پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
خط زدن یا کشیدن ( متن برای حذف آن )
گزیده شدن ، زمان گذشته آن هم got stung می باشد
بیرون انداختن یا تف کردن ( مثلا غذای بد مزه )
هم نام یک برند معروف آبنبات ( candy ) آمریکایی است هم نام شخصیت تخیلی در رمان کودکانه ( چارلی و کارخانه شکلات )
کسالت، افسردگی و یا خستگی دوشنبه ها ( بخاطر شروع هفته کاری ) برای ما ایرانیان این حالت شنبه ها اتفاق می افتد
کسالت یا افسردگی صبحگاهی ( البته برای ما ایرانیان این حالت شنبه ها صبح اتفاق می افتد )
هدایت یا کنترل کردن ( رانندگی کردن )
( خودمانی ) :در یک قدمی ( منظور همان فاصله نزدیک )
صفت ) 1 - بسیار خسته! I'm completely wiped out من کاملا خسته ام! 2 - مست، نشئه، intoxicated ، drunken He's really wiped out by the drugs اون واقع ...
نگاه غضب آلود، نگاه معنا دار یا از روی تشر، نگاه محکم و جدی
( صفت ) جذاب و فوق العاده، وقتی کسی یا چیزی باعث جلب توجه شود بطوریکه سر بیننده به سوی آن شخص یا چیز برگردانده شود میگویند آن شخص یا چیز head Turner ...
دور برداشتن، بسیار هیجان زده و فعال بودن یا شدن، سرعت یا شتاب گرفتن
به زنی که زیبا، شوخ طبع، صادق، مهربان و در کل بهترین بهترین ها باشد اطلاق می شود.
1 - کنار زدن یا کشیدن ( خودرو به کنار جاده ) 2 - ( غیررسمی ) بک آپ گرفتن از یک کامپیوتر و یا اینترنت و قرار دادن آن اطلاعات در کامپیوتر دیگر
به معنای fu*k you البته با حرکت دست ( مترادف flip off - flip the bird ) - تحقیر کردن
تحقیر کردن یا ناسزاگویی به کسی با نشان دادن انگشت وسطی دست به آن شخص ( در فرهنگ غربی نشان دادن انگشت وسطی در حالیکه بقیه انگشتان بسته باشند به معنای ...
نشان دادن انگشت وسطی دست به نشانه ناسزا گفتن یا تحقیر کردن کسی، مترادف flip off
تمایل به داشتن روابط عاشقانه بصورت همزمان با چند نفر
رفتن ویا سرزدن ( در مسیری مشخص )
طرد کردن، تبعید کردن، راندن
1 - شروع به کار کردن ( به منظور دستیابی به یک هدف خاصی ) 2 - شروع کردن یک مسافرت 3 - شرح دادن ( با جزئیات کامل و معمولا بصورت نوشتاری ) 4 - قرار دادن ...
بیان کردن، اعلام کردن، ادا یا تلفظ کردن
کنسل کردن - معذور شدن - رها کردن
فعل گذرا: در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) و بیش از حد انتظار قرار دادن و یا درگیر کردن! he let himself in for a lot of extra work او بیش از ...
کسی را در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) درگیر کردن
اسباب و اثاثیه یا مبلمان ( خانه، اتومبیل و. . . )
1 - قطعه ای از اجرای یک نمایش که مورد توجه و تشویق طولانی مخاطبان قرار میگیرد 2 - چیزی که بسیار برجسته و دارای جذابیت عمومی است 3 - یک مانع برای پیشر ...
به معنای تغییر پوزیشن به منظور باز کردن جا برای کسی یا چیزی هم می باشد
به عقب انداختن ( تاریخ یا زمان )
( غیررسمی ) بسیار عصبانی و ناراحت شدن.
دارم دیوانه میشوم، دارم قاطی میکنم،
عاشق ماشین یا خودمونی ماشین باز
قسمت بزرگ یک چوب بیسبال یا راکت تنیس که توپ به آن اصابت میکند - نقطه حساس
( Run up ( a debt ) or ( a bill به معنای بدهی بالا آوردن، یا روی هم انباشتن صورتحساب ها و یا قبوض - بالا بردن چیزی!، ( بخصوص پرچم ) - بالارفتن ا ...
انتشار ( مثلا بو، نور، دود، گاز و. . . )
به معنای از کار افتادن هم میباشد
Sign for something : امضا رسید تحویل چیزی
ثبت خروج ( کسی یا چیزی در دفتر به منظور تایید اینکه آن شخص یا چیز خارج شده است )
خواندن بخشهای کمی از کتاب ( معمولا به منظور یک خواندن خوب و موثر )
خرج کردن قسمتی از پس انداز
( کتاب ) خواندن قسمتهای کمی از یک کتاب یا مجله - ( پول ) خرج کردن قسمتی از پس انداز
رفته رفته کاهش یافتن، تدریجا محو شدن، کم کم از بین رفتن و ناپدید شدن! - از نفس افتادن یا خسته شدن!
قدردانی کردن با احترام از کسی بصورت عمومی ( معمولا در رسانه های اجتماعی )
شکست خوردن ( مذاکره، رابطه ) هم معنا میشود
ترکیدن بغض
پخش صدا ( موسیقی، آگهی ) با صدای بلند - بلند کردن یا بلند بودن صدای موسیقی
دوشنبه سایبری، یک اصطلاح بازاریابی مربوط به اولین دوشنبه بعد از تعطیلات شکرگزاری که در این روز فروشگاه های آنلاین، محصولات خود را با تخفیف بزرگی به م ...
عجیب، غریب - متوهم ( در اثر مصرف داروهای توهم زا مثل ال اس دی، اسید یا قارچ توهم زا ) - احساس کشف و شهود ( سفر ال اس دی ) - هیجان بر انگیز - دیوانه ک ...
( صفت ) به معنای مدال آور یا عنوان دار هم میباشد، کسی که نشان یا مدال افتخار می گیرد
ماهیگیر ( با پرتاب نیزه ) ، کسی که با پرتاب نیزه در زیر آب ماهیگیری میکند