پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
ضرب المثل ) کسی که آورده میشود تا یک چیزی را با دقت معاینه کند A fresh pair of eyes است.
ضرب المثل ) یعنی کسیکه تا چهل سالگی پخته نشود ( از نظر عقلی ) دیگه هرگز تا آخر عمرش نخواهد شد.
ضرب المثل ) یعنی یک چیز خیلی دیر شده و خیلی کم است.
ضرب المثل ) سگی که پارس میکند به ندرت گاز میگیرد. ) کنایه به شخصی که براحتی دیگران را تهدید می کند اغلب هیچ اقدامی نمیکند.
Imp، مخفف Impression در پایین برگه های گزارشات پزشکی مثل ام آر ای و. . . به معنای اولین تصور، تشخیص ابتدایی، تشخیص احتمالی
همه تلاشت را بکن، همه راه ها را برو
اصطلاح عامیانه ) آخ، آخ! تورو خدا نگاه کن!
فوق العاده عالی، ( super - dope , super dope ) به اشکال فوق هم نوشته میشود که به همان مفهوم است
خفن، باحال، چشمگیر و عالی
مشتاق بودن، علاقمند بودن I'm not crazy about the fabric من از اون پارچه خوشم نمیاد
نگاه کردن ( به ویترین مغازه ها ) مثال ، A: May I help you? B:I'm just browsing
( علیرغم اینکه همه میدانیم این کلمه به معنای ناخوش احوال، حال ندار و. . . ، بکار میرود ) این کلمه به معنای : عالی، باحال، خفن و خوب هم بکار برده می ش ...
اصطلاح عامیانه ) یعنی شما فوق العاده خوب هستید، شما بچه ها عالی هستید!
گمشده برای همیشه، مفقود شده برای همیشه
به دو معنا میباشد 1 - برای تاکید بر جذاب بودن بیش از حد چیزی! مثال: It's drop - dead gorgeous فوق العاده زیباست. 2 - BrE ( عامیانه ) به شکل بی اد ...
بیا فعلا خودمون را نگران آنچه که در آینده ممکنه اتفاق بیفتد نکنیم و اگر هم اتفاق افتاد باهاش کنار بیاییم.
تو درد سر افتادن ، تو مخمصه افتادن،
گیج کردن، مبهوت کردن ، شگفت زده کردن
گیج شدن، بهم ریختن ذهن
مایع منی ( اصطلاح عامیانه پورنوگرافی )
کسی را برای انجام کاری اجبار کردن، ) you can't make me go تو نمی توانی مرا مجبور به رفتن کنی.
کسی را برای انجام کاری سازماندهی کردن، به کار گرفتن، به خدمت گرفتن. مثال I had Reza cut my hair دادم رضا موهامو کوتاه کرد. بجای have میتوان از g ...
کسی را برای انجام کاری متقاعد کردن، ( بجای get میتوان از have و make هم استفاده کرد منتهی اولا هم معنا کمی متفاوت خواهد شد و دوم اینکه در ساختار جمله ...
چه دورنمایی دارد! چه چشم اندازی داره!
اصطلاح خودمانی ) Hit/press/push the panic button بیش از حد هیجان زده شدن، هول شدن، دستپاچه شدن، وحشت زده شدن! مثال: The coach isn't going to hit th ...
درست و دقیق، در زمان دقیق مشخص شده، درست به هدف
کسی را بطور کامل مطلع کردن از یک موضوعی ، I fill you in on the latest news من شما را بطور کامل از آخرین اخبار مطلع میکنم
اصطلاح، خودمانی چسبیدن ( برای نوشیدنی ها یا غذاها ) یعنی آن غذا یا نوشیدنی آن چیزی باشد که واقعا رضایت شما را تامین کند. مثال The cup of coffee hit t ...
جلوی رشد و پیشرفت چیزی را از آغاز گرفتن، گربه را دم حجله کشتن
علاوه بر معانی فوق: ( بر اساس دیکشنری لانگمن ) 1 - از مایه خرج کردن! I don't want to break into my savings unless I have to من نمیخوام از مایه/پس ...
بغیر از همه معانی فوق: اصطلاح آب بندی موتور وسایل نقلیه صفر کیلومتر I can't drive at high speed until I break this new car in من نمیتونم با سرعت بال ...
دویدن سریع به یک طرفی به منظور فرار کردن
استعفا دادن، فرار کردن از ( موقعیتی، مکانی یا کسی ) ، بصورت تراشه درآوردن، جدا شدن از سازمان یا گروهی بخاطر نداشتن توافق
Remove a barrier or obstacle برداشتن یک مانع یا سد، ( مثال، He had to break down their opposition to his ideas او مجبور بود از سد مخالفت های آنها با ...
داروی بدون نسخه - به اختصار داروی OTC مثل قرص استامینوفن، سرماخوردگی و. . . که اغلب نیاز به نسخه پزشک ندارند
عامیانه ) دقیق به هدف زدن ، دقیقا متوجه شدن ( علت بروز مساله ای یا بوجود آمدن موقعیتی )
برنده شدن، درست به هدف زدن، موفق شدن مثال I nailed it درست به هدف زدم ( موفق شدم )
غیر رسمی ) کسی را عصبانی کردن، کسی را خیلی اذیت کردن، کسی را دیوانه کردن مثال، She's going to drive me nuts with her jealousy او با حسادتش مرا دیوانه ...
داغون شدن، از کار افتادن، از هم پاشیدن، آشفته و پریشان شدن از نظر عاطفی
داغون شدن، از هم پاشیدن، پیر شدن یا از کار افتاده شدن ( معمولا بدنبال استفاده طولانی مدت ) - از نظر عاطفی ناراحت شدن ( مثال، He fell to pieces when h ...
غیر معمول، نا مرسوم، نا متعادل، کج ، نا بسامان، عجیب غریب
نا متعادل، کج، نا مرسوم، غیر معمول، عجیب غریب، نا بسامان
یه کمی سنگین، یه خورده سنگین
یه کمی کوچک، یه خورده کوچک
یک کمی بالا، یه خورده بالا ( مثال، Your temperature is on the high side دمای بدنت یه کمی بالاست ، یا تبت یه خورده بالاست )
- درگیرشدن، جنگیدن ( با مشت ) ، رقابت کردن! - تنوع ایجاد کردن! - ارتباط برقرار کردن با مردم، معاشرت کردن! - انجام دادن کاری برای خوش گذراندن، لذت ...
عجله کردن، سریعتر حرکت کردن - تغییر بزرگ ایجاد کردن ( به منظور پیشرفت در کاری ) - رقصیدن با ریتم آهنگ
جم و جور نشستن ( در ماشین یا. . . ) ، مدیریت زمان و مکان علی رغم تنگی جا یا زمان برای کسی یا برنامه ای. جا دادن برنامه ای ( بصورت فشرده ) بین برنامه ...
به راه ورودی ( کوتاه و اختصاصی ) گفته میشود که از جاده عمومی جدا و به پارکینگ منزل ختم میشود، محوطه اختصاصی جلوی پارکینگ منزل
تکه کلام گلن کواگمایر ( شخصیت کارتونی در سریال مرد خانواده ) giggidy - giggidy