good egg

جمله های نمونه

1. I swan, that's a good egg.
[ترجمه گوگل]من قو، این یک تخم مرغ خوب است
[ترجمه ترگمان]من سوان هستم، این یک تخم مرغ خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a good egg; I'm sure you will like him once you get to know him.
[ترجمه گوگل]او تخم مرغ خوبی است مطمئنم وقتی باهاش ​​آشنا شدی خوشت میاد
[ترجمه ترگمان]او یک تخم مرغ خوب است؛ مطمئنم که وقتی او را بشناسی از او خوشت خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What a good egg she was!
[ترجمه گوگل]چه تخم مرغ خوبی بود!
[ترجمه ترگمان]عجب تخم مرغ خوبی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is such a good egg that everyone liked him.
[ترجمه گوگل]او آنقدر تخم مرغ خوبی است که همه او را دوست داشتند
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ خوبی است که همه از او خوششان می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That over there is a good egg.
[ترجمه گوگل]اون اونجا یه تخم مرغ خوبه
[ترجمه ترگمان]ان جا یک تخم مرغ خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Charles a good egg; he will always find time to make a fourth at bridge.
[ترجمه گوگل]چارلز یک تخم مرغ خوب؛ او همیشه زمانی را برای ساخت چهارمین در بریج پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]چارلز یک تخم مرغ خوب است، همیشه وقت پیدا می کند که پل چهارم را روی پل بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. John looks as a good egg.
[ترجمه Kimia] جان آدم خوبی به نظر می رسد
|
[ترجمه گوگل]جان تخم مرغ خوبی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]جان به عنوان یک تخم مرغ خوب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tom is such a good egg that everybody wants to be his friends.
[ترجمه گوگل]تام آنقدر تخم مرغ خوبی است که همه دوست دارند با او دوست شوند
[ترجمه ترگمان]تام یک تخم مرغ خوب است که همه می خواهند دوستان او باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We all think he is a good egg.
[ترجمه گوگل]همه ما فکر می کنیم که او تخم مرغ خوبی است
[ترجمه ترگمان]همه ما فکر می کنیم که او یک تخم مرغ خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A friend is someone who thinks you've a good egg even though you've slightly cracked!
[ترجمه گوگل]دوست کسی است که فکر می کند تخم مرغ خوبی داری با وجود اینکه کمی ترک خورده ای!
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستانم، کسی است که فکر می کند تو یک تخم مرغ خوب داری، با اینکه کمی ترک خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Larry is really a good egg to help us move from Reno to San francisco.
[ترجمه گوگل]لری واقعاً تخم مرغ خوبی است که به ما کمک می کند از رنو به سان فرانسیسکو برویم
[ترجمه ترگمان]لاری یک تخم خوب برای کمک به ما از رنو به سان فرانسیسکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Will grind into the pot a good egg, adding salt, mixing cooked side edge.
[ترجمه گوگل]یک تخم مرغ خوب را در قابلمه خرد کنید، نمک اضافه کنید، لبه های پخته شده را مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]ویل یک تخم مرغ خوب خرد می کند و نمک را اضافه می کند و لبه جانبی پخته را مخلوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is a good egg and will lend you some money.
[ترجمه گوگل]او تخم مرغ خوبی است و مقداری پول به شما قرض می دهد
[ترجمه ترگمان]او یک تخم مرغ خوب است و به شما مقداری پول قرض می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's a real good egg.
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ واقعا خوب است
[ترجمه ترگمان]او یک تخم مرغ واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• proper and decent person (slang)

پیشنهاد کاربران

The term "good egg" is often used to describe a person who is kind, trustworthy, and reliable. It is a colloquial expression that is typically used in informal contexts to praise someone's positive qualities.
...
[مشاهده متن کامل]

A good egg is someone who is considered a good person, someone who can be counted on, and someone who has a positive impact on others. It can be used to describe someone who is generous, considerate, and compassionate towards others. It is also often used to describe someone who has a good sense of humor and who is easy to get along with.
اغلب برای توصیف فردی مهربان، قابل اعتماد و اتکا به کار می رود. این یک عبارت محاوره ای است که معمولاً در زمینه های غیررسمی برای تمجید از ویژگی های مثبت شخصی استفاده می شود.
good egg کسی است که فردی خوب به حساب می آید، کسی که می توان روی او حساب کرد و کسی که تاثیر مثبتی بر دیگران دارد. می توان از آن برای توصیف شخصی که نسبت به دیگران سخاوتمند، با ملاحظه و دلسوز است استفاده کرد. همچنین اغلب برای توصیف کسی که حس شوخ طبعی خوبی دارد و به راحتی می توان با او کنار آمد استفاده می شود.
a likeable person
آدم دوست داشتنی
- I've known John for years, and he's always been a good egg. He's one of the most trustworthy people I know.
- Sarah is such a good egg. She's always willing to help others and has a heart of gold.
- I was having a terrible day, but then my friend brought me some coffee and cookies. She's such a good egg.
- Even though we don't always agree on everything, I still think he's a good egg. He's always respectful and open - minded.
- When my car broke down, my neighbor offered to give me a ride to work. He's a real good egg.

بچه مثبت
یه اصطلاح قدیمی و از مد افتاده هستش و برای هر دو جنس ( زن و مرد ) به کار می رود. به معنی آدم خوب، درستکار ، مهربان، با مرام و یا دلنشین است.
این اصطلاح در معنای خود واژه هم یعنی طرف مثل تخم مرغ خوب میماند که قابل خوردن است و در مقابل bad egg یعنی طرف مثل تخم مرغ بد از درون خراب و پوسیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی و توضیح این اصطلاح به انگلیسی:
a kind person
a likeable person
someone good or of good character
a trusted and reliable person
someone you can depend on
someone who always does a good job

اصطلاح قدیمی و دوستانه برای بچه مثبت بر عکس bad egg به معنی پسر بد یا شرور

بپرس