pellet

/ˈpelət//ˈpelɪt/

معنی: گلوله، قرص، ساچمه یا خرج تفنگ، بشکل گلوله دراوردن
معانی دیگر: ساچمه، حبه، چونه، حبه کردن، گلوله کردن، بشکل سرگنجشکی دراوردن گلوله یا شبیه ان به کسی پرت کردن، حب ساختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small bullet or shot.

(2) تعریف: a small rounded mass of something such as food or medicine.

- dog food in the form of pellets
[ترجمه گوگل] غذای سگ به شکل گلوله
[ترجمه ترگمان] غذای سگ به شکل میخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pellets, pelleting, pelleted
(1) تعریف: to form into pellets.

(2) تعریف: to shoot or hit with pellets.

جمله های نمونه

1. a pellet gun
تفنگ ساچمه پران

2. Usually each pellet contains the remains of only one individual.
[ترجمه گوگل]معمولاً هر گلوله حاوی بقایای تنها یک فرد است
[ترجمه ترگمان]معمولا هر گلوله شامل بقایای یک فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Remove the medium by aspiration, leaving the bacterial pellet as dry as possible.
[ترجمه گوگل]محیط را با آسپیراسیون بردارید و گلوله باکتری را تا حد امکان خشک کنید
[ترجمه ترگمان]محیط را با اشتیاق حذف کنید و گلوله باکتری را تا جایی که ممکن است خشک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pellet went right through the cat's neck and came out the other side, leaving a gaping wound.
[ترجمه گوگل]گلوله درست از گردن گربه عبور کرد و از طرف دیگر بیرون آمد و زخمی بر جای گذاشت
[ترجمه ترگمان]گلوله از گردن گربه رد شد و از طرف دیگر بیرون آمد و زخم عمیقی بر جای گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The received wisdom in pellet form, with some of the pellets poisoned.
[ترجمه گوگل]حکمت دریافت شده به شکل گلوله، با برخی از گلوله ها مسموم شده است
[ترجمه ترگمان]خرد شده به شکل گلوله خورده و مقداری از ساچمه مسموم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the lever is pressed, a food pellet drops through a thin tube.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اهرم فشار داده می شود، یک گلوله غذا از طریق یک لوله نازک می ریزد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اهرم فشار داده می شود، یک گلوله مواد غذایی از طریق یک لوله نازک پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the initial two years exposure of the pellets, the bones were indistinguishable from those from the main pellet collection.
[ترجمه گوگل]پس از دو سال قرار گرفتن در معرض اولیه گلوله ها، استخوان ها از مجموعه گلوله های اصلی قابل تشخیص نبودند
[ترجمه ترگمان]بعد از دو سال اولیه قرار گرفتن ساچمه، استخوان ها از مجموعه گلوله اصلی قابل تشخیص نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A postmortem examination showed 11 pellet wounds in the head.
[ترجمه گوگل]معاینه پس از مرگ 11 زخم گلوله در سر را نشان داد
[ترجمه ترگمان]آزمایش بعد از مرگ ۱۱ تا زخم گلوله تو سرش نشون داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A lot of people started handing in pellet guns and antique muzzle-loaders they've been keeping for years without a licence.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم شروع به تحویل تفنگ های گلوله ای و لودرهای آنتیکی کردند که سال ها بدون مجوز نگهداری می کردند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم شروع به دست دادن به اسلحه گلوله و loaders های باستانی کردند که سال ها بدون مجوز نگه داشته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One pellet was completely encapsulated and did not react with the polyurethan e binder.
[ترجمه گوگل]یک گلوله کاملاً کپسوله شده بود و با چسب پلی یورتان واکنشی نشان نداد
[ترجمه ترگمان]یک گلوله به طور کامل محصور شده بود و با the polyurethan واکنش نشان نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Acrylic acid elastic thick pellet material (SRA-0 is to be used for a diluent with Shimizu, contains the black idiozome making elasticity with extra care internally.
[ترجمه گوگل]مواد گلوله ضخیم الاستیک اسید اکریلیک (SRA-0 برای رقیق کننده با شیمیزو استفاده می شود، حاوی ایدیوزوم سیاه رنگ است که با مراقبت بیشتر در داخل، خاصیت ارتجاعی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]ماده pellet elastic اسید Acrylic (SRA - ۰ قرار است برای یک diluent با Shimizu استفاده شود، حاوی the سیاه است که قابلیت ارتجاعی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective:To explore effects of Xiaoshuan Jiangzhi Pellet(XSJZ) on platelet activation functions and plasm fibrinolysin activities in patients with transient ischemic attack(TIA).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات پلت Xiaoshuan Jiangzhi (XSJZ) بر عملکردهای فعال سازی پلاکت و فعالیت فیبرینولیزین پلاسمایی در بیماران مبتلا به حمله ایسکمیک گذرا (TIA)
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر of Jiangzhi pellet (XSJZ)در توابع فعال platelet و فعالیت های fibrinolysin در بیماران با حمله ischemic گذرا (TIA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper introduces a method of producing metallization pellet with laterite nickel ore as raw material and coal as a reductant in car bottom continuous furnace.
[ترجمه گوگل]در این مقاله روشی برای تولید گلوله متالیزاسیون با سنگ معدن نیکل لاتریت به عنوان ماده خام و زغال سنگ به عنوان احیاکننده در کوره پیوسته کف خودرو معرفی می شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی را برای تولید پلیت فلز پوش با سنگ nickel نیکل به عنوان ماده خام و زغال سنگ به عنوان ماده reductant در کوره داغ کف ماشین معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was shot in the head by an air gun pellet.
[ترجمه گوگل]گلوله تفنگ بادی از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اون با گلوله تفنگ به سرش شلیک کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Table 9 Comparison of numbers of isolated teeth in pellet samples with numbers missing from mandibles and maxillae.
[ترجمه گوگل]جدول 9 مقایسه تعداد دندان های جدا شده در نمونه پلت با اعداد گم شده از فک پایین و فک بالا
[ترجمه ترگمان]جدول ۹ - مقایسه تعداد دندان های ایزوله شده در نمونه های گلوله شده با تعداد کم از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلوله (اسم)
shot, shaft, gunshot, ball, bullet, pellet, cartridge, missile, pommel, blob

قرص (اسم)
pellet, pill, cake, tablet, disk, disc

ساچمه یا خرج تفنگ (اسم)
pellet

بشکل گلوله دراوردن (فعل)
pellet

تخصصی

[ریاضیات] ساچمه، گلوله، قرص نازک، گندله، حبه
[پلیمر] حب، دانه، قرص(Granule)

انگلیسی به انگلیسی

• small ball; bullet, small lead shot; pill, tablet (of medication); solid phase gathering on the bottom of vial
a pellet is a small ball of paper, mud, lead, or other material.

پیشنهاد کاربران

Food pellet
یه گوله غذا
هم فشرد
pellet ( علوم دارویی )
واژه مصوب: گِرددانه
تعریف: ذرات کروی شکل حاوی دارو که در ساخت قرص و کپسول به کار می روند
[پرنده شناسی]: ریمه
ریمه جانوران شامل قسمت های غیرقابل هضم غذا مانند مو، پرها، خرده های استخوان هستند.
Food pellet
Bunch
قطعات، توده یا ذرات فشرده شده هر چیزی مثل تگرگ که قطرات فشرده و منجمد شده باران است.
چشته ی غذا ، مقدار کمی غذا
در زیست شناسی، معنای �رسوب� یا �ته نشین شده� میدهد
فضله پرندگان، چلغوز
گندله
ساچمه، تکه های فلز ( که درون فشنگ شکاری قرار می گیرند و بعد از شلیک به فاصله ای معین پخش می شوند ) .
گندله
Pelletizing
گندله سازی!
به شکل گلوله ای یا ساچمه ای درآوردن را گندله سازی میگویند
Fish farm pellets
گندله ( غذای ماهی ساچمه ای شکل ) برای پرورش ماهی
در زیست شناسی ب شکل رسوب. رسوب
گلوله فشرده - دیسک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس