airs and graces


(انگلیس) فیس و افاده، ناز و غمزه

جمله های نمونه

1. He didn't have any airs and graces.
[ترجمه گوگل]هواها و لطفی نداشت
[ترجمه ترگمان]اون هیچ فیس و افاده نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Worst of all, a maid with airs and graces.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، خدمتکاری با هوا و فضل
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، یک خدمتکار با شکوه و جلال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bella never put on airs and graces, remaining a real Blackpool girl.
[ترجمه گوگل]بلا هیچ وقت از هدایایی و زیبایی استفاده نکرد و یک دختر واقعی بلکپول باقی ماند
[ترجمه ترگمان]بلا هیچ وقت با فیس و افاده کنار نیومد و یه دختر واقعی باقی موند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One should under no circumstances put on airs and graces.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه نباید هواها و موهبت ها را پوشید
[ترجمه ترگمان]آدم باید تحت هیچ شرایطی ظاهر و جلال و شکوه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In spite of all her airs and graces she had very few talents.
[ترجمه گوگل]علیرغم همه هواها و موهبت هایش استعدادهای بسیار کمی داشت
[ترجمه ترگمان]با وجود این همه فیس و افاده، خیلی هم استعداد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In spite of these airs and graces, I disliked those courtyards.
[ترجمه گوگل]با این هواها و لطف ها از آن صحن ها بیزارم
[ترجمه ترگمان]من از این حیاط ها خوشم نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I cannot stand his airs and graces – he is, after all, just an ordinary person like us.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم هواها و لطف او را تحمل کنم - بالاخره او فقط یک فرد معمولی است مانند ما
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم قیافه و شخصیت او را تحمل کنم - او هم مثل ما معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "My lady's airs and graces shan't keep us out of Essex for all that, " said Robert, as he twisted the letter into a pipe-light for his big meerschaum.
[ترجمه گوگل]رابرت در حالی که نامه را به چراغی برای قیف بزرگش پیچانده بود، گفت: "هوا و لطف خانم من نمی تواند ما را به خاطر همه اینها از اسکس دور کند "
[ترجمه ترگمان]رابرت در حالی که نامه را در یک چراغ گازی به خاطر meerschaum بزرگش می پیچید گفت: بانوی من، شکوه و جلال بانوی من ما را از اسکس منع نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Image above: Airs and Graces chair is something I did for [a] London design festival a while back.
[ترجمه گوگل]تصویر بالا: صندلی Airs and Graces کاری است که مدتی قبل برای [یک] جشنواره طراحی لندن انجام دادم
[ترجمه ترگمان]تصویر بالا: صندلی Airs و Graces چیزی است که من برای یک فستیوال طراحی لندن در زمان برگشت انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have never met your sister before; does she always give herself such airs and graces?
[ترجمه گوگل]من هرگز خواهرت را ندیده ام آیا او همیشه چنین هواها و لطف هایی را به خود می دهد؟
[ترجمه ترگمان]من قبلا هرگز خواهرت را ندیده بودم، آیا همیشه خودش این قدر ناز و تمجید می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rich woman has lost many friends because of her airs and graces.
[ترجمه گوگل]زن ثروتمند به خاطر هوا و فضل خود دوستان زیادی را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]زن ثروتمند به خاطر airs و graces دوستان زیادی را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But before proceeding to the work Seryozhka spends a long time in airs and graces, whims and reproaches. . .
[ترجمه گوگل]اما قبل از شروع کار، سریوژکا مدت طولانی را در هواها و لطف ها، هوس ها و سرزنش ها می گذراند
[ترجمه ترگمان]اما پیش از آنکه به کار خود ادامه دهد، وقت زیادی را در ناز و طنازی، هوس و reproaches خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's very easy-going. And I loved that, working with another actor who doesn't - has no airs and graces.
[ترجمه گوگل]او خیلی راحت است و من این را دوست داشتم، کار کردن با بازیگر دیگری که این کار را نمی کند - هیچ چیز و لطفی ندارد
[ترجمه ترگمان]او خیلی ساده است و من این را دوست دارم، با یک بازیگر دیگر کار می کنم که هیچ فیس و افاده ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even when he became a star he didn't have any airs and graces.
[ترجمه گوگل]حتی وقتی ستاره شد هم هوا و لطف نداشت
[ترجمه ترگمان]حتی وقتی که ستاره شد هیچ فیس و افاده نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• artificiality; affected behavior that is meant to make one seem more important; arrogant manner

پیشنهاد کاربران

اصطلاح )
فیس و افاده، عشوه و ناز اومدن، غمزه و ناز،
She puts on airs and graces
She gives herself airs and graces
با توجه به اصطلاحات
Put on airs
و
Give oneself airs
که هر دو معادل هستند ترجمه جملات فوق نیز یکی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

( برای توضیح بیشتر اصطلاحات فوق را جستجو فرمائید )
ترجمه ها:
او به گونه ای با ناز و عشوه رفتار می کند انگار که از بقیه برتر است!
او یک آدم از خود راضی پر فیس و افاده ای است!
اون خودشو خیلی تحویل میگیره!
او با این ناز و غمزه فکر می کند که آدم خیلی مهمی است!
مثال دیگر:
The old clich� of the customer being always right is what gives them airs and graces
جمله کلیشه ای قدیمی درباره همیشگی بودن حق با مشتری، همان چیزی است که آنان را پرمدعا و افاده ای میکند!

بپرس