پیشنهادهای علی اکبر منصوری (١,٣٠٦)
نرخ رسمی یا اعلام شده دائمی اتاق ( هتل )
خیره شدن، زل زدن، خیره ( صفت )
فاحشه
سابقه داشته
( مجازی ) طرفدار دو آتیشه، سرسخت و باوفا ( محلی ) : مخفف Mother - Fucker
( فعل ) ماهیگیری با پرتاب نیزه چه بصورت دستی یا مکانیکی
ماهیگیر ( با پرتاب نیزه ) ، کسی که با پرتاب نیزه در زیر آب ماهیگیری میکند
( صفت ) به معنای مدال آور یا عنوان دار هم میباشد، کسی که نشان یا مدال افتخار می گیرد
عجیب، غریب - متوهم ( در اثر مصرف داروهای توهم زا مثل ال اس دی، اسید یا قارچ توهم زا ) - احساس کشف و شهود ( سفر ال اس دی ) - هیجان بر انگیز - دیوانه ک ...
دوشنبه سایبری، یک اصطلاح بازاریابی مربوط به اولین دوشنبه بعد از تعطیلات شکرگزاری که در این روز فروشگاه های آنلاین، محصولات خود را با تخفیف بزرگی به م ...
پخش صدا ( موسیقی، آگهی ) با صدای بلند - بلند کردن یا بلند بودن صدای موسیقی
ترکیدن بغض
شکست خوردن ( مذاکره، رابطه ) هم معنا میشود
قدردانی کردن با احترام از کسی بصورت عمومی ( معمولا در رسانه های اجتماعی )
رفته رفته کاهش یافتن، تدریجا محو شدن، کم کم از بین رفتن و ناپدید شدن! - از نفس افتادن یا خسته شدن!
( کتاب ) خواندن قسمتهای کمی از یک کتاب یا مجله - ( پول ) خرج کردن قسمتی از پس انداز
خرج کردن قسمتی از پس انداز
خواندن بخشهای کمی از کتاب ( معمولا به منظور یک خواندن خوب و موثر )
ثبت خروج ( کسی یا چیزی در دفتر به منظور تایید اینکه آن شخص یا چیز خارج شده است )
Sign for something : امضا رسید تحویل چیزی
به معنای از کار افتادن هم میباشد
انتشار ( مثلا بو، نور، دود، گاز و. . . )
( Run up ( a debt ) or ( a bill به معنای بدهی بالا آوردن، یا روی هم انباشتن صورتحساب ها و یا قبوض - بالا بردن چیزی!، ( بخصوص پرچم ) - بالارفتن ا ...
قسمت بزرگ یک چوب بیسبال یا راکت تنیس که توپ به آن اصابت میکند - نقطه حساس
عاشق ماشین یا خودمونی ماشین باز
دارم دیوانه میشوم، دارم قاطی میکنم،
( غیررسمی ) بسیار عصبانی و ناراحت شدن.
به عقب انداختن ( تاریخ یا زمان )
به معنای تغییر پوزیشن به منظور باز کردن جا برای کسی یا چیزی هم می باشد
1 - قطعه ای از اجرای یک نمایش که مورد توجه و تشویق طولانی مخاطبان قرار میگیرد 2 - چیزی که بسیار برجسته و دارای جذابیت عمومی است 3 - یک مانع برای پیشر ...
اسباب و اثاثیه یا مبلمان ( خانه، اتومبیل و. . . )
کسی را در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) درگیر کردن
فعل گذرا: در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) و بیش از حد انتظار قرار دادن و یا درگیر کردن! he let himself in for a lot of extra work او بیش از ...
کنسل کردن - معذور شدن - رها کردن
بیان کردن، اعلام کردن، ادا یا تلفظ کردن
1 - شروع به کار کردن ( به منظور دستیابی به یک هدف خاصی ) 2 - شروع کردن یک مسافرت 3 - شرح دادن ( با جزئیات کامل و معمولا بصورت نوشتاری ) 4 - قرار دادن ...
طرد کردن، تبعید کردن، راندن
رفتن ویا سرزدن ( در مسیری مشخص )
تمایل به داشتن روابط عاشقانه بصورت همزمان با چند نفر
نشان دادن انگشت وسطی دست به نشانه ناسزا گفتن یا تحقیر کردن کسی، مترادف flip off
تحقیر کردن یا ناسزاگویی به کسی با نشان دادن انگشت وسطی دست به آن شخص ( در فرهنگ غربی نشان دادن انگشت وسطی در حالیکه بقیه انگشتان بسته باشند به معنای ...
به معنای fu*k you البته با حرکت دست ( مترادف flip off - flip the bird ) - تحقیر کردن
1 - کنار زدن یا کشیدن ( خودرو به کنار جاده ) 2 - ( غیررسمی ) بک آپ گرفتن از یک کامپیوتر و یا اینترنت و قرار دادن آن اطلاعات در کامپیوتر دیگر
به زنی که زیبا، شوخ طبع، صادق، مهربان و در کل بهترین بهترین ها باشد اطلاق می شود.
دور برداشتن، بسیار هیجان زده و فعال بودن یا شدن، سرعت یا شتاب گرفتن
( صفت ) جذاب و فوق العاده، وقتی کسی یا چیزی باعث جلب توجه شود بطوریکه سر بیننده به سوی آن شخص یا چیز برگردانده شود میگویند آن شخص یا چیز head Turner ...
نگاه غضب آلود، نگاه معنا دار یا از روی تشر، نگاه محکم و جدی
صفت ) 1 - بسیار خسته! I'm completely wiped out من کاملا خسته ام! 2 - مست، نشئه، intoxicated ، drunken He's really wiped out by the drugs اون واقع ...
( خودمانی ) :در یک قدمی ( منظور همان فاصله نزدیک )
هدایت یا کنترل کردن ( رانندگی کردن )