pileup

/ˈpaɪˌləp//ˈpaɪˌləp/

انباشتگی کارهای عقب افتاده، تراکم کار

جمله های نمونه

1. Eleven cars were involved in a pileup on the motorway.
[ترجمه گوگل]11 خودرو در بزرگراه درگیر انباشتگی شدند
[ترجمه ترگمان]یازده ماشین در اتوبان درگیر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five people have been killed in a motorway pile-up.
[ترجمه گوگل]پنج نفر بر اثر انباشته شدن یک بزرگراه کشته شدند
[ترجمه ترگمان]پنج نفر توی اتوبان کشته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A young man died in a pile-up on the M1 last night.
[ترجمه Bahar] صورتحساب ها ( قبض ها ) ی پرداخت نشده به طرز هشدار دهنده ای بالا رفتند
|
[ترجمه آرمان نادری] قبوض پرداخت نشده وحشتناک دارن تنلبار میشن.
|
[ترجمه گوگل]مرد جوانی شب گذشته بر اثر انباشتگی در M1 جان خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]یه مرد جوون تو یه کپه up دیشب کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Three people died in a multiple pile-up in freezing fog.
[ترجمه علیزاده] دیروز سه نفر در تصادف میان ۱۲ خودرو در یک بزرگراه مه گرفته آسیب دیدند.
|
[ترجمه گوگل]سه نفر بر اثر انباشتگی چندگانه در مه یخبندان جان باختند
[ترجمه ترگمان]سه نفر تو یه عالمه مه منجمد مردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stopping the car short caused a pileup on the highway.
[ترجمه گوگل]توقف کوتاه خودرو باعث انباشتگی در بزرگراه شد
[ترجمه ترگمان]جلوگیری از توقف ماشین باعث شد یه تصادف تو بزرگراه ایجاد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The thick fog has caused several bad pile-ups on the motorway.
[ترجمه گوگل]مه غلیظ باعث انباشته شدن چندین بار در بزرگراه شده است
[ترجمه ترگمان]مه غلیظ چندین بار در بزرگراه به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stopping the car short caused a pileup on the superhighway.
[ترجمه گوگل]توقف کوتاه خودرو باعث انباشتگی در بزرگراه شد
[ترجمه ترگمان]جلوگیری از توقف اتومبیل موجب یک تصادف در شاهراه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ten minutes later six cars were involved in a pile-up near the slip road.
[ترجمه گوگل]ده دقیقه بعد شش ماشین در نزدیکی جاده لغزش درگیر شدند
[ترجمه ترگمان]ده دقیقه بعد، شش ماشین در یک ردیف کنار جاده فرعی گیر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ian Connor, 2 pulled 47-year-old David Haigh from his car after the vehicle was involved in a five car pile-up.
[ترجمه گوگل]ایان کانر، 2 ساله، دیوید هیگ 47 ساله را پس از اینکه وسیله نقلیه درگیر انباشته شدن 5 خودرو شد، از ماشینش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]ایان کانر، ۲ ساله، دیوید Haigh ۴۷ ساله را بعد از اینکه وسیله نقلیه در یک کپه پنج خودرو درگیر شد، از ماشینش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pile-up:Two drivers were injured after a three vehicle pile-up in Burscough, Ormskirk.
[ترجمه گوگل]انباشته شدن: دو راننده پس از انباشته شدن سه وسیله نقلیه در بورسکو، اورمسکیرک مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]Pile: دو راننده پس از سه توده وسیله نقلیه در Burscough، Ormskirk زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Read in studio Back to that news that five people have been killed and another five seriously injured in a motorway pile-up.
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو بازگشت به آن خبر که پنج نفر در یک انباشته بزرگراه کشته و پنج نفر دیگر به شدت مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]در استودیو بخوانید به این خبر که پنج نفر کشته شده اند و پنج نفر دیگر در یک بسته بزرگ بزرگراه زخمی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One man died and seven were hurt - one seriously - in a three-car pile-up at Drumrane Road, near Limavady.
[ترجمه گوگل]یک مرد جان خود را از دست داد و هفت نفر زخمی شدند - یکی به شدت - در یک انباشته سه خودرو در جاده درومران، نزدیک لیماوادی
[ترجمه ترگمان]یک مرد کشته شد و هفت نفر زخمی شدند - یکی جدا شد - در یک کپه سه خودرو در خیابان Drumrane در نزدیکی Limavady
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both pile-ups happened in freezing fog.
[ترجمه گوگل]هر دو انباشتگی در مه یخ زده اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]هر دو pile تو مه منجمد شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beyond, a glimpse of carnage - the pile-up on the southbound lane resembled a scrap metal yard.
[ترجمه گوگل]فراتر از آن، نگاهی اجمالی به قتل عام - انباشته شدن در مسیر جنوبی شبیه حیاط آهن قراضه بود
[ترجمه ترگمان]در آن طرف، یک نظر کشتار - توده اجساد روی جاده جنوبی به یک حیاط فلزی شباهت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two more dead were trapped in other multiple pile-ups.
[ترجمه گوگل]دو کشته دیگر در انباشته های متعدد دیگر به دام افتادند
[ترجمه ترگمان]دو نفر دیگه هم تو یه multiple دیگه گیر افتادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Unpaid bills began to pile up alarmingly.
[ترجمه گوگل]صورت‌حساب‌های پرداخت نشده به‌طور نگران‌کننده‌ای شروع به انباشته شدن کردند
[ترجمه ترگمان]اسکناس ها به طور وحشتناکی بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Three people were hurt in a 12-car pile up on a fog-bound motorway yesterday.
[ترجمه گوگل]روز گذشته بر اثر انباشته شدن 12 خودرو در بزرگراهی مه آلود سه نفر مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]سه نفر از ماشین ۱۲ نفر در اتوبان با ماشین تصادف کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Boats often pile up on the rocks in the shallow water.
[ترجمه گوگل]قایق ها اغلب روی صخره ها در آب کم عمق انباشته می شوند
[ترجمه ترگمان]قایق ها معمولا در آب کم عمق، روی صخره ها انباشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The work has a tendency to pile up if I'm not careful.
[ترجمه گوگل]اگر دقت نکنم کار تمایل به انباشته شدن دارد
[ترجمه ترگمان]اگر مراقب نباشم، این کار تمایل به بالا رفتن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Problems were beginning to pile up.
[ترجمه گوگل]مشکلات شروع به انباشته شدن کردند
[ترجمه ترگمان]مشکلات شروع به جمع شدن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Work tends to pile up if I don't keep on top of it.
[ترجمه گوگل]اگر کار را بالا نبرم، معمولاً انباشته می شود
[ترجمه ترگمان]اگر به بالای آن نگاه نکنم کار روی هم تلنبار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We can continue to pile up such program models indefinitely.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به انباشتن چنین مدل های برنامه ای به طور نامحدود ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به طور نامحدود چنین مدل هایی را مرتب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Guilty secrets begin to pile up that may be disclosed to no one else at all, not even friends or family.
[ترجمه گوگل]اسرار گناه شروع به انباشته شدن می کنند که ممکن است اصلاً برای هیچ کس، حتی دوستان یا خانواده فاش نشود
[ترجمه ترگمان]رازهای گناه شروع به جمع شدن می کنند که ممکن است برای هیچ کس دیگری فاش نشود، حتی دوستان یا خانواده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. They pile up brushwood to dim her in lolloping flames.
[ترجمه گوگل]آنها چوب های برس را انباشته می کنند تا او را در شعله های آتش خاموش کنند
[ترجمه ترگمان]بوته های خار را از هم جدا می کنند تا او را در شعله های فروزان نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Recently it has started to pile up quite quickly.
[ترجمه گوگل]اخیراً به سرعت شروع به جمع شدن کرده است
[ترجمه ترگمان]اخیرا به سرعت شروع به جمع کردن آن ها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. He lets waste bits of paper pile up in his room - he won't let me touch them.
[ترجمه گوگل]او اجازه می دهد تکه های کاغذ ضایعاتی در اتاقش انباشته شود - او اجازه نمی دهد آنها را لمس کنم
[ترجمه ترگمان]او می گذارد تکه های کاغذ را در اتاقش جمع کند - او به من اجازه نمی دهد که آن ها را لمس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Four cars damaged in the pile up have been towed away for forensic tests.
[ترجمه گوگل]چهار خودروی آسیب دیده در این انبوه برای آزمایشات پزشکی قانونی خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]چهار خودرو که در انبار آسیب دیده اند، برای آزمایش های قانونی از بین رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. To pile up the runs you must get over 40 with three darts - any excess is added to your score.
[ترجمه گوگل]برای انباشته کردن دوش ها باید با سه دارت بیش از 40 بگیرید - هر مقدار اضافی به امتیاز شما اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]برای جمع کردن the، شما باید بیش از ۴۰ با سه نیزه داشته باشید - هر مقدار اضافی به امتیاز شما اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• collision, crash; road accident involving many vehicles
collect, accumulate; be heaped up
a pile-up is a road accident involving several vehicles.

پیشنهاد کاربران

?What is the busiest part of the day for you
I am a procrastinator, so I tend to get extremely busy at night, when all my work ⭐piles up⭐. I love working at those hours though, because no motivation is as good as the urge to sleep
Noun - countable :
تصادف زنجیره ای
Pile - up
به عنوان مثال :
Several people were injured in a 12 - vehicle pile - up on the M25 near Wisley, Surrey
** نکته: ** همانطور که در بالا نیز اشاره شد این کلمه که به صورت سرهم نوشته می شود یک noun است و با کلمه pile up که به صورت دو کلمه مجزا از هم نوشته شده و یک phrasal verb است، کاملا متفاوت است.
...
[مشاهده متن کامل]

pileup
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/pileup• https://www.ldoceonline.com/dictionary/pile-up
[خودرو و رانندگی]
برخورد زنجیره ای ، برخورد پشتِ هم
تصادف زنجیره ای ، تصادف پشتِ هم ، تصادف چندگانه
انباشته شدن، تلنبار شدن
روی هم انبارکردن
جمع و جور کردن
accumulate. . . . . . . . جمع شدن
Pile up all the bodies
همه جسد هاروجمع کن
روی هم تله شدن
انباشته شدن
تلنبار شدن
increase in quantity, accumulate
1 تصادف زنجیره ای ( هنگامی که چند خودرو با هم تصادف میکنند )
2 اندوخته، انباشته
حجیم شدن
تصادف، تصادم، سانحه
افزایش یافتن
. کپه شدن
تصادف زنجیره ای، تصادف های سریالی، تصادف بیشتر از دو تا ماشین که روی هم انباشته میشوند !
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس