانی ) دگرسان ساز کردن روش یا نوع پرداخت ، جابجا پذیر کردن، تبدیل پذیر کردن، ( حقوق ) تخفیف پذیر کردن، قابل باز خرید
عبارت یا عبارت فعلی ) یعنی ( یهو ) از دهنم پرید مثال I'm sorry I said that. It just slipped out ببخشید که اونو گفتم، فقط ( یهو ) از دهنم پرید!
غیررسمی ) به قول خودمون یعنی سوتی دادن، اشتباه لپی، لغزش زبان و اشتباه هنگام حرف زدن، گفتن چیزی که نمیخواستید بگید. مثال I accidentally called John b ...
غیررسمی ) مترادف با trip off the tongue یعنی کلمه، عبارت یا اسمی که براحتی تلفظ می شود و گفتنش لذت بخش است به قول خودمون براحتی تو دهنمون یا رو زبونم ...
غیررسمی ) مترادف با Roll off the tongue یعنی کلمه یا عبارتی که گفتنش راحت و لذت بخش است و بقول خودمون رو زبونمون راحت می چرخه، مثال، This word doesn' ...
غیررسمی، کلمه یا عبارتی یا آهنگی که به قول خودمون نقل دهان یا ورد زبون کسی باشد. مثال This phrase has become an earworm for me since morning این عبار ...
تکیه کلام افراد عادی را pet phrase و تکیه کلام افراد مشهور را catch phrase میگویند.
تکیه کلام افراد مشهور را catch phrase و تکیه کلام افراد عادی pet phrase میگویند.
1 - هنر تزیین یک سطح یا شی ( معمولا اشیا دور ریختنی که دیگه کاربردی ندارند و به نوعی زباله محسوب می شوند ) بوسیله چسباندن تصاویر یا طرح های زیبا بر ر ...
اصطلاح ) برقراری یک توازن، توازن برقرار کردن. مثال He needs to strike a better balance between his work life and his family life او باید بین زندگی کا ...
سخت گیر باش، محکم بمان! مماشات یا سازش نکن، استوار بمان!
Three Musketeer = سه تفنگدار
دست از سرم بردار، تنهایم بگذار، اذیتم نکن، راحتم بذار!
اصطلاح ( آمریکا شمالی ) ، قسر بیرون رفتن از تنبیه، در رفتن از تنبیه.
رو به بهبودی، در حال خوب شدن، در حال شفا یافتن، بهتر شدن مثال She's been ill with the flu but she's on the mend now او بخاطر آنفولانزا ناخوش احوال بو ...
قسر در رفتن از چیزی، گیر نیفتادن بخاطر چیزی، قسر بیرون رفتن ، ( مثال ) If I thought I could get away with it, I wouldn't pay my taxes at all. اگر فکر ...
اقتصاد ) استراتژی مومنتوم ( در ) سرمایه گذاری، ( روش یا قانون تکانه و یا شتاب در سرمایه گذاری یا بازار مالی، ) این استراتژی شامل سرمایه گذاری در جهت ...
اقتصاد ) تکانه، شتاب،
معطوف به سابق، گذشته نگر، وابسته به گذشته، ex - post volatility نوسان گذشته نگر،
مالکیت توسط شیطان، مالکیت جن،
جن زده، در تصرف جن، مترادف با possessed
اصطلاح ) Can't say boo to a goose اشاره و تاکید دارد بر کسی که بسیار خجالتی، کم حرف، عصبی، ترسو باشد که بخاطر همین خصوصیات رفتاری نمی تواند حتی یک غا ...
اصطلاح ) اشاره دارد به اینکه طرف از بس خجالتی و یا ترسو هست جرات یک هو کردن یک غاز را هم ندارد ، معنای کلی :او بسیار خجالتی و یا ترسو هست
روانشناسی ) برون پندار، در این اختلال که از برون فکنی شدید تر است فرد همیشه در تصوری که از خود آرمانی دارد زندگی می کند و پیوسته با شکست و ناکامی روب ...
روانشناسی ) حواس پرت، پریشان، سردرگم،
اصطلاح ) مشغول بودن، دست کسی بند بودن، I'm tied up right now درحال حاضر دستم بنده، ( به کاری مشغولم ) .
1 - بستن یا نگه داشتن چیزی یا کسی با طناب، بند و. . . 2 - محدود کردن. مثال برای 1 - I tied the luggage down so that it wouldn't fall off the roof of ...
حذف یا اضافه تاخیری، حذف یا اضافه اضطراری مثلا حذف یا اضافه تاخیری یک واحد درسی در کالج که فرم های مخصوص دارند. که بصورت LATE ADD/DROP FORM ( فرم حذف ...
حذف اضطراری واحد درسی ( در کالج یا دانشگاه ) مثال This is a Late Add/drop Form این یک فرم حذف و اضافه ( حذف، اضافه ) اضطراری است.
حذف اضطراری واحد درسی ( در دانشگاه یا کالج )
حذف اضطراری ( مثلا واحد درسی ) مثال، ( course late drop ) or ( credit late drop ) یا مثلا حذف و اضافه اضطراری یک واحد در دانشگاه که فرم های مخصوص دار ...
ساعت تدریس 50 دقیقه ای، واحد درسی، مثلا At many universities a course count as 1 credit hour در بسیاری از دانشگاه ها یک کلاس ( دوره یا واحد آموزشی ) ...
واحد درسی، واحد ( در دانشگاه ) که بیشتر بصورت credit تنها بکار می رود ولی گاهی هم بصورت course credit بکار می رود.
اصطلاح ) نگاه کردن به کسی یا چیزی از روی لذت، مثال if you like luxury cars, feast your eyes on these اگر ماشین های لوکس را دوست دارید با لذت به اینها ...
موقعیت پر تنش، موقعیت استرس زا، وضعیت دلهره آور، موقعیت ملتهب، موقعیت احساسی، موقعیت هیجانی. مثال، I always try to stay away from a charged situation ...
احساسی، پر تنش، پر هیجان، هیجان انگیز، پر استرس، شوک آمیز، دلهره آور،
Taking the receiver from one's hand , مثلا من گوشی تلفن ( ثابت ) را از دستش گرفتم و گذاشتم در گوشم . I took the receiver from his hand and placed it ...
اجرای تمرین، اجرای مشق، تمرین کردن ( مثلا تمرین نظامی، تمرین آتش نشانی، زلزله و. . . ) we ran drills to prepare for things like this ما جهت آمادگی مق ...
به گل نشستن ( کشتی ) ، برخورد به زمین
درخت گیلاس ژاپنی
تو اینو همینجوری داری میگی ( که من خوشم بیاد ولی در واقع این طور فکر نمیکنی )
چالش چابی بانی ، در این چالش هر چه تعداد بیشتری از مارشمالو ( یک نوع شیرینی پفکی که به پف نبات هم معروف است ) بتوانید در دهانتان جای دهید برنده میشوی ...
بازیافت کردن زباله، فرقش با recycle اینست که در reclaiming مواد آن زباله تغییر نمیکند و صرفا در این نوع بازیافت همان مواد مصرفی با انجام پروسه بهسازی ...
چیزی یا کسی را ( با ضربه ) به زمین انداختن، خراب کردن، خرابکاری کردن.
1 - نگاهی به اطراف انداختن، به دور و بر نگاه کردن، ( معمولا به خاطر اینکه ببینند چی به چیه؟ یا کنکاش کردن ) ، مثال: Can I look around your store میتو ...
صفت ) منحصر بفرد، تک از نوع خودش! This masterpiece is really one - of - a - kind thing این شاهکار واقعا یک چیز منحصر بفرد است.
حالا که صحبت کسی یا چیزی شد ( به میان آمد ) مثال Now, speaking of Mike's birthday, what else should I do حالا که صحبت از تولد مایک شد، چه کار دیگری ب ...
دلقک
کلفت و کوتاه، خپل و پهن، ضخیم و کوتاه، نخراشیده نتراشیده، Stubby fingers انگشتان کوتاه و کلفت.
خاموش کردن چیزی ( مثلا ته سیگار ) با فشار دادن قسمت انتهایی آن به یک سطح سفت، He stubbed his cigarette out in the ashtray اون ته سیگارش رو در زیر سی ...
انگشت شست پا ( تصادفی ) به چیزی سفت برخورد کردن I stubbed my toe against the desk انگشت شستم رو به میز کوبیدم
اصطلاح ) ترک چیزی بعنوان یک کار بد، عطای چیزی را به لقایش بخشیدن، انجام دادن یک کاری را متوقف کردن چراکه احساس میکنید ارزشش رو ندارد که به اون کار اد ...
به ماشینهای قدرتمندی گفته میشود که نسبت به کلاس سدانهای سواری، دارای شاسی بلندتری نسبت به زمین هستند و قادر به حرکت در مسیرهای سخت یا آفرود هستند شام ...
Also ) Suburban Utility Vehicle ) شاسی بلند برون شهری که از CUV یا همان Crossover Utility Vehicle کراس اوور ها ، بزرگتر و مخصوص جاده های آفرودی هستند
دیگر زیاد، دیگر خیلی، don't go over there much anymore دیگر زیاد به آنجا نروید
ضرری ندارد که. . . ، بد نیست که. . . ، بهتره که. . . ، it wouldn't hurt her to walk instead of going in the car all the time براش بد نیست که بجای این ...
ضرری ندارد که. . . ، نمیتونه بد باشه که. . . ، بد نیست که. . . ، It couldn't hurt you to do the ironing for once ضرری ندارد که برای یکبار هم که شده ا ...
چه قیافه تهاجمی!، چه قیافه خشنی! ( اصطلاحی برای ظاهر خشن، اسپرت و تهاجمی خودرو )
غوطه ور نمودن، غرقه کردن،
مونروف ، نوعی سانروف سقف اتوموبیل!
قراره ( مسیر ) ناهموار بشه! Saddle up, it's going to get bumpy ( اسب ) رو زین کن، قراره که ( مسیرمون ) پرچاله چوله بشه!
قراره ( مسیر ) پرچاله چوله باشه! قراره که ( مسیرمون ) ناهموار باشه، Hang on tight, it going to be bumpy محکم بنشین، قراره مسیرمون پر از دست انداز باش ...
زین کردن ( اسب ) ، آماده کردن، اسب رو زین کن!حاضر شو که بریم! زین کردن و سوار شدن!
وحدت گرا، یکتا گرا، معتقد به وحدانیت خدا، یگانه گرا
اصطلاحی برای نشان دادن اینکه شما آماده و خواستار رقابت در یک مسابقه یا انجام یک کار مشکل هستید Time to bring it on زمان آماده شدن برای رقابتی مشکل، ی ...
1 - به معنای : شرط می بندم ( برای مواقعی که شما از یک چیزی کاملا مطمئن هستید که درسته و اتفاق می افتد اگر چه نمی توانید آنرا ثابت کنید مثلا I bet you ...
( بله ) حتما! مطمئنا! مطمئن باشید! You will pick up Alice after school, won’t you?" "You bet. " ( شخص اول ) تو آلیس را بعد از مدرسه سوار میکنی می آور ...
1 - خود کلمه bah یک حرف ندا می باشد و برای موارد انزجار و نفرت ، تحقیر یا دلزدگی از چیزی یا کسی بکار می رود مثل اه، اوغ و. . . و کلمه humbug معانی زی ...
اینجا، این بالاست! It's up here in the clouds where I wish to be اینجا، این بالاست داخل ابرها ، جایی که من آرزو می کنم باشم!
بعهده شماست، اختیار با شماست، میل خودته!تصمیم با شماست ( نه من ) !
فرقش با test , exam, quiz اینه که سوالات پرسیده شده برای بازخورد موضوعی است ولی در آن سه تا اینگونه نیست ، test با exam فرق چندانی ندارند ولی در انگل ...
از دیدنت در اینجا خیلی تعجب کردم! عجیبه که شما را اینجا ملاقات میکنم! انتظار نداشتم شما را در اینجا ببینم!! ( شاید، چه عجب از این طرفا یا چی شد یادی ...
شروع ( اثر دارو ) onset of effect for drug
مترادف با cry for joy از شدت خوشحالی گریه کردن ، گریه شادی، اشک شوق! "My parents were crying Tears of Joy when they heard about me getting accepted t ...
گریه شادی، از شدت شادی گریه کردن I wept for joy while watching this video موقع دیدن این ویدئو، از خوشحالی گریه کردم
پرداخت غرامت
پرداخت غرامت شغلی
آواز دسته جمعی خواندن با ( آهنگ مورد نظر ) همراهی دسته جمعی با یک آهنگ یا ارکستر ، ( وقتی یک آهنگی اجرا میشود عده ای از تماشاگران قسمت هایی از آن اهن ...
صفت ) اکشن، پرجنب وجوش، مثال I liked the Die hard movie because it was an action - packed movie من فیلم جان سخت را دوست داشتم چونکه یک فیلم اکشن بود
نادیده انگاشتن
کودک آزار، متجاوز جنسی،
شستشوی گوش، ( توسط پزشک برای تمیز کردن گوش )
1 - رها شدن، خلاص شدن، دور انداختن ( چیز ناخواسته یا دیگه بدرد نخور ) ، دست به سر کردن ( کسی ) ، دک کردن، از سر باز کردن ( شخص آزار دهنده ) مثال: We ...
از شر چیزی خلاص شدن، رها شدن از چیزی Do away with any doubts از هرچی شک و تردید هست، خلاص شو!
دنبال کردن، همراهی کردن، تعقیب کردن
پانزدهم مارس، . نیمه مارس، ( روزی که به تقویم رومی روز کشته شدن ژولیوسزار است )
صفت ) منحصر به مورد، منحصر به موضوع، مثلا عوامل یا فاکتورهایی که منحصر به یک مورد یا موضوع خاصی هستند را Case - specific factors میگویند
عامل مورد خاص، عاملی که مختص مورد خاصی است
صفت ) بدون فکر، نسنجیده، عجولانه، بی ملاحظه، بی فکر ، بدون اندیشه
قانون فراگیر،
روایت، توضیح، توجیه،
فوتبال ) مترادف کلین شیت، دروازه بسته، در طول دیدار یا مسابقه، هیچ گلی دریافت نکردن، دروازه را بسته نگه داشتن!
فوتبال ) دروازه بسته، کلین شیت ( یعنی دروازه بان در طول دیدار دروازه اش را بسته نگه داشته است ) . مترادف با shutout
تحلیل گرایی، فلسفه تحلیلی، واکافتی
به اندازه کافی خوردن ، به مقداری که نیاز هست خوردن always eat or drink your fill همیشه تا اندازه ای که نیاز داری بخور و بنوش
زاغه یا آلونک هندی ( Jhuggi Jhopdis به معنای زاغه هایی هست که از گل و آهن ساخته میشوند و در زبان هندی به این نام معروفند )
انگلیسی هندی ) زاغه های هندی، آلونک های ساخته شده از گل و آهن در هند،
Idiom ) یک دور تشویق در میان یک گروهی یا حضار، یک کف مرتب how about a round of applause for Peter با یک کف مرتب برای پیتر چطورید! / چطور است پیتر ر ...
بیا صحبت کنیم و رفع سوء تفاهم ، بیا سنگهامون رو وا بکنیم. I had a problem with Mike, so, decided to clear the air من با مایک یک مشکلی داشتم پس تصم ...
خمار
شبیه به کسی یا چیزی شدن، شبیه به کسی یا چیزی به نظر رسیدن، مثل کسی یا چیزی شدن، She's had tons of surgeries to look like actress of Hollywood او جر ...
تحت چیزی قرار گرفتن، ( بیشتر برای اصطلاح تحت عمل جراحی قرار گرفتن بکار میرود ) ، دستخوش چیزی قرار گرفتن، به چیزی تن در دادن، سختی یا تجربه تلخی از چی ...
چیزهای مهم، چیزهای با اهمیت، I never say mean things من هیچوقت چیز مهمی نمی گم.
صفت ) برای drone ، وزوزو، کسی یا چیزی که صدای وزوز، یا بم میکند. his voice is drony صداش بم است. 2 - آدم تنبل و انگل، طفیلی.
مفت خور، طفیلی، آدم تنبل و انگل. - پهباد
با دقت نگریستن به. . . ، از روی کنجکاوی نگریستن به. . . ،
به سمت چپ پیچیدن، to turn left
چرت بردن، خواب رفتن did you doze off چرتت برد? خوابت برد? خوابت رفت ?
دستشوئی رفتن ( بین راه مسافرت ) ، توقف برای دستشوئی و استراحت کوتاه و احتمالا خوردن غذا هنگام مسافرت. I need to make a pit stop من باید بروم دستشوئ ...
باقی مانده برای سپری کردن، باقیمانده برای رفتن یا پشت سر گذاشتن we've only got about 120 miles left to go ما فقط حدود 120 مایل باقیمانده داریم که پ ...
سریع سفر کردن، زمان مسافرت را کوتاه کردن we're making good time ما داریم سریع مسافرت میکنیم
خوراکی گرفتن ( برای موقعی که داری سفر میکنید ) don't you want to stop somewhere and grab a bite? نمی خواهی یه جایی توقف کنی و یه کم خوراکی بگیری?
سر راه کسی قرار گرفتن، قابل دسترس شدن برای کسی، برای کسی اتفاق افتادن، he did whatever jobs came his way او هر شغلی که سر راهش قرار می گرفت را انج ...
دوره تخصصی تکمیلی ( فلوشیپ )
هم اسم، همنام،
درجه ( چیزی ) را یک درجه بالاتر بردن، سطح چیزی را یک پله ارتقا دادن، یک درجه یا یک سطح بالاتر بردن چیزی. مثال I wasn't doing so well in school, so I ...
صفت ) سبقت گرفته، پیش افتاده ( از دیگران )
در نمایش یا نمایشگاه، خود را کانون توجه قرار دادن، That car is stealing the show این ماشین در نمایشگاه همه توجهات تماشاچیان را به خود جلب میکند.
انگلیسی بریتانیایی ) معادل goosebumps که انگلیسی آمریکایی است ، یعنی حالتی از پوست که در اثر عواملی مثل سرما یا استرس و ترس، به شکل پرز های برجسته یا ...
حالتی از پوست که در اثر عواملی مثل سرما یا استرس، به شکل پرز های برجسته یا همان سیخ شدن مو، در می آید، ( این اصطلاح مربوط به انگلیسی آمریکایی میباشد ...
اصطلاح تخصصی برای سینما ) آماده شروع فیلمبرداری هستی?
راننده بدلکار،
گیره کاغذ، کلیپس، همان binder clip یا fold over clip
گیره کاغذ، کلیپس، یک گیره کوچک فلزی یا پلاستیکی هستند که به گیره کاغذ معروفند ، اسامی دیگر عبارتنداز، banker's clip و fold over clip
گیره های کوچکی که بعنوان گیره کاغذ هستند مترادف binder clip و banker's clip
به معنای تصور ایجاد کردن، به نظر رسیدن هم می باشد! consider how your words are coming across to the listener, when you're speaking وقتی دارید صحبت ...
انگشت وسط دست، و اگر کسی این انگشت رو به سمت کسی بگیرد یعنی این که او را تحقیر کرده و حالت توهین آمیز دارد. در فرهنگ غرب این انگشت، به انگشت بی ادبی، ...
کسی را تحقیر کردن، به کسی توهین کردن! ( البته این بیشتر یک gesture یا ژست هستش که با نشان دادن انگشت وسط دست در حالیکه بقیه انگشتان جمع شده اند و گرف ...
ظاهر مصنوعی، ظاهر کاذب، نقاب، صورتک مصنوعی، یا نشان دادن چهره به ظاهر شاد در حالیکه در واقع اصلا شاد نمی باشد، رفتار یا احساساتی که ریاکارانه بوده و ...
باهاش کنار بیا، بهش رسیدگی کن، حل وفصلش کن، مدیریتش کن، بپذیرش، با هاش ( کسی ) در بیفت، باهاش رابطه برقرار کن،
کسی را معطل کردن، رفتن کسی را به تاخیر انداختن
عامیانه خودمانی ) چشمت کور، دندت نرم! حقت بود! هرچی سرت اومده حقت بوده!
حقت بود، هرچی به سرت اومده حقت بود، چشمت کور و دندت نرم، ( هر بلائی سرت بیاد مسببش خودت هستی، you get your just deserts )
شاد باش، غصه نخور، خوشحال باش! cheer up!, it's not that bad خوشحال باش! اون زیاد ( هم ) بد نیست.
خوشحال باش!، غصه نخور!، شاد باش!، شادی کن! مثال: cheer up! It's not that bad غصه نخور! اون خیلی ( هم ) بد نیست.
صفت ) غرغرو، غرغر کننده، grumbling , غار و غور کننده، مثلا grumbly tummy شکم غر غر کننده، شکم غار و غور کننده، ( شکمی که بدلایلی صدای غار و غور میکند ...
دوباره گرفتن ، retaking test , دوباره امتحان گرفتن .
اصطلاح ) 1 - پا به پای کسی رفتن یا بودن، با کسی همگام بودن، از کسی عقب نیفتادن، با کسی چشم و هم چشمی کردن! 2 - تماس یا ارتباطی را با کسی را ادامه داد ...
فرا بکر، فوق بکر، خالص، مثلا The extra virgin olive oil روغن زیتون فرا بکر.
1 - شروع کردن یک رابطه جنسی با کسی، با کسی ملاقات کردن و رابطه دوستانه برقرار کردن، مثال Did you ever hook up with Maisy while you were there? زمان ...
با کسی رابطه جنسی شروع کردن، با کسی مرتبط شدن، چیزی یا کسی را به چیز دیگر یا کس دیگر وصل کردن.
روش مخ زدن جنس مخالف، شیرین زبونی برای جلب توجه، ( منظور شروع مکالمه با جنس مخالف به روش تملق گونه و طنز آمیز برای جلب توجه او می باشد ) متلک گفتن، ب ...
Turn back، به عقب برگرداندن، دور زدن و برگشتن، عقربه یا کیلومتر شمار را به عقب برگرداندن، نوار صوتی یا ویدئویی را به عقب برگرداندن. به زمان یا مکان ع ...
اوباما چندمین رئیس جمهور آمریکا ست? ( یکی از روش های ساختاری برای سوالی کردن ordinal number یا همان' چندمین' خودمون در فارسی ) البته متاسفانه یک ساخت ...
دادم موهامو کوتاه کردند. منظور این نیست که خودش موهاشو کوتاه کرده. چون در اینصورت به این شکل نوشته میشد I cut my hair
دوچرخه ام به سرقت رفته، دزدیده شده! I had my bike stolen= my bike was stolen ( ساختار جملات سببی یا causative )
اصطلاح ) 1 - پدال گاز ( اتومبیل ) را ته فشار دادن، ( برای بالا بردن سرعت و یا مسافرت ) 2 - حداکثر تلاش را کردن، تمام انرژی و جدیت را برای انجام کاری ...
گرسنه ( صفت )
1 - چپاندن چیزی یا کسی در یک جای محدود و از قبل پر شده. 2 - از انجام کاری دست برداشتن 3 - استفاده از چیزی را برای همیشه کنار گذاشتن 4 - جذب مخاطب برا ...
1 - چمدان را بستن! تمام وسایلت را جمع و جور کردن و داخل چمدان گذاشتن! مثال: I'm going to pack my things up to go home من دارم وسایلم را جمع میکنم ...
چمدان را بستن! جمع و جور کردن همه وسایلت باهم و داخل یک چمدان گذاشتن. I am about to pack up my things and go home من تقریبا دارم چمدونم را می بندم ...
پیش گویی خود انجام، یا پیش گویی محقق کننده! نوعی پیش گویی که پس از آنکه اعلام میشود خودش شرایطی را ایجاد می کند که باعث میشود همان پیش گویی به حقیقت ...
دایره لغات، دایره واژگان
دایره لغات خودتان را افزایش دهید.
یک اصطلاح است ) که مترادف That's one way to put it است و دقیقا به یک مفهوم هستند یعنی: اینطور هم میشه گفت! اینجوری هم میشه گفت! ( برای درک بهتر و توض ...
یک اصطلاح است ) یعنی، اینجوری هم میشه گفت! اینطور هم میشه گفت! ( منظور اینست که این ایده و عقیده شماست و ایده های زیادی هست در مورد آنچه که شما بیان ...
تدارک دیدن، به روی صحنه آوردن یا بردن ( اثر هنری مثل تئاتر، موسیقی و. . . ) She's mounted a theatrical production in the central theatre Hall او یک ...
برای درک بهتر ، برای درک عمیق تر /بیشتر
اصطلاح عامیانه مجازی ) - اهداف تیم، دار و دسته دوستان! - رویای بر و بچ، مطلوب دوستان! - در بعضی موارد به معنی عالیه، خیلی خوب، awesome، مورد علاق ...
صفحه کیلومتر شمار دیجیتال یا الکترونیکی اتوموبیل که به digital instrument cluster و digital dash هم معروف است
صفحه کیلومتر شمار دیجیتال اتوموبیل!
صفحه کیلومتر شمار دیجیتال اتوموبیل
صفحه کیلومتر شمار دیجیتالی در اتوموبیل که electronic instrument panel و همچنین digital dash هم گفته میشود!
بفهم که چی میگی، حالیت باشه که چی داری میگی، توجه کن به آنچه که میگویی. Are you listening to yourself? متوجهی که چی داری میگی?
خدای ناکرده!، خدا نکند!
God forbid، خدای ناکرده، خدا نکند!
ضد حال، حالگیر، you are a wet blanket guy تو یک آدم ضد حالی! ( اصطلاح a wet blanket برای افراد دمق و افسرده ای بکار میرود که خوشی و شادی دیگران را نی ...
تو یک آدم ضد حالی a wet blanket guy
Buzzkill , ضد حال
چه عجب از این طرفا ! مشتاق دیدار!
1 - از زیر کاری در رفتن، با بهانه و عذر از انجام کاری اجتناب کردن، 2 - از یک عادت یا فعالیت روزمره دست برداشتن ( مثال1 - I think her backache was jus ...
شروع یک رابطه عاشقانه she got together with Paul two years ago او دو سال پیش با پال رابطه عاشقانه اش را شروع کرد!
با کسی رابطه رومانتیک یا عاشقانه شروع کردن
1 - دیروقت بودن it's getting on, we would better be going دیروقت هست، بهتره که برویم 2 - پیرشدن he's getting on اون داره پیر میشه
تقریبا، حدودا he must be getting on for 80 now اون الان باید حدودا 80 ساله باشد
لم کاری یا چیزی را فراگرفتن، قلق چیزی را پیدا کردن، اسلوب کاری را یاد گرفتن
حرف خود را به کرسی نشاندن
پیشرفت کردن،
برتری یافتن، پیروز شدن ، غلبه کردن ، پیشی گرفتن
دست بالا را گرفتن، تفوق یافتن، پیشی جستن، برتری پیدا کردن، بر کسی یا چیزی غالب شدن
قاطی کردن، گیج شدن
عقیده من اینه که، اظهار نظر من اینست که، رک و راست باید بگم که، نقطه نظر من این است که، I thought I'd just throw in my two cents worth فکر کردم که فق ...
نظر و ایده خود را در مورد مساله ای دادن، اظهار نظر کردن در مورد چیزی، I tried to put my two cents at the meeting but nobody would listen to me. من ...
یک اصطلاح ) وقتی که میخواهید حقیقتی را بگوئید ولی ممکن است که زیاد محترمانه به نظر نیاد از این اصطلاح استفاده میشود، مثال let me put it this way, he ...
زمان استراحت کوتاه، زمان خارج شدن از فعالیت ورزشی یا کار برای استراحت کوتاه مدت
آزادی در جسارت نهفته است، آزادی در جسارت قرار دارد.
فکر نمیکنم که این عشق باشه، بیشتر هوسه ( تا عشق )
مهمونی فوق العاده، جشن بزرگ That party was a banger اون مهمونی یک مهمونی فوق العاده بود! 2 - آتش بازی کوچک ترتیب داده شده با صدای بلند بیشتر برای بچه ...
بخشی از پول را کف رفتن یا برای خود برداشتن
به معنای have a sex هم کاربرد دارد البته بستگی به context دارد.
ممکنه من هم سوار کنید? البته این اصطلاح زیاد کاربرد ندارد و بیشتر بصورت with خواهد بود تا from ولی همین معنا را می رساند در ضمن ride from you به معنا ...
عامیانه ) همان even steven است که گاهی بدین شکل نوشته میشود یعنی برابر، سه دانگ سه دانگ، یر به یر، مساوی ، نه من نه تو، سر به سر
برابر، مساوی، سه دانگ سه دانگ، سر به سر، یر به یر، نه من نه تو ( even stephen ) هم به همین معناست.
از هرروز سریعتر بدو ، سریعتر از هرروز بدو
دکلمه کردن شعر، شعر را دکلمه کردن I can recite poetry من می توانم شعر دکلمه کنم
واضح است، مسلم است
افشاندن، پاشیدن
جنگل بتنی، که ساختمان های یک شهر یا منطقه ای بسان درختان یک جنگل سر به فلک کشیده اند و بجای فضای سبز یک فضای خاکستری ناخوشایند بوجود آورد اند.
کسی را فهمیدن، کسی را تأیید کردن،
1 - کسی را با ماشین به جایی بردن البته در این کاربرد اول میتوان از ride هم استفاده کرد Please give me a lift home Or Please give me a ride home لط ...
کسی را با ماشین به جایی بردن، البته بجای ride میتوان از lift هم استفاده کرد Can you give me a ride to work میتونی منو با ماشین برسونی سرکار? It's ...
کسی را فریب دادن، کسی را اغفال کردن!
شیرین زبونی کردن، مخ زدن، دلربایی کردن، اغفال کردن
از کار بیکار کردن کسی، اخراج شدن your stupidity got me the sack , حماقت تو منو از کار بیکار کرد. I got the sack because of your stupidity من بخاط ...
کسی را به رختخواب بردن ( برای س. ک. س ) ( توجه داشته باشیدبا اصطلاح Get someone the sack اشتباه گرفته نشود )
خود را به ندانستن زدن، خود را به نفهمی و حماقت زدن Don't play dumb with me - I know you took the money خودت را به نفهمی نزن! - من میدونم که تو پول ...
با کسی راه آمدن، تحمل کردن، صبوری کردن ، مثال I always bear with him من همیشه باهاش راه میام، همیشه باهاش صبوری می کنم
با کسی تسویه کردن، از کسی انتقام گرفتن، با کسی مقابله به مثل کردن،
بازیکن یک تیم که بیش از اندازه تکروی میکند، تکروی کردن he hogs the ball او خیلی تکروی میکند
اصطلاحی است که برای مواقعی که شما با چیزی موافق هستید بکار برده میشود، به معنی ، اوکی، باشه، حله، موافقم، مشابه آن that's a deal هم به همین معناست!
1 - دارد دیرم می شود 2 - دیر می رسم، با تاخیر می آیم، ( این اصطلاح دو تا کاربرد دارد ) مثال برای 1، I have to go , I'm running late باید بروم دارد دی ...
در حال کم شدن چیزی، در حال تمام شدن ( البته فرقش با running out of اینه که اون مقدار باقیمانده بیشتر از موقعی هست که اصطلاح running out بکار برده شود ...
کسی را در جریان گذاشتن، چیزی را به کسی خبر دادن، I just wanted to give you all a heads up that I am running late من فقط خواستم به همتون خبر بدم که دی ...
طول کشیدن ( چیزی بیش از آنچه که برنامه ریزی شده بود ) مثال Sorry I’m late, the meeting ran over. متاسفم که دیر کردم، جلسه طول کشید!
تقاضا کردن، احضار کردن چیزی یا کسی بصورت قانونی، طلب کردن
صندوق امانات بانک ( همچنین به safety deposit box هم معروف است )
یا safe deposit box صندوق امانات بانک!
حاوی مقدار زیادی از چیزی بودن، پوشیده شده با مقدار زیادی از چیزی، شامل چیزی خاص به مقدار زیاد بودن
هیجان را تحریک کن، آشوب را زیاد کن، اغتشاش کنید، هیجانات را برانگیزید
دوباره شروع شد! مثال Oh Jeez, Here we go again ای وای! دوباره شروع شد! یا ( یا خدا! بازم شروع شد! ) این عبارت بیشتر در مواقعی بکار برده میشود که شخص ...
شوخی را متوقف کردن، جک گفتن را تمام کردن if I were you I would drop the humour اگر بجای تو بودم شوخی کردن را تموم میکردم
به خیلی پر سر و صدا بودن منتهی می شود
کارت شناسایی مخصوص پرستاران، دکتر و سایر پرسنل درمانی که در زبان ما به اتیکت معروف است
1 - کار کردن در پتانسیل کامل یا حداکثر کارایی 2 - کارکرد در سطح مورد انتظار 3 - در جریان بودن، کاملا مطلع، اپ تو دیت یا بروز بودن ، ماهر و حرفه ای بو ...
ساعات زیادی نگذشته بود
نه تا وقتی که، نه قبل از اینکه، نه تا آن موقع! مثال: when you finish your homework you can go outside but not until then وقتی تکالیفت رو تموم کردی ...
بد شانسی، what rotten luck چه شانس بدی یا چه بدشانسی ای how unfortunate چقدر بدشانس!
گردشگری فاجعه یا disaster tourism این اصطلاح موقعی بکار برده میشود که ازدحام مردم صورت میگیرد تا مرتب سرک بکشند ( گردن دراز کنند ) تا ببینند چه خبره، ...
کمی جلوتر، there is a gas station up ahead یک پمپ بنزین کمی جلوتر هست، /وجود دارد!
این اصطلاح بیشتر در مواقعی که میخواهند خبر بدی به کسی بدهند بکار برده میشود و یعنی : متنفرم از این که من اولین کسی هستم که این خبر ( بد ) را بهت میده ...
چیزی را به کسی اطلاع دادن، خبر چیزی را به کسی دادن ( معمولا خبر بد، اخبار حوادث و اتفاقات بد ) I hate to break it to you but your father died متنفر ...
متوقف شدن ( توسط پلیس راه معمولا، بخاطر ارتکاب جرم حین رانندگی ) خود عبارت pull over یعنی ماشین را به کنار جاده کشیدن و متوقف شدن I got pulled over b ...
کجا میخواهی بروی? مقصدت کجاست? به کدوم سمت میروید? ( بیشتر راننده تاکسی ها این اصطلاح را بکار می برند ، تا متوجه شوند که مسافر شون کجا میخواهد برود ) ...
یک یافته غیرمعمول با توجه به. . . ، یک کشف غیرمعمول با در نظر گرفتن اینکه . . . ،
یک یافته غیرمعمول، یک کشف غیرمعمول
عامیانه ) اشتیاق فراوان داشتن، enthusiastic، keen, علاقه مند، ( بیشتر این نوع علاقه در مورد اشیاء بیجان است مثل ماشین و. . . I am sold on this beauti ...
علاقه مند بودن به، مشتاق بودن، خاطرخواه بودن ( بیشتر در مورد اشیاء بکار می رود نه انسان ها ) I am sold on that idea من عاشق اون ایده ام،
علاقه شدید به چیزی داشتن، مشتاق چیزی بودن، علاقمند به چیزی بودن، I am sold on this car من به این ماشین علاقه دارم، خاطرخواه این ماشینم!
اشتباهات، ناکامی های کسی را مرتب به رخش کشیدن! ناکارآمدی کسی را مرتبا به روی کسی آوردن ( به منظور تنبیه یا تحقیر آن فرد ) ok, I got wrong but, don't ...
Informal ) ناکامی های کسی را به رخش کشیدن ( به منظور تنبیه یا تحقیر او ) they rubbed his nose in it آنها ناکامی ها و اشتباه هاتش را به رخش کشیدند!
به رخ کشیدن ( چیزی که فرد با یادآوری آن احساس شرمندگی کند یا تحقیر شود ، مثل اشتباهاتی که در گذشته انجام داده یا مثلا بی پولی و. . . ) I know I mad ...
حداکثر افزایش مجاز قیمت روزانه ای سهام فردی، سقف افزایش
حداکثر کاهش مجاز قیمت روزانه ای سهام ، سقف کاهش
هر یکساعت در میان، هر دو ساعت یکبار،
یک ماه در میان، هر دو ماه یکبار،
هر دو هفته یکبار، یا یک هفته در میان
بی عیب و نقص، بدون انتقاد، کامل و بدون کم وکاست
من را کامل گرفتار خودت کردی، منو کاملا عاشق خودت کردی ، خوب منو تور کردی!
اینجا bad ، بیشتر برای تاکید بکار رفته و معنی مثبت دارد به معنی بدجور، بدجوری ) بدجوری من را گرفتار خودت کردی، بدجور منو عاشق خودت کردی، بدجوری منو ت ...
منظور من را اشتباه برداشت کردی، منظور من را بد فهمیدی ( با این عبارت You got me bad ، خیلی فرق دارد با آنکه تو زبان فارسی شاید مترادف به نظر برسند ول ...
منظور من را اشتباه برداشت نکن، Don't get me wrong, I'd love to come with you but I have to go to work منظور منو اشتباه برداشت نکن ( بد برداشت نکن ...
شمالی، خدای شمالی ( افسانه یونانی ) الهه باد شمال مثلا aurora borealis شفق قطبی، شفق شمالی، نور یا فجر شمالی
خیابان گیر، مقداری یا تعدادی از افراد یا چیزی که خیابان میتواند دربرگیرد!
دیوانه شدن، go crazy
قایق سواری! I'd like to take you for a ferry ride after lunch میخوام بعد از ناهار تو رو ببرم قایق سواری! ( Ferry ride یک عبارت قدیمی بوده و امروزه ز ...
قایق، کشتی کوچک! Ferry ride یعنی قایق سواری!
رفتن برای یک پیاده روی طولانی و لذت بخش ( معمولا با عشقت یا همسرت که هدف بیشتر صحبت کردن و لذت بردن است تا سایر علل مثل ورزش ) let's go for a long wa ...
فضای رومانتیک یا عاشقانه که توسط نور شمع ایجاد شده است. When I came home, there was a candlelit dinner on the table وقتی اومدم به خونه، یک شام رومانت ...
شام رومانتیک، منظور یک وعده شام که در یک فضای کاملا رومانتیک صرف شود و این فضای رومانتیک توسط نور شمع یا شمع ها ایجاد شده، a candlelit dinner for two ...
در پول غلت زدن، ثروتمند بودن،
کم ارتفاع، کوتاه قد، سطح پایین
سرتاپای عاشق شدن، کاملا عاشق شدن، he's head over heels in love with Mariah او سرتاپای عاشق ماریاست!
نگاه به نیمه پر لیوان، جنبه های مثبت قضیه را دیدن، خوش بینانه نگاه کردن، با دید مثبت به قضیه نگاه کردن، looking on the bright side, though, things ma ...
حاضر شدن یا آماده شدن برای کسی یا چیزی، مثال I geared myself up for Sarah , who was coming here to see me من خودم را برای سارا که داشت برای دیدن من م ...
قادر بودن به تحمل مقدار محدودی از ناراحتی ها یا نا خوشی ها مثلا He's able to take just so much او فقط تا اندازه ای ظرفیت تحمل ناراحتی را دارد!
Only so much یا only so many یا just so much یا just so many همگی به این معنا هستند که برای هر چیزی ظرفیتی یا محدودیتی هست مثلا I'm able to take just ...
صفت ) دست ساز، هنر دست، with a handcrafted engine با یک موتور دست ساز، با یک موتور ساخت هنر دست!
مارمایت، یک چاشنی تند انگلیسی درست شده از خمیر ترش که حاوی ویتامین های B و اسید فولیک بوده و اولین بار در سال 1902 در انگلستان تولید شد و امروزه طرفد ...
1 - محاصره شده، احاطه شده، تحت محاصره 2 - عاجز، مستأصل،
روشن پوست، سفید پوست، ( در مقابل سیاهپوست )
1 - پول کم آوردن، بی پول شدن، پول نداشتن I am short of cash now من فعلا پول ندارم 2 - بی پول، دست خالی
1 - اضافه کردن به درآمد، جبران کردن کاستی های درآمد، تکمیل درآمد ( ناقص ) 2 - دوام آوردن با درآمد ناقص، با پول بخر و نمیر زندگی کردن، با مشقت زندگی ک ...
کم کردن، کاهش دادن
1 - پرسه زدن با، گشتن با، to roll with someone با کسی گشتن یا پرسه زدن 2 - سازگار شدن با ( شرایط دشوار ) ، کنار آمدن، آداپته شدن با . . . ، آداپته ...
به هنگام spooning ( بصورت بغل کرده در کنار هم خوابیدن ) شخصی که ( معمولا زن ها ) پشتش به همخوابه بوده و توسط big spoon در بغل گرفته شده باشد را littl ...
هنگام خوابیدن دو نفر در کنار هم ( معمولا زن و شوهر ) big spoon یک اصطلاحی است که برای آن شخصی ( معمولا مرد ها ) که از پشت، همخوابه خود را در بغل میگی ...
بصورت بغل کرده در کنار هم خوابیدن
کسی را خواب کردن، کسی را خواباندن ( مثلا با لالایی، دارو ، داستان خواندن و. . . )
( این عبارت برای موقعی استفاده می شود که فرد گوینده برای آنچه می گوید کاملا مطمئن است ) ، مطمئنا میتوان گفت، یقینا می شود گفت، بخوبی میتوان گفت،
آبنبات یا شکلات های شمش مانند، شکلات یا آبنبات مکعب مستطیلی که حاوی دانه های فندق، بادام و. . . میباشد، شکلات تخته ای ( candy شکلات هم معنی میشود ) ، ...
اذیت نمی شوید اگر ، اشکالی ندارد اگر ( البته تن صدا و نحوه گفتن آن بیشتر حالت سوالی یا درخواست گونه می باشد، مثلا میگویید اشکالی ندارد اگر من لامپ را ...
ترجمه لغت به لغت آن زیاد برای ما فارسی زبان ها آشنا و رایج نیست، ولی در کل به عنوان تقاضای محترمانه یا رسمی برای انجام کاری است. بهترین واژه ها شاید ...
پیش پرده
بعضی وقتها، معنای ill یا همان ناخوش و رنگ پریده میدهد، مثال: Oh no, you look green today اوه، نه! امروز ناخوش احوال و رنگ پریده به نظر میایی!
یک قیافه معمولی، یک قیافه متوسط ( نه زشت نه زیبا )
اهمیت دادن، علاقه نشان دادن ( بیشتر در حالت منفی کاربرد دارد ) مثال I don't give a hoot about what they say من به آنچه که آنها میگویند اهمیتی نمی ده ...
گلیم خود را از آب کشیدن! I tried to fend for myself سعی کردم گلیمم را خودم از آب بکشم!
کلاسور
پختن بر روی اجاق گاز ( فرق بین bake و cook اینست که cook یک اصطلاح کلی برای پخت و پز هست که البته شامل bake هم نوعی از طبخ غذا است می باشد، انواع مخت ...
این جا و آنجا حمل کردن ( کسی یا چیزی ) ، با خود این ور و اون ور بردن
از بیراهه رفتن، از کمربندی رفتن، از جاده فرعی رفتن، مترادف made a detour مثال: let's take a detour to avoid the traffic jam بیا تا از کمربندی بریم ...
از بیراهه رفتن، از جاده فرعی رفتن، از کمربندی رفتن ، مترادف take a detour مثال: we made a detour to avoid the town centre ما بخاطر اجتناب از مرکز ...
مدیون بودن، بدهکار بودن، متعهد ( در قبال چیزی ) بودن، مکلف بودن
دندان قروچه ، مترادف teeth clenching
مترادف teeth grinding به معنای دندان قروچه
مترادف teeth chattering به معنای لرزیدن یا بهم خوردن تند تند دندان ها ( معمولا در اثر سرما )
لرزیدن یا بهم خوردن دندان ها ( در اثر سرما )
لرزش یا بهم خوردن سریع، فک زدن my teeth were chattering with the cold دندان هایم بخاطر سرما می لرزید ( بهم می خورد ) teeth chattering لرزیدن یا بهم خ ...
بهم خوردن سریع، فک زدن سریع
آراستن، تزیین کردن
وقفه، به بن بست خوردن ( مذاکرات ) ، تعلیق ، تعطیلی، توقف
تصادف زنجیره ای، تصادف های سریالی، تصادف بیشتر از دو تا ماشین که روی هم انباشته میشوند !
اصطلاح خودمونی ) همون "بپر بالا" خودمونی موقع سوار شدن به ماشین یا موتور و. . . سوار شو!
گوش بزنگ بودن، مترصد بودن، حواس جمع بودن، مراقب بودن، هوشیار بودن
ناراحت شدن، اذیت شدن ، به کسی برخوردن، مترادف با get the hump مثلا I think he was given the hump when we didn't invite him to the party من فکر میکنم ...
ناراحت شدن، اذیت شدن، عصبانی شدن ( این احساس بیشتر در موقعی هست که شخصی شما را ناراحت کند و به شما اصطلاحا خودمونی بربخورد، مثلا وقتی میگیم بهم برخور ...
شیطونی کردن، رفتار شیطنت آمیز کردن!
شیطونی کردن!
یه نگاه دقیق بیندازید! با دقت چک کنید! ( با حواسی کاملا جمع چیزی را کنترل کردن یا چک کردن )
یه نگاه بیندازید! مترادف have a look ( در انگلیسی آمریکایی بیشتر رایج هست تا انگلیسی بریتانیایی )
یه نگاه بیندازید! مترادف take a look ( انگلیسی بریتانیایی بیشتر از have a look استفاده می کنند )
یه نگاهی بیندازید، با دقت یه نگاه بیندازید
1 - شیفتگی، طرفداری، هواخواهی ( از کسی یا چیزی مثلا مثل کشور، ورزش ، ورزشکاران و. . . ) 2 - طرفداران، شیفتگان، هواداران ( کسی یا چیزی )
چه سوپرایزی که اینجا بهت برخوردم، bump into به معنای اتفاقی با کسی رو برو شدن ، اتفاقی کسی را دیدن یا پیدا کردن
بافت فرسوده
معرفی عمومی یک محصول،
تشویق کردن کسی، حمایت کردن از کسی who are you rooting for شما از کی حمایت می کنی? یا شما چه کسی را تشویق میکنی ?
من از شما حمایت می کنم، من شما را تشویق می کنم.
حمایت کردن، تشویق کردن
یک خلاصه ای از اطلاعات و اخبار ( مربوطه ) بگیرید، یک نگاه خلاصه وار به اطلاعات و اخبار داشته باشید،
یک خلاصه ای از اطلاعات و اخبار
مشتاق شدن، ذوق زده شدن، هیجان زده شدن
ذوق زده، هیجان زده، مشتاق، با انرژی
غیررسمی ) بسیار هیجان زده کردن، ( خودمونی ) کف بریدن knock someone's socks off سوپرایز کردن کامل کسی. مثال ) It knocked my socks off کامل مرا سوپرایز ...
به به و چه چه گفتن، پاچه خواری کردن، چرب زبانی کردن
گریه کردن ( منظور طوری گریه کردن که اشک از چشمان جاری شود ) ، شروع به گریه کردن He broke down in tears during his testimony
به حالت یا وضعیتی گفته میشود که اشک از چشمان یک شخص جاری شود چه در اثر گریه و چه در اثر خنده زیاد ( مثال، We were laughing so hard that we were in te ...
به یکباره زیر خنده زدن، به یکباره از خنده ریسه رفتن
به یکباره زیر خنده زدن! She burst into laughter او به یکباره زد زیر خنده!
زیر گریه زدن، به یکباره زیر گریه زدن، He burst into tears او به یکباره زیر گریه زد!
وقتی کسی می گوید I'm taken یعنی فعلا در حال حاضر با یک دختر یا پسر در ارتباط هستم اگر گوینده مرد باشد یعنی اینکه من فعلا دوست دختر دارم اگر گوینده زن ...
من که بهت گفتم یا من که بهت هشدار دادم، بهت که گفته بودم! ( منظور اینه که من قبلا راجع به این موضوع هشدار داده بودم ولی تو گوش نکردی و الان می بینی ک ...
تو موفق شدی، تو کارت رو عالی انجام دادی - به اصطلاح خودمونی "گل کاشتی"، کارت فوق العاده بود!
فیلتر کردن عکس یا نقاشی ( برای اصلاح عکس و تصویر )
اصطلاح غیررسمی ) از طرف خودت صحبت کن، ( این اصطلاح موقعی بکار می رود که میخواهید به شخصی که نظرش را گفته بفهمانید که با او هم نظر نیستید ) . مثال we ...
مقدار کافی از . . . ( مثلا، plenty of time وقت کافی یا plenty of room فضای کافی ) I still have plenty of 3 hours for doing this من هنوز سه ساعت وقت ک ...
گرفتن گاو ( نر ) بوسیله شاخ هاش، ( ضرب المثل ) به معنای روبرو شدن با خطر بصورت مستقیم و نهراسیدن از آن، درگیر شدن یا مواجه با مشکلات با اعتماد بنفس ب ...
1 - رسیدن به ( کسی یا چیزی ) You go I'll catch up with you تو برو من بهت می رسم. 2 - اثر سو گذاشتن بر ( کسی یا چیزی ) Old age catches up with everyon ...
پیشنهاد یک جلسه ای را دادن، پیشنهاد برگزاری جلسه ای را دادن، دعوت کردن ( عمومی ) برای برگزاری یک جلسه
1 - پیروی کردن از چیزی، مثل stick to the rule پیروی از قانون 2 - چسبیدن به چیزی و تغییر ندادن آن stick to your point به هدفت بچسب ( هدفت رو تغییر نده ...
پیشنهاد پایین تر از قیمت واقعی دادن، پیشنهاد غیرمنصفانه، قیمت پایین پیشنهاد دادن، تو سر مال زدن، ( تکنیک low ball offer از طرف خریدار بالقوه که سعی م ...
خودمونی ) تو سر مال زدن، Make a deliberately low estimate - Underestimate تخمین کم ، کم تخمین زدن پیشنهاد غیرمنصفانه دادن
به قول خودمون ) آتش به مال خود زدن!
درست به هدف زدن، بطور کامل به هدف خود رسیدن. مترادف hit the nail on the head و همچنین hit the mark
تغییر موضع، پروسه یا دوره زمانبر ( برای تکمیل چیزی ) ، دوره یا زمان رفت و برگشت یک وسیله نقلیه مثل هواپیما، کشتی وغیره
تمرین اولیه ای که در آن بازیگران نقشهای خودشان را از روی متن نمایشنامه میخوانند!
شکست، سقوط، ناکامی، فروافتادن
بی کیفیت، نصفه نیمه، چیزی که شکل یک چیزی باشد ولی در واقع خود آن چیز نباشد یا فقط اسما به اسم آن شناخته میشود. مثلا a celebrity of sorts یعنی یک سل ...
شیطون بلا، سر زنده، با نشاط، پر جنب و جوش!
غیررسمی ) حل کردن یک مساله، کنار آمدن با چیزی، خاتمه دادن غائله چیزی، کنار آمدن با موضوعی ( بصورت موفقیت آمیز ) ، برطرف کردن ترس یا نگرانی در مورد یک ...
1 - به داستان یا غائله چیزی خاتمه دادن! 2 - برطرف کردن نگرانی یا ترس در مورد یک موضوعی I thought we'd laid this issue to rest ages ago من فکر میک ...
1 - به غائله چیزی خاتمه دادن! I tried to put this issue to rest من سعی کردم به غائله این مساله خاتمه بدم. 2 - در مورد چیزی رفع نگرانی یا ترس کردن، ...
گم شدن، محو شدن
عجیب، حیرت آور، شگفت انگیز، amazing
اصطلاح عامیانه غیر رسمی آمریکا ) مخ کسی را خوردن، سر کسی را بردن ( با حرف زدن زیاد و معمولا با صدای بلند ) . اصطلاح انگلیسی همین مورد Talk One's head ...
اصطلاح عامیانه غیر رسمی ) سر کسی را بردن، مخ کسی را خوردن ( با حرف زدن زیاد و معمولا با صدای بلند ) She talked my head off او از بس حرف زد مخمو خو ...
مخمو خوردی! سرمو بردی از بس حرف زدی!
بهم ریخته، آشفته، داغون شده
هم بعنوان نام هم بعنوان نام خانوادگی بیشتر برای جنس مذکر و گاهی هم برای جنس مونث . ریشه انگلیسی و ایرلندی و در جاهای مختلف جهان معناهای متفاوتی دارد. ...
کامل پر کردن، ( فرقش با fill اینست که مثلا وقتی میگویید لیوان مرا پر کن اگر منظور شما اینست که لیوانتان کامل و لبالب پر بشود میگویید fill up my glass ...
پر کردن کلی یک سند یا یک فرم، ( فرقش با fill in اینست که fill in یعنی پر کردن یک یا چند جای خالی از یک فرم هست نه تمام فرم. مثلا در یک فرم جای خالی ن ...
مربی زندگی
پس گرفته شدن، بازگردانیدن
دفتر اشیا گمشده، محلی که برای نگهداری اشیا گمشده است تا دوباره به صاحبان شان برگردانده شود
تأسف به حال خود ( بخاطر بدشانسی های زندگی )
کسی را آویزان نگهداشتن، کسی را پادرهوا نگه داشتن،
کسی را بلاتکلیف گذاشتن، کسی را پادرهوا نگه داشتن، کسی را منتظر ( جواب ) گذاشتن
اصطلاح ) Keep/Have one's feet on the ground داشتن یک نگرش معقول و واقع بینانه به زندگی، اهل عمل و ثابت قدم در زندگی بودن، واقع گرا بودن، یک شخص اهل ...
جنب و جوش، شور و شوق ، سر وصدا های شهری، شلوغ پلوغی!
1 - کسی را عاشق کردن، مخ کسی را زدن، اثر گذاشتن روی احساسات کسی، طوری که سریع عاشق شما شود مثال، He was hoping to sweep her off her feet, but she jus ...
نرخ شکنی
نرخ شکنی، مترادف undercutting
نرخ شکنی
اصطلاح عامیانه آمریکا ) تو همون نگاه اول عاشقت شدم. ( با اولین کلامت من رو گرفتار خودت کردی ) To have someone at 'hello
یک اصطلاح معتبر در ایالات متحده ) به معنی توجه کسی را جلب کردن در اولین نگاه یا با اولین کلام ، خودمونی تو نگاه اول عاشق کسی شدن. You had me at hello ...
1 - بهم ریختن مکانی یا جایی برای پیدا کردن چیزی! ( مترادف turn something inside out ) مثال: I turned the room upside down but, I couldn't find the ...
1 - چیزی را پشت و رو کردن ( طوری که قسمت داخلی آن نمایان و قسمت خارجی آن پنهان شود ) 2 - زیر و رو کردن، بدنبال چیزی گشتن ( مثلا وقتی داریم دنبال جو ...
پزشکی ) افتادگی پا را footdrop یا foot drop میگویند
وضعیت یا پوزیشنی که یک فرد هنگام دراز کشیدن روی تخت یا سطح صاف بخود میگیرد.
کنار گذاشته شدن از پرواز، ( وقتی یک شرکت هواپیمایی بیش از ظرفیت هواپیما، بلیط فروشی کند از مسافران درخواست می کند که هر کدام مایل باشند از لیست پرواز ...
لیست یکسری تجارب و دستاوردهایی که یک فرد امیدوار است در طول زندگی اش داشته باشد یا آنها را بدست بیاورد.
کارمند تحویلدار بانک، کسیکه بطور مستقیم با ارباب رجوع سر وکار دارد و امور بانکی از قبیل پرداخت چک، حواله و. . . را انجام میدهد.
شخصی که یکی از مدیران ارشد یک موسسه مالی است و مسوول رسیدگی به عملیات روزانه، برنامه ریزی های طولانی مدت و تطابق آنها با قانون جهت برآورده کردن نیازه ...
Plant pathology or Phytopathology
بصورت سریع و خشن عبور کردن از چیزی
رفتار یا خلق و خو خود را اصلاح کردن یا عوض کردن! Amend your ways رفتارت رو عوض کن!
گویه، سوال ( در یک پرسشنامه آمار )
عادت کردن به
شکست خوردن ، نابود شدن ، به فنا رفتن، خراب شدن ( در مورد ماشین آلات و. . . )
به معنای تلافی کردن هم می باشد
پر کردن زمان یا مکان ) مثال برای هردو: These files take up a lot of disk space این فایلها یک فضای بسیار زیادی از دیسک را اشغال می کنند. I’ll try n ...
Past participle از عبارت فعل have get to know ( آشنا شدن ) آشنا شده اید، آشنا شده باشید
به چیزی واقع بینانه نگاه کردن
با یک دید واقع بینانه به قضایا نگاه کردن، با دیدی بازتر ( بدون غرض، بیطرفانه ) به قضایا نگاه کردن.
حاضر جواب
دموده شدن، رو به زوال رفتن، از مد افتادن
فرصت از دست دادن
مسافت نزدیک، فاصله کم، فاصله نزدیک به چیزی ( منظور شاید حداکثر فاصله ای باشد که یک نفر میتواند سنگی را با دست پرتاب کند ولی مفهوم آن اشاره به یک فاصل ...
باعث ناراحتی یا آزرده خاطر شدن ( کسی ) I didn't mean to cause offence to you منظورم این نبود که شما را برنجانم.
باعث آزرده خاطر شدن، باعث رنجش خاطر شدن
ناراحت کردن یا رنجاندن ( کسی )
رنجیده شدن، ناراحت شدن از ( کسی یا چیزی )
نام یک مدرسه ای برای یادگیری جادوگری ( در سریال هری پاتر )
اعتقادتان ( باورتان ، ایمانتان ) را از دست ندهید!
آدم خوش قلب و مورد اعتماد، انسان خوب
طلسم شده، مسحور شده، افسون شده
صفت ) متعهد
قوانین نانوشته مربوط به نحوه پوشش افراد ( در یک مکان خاص )
عرف پوشش ، منظور اینکه افراد در یک مکان خاص چه نوع پوششی داشته باشند مثلا در یک رستوران ، اداره و. . .
( پزشکی ) شوک: به مسدود شدن راه هوایی به هر علت بطوریکه شخص قادر به تنفس نباشد - احساس خفگی کردن ، شوکه شدن ، تکان خوردن - عامیانه ) از شدت هیجان و ...
صفت ) شوکه، عصبانی
صفت ) احساساتی، شخصی که مغلوب احساسات شده - این کلمه قرض گرفته شده از Yiddish ( عبری ) می باشد و ریشه آن بر میگردد به کلمه farklemt که در زبان عبری ب ...
دستخوش احساسات شدن! بغض گرفتن!مثال I choked up when I heard about the disaster بغضم گرفت وقتی که درمورد بحران شنیدم
اگر من بتوانم با افتخار در موردخودم صحبت کنم، اگر تعریف از خود نباشد، اگر حمل بر خودستایی نباشد.
به جلو انداختن زمان یا تاریخ یک رویداد ( مثل جلسه، وقت ملاقات و. . . ) - تغییر دادن زمان با جلو بردن عقربه های ساعت درست عکس put back یعنی عقب بردن ع ...
ارائه دادن یا پیشنهاد کردن ( یک برنامه ، ایده و. . . )
برگ دادن، رشد کردن If a tree puts forth leaves, it begins to grow
برگ دادن، رشد کردن
تکان دادن، بهم زدن
گندمان، شهری در استان چهارمحال و بختیاری، در هشتاد کیلومتری شهرکرد و از توابع شهرستان بروجن به فاصله هجده کیلومتری از بروجن. در زمانهای قدیم گندمان ی ...
بسیار مشتاق بودن ( برای انجام کاری یا چیزی )
بسیار مشتاق بودن به انجام کاری ( بخصوص چیزی که معمولا انجام نمی دهید ) People were falling over themselves to help her مردم خیلی مشتاق بودند که به او ...
برخوردکردن پا ( بصورت اتفاقی ) به چیزی و سقوط کردن، مثال ) She fell over the dog and broke her front teeth او اشتباها در اثر برخورد پایش به یک سگ، نق ...
سرازیر شدن ( در مورد آبشار ) - لبریز شدن ( مایعات ) - سقوط چیزی بر روی زمین یا کنار خودش ( مثلا ، کیک را اگر خیلی بلند درست کنند ممکن است که فرو بریز ...
در یک جنون آنی
بغض گلو ( از شدت غم ) مثال ، I had a lump in my throat as I watched my brother get on the plane من درست لحظه تماشای سوار شدن برادرم به هواپیما، یک بغ ...
یک بغض در گلو گیر کرده، بغض داشتن ( از شدت ناراحتی )
به شیوه ویلیام وردزورث ( شاعر معروف انگلیسی )
یک نگرش یا رویکرد واقع بینانه داشتن ( نسبت به چیزی ) مثال She had a down to earth approach to life او یک نگرش واقع بینانه ای به زندگی داشت ( منظور ای ...
گرایش واقع بینانه
یک مورداز چمدان یا بار و بنه مسافر. ( در فرودگاه ها منظور از این عبارت مواردی هستند که بعنوان بار مسافر اجازه ورود به کابین هواپیما را ندارند و به قس ...
اسم ) : بار، چمدان، توشه
یک مورد شخصی ( در فرودگاه ها، منظور از این عبارت مواردی مثل کیف دستی، لپ تاپ، کوله پشتی کوچک و. . . که میتوانید همراه خودتان اگر مایل بودید و اجازه د ...
حالت رسمی تر از ( Have a seat )
بفرمائید بنشینید ( این عبارت نسبت به Take a seat دوستانه تر و محترمانه تر است )
1 - با میل خود از کاری عقب نشستن ( صرف نظر کردن ) ، اداره امور را به دیگری دادن ( برای فهم بهتر یک اتومبیل را در نظر بگیرید وقتی با اراده خودتان در ص ...
دسته چک
دفترچه بانکی
متصدی ( کارمند ) مسوول باز کردن حساب در بانک
با من بیا ( پیش بیا، بیا جلو )
مسخره کننده، کسی که به شکل طعنه آمیز، دیگران را مسخره می کند - شکاک، بدبین، منفی باف - کسی که اهمیتی به دیگران نمی دهد و فقط به منافع خود اهمیت میدهد ...
تحقیرآمیز ، ریشخند کننده، استهزا کننده
بصورت دکلمه خواندن، دکلمه کردن
دکلمه کردن
دکلمه کردن
منظور ) جای کسی بودن، با کفش کسی راه رفتن
پرسنل بخش زایشگاه که وظیفه اش مراقبت بهداشتی، حمایتی از مادر ، قبل، حین و بعد از زایمان است. البته نقشی در زایمان ندارد، چون اصلا تخصصی در زمینه ماما ...
دقیقا عین عبارت cut it close در انگلیسی آمریکایی است ، یعنی درست لحظه آخر رسیدن، درست لحظه آخر کاری را تمام کردن ( خطر از بیخ گوش رد شدن ) بدین معنا ...
درست لحظه آخر رسیدن، دقیقه نود رسیدن، درست خطر از بیخ گوش رد شدن ( منظور یعنی اگر یک کم بیشتر طول میکشید برای ما دردسر ساز میشد یا بیان اینکه تقریبا ...
- کاهش یافتن، افت کردن! - پایین انداختن، پیاده کردن! ( مثلا تو فارسی خودمونی میگیم منو همینجا بنداز پایین، یعنی من را همینجا پیاده کن ) - به خواب ...
راه حل پیدا کردن، گذر کردن ( از موانع پیش رو )
تقاضانامه رسمی و معمولا بصورت مکتوب برای چیزی
چیزی را جایگزین کردن، چیزی را سر جای خودش گذاشتن ، چیزی به عقب انداختن ( به بعد موکول کردن )
به شرطی که ( عبارت قیدی ) مادامی که ( عبارت قیدی )
معادل fucking و freaking در انگلیسی و معادل لعنتی /لامصب و سایر فحش های دیگر اینچنینی در فارسی . این اصطلاح توسط بعضی افراد استفاده می شود برای تاکید ...
معادل freaking و frigging که اصطلاحاتی برای تاکید بر چیزی یا بیان خشم است مثال ) 1 - You think you're so fucking smart, don't you تو ( لعنتی /لامصب/ک ...
اصطلاحی برای تاکید بر آنچه که میگویید یا بیان خشم خود، مثل معادل فارسی ( لعنتی ) معادل انگلیسی fucking و frigging مثال1 - Traffic was a freaking nigh ...
بدنتان نا متناسب شده، بدن شما در شرایط فیزیکی مناسب نیست، بدن شما ضعیف است ( معمولا منظور بخاطر عدم ورزش است )
بیا یه کم استراحت کنیم، بیا تا استراحت کوتاهی داشته باشیم.
امکان ندارد
استراحت کوتاه داشتن
بازگشتن به فرم و تناسب بدنی
اصطلاح عامیانه موقع خداحافظی ) برای گفتن خداحافظی
کسی را گیر انداختن یا دستگیر کردن،
دزدی سرگردنه، مثال That's so expensive! It's highway robber آن چقدر گرونه، دزدیه سرگردنه است!
BrE به زندان انداختن
آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور، خواندن سریع دست نوشته یا نوشته پرینت شده است تا اگر اشتباه یا اشکالی در آن هست پیدا و بررسی شود )
آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور سریع خواندن چیزی از اول تا آخرش است بمنظور پیدا کردن اشتباهی یا اشکالی در آن دست نوشته یا نوشته پرینت شده )
شروع کنید! - بفرمائید، خدمت شما!
با احتساب مالیات، مالیات حساب شده باهاش
عجب معامله عالی، عجب توافق خوبی
حراج ویژه راه انداختن
بسیار خشمگین شدن بطور آنی ( ناگهانی ) ،
در یک جنون آنی
فوران خشم، جنون آنی
بسیار خشمگین شدن بطور ناگهانی، مثال ) I asked to speak to her boss and she just flew into a rage من خواستم با رئیسش صحبت کنم و او به یکباره بسیار خشم ...
گذشته Get stung ( گزیده شدن )
چشم پوشی از خسارت ناشی از برخورد، چشم پوشی از ادعای خسارت ناشی از برخورد ( تصادف )
قادر نبودن به فهمیدن چیزی! They can't make heads or tails of your directions آنها نمیتوانند از راهنمایی های شما سردربیاورند!
قادر نبودن به فهمیدن چیزی! I couldn't make heads or tails of this case من نتوانستم از این موضوع سردربیارم!
اصطلاح ) فهمیدن یا سردرآوردن از چیزی! مثال I can't make heads or tails of this problem من نمیتوانم از این مساله سردربیارم!
متفاوت فکر کردن
ریش تا گردن رشد کرده ) کنایه از عدم توجه به وضعیت آراستگی یک فرد است ، مثال، Make sure you don't have a neckbeard مطمئن شو که ریشت تا گردنت رشد نکند ...
چه شاهکاریه انسان!
نا تمام ماندن، نا معلوم ماندن، حل نشده ماندن مثال، His words hung in the air ، حرفهایش نا تمام ماند.
1 - عکس گرفته شده از صورت ( مثلا عکس 3در 4 ) 2 - گلوله نشانه رفته به سمت سر ( شلیک به سر )
اصطلاح عامیانه ) با شرایط سخت کنار آمدن بدون صدمه دیدن زیاد. تحمل کردن طوفان تا اینکه آن طوفان عبور کند و برود.
تک آهنگ، آلبوم تک آهنگ
عامیانه ) هر روز خدا!
عامیانه ) اون خیلی بی عرضه است، اون خیلی مزخرفه، اون چرنده، I bought a new car but I don't like it, That sucks من یک ماشین جدید خریدم اما اونو دوست ن ...
اون خیلی مزخرفه،
مزخرف، بد، چرند، دست و پا چلفتی
1 - از این واژه برای دستور دادن به یک اسب استفاده می شود که حرکت کند یا سریعتر حرکت کند. بصورت های Giddy - up یا Giddyup یا حتی Gittie - up هم نوشته ...
ضرب المثل ) کسی که آورده میشود تا یک چیزی را با دقت معاینه کند A fresh pair of eyes است.
ضرب المثل ) یعنی کسیکه تا چهل سالگی پخته نشود ( از نظر عقلی ) دیگه هرگز تا آخر عمرش نخواهد شد.
ضرب المثل ) یعنی یک چیز خیلی دیر شده و خیلی کم است.
ضرب المثل ) سگی که پارس میکند به ندرت گاز میگیرد. ) کنایه به شخصی که براحتی دیگران را تهدید می کند اغلب هیچ اقدامی نمیکند.
Imp، مخفف Impression در پایین برگه های گزارشات پزشکی مثل ام آر ای و. . . به معنای اولین تصور، تشخیص ابتدایی، تشخیص احتمالی
همه تلاشت را بکن، همه راه ها را برو
اصطلاح عامیانه ) آخ، آخ! تورو خدا نگاه کن!
فوق العاده عالی، ( super - dope , super dope ) به اشکال فوق هم نوشته میشود که به همان مفهوم است
خفن، باحال، چشمگیر و عالی
مشتاق بودن، علاقمند بودن I'm not crazy about the fabric من از اون پارچه خوشم نمیاد
نگاه کردن ( به ویترین مغازه ها ) مثال ، A: May I help you? B:I'm just browsing
( علیرغم اینکه همه میدانیم این کلمه به معنای ناخوش احوال، حال ندار و. . . ، بکار میرود ) این کلمه به معنای : عالی، باحال، خفن و خوب هم بکار برده می ش ...
اصطلاح عامیانه ) یعنی شما فوق العاده خوب هستید، شما بچه ها عالی هستید!
گمشده برای همیشه، مفقود شده برای همیشه
به دو معنا میباشد 1 - برای تاکید بر جذاب بودن بیش از حد چیزی! مثال: It's drop - dead gorgeous فوق العاده زیباست. 2 - BrE ( عامیانه ) به شکل بی اد ...
بیا فعلا خودمون را نگران آنچه که در آینده ممکنه اتفاق بیفتد نکنیم و اگر هم اتفاق افتاد باهاش کنار بیاییم.
تو درد سر افتادن ، تو مخمصه افتادن،
گیج کردن، مبهوت کردن ، شگفت زده کردن
گیج شدن، بهم ریختن ذهن
مایع منی ( اصطلاح عامیانه پورنوگرافی )
کسی را برای انجام کاری اجبار کردن، ) you can't make me go تو نمی توانی مرا مجبور به رفتن کنی.
کسی را برای انجام کاری سازماندهی کردن، به کار گرفتن، به خدمت گرفتن. مثال I had Reza cut my hair دادم رضا موهامو کوتاه کرد. بجای have میتوان از g ...
کسی را برای انجام کاری متقاعد کردن، ( بجای get میتوان از have و make هم استفاده کرد منتهی اولا هم معنا کمی متفاوت خواهد شد و دوم اینکه در ساختار جمله ...
چه دورنمایی دارد! چه چشم اندازی داره!
اصطلاح خودمانی ) Hit/press/push the panic button بیش از حد هیجان زده شدن، هول شدن، دستپاچه شدن، وحشت زده شدن! مثال: The coach isn't going to hit th ...
درست و دقیق، در زمان دقیق مشخص شده، درست به هدف
کسی را بطور کامل مطلع کردن از یک موضوعی ، I fill you in on the latest news من شما را بطور کامل از آخرین اخبار مطلع میکنم
اصطلاح، خودمانی چسبیدن ( برای نوشیدنی ها یا غذاها ) یعنی آن غذا یا نوشیدنی آن چیزی باشد که واقعا رضایت شما را تامین کند. مثال The cup of coffee hit t ...
جلوی رشد و پیشرفت چیزی را از آغاز گرفتن، گربه را دم حجله کشتن
علاوه بر معانی فوق: ( بر اساس دیکشنری لانگمن ) 1 - از مایه خرج کردن! I don't want to break into my savings unless I have to من نمیخوام از مایه/پس ...
بغیر از همه معانی فوق: اصطلاح آب بندی موتور وسایل نقلیه صفر کیلومتر I can't drive at high speed until I break this new car in من نمیتونم با سرعت بال ...
دویدن سریع به یک طرفی به منظور فرار کردن
استعفا دادن، فرار کردن از ( موقعیتی، مکانی یا کسی ) ، بصورت تراشه درآوردن، جدا شدن از سازمان یا گروهی بخاطر نداشتن توافق
Remove a barrier or obstacle برداشتن یک مانع یا سد، ( مثال، He had to break down their opposition to his ideas او مجبور بود از سد مخالفت های آنها با ...
داروی بدون نسخه - به اختصار داروی OTC مثل قرص استامینوفن، سرماخوردگی و. . . که اغلب نیاز به نسخه پزشک ندارند
عامیانه ) دقیق به هدف زدن ، دقیقا متوجه شدن ( علت بروز مساله ای یا بوجود آمدن موقعیتی )
برنده شدن، درست به هدف زدن، موفق شدن مثال I nailed it درست به هدف زدم ( موفق شدم )
غیر رسمی ) کسی را عصبانی کردن، کسی را خیلی اذیت کردن، کسی را دیوانه کردن مثال، She's going to drive me nuts with her jealousy او با حسادتش مرا دیوانه ...
داغون شدن، از کار افتادن، از هم پاشیدن، آشفته و پریشان شدن از نظر عاطفی
داغون شدن، از هم پاشیدن، پیر شدن یا از کار افتاده شدن ( معمولا بدنبال استفاده طولانی مدت ) - از نظر عاطفی ناراحت شدن ( مثال، He fell to pieces when h ...
غیر معمول، نا مرسوم، نا متعادل، کج ، نا بسامان، عجیب غریب
نا متعادل، کج، نا مرسوم، غیر معمول، عجیب غریب، نا بسامان
یه کمی سنگین، یه خورده سنگین
یه کمی کوچک، یه خورده کوچک
یک کمی بالا، یه خورده بالا ( مثال، Your temperature is on the high side دمای بدنت یه کمی بالاست ، یا تبت یه خورده بالاست )
- درگیرشدن، جنگیدن ( با مشت ) ، رقابت کردن! - تنوع ایجاد کردن! - ارتباط برقرار کردن با مردم، معاشرت کردن! - انجام دادن کاری برای خوش گذراندن، لذت ...
عجله کردن، سریعتر حرکت کردن - تغییر بزرگ ایجاد کردن ( به منظور پیشرفت در کاری ) - رقصیدن با ریتم آهنگ
جم و جور نشستن ( در ماشین یا. . . ) ، مدیریت زمان و مکان علی رغم تنگی جا یا زمان برای کسی یا برنامه ای. جا دادن برنامه ای ( بصورت فشرده ) بین برنامه ...
به راه ورودی ( کوتاه و اختصاصی ) گفته میشود که از جاده عمومی جدا و به پارکینگ منزل ختم میشود، محوطه اختصاصی جلوی پارکینگ منزل
تکه کلام گلن کواگمایر ( شخصیت کارتونی در سریال مرد خانواده ) giggidy - giggidy
رفتن خانه بخانه همراه با خواندن سرود کریسمس با خوشحالی و با صدای بلند
خواننده سرود کریسمس ( مخصوصا با صدای بلند و با خوشحالی ) ، کسیکه سرود کریسمس را با صدای بلند میخواند را caroler یا معادل انگلیسی آن caroller میگویند
خواننده سرود کریسمس ( با صدای بلند و با خوشحالی ) - caroler معادل آمریکایی آن
ضرب المثل برای موقعیتهایی مثل عروسی، جشن و شادی و غیره ) هرچه بیشتر باشیم، بیشتر خوش میگذره - هر کی بیاد قدمش بچشم
اندوهگین، آزرده خاطر، دلخور
صفت ) مشتاق، هیجان زده ، مشتعل، برانگیخته - کسیکه بسیار هیجان زده و خوشحال است برای انجام کاری.
صفت ) آرام، خونسرد، مطمئن، - آرام ولی آماده بخدمت - در حالت تعادل بودن ( متعادل )
مستقیما - صادقانه، دقیقا
یک اصطلاح عامیانه ( عرفی ) جایگزین کریسمس
پول شرط بندی
پول شرط بندی فوتبال
ناگهانی وارد شدن ( به اتاق یا یک ساختمان و. . . ) ، بدون اجازه وارد شدن - حرف کسی را قطع کردن
خصلت بدجنسی، ( شخصی که دارای خصلت شرور یا بدجنس باشد )
تقویت شدن از، بهره مند شدن از، جان گرفتن از
اصطلاح ) شوهر ایده آل آینده
سفر را آغاز کردن
اصطلاح قدیمی و دوستانه برای بچه مثبت بر عکس bad egg به معنی پسر بد یا شرور
غیررسمی ) بچه مثبت
بچه مثبت
کارت رو شروع کن، کارت رو ادامه بده
در پاسخ به کسیکه از شما تشکر کرده یعنی، حرفشم نزن یا قابلی نداشت
کاری که شروع کردی ادمه اش بده، کارت رو شروع کن
یعنی در زادگاه یک شخص، یا جایی که آن شخص از آنجا آمده ( مثلا my friends back home یعنی دوستانم که در زادگاه من دارند زندگی میکنند - شاید بتوان معادل ...
از سد چیزی گذشتن، مانعی را ( بزور ) رد کردن It helps you push through winter and in immaculate style
پایان یک دوره فیلمبرداری یا ضبط ( مثال It's a wrap )
قدمت تاریخی داشتن از. . . ، ( مثال The church dates from the 14th century قدمت کلیسا به قرن چهاردهم بر میگردد ) - معادل date back که آن هم تقریبا به ...
غیرقابل کنترل، مهارنشدنی
صفت: سوزان هم در مورد گرما هم سرما
سرمای سوزان
مسافرت کردن،
تلافی کردن، پاتک زدن
دیگر ( کاملا ) ماندگار و متداول شده، دیگه جزئی لاینفک از زندگی روزمره شدن ، ( پذیرفته شده و ماندگار شدن بطوریکه برامون دیگه عادی شده )
شروع کنیم !
( عبارت فعلی ) قدمت داشتن، به تاریخ عقب برگشتن، متعلق بودن به ( تاریخ خاص ) مثلا This building dates back to the 18th century قدمت این ساختمان ...
بیا بریم دور بزنیم، بیا بریم بگردیم
بیا بزنیم به جاده!
شیطان مقیم
( عبارت ) تفسیر کردن چیزی ( مثلا اظهار نظر یک نفر یا کاری و اقدامات او ) The judge put an entirely different construction on his remarks. قاضی یک تفس ...
تفسیر ، ترجمه
موج های بزرگ استوانه ای شکل ( در ورزش موج سواری ) را هم barrel میگویند
ساختن - ظاهر شدن - آتش گرفتن یا منفجر شدن - رفتن به دانشگاه - رفتن از یک شهر یا موقعیت پایین تر به شهری بزرگتر یا موقعیت بالاتر
به معنی خواهش میکنم، قابلی نداشت، باعث افتخارم بود و. . . در جواب کسی که از شما تشکر کرده است بکار میرود، یعنی کاری نکردم که نیاز به تشکر خاصی داشته ...
بدرقه کردن یا همراهی کردن تا دم درب خروج ( هنگام خروج کسی از منزل یا ساختمانی بعد از ملاقات ) مثلا ، I'll see you out یعنی تا دم در همراهیت خواهم کرد ...
برازنده و جذاب به نظر رسیدن، ( بیشتر در مورد آقایون بکار می رود )
برخورد کردن، تصادفی به چیزی برخوردن
باز رخدادن ، دوباره روی دادن ، ( مثال، When my father's birthday came round, I wanted to buy him something really special )
فعل ، برش فرانسوی سبزیجات ( بصورت خلال بریدن )
جویای احوال سلامتی یا پیشرفت کسی یا چیزی شدن
فعل عبارتی، به معنای در معرض هوا قرار دادن پهن کردن در هوای آزاد به منظور از بین رفتن رطوبت یا بوی آن
شیک، مد روز، اصیل، مدرن
خط زدن یا کشیدن ( متن برای حذف آن )
گزیده شدن ، زمان گذشته آن هم got stung می باشد
بیرون انداختن یا تف کردن ( مثلا غذای بد مزه )
هم نام یک برند معروف آبنبات ( candy ) آمریکایی است هم نام شخصیت تخیلی در رمان کودکانه ( چارلی و کارخانه شکلات )
کسالت، افسردگی و یا خستگی دوشنبه ها ( بخاطر شروع هفته کاری ) برای ما ایرانیان این حالت شنبه ها اتفاق می افتد
کسالت یا افسردگی صبحگاهی ( البته برای ما ایرانیان این حالت شنبه ها صبح اتفاق می افتد )
هدایت یا کنترل کردن ( رانندگی کردن )
( خودمانی ) :در یک قدمی ( منظور همان فاصله نزدیک )
صفت ) 1 - بسیار خسته! I'm completely wiped out من کاملا خسته ام! 2 - مست، نشئه، intoxicated ، drunken He's really wiped out by the drugs اون واقع ...
نگاه غضب آلود، نگاه معنا دار یا از روی تشر، نگاه محکم و جدی
( صفت ) جذاب و فوق العاده، وقتی کسی یا چیزی باعث جلب توجه شود بطوریکه سر بیننده به سوی آن شخص یا چیز برگردانده شود میگویند آن شخص یا چیز head Turner ...
دور برداشتن، بسیار هیجان زده و فعال بودن یا شدن، سرعت یا شتاب گرفتن
به زنی که زیبا، شوخ طبع، صادق، مهربان و در کل بهترین بهترین ها باشد اطلاق می شود.
1 - کنار زدن یا کشیدن ( خودرو به کنار جاده ) 2 - ( غیررسمی ) بک آپ گرفتن از یک کامپیوتر و یا اینترنت و قرار دادن آن اطلاعات در کامپیوتر دیگر
به معنای fu*k you البته با حرکت دست ( مترادف flip off - flip the bird ) - تحقیر کردن
تحقیر کردن یا ناسزاگویی به کسی با نشان دادن انگشت وسطی دست به آن شخص ( در فرهنگ غربی نشان دادن انگشت وسطی در حالیکه بقیه انگشتان بسته باشند به معنای ...
نشان دادن انگشت وسطی دست به نشانه ناسزا گفتن یا تحقیر کردن کسی، مترادف flip off
تمایل به داشتن روابط عاشقانه بصورت همزمان با چند نفر
رفتن ویا سرزدن ( در مسیری مشخص )
طرد کردن، تبعید کردن، راندن
1 - شروع به کار کردن ( به منظور دستیابی به یک هدف خاصی ) 2 - شروع کردن یک مسافرت 3 - شرح دادن ( با جزئیات کامل و معمولا بصورت نوشتاری ) 4 - قرار دادن ...
بیان کردن، اعلام کردن، ادا یا تلفظ کردن
کنسل کردن - معذور شدن - رها کردن
فعل گذرا: در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) و بیش از حد انتظار قرار دادن و یا درگیر کردن! he let himself in for a lot of extra work او بیش از ...
کسی را در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) درگیر کردن
اسباب و اثاثیه یا مبلمان ( خانه، اتومبیل و. . . )
1 - قطعه ای از اجرای یک نمایش که مورد توجه و تشویق طولانی مخاطبان قرار میگیرد 2 - چیزی که بسیار برجسته و دارای جذابیت عمومی است 3 - یک مانع برای پیشر ...
به معنای تغییر پوزیشن به منظور باز کردن جا برای کسی یا چیزی هم می باشد
به عقب انداختن ( تاریخ یا زمان )
( غیررسمی ) بسیار عصبانی و ناراحت شدن.
دارم دیوانه میشوم، دارم قاطی میکنم،
عاشق ماشین یا خودمونی ماشین باز
قسمت بزرگ یک چوب بیسبال یا راکت تنیس که توپ به آن اصابت میکند - نقطه حساس
( Run up ( a debt ) or ( a bill به معنای بدهی بالا آوردن، یا روی هم انباشتن صورتحساب ها و یا قبوض - بالا بردن چیزی!، ( بخصوص پرچم ) - بالارفتن ا ...
انتشار ( مثلا بو، نور، دود، گاز و. . . )
به معنای از کار افتادن هم میباشد
Sign for something : امضا رسید تحویل چیزی
ثبت خروج ( کسی یا چیزی در دفتر به منظور تایید اینکه آن شخص یا چیز خارج شده است )
خواندن بخشهای کمی از کتاب ( معمولا به منظور یک خواندن خوب و موثر )
خرج کردن قسمتی از پس انداز
( کتاب ) خواندن قسمتهای کمی از یک کتاب یا مجله - ( پول ) خرج کردن قسمتی از پس انداز
رفته رفته کاهش یافتن، تدریجا محو شدن، کم کم از بین رفتن و ناپدید شدن! - از نفس افتادن یا خسته شدن!
قدردانی کردن با احترام از کسی بصورت عمومی ( معمولا در رسانه های اجتماعی )
شکست خوردن ( مذاکره، رابطه ) هم معنا میشود
ترکیدن بغض
پخش صدا ( موسیقی، آگهی ) با صدای بلند - بلند کردن یا بلند بودن صدای موسیقی
دوشنبه سایبری، یک اصطلاح بازاریابی مربوط به اولین دوشنبه بعد از تعطیلات شکرگزاری که در این روز فروشگاه های آنلاین، محصولات خود را با تخفیف بزرگی به م ...
عجیب، غریب - متوهم ( در اثر مصرف داروهای توهم زا مثل ال اس دی، اسید یا قارچ توهم زا ) - احساس کشف و شهود ( سفر ال اس دی ) - هیجان بر انگیز - دیوانه ک ...
( صفت ) به معنای مدال آور یا عنوان دار هم میباشد، کسی که نشان یا مدال افتخار می گیرد
ماهیگیر ( با پرتاب نیزه ) ، کسی که با پرتاب نیزه در زیر آب ماهیگیری میکند
( فعل ) ماهیگیری با پرتاب نیزه چه بصورت دستی یا مکانیکی
( مجازی ) طرفدار دو آتیشه، سرسخت و باوفا ( محلی ) : مخفف Mother - Fucker
سابقه داشته
فاحشه
خیره شدن، زل زدن، خیره ( صفت )
نرخ رسمی یا اعلام شده دائمی اتاق ( هتل )