پیشنهادهای مهدی تقی زاده (٨٩١)
قطع رابطه قطع ارتباط
به پیشنهادِ . . . با ابتکارِ . . .
کمک نظامی
روز قیامت
آتش زدن به آتش کشیدن
روابط دیپلماتیک روابط سیاسی
کثیف کاری
بنا بر برخی گزارشها
پایگاه مردمی پایگاه اجتماعی
در قدرت ماندن
از دست دادن اعتماد به نفس ترسو
دریای تیرنی ( بخشی از دریای مدیترانه )
خلافت امارت
منابع مختلف
رزمندگان کشته شده ( به شهادت رسیده= شهدا )
تسکین دادن تسلی خاطر
در برخی متون نظامی به معنای کشته شده ( شهید شده ) هم می آید مثلاً fallen fighters به معنای رزمندگان کشته شده ( شهید شده=شهدا )
سایر دیگر
نارضایتی
دلیل وجودی علت وجودی
برخی جاها به معنی علنی هم می آید مثلاً در Vocal criticisms به معنای انتقادات علنی است
انتقادات علنی اعتراضات علنی
شبکه اجتماعی فضای مجازی رسانه اجتماعی
وخیم تر شدن تشدید کردن
استصال، سرخوردگی
تندرو افراطی
سرتیپ ( درجه میان سرهنگ و سرلشکر )
در کنار هم با هم دوشادوش هم
ارتش منظم ارتش متعارف
کاهش دادن ( مخارج، هزینه ها و . . . )
شرکت کردن حضور داشتن حضور یافتن
حمایت جدی پشتیبانی جدی
از ( یک مقطع خاص در زمان به بعد ) مثلاً As of summer یعنی از تابستانِ . . .
جای خالی کسی یا چیزی را پر کردن خلاء چیزی یا کسی را پر کردن
موضوع بحث برانگیز موضوع اختلافی
از گرسنگی رنج بردن مردن بر اثر گرسنگی گرسنگی شدید
کاروان کمک رسانی
در محاصره تحت محاصره
نقش مهم و اساسی نقش کلیدی
مداخله نظامی دخالت نظامی
دامن زدن به . . .
جنگ وجودی
کمیته های مردمی
نیروهای نظامی
نیروی نظامی
افسر جز، افسر دون پایه درجه دار
سکونت گاهِ . . . میزبانِ . . . پذیرایِ . . .
منتفی دانستن نفی کردن
مرکز آموزشی اردوگاه آموزشی
نیروهای دفاع شخصی، شبه نظامیان دفاع شخصی ( گروه های مردمی که مسلح می شوند تا در برابر دشمنان داخلی یا خارجی از خود مقاومت کنند دقیقاً مانند نیروهای ...
در برخی متون سیاسی به معنای آلت دست هم ترجمه می شود که منظور همان ابزار است که اختیاری از خود ندارند مثلاً: US instruments in the region ( برخی کشور ...
ستون فقرات مقاومت
به لطفِ
تعیین شده ابلاغ شده
انبار
جلسات متعدد چندین جلسه
به این ترتیب
خوش بینی مثبت اندیشی
دبیرکل
مسائل مهم موضوعات اساسی موضوعات اصلی و مهم
صحنه سیاست
ماموریت جهادی
فرار کردن گریختن
تصرف تسخیر
در خصوصِ . . . راجع به . . .
غیر قانونی اعلام کردن جرم انگاری کردن
ارکان ثبات ستون ثبات
فرمانروا حاکم
رو راست با صراحت
بسه دیگه دیگه بسه دیگه کافیه
آتش بس ترک مخاصمه موقت
طوفان قاطعیت ( نام عملیات عربستان سعودی عیله یمن ) در ۶ فروردین ۱۳۹۴ ( ۲۵ مارس ۲۰۱۵ میلادی ) ، نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی توسط فردی به نا ...
عملیات طوفان قاطعیت ( عربستان سعودی علیه یمن ) در ۶ فروردین ۱۳۹۴ ( ۲۵ مارس ۲۰۱۵ میلادی ) ، نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی توسط فردی به نام اح ...
اصرار کردن اصرار ورزیدن پافشاری کردن
حوثی ها ( گروهی شیعی وابسته به زیدیه در یمن )
جنگ وحشیانه
( برای خود ) نگه داشتن در اختیار گرفتن to keep something or someone that is important or useful
مصونیت قانونی
استعفا کردن کناره گیری کردن
راجع به در خصوصِ در ارتباط با
به معنای سرکوب و فرونشاندن هم معنی کرد مثلاً silencing dialogue سرکوب گفتگو
سلب تابعیت
رخداد واقعه
به دقت سازماندهی شده به دقت برنامه ریزی و طراحی شده
پوشش خبری ( مخصوصاً برای برنامه های خبری ) پوشش بیمه ای و . . .
منظور کشور انگلیس است
ایستگاه خبری شبکه خبری
در قبالِ در ازایِ در عوضِ
umbrella body که به آن سازمان حمایتی هم می توان گفت
سازمان چتری سازمان حمایتی ( سازمان بزرگ تری که از سازمان های کوچک تر زیرمجموعه خودش حمایت می کند )
برخی اوقات به معنای سراریز شدن هم می آید مثلا: the weapons flooded into the country تسلیحات به کشور سرازیر شد
معیار شاخص سنجه
وقایع جاری رویدادهای جاری
توطئه خارجی
دوران اِشغال
خفه کردن، خاموش کردن
سنجش مجدد ارزیابی مجدد
همان کلمه یوغ است که در فارسی هم آمده است اسارت، قید و بند
( در علوم سیاسی ) استبدادی تمامیت خواه دیکتاتوری
قیام های مردمی
روشنفکر فرهیخته خردمند
اعتقاد عقیده مذهبی
یهود ستیزی ضد یهودی
محو کردن از بین بردن تیره و تار کردن
تا حدودی تقریباً
به همین ترتیب
کشمکش سیاسی، مبارزه سیاسی
شرق زدگی ( در برابر غرب زدگی westoxication )
غرب زدگی ( در برابر شرق زدگی Eastoxication )
قابل توجه این که . . . لازم به ذکر است که . . .
به واسطه . . . به خاطرِ . . . به علتِ . . .
فاجعه مصیبت بلای بزرگ
فجایع
قدرت بزرگ ( منظور همان ابرقدرت )
قدرت های بزرگ ( ابرقدرت ها )
بر اساس . . . ، مبتنی بر . . .
روابط استثماری ( روابط بین برخی کشورهای بزرگ و کشورهای کوچک تر )
شیطان بزرگ ( اصطلاحی رایج برای خطاب آمریکا است که اولین بار توسط امام راحل ( ره ) عنوان گردید )
گفتگوی تمدن ها ( در برابر نظریه برخورد تمدن های ساموئل هانتینگتون مطرح شد )
برخورد تمدن ها ( اصطلاحی که اولین بار هانتینگتون مطرح کرد )
بزنگاه، لحظه
در برخی متون به معنای بزنگاه ها هم ترجمه می شود
اصطلاح �غرب آسیا� که غربی ها با مقایسه مکانی آن جا نسبت به خودشان به اشتباه آن را خاورمیانه نامیده اند.
اصطلاحی فرانسوی به معنای خاورمیانه ( غرب آسیا )
شرق شناس
به عنوان صرفاً یک . . .
مناسبات رایج
مناسبات، اقتضائات
حقوق اجتماعی
اساسی بنیادین
مورد حمایت قرار دادن طرفداری کردن
مخاطره اجتماعی
مخاطرات اجتماعی
و مسائلی از این دست و مسائلی از این قبیل و امثال آن
سطح اتکاء، پایگاه حمایتی
در برخی متون به معنای طبقه متوسط ترجمه می شود نه سرمایه دار
در ارتباط با . . . در خصوص . . . با اشاره به . . . with reference to; concerning
هسته مرکزی ( در تشکیلات یا سازمان های نظامی و شبه نظامی )
گسترش روابط توسعه روابط
توسعه دادن گسترش دادن مثلاً widening its ties به معنای توسعه روابط
تطبیق دادن، منطبق کردن، ایجاد مصالحه و سازش
هسته، مغز
تعادل، موازنه
مضاعف، دو منظوره، دوگانه
به خودی خود، فی نفسه
سرنوشت
جزء لاینفک جزء جدایی ناپذیر
امپریالیسم فرهنگ غربی
امپریالیسم فرهنگی
زوال، فروپاشی، انحطاط
مشغول بودن به . . . درگیر بودن به . . . دغدغه داشتن نسبت به . . .
در نظرِ از منظرِ
به اصطلاح، اصطلاحاً، به قول معروف
تناقضات، اختلافات، اختلاف سلیقه ها
در بسیاری موارد
برعکس، بر خلاف آنچه گفته شد
در پرتوِ . . . ، در سایه . . . ( بسته به جمله و مفهوم )
از ته دل آرزو کردن، مشتاق بودن
رسانه های جمعی، رسانه های گروهی
حزب مردمی، حزب جمعی مانند mass media که به معنای رسانه جمعی است
آسمان ها، افلاک
ناچیز جلوه دادن، کم اهمیت جلوه دادن
با گذشت زمان، به مرور زمان
محل تولد، زادگاه
محدود کردن، کاستن
جنگ پیش دستانه جنگ پیشگیرانه
خواستار . . . بودن
امت ( مفهومی فراتر از دولت و مرزهای جغرافیایی کشورها ) مثلاً امت اسلامی
افطار
فتنه
اراده خواست فعل کمکی برای زمان آینده
حوزه انتخابیه
بر اساسِ. . . ، طبقِ. . .
درگیری شدید
جنبش المستقبل ( در لبنان ) جریان المستقبل حزب سیاسی لبنانی به رهبری سعد حریری است که در سال ۲۰۰۷ تأسیس شد. مستقبل بزرگترین حزب در پارلمان لبنان است ...
عملیات از قبل طراحی شده، برنامه از قبل طراحی شده
به حال خود رها کردن، فراموش کردن
نقطه ثقل، شالوده، زیربنا، اساس، سنگ بنا
ائتلاف 8 مارس در لبنان ( ائتلاف گروه های مقاومت ) در برابر ائتلاف 14 مارس
ائتلاف 14 مارس در لبنان ائتلافی ضد ائتلاف 8 مارس ( معروف به ائتلاف حزبالله و مقاومت )
درگیری، کشمکش، نزاع، ستیز
این فعل به معنای �تلاش مضاعف� نیز به کار می رود to put more effort into particular activities
سازش و آشتی
تحت کنترلِ . . . ، تحت نظارتِ . . .
کنترل، نظارت
دشمن صهیونیستی
این حق را برای خود محفوظ می دانند . . .
انجام داد، به انجام رسانید
قواعد جنگ
مورد غفلت قرار گرفتن، حواس از موضوعی پرت شدن یا منحرف شدن
به تحلیل بردن، به ضعف کشاندن، ضعیف کردن
در برخی ترجمه ها �در مقابل� هم ترجمه می شود
در برخی متون حقوقی، علوم سیاسی و . . . این کلمه به معنای قطعنامه است
Blue Line خط آبی یک خط مرزی است که لبنان را از اسرائیل و ارتفاعات جولان جدا می کند. این خط توسط سازمان ملل متحد در ۷ ژوئن ۲۰۰۰ برای تعیین اینکه آیا ا ...
خط عقب نشینی خط عقب نشینی یا خط آبی یک خط مرزی است که لبنان را از اسرائیل و ارتفاعات جولان جدا می کند. این خط توسط سازمان ملل متحد در ۷ ژوئن ۲۰۰۰ برا ...
به نوبه خود
منحل کردن، منحل شدن
صرف نظر از . . . ، فارغ از . . . ، بدون توجه به . . .
شاید بهترین معنای این کلمه در اصطلاحات نظامی امروز �گردان� باشد که از گروهان بزرگتر و از تیپ کوچکتر است.
خلع سلاح کردن
تشکیلات نظامی
جیش المهدی ( یکی از گروه های نظامی شیعی در عراق که در سال 2004 به رهبری مقتدا صدر و با هدف مبارزه با اشغالگران آمریکایی شکل گرفت )
تشکیلات امنیت خارجی ( ESA ) یکی از واحدهای سه گانه شورای جهادی حزب الله است ( در کنار یگان مقاومت اسلامی و یگان امنیتی )
تدابیر شدید امنیتی، اقدامات شدید امنیتی
عمل متقابل، انتقام، عمل تلافی جویانه
در برخی متون حقوقی �دادخواست� هم ترجمه می شود.
شیشه دودی
شیشه های دودی
بدون پلاک
نقض کردن، لغو کردن، وتو کردن
از لحاظ ماهیت، اساساً، ذاتاً
هرمی شکل
شگرد، شیوه، نحوه عمل
مجوز ادامه کار را دادن، چراغ سبز نشان دادن ( موافقت با انجام کار )
این سوابق
به طور کلی، روی هم رفته، در مجموع
دیوار نوشته، دیوار نگاره
منحل کردن، از بین بردن، اضمحلال
معادل، به منزله، در حکمِ
صرفاٌ ، فقط
تکه تکه کردن ( کنایه از تجزیه کردن )
تشخیص، صلاحدید، تصمیم، اختیار
وابسته به . . .
سهل انگاری، انفعال، لغزش
بارز، چشمگیر، قابل توجه
نظام سیاسی سرمایهداری
کارمند دولت
بخش دولتی
نکته اصلی
حسابدار فنی
بحث های گروهی
توافق فراگیر
خط مقدم ( جنگ یا نبرد )
داشتن سهمی از چیزی یا کاری
اصطلاحی است در معنای داشتن سهمی از سود یا منافع چیزی idiom mainly US ( UK usually a piece/slice of the cake ) part of the profit or benefit from some ...
دخالت کردن، ورود کردن، نفوذ کردن ( البته همین ها به صورت تدریجی )
اقتصاد غیر مولد
همان طور که برخی بزرگواران اشاره کردند عبارتی فرانسوی است که مهم ترین و متداول ترین معنای آن: در برابر، رو در رو و . . . است
به همان �اقتصاد رانتیر� معروف تر است هرچند بهتر است معادل فارسی آن جا بیفتد.
مزایای اجتماعی، خدمات اجتماعی
آموزنده
شکل گرفتن
در مقیاس زیاد، به طور گسترده
راه های مواصلاتی
انگاشتن، قلمداد کردن، تلقی کردن
برای به دست گرفتن قدرت
سازماندهی کردن، هدایت کردن
موضع گیری رسمی، موضع رسمی
خط قرمز، محدودیت
خطوط قرمز، محدودیت ها، ممنوعیت ها، حد و حدود
منطقه بسته امنیتی
ظهر، وسط روز
در سراسر کشور
اعتصاب عمومی یک روزه، اعتصاب سراسری یک روزه
مبارزه گروهی
به دنبال آن
موردی، مورد پایه
در برخی متون این اصطلاح علی رغم مفرد بودن کلمه interest منافع ملی ترجمه می شود
بازار اجتماعی ( اقتصاد منتسب به مکتب فرایبورگ )
( بسته به متن ) : تا حد زیادی دقیقاً به شدت
کارهای جانبی، محصولات جانبی
اتحادیه صنفی
کسانی که خدمات داربست فلزی ارائه میدهند
prot�g� کلمه فرانسوی است به معنای �حمایت شده، مورد حمایت�
نماینده اتحادیه Union Officer means an employee elected or appointed by the Union who is authorized to represent the Union, an employee or both.
ابلاغ شده ( در مورد قانون، رای و . . . )
ابلاغ کردن ( در مورد قانون، رای و . . . )
دون پایه، معمولی، ساده
موج اعتصابات
روی دادن، اتفاق افتادن
مبارزه اجتماعی، مبارزه مدنی
مبارزات اجتماعی، مبارزات مدنی
اعتصاب سراسری، اعتصاب عمومی
وزن اجتماعی، وجهه اجتماعی
جا انداختن
خود آمادهگری
منافع بازی
روشنفکر ارگانیک مفهومی است در برابر روشنفکر سنتی ( در نظریه آنتونیو گرامشی )
سایت اصلی و کلیدی
جامع، فراگیر، همه جانبه
صلح مدنی
مشهود، بارز، چشمگیر
در غیاب . . .
حد و مرز چیزی را مشخص کردن، مرزبندی کردن
تمثیل، حکایت
جنسیتیسازی سلطه
انجام عمل جنسی با همسر بدون رضایت او Marital rape is the act of sexual intercourse with one's spouse without the spouse's consent
حراست، پاسداشت
گفتگوی مختلط زن و مرد
مسئولیت، پاسخگویی
علایم پوشش، نمادهای پوشش
پوشش
در برخی جاها به صورت قهرمان هم ترجمه می شود و شاید مترادف شوالیه ( در زبان فرانسه ) و از یک ریشه باشند
واسطه . . . شدن
مددکاری اجتماعی ( نه مددکار اجتماعی )
پا به پای، همراهِ، در کنار
به بهای . . . ، به قیمت . . .
جانبداری، حمایت
پیش از ، قبل از
در هم تنیده
به دست . . . سپردن
مورد هجمه قرار دادن، حمله کردن
تهدید، ارعاب
وابستگی به کسی یا چیزی
اتهام خیانت به کسی زدن، کسی را به خیانت متهم کردن
عواقب ( مخصوصاً درباره یک حادثه بد ) ، در اثر، پس لرزه ( مثلاً درباره یک رویداد سیاسی و . . . )
درگیری، طغیان
به تصویر کشیدن، ارائه دادن
در برخی متون به سیطره هم ترجمه میشود
قیمومیت، سرپرستی
امر به معروف و نهی از منکر
در برخی ترجمه ها منظور از این کلمه پادشاهان و فرمانروایان است نه خود سلسله
تباه، فاسد
غیر مشروع، غیر قانونی، حرام
انفعال اجتماعی
شماتت کردن، تقبیح کردن، زشت دانستن
محدود کردن، محصور کردن
چشم انداز، افق، دورنما
فراگیر، کامل
همان گونه که قبلاً گفته شد
جهان بینی
مستقل، خودکفا
از لحاظ کمّی
فعالیت های فوق برنامه
منشاء، قالب، چارچوب
دین داری، دین باوری
واحد اطلاع رسانی، واحد روابط عمومی
وابسته، مرتبط
برای تحقق این منظور، برای رسیدن به این هدف
درونی سازی
بیان صحیح، بیان معتبر، بیان دقیق
لحظات حساس و سرنوشت ساز
لحظه سرنوشت ساز، لحظه مهم
ضد حمله فرهنگی
میراث خاص
کارزار، پویش، نهضت
نظم عمومی، نظم اجتماعی
همه جانبه، فراگیر، جهان شمول، جامع
خودبرتربینی، خودخواهی
افول کلی، افول عمومی
مسئولیت کسی یا چیزی را بر عهده گرفتن یا داشتن
جنبه جدا ناپذیر، بخش جدا ناپذیر
فراگیر کردن، اطلاع رسانی عمومی کردن
جشن های مذهبی
جشن های آیینی
به خود بالیدن، افتخار کردن
زندگی نامه شهدا، یادبود شهدا
همان طور که آقای کتابدار اشاره کردند این واژه ترکیبیی فرانسوی در اصطلاح به معنای کارگردانی ( تئاتر و سینما ) و صحنه گردانی به کار می رود ولی در ادامه ...
در آخر، در پایان
مسئول ایستگاه
خیابان های مختص عابر پیاده، خیابان های پیاده رو
پر شنونده ترین
سخنگو، بلندگو
عرصه، جایگاه، سنگر
مرز اصطلاح مترادف با ثُغر ( جمع آن ثغور ) در عربی است به معنای مرز و مرزداران
بروشور، اعلامیه، تراکت
منحصر به فرد، خاص
ابراز وجود
بروز، پیدایش یکی از مفاهیم اصلی نظریه پییر بوردیو جامعه شناس فرانسوی مفهوم پیدایش اجتماعی است
سرمایه نمادین سرمایه نمادین به مجموعه ای از ارزش ها، پرستیژ و احترام اجتماعی اطلاق می شود که افراد یا گروه ها در جامعه به دست می آورند
تعطیلات مذهبی
تعطیلات
مقید کردن، ملزم کردن، التزام
طراحی و اجرا نمودن
طایفه بزرگ ، خانواده گسترده An extended family is a family that extends beyond the nuclear family of parents and their children to include aunts, un ...
در ادامه
انجمن های مذهبی
هنرهای رزمی، ورزش های رزمی
تشکل مذهبی
تشکل های مذهبی
فراگیر، سراسری، همه جانبه، جامع، عمومی
عقبه طبقه کارگر، پیشینه طبقه کارگر، سابقه طبقه کارگر
تغییر وضعیت
مکتب ارسطویی
مشکل، دشوار
استفاده کردن
شورای فرماندهی
منظور شوراهای محلی ( شوراهای شهر و روستا ) است
در برخی متون این کلمه را باید عامل به معنای دست اندرکار ترجمه نمود که بهتر معنا منعکس شود
از طرف تو، به جای تو، به نمایندگی از طرف تو
از طرفِ، به نمایندگی از، به جای
کمک هزینه اجاره
اگر این کلمه در خصوص مایعات مثل آب باشد، منظور کشیدن آب از جایی است مثلاً از یک مخزن
هر چند وقت یک بار، به طور متناوب
بشکه واحد اندازه گیری حجم آب معادل 100 تا 200 لیتر است ( در آمریکا و انگلستان متفاوت است )
فروشگاه لوازم خانگی
فروشگاه بزرگ، عمده فروشی
سایه حمایت، با حمایت
ابزار
خدمات تفریحی، سرگرمی
با احتساب
امور، اقدامات
برای، در قبال
با این تفاسیر، با همه این تفاسیر
شاخه
عناصر تشکیل دهنده
الزام آور است، الزامی است
مداوم
مداخله اجتماعی
اطلاع رسانی کردن، شناساندن
مدیریت
چرخش قابل توجه
نهفته
دستگاه هژمونیک، دستگاه غالب
و مانند آن، و غیره
نامتجانس، مختلف
پوشه کار، سابقه کار
سرمایه گذاری مطمئن
ویلاهای مجلل
هلدینگ، شرکت های بزرگ متشکل از چندین شرکت اقماری کوچک تر
مختصِ
معاملات پر خطر، یرمایه گذاری پر خطر
این عبارت که عبارتی فرانسوی است، بار معنایی منفی دارد و به معنای تازه به دوران رسیده است Nouveau riche people are people from a low social class who ...
نظارت کردن، سرپرستی کردن، رصد کردن
متکی بودن به . . .
تصویرسازی
در مجموع
امکانات، تسهیلات
عجیب نیست، دور از انتظار نیست
البته sport utility vehicle صحیح است
داخل، درون
میانگین سرانه
مصرفِ شخصی Private consumption includes all purchases made by consumers, such as food, housing ( rents ) , energy, clothing, health, leisure, educati ...
مصرف سرانه
اثبات کردن
دارایی های ثابت ( اصطلاح رایج در شرکت ها )
ترسیم، تصویرسازی
در برخی متون به معنامی آیدی ثبات
در برخی متون به معنای ثبات می آید
از این رو، از این نظر
در برخی متون به معنای توجیه کردن هم می آید
در این شرایط
نابرابری جغرافیایی، نابرابری در توزیع درآمد و منابع در مناطق جغرافیایی مختلف Spatial inequality refers to the unequal distribution of income and reso ...
خیالباف
خیالبافی
نادیده گرفتن، اغماض کردن، چشم پوشی کردن، خود را به ندیدن زدن
شهر بی قانون، شهر هرت
متنفذین، سران، بزرگان
اصطلاح فرانسوی ( ترجمه کلمه به کلمه: بگذارید انجام شود= مانع نشوید ) ولی در اصل به معنای آزادسازی و عدم ایجاد محدودیت است
نشست، گردهمایی
فدراسیون سراسری، اتحادیه سراسری
به همین صورت، مشابه آن in the same vein is used to indicate that two or more things are the same, similar, or closely related
بسته به متن ( متن قدیمی: حشیش ) و ( متون اخیر : ماری جوانا )
مورد انتقاد قرار دادن، به باد انتقاد گرفتن، سرزنش کردن
سلطه، نفوذ
با وجود آن که
گاهی، برخی اوقات This phrase is used to refer to events or situations that occur occasionally or sometimes
فعالان اجتماعی، سیاسی و . . .
در برخی متون به معنای مجمع عمومی هم می آید
بارِ دیگر، دوباره، باز هم
همراه با، توام با
این اصطلاح معادل اصطلاح � یک حساب سرانگشتی� در فارسی است
به جای آن که
از عهده چیزی یا کاری برآمدن، از پسِ کاری یا چیزی برآمدن
متوقف کردن، ثابت نگه داشتن
در هماهنگی با، به موازات
پذیرفتن، در برگرفتن، شامل بودن
سودمند، پر منفعت
تسریع
مشوق
پر مخاطره، پر خطر
بازار بورس
کلنگی، مخروبه
جداسازی قومی، نژادی، زبانی، مذهبی و . . . در یک منطقه the imposed or preferred separation of groups of people in a particular territory by lines of r ...
قاعده
نمونه کوچک
شرکت کننده فعال، شرکت کننده مشتاق
سازنده ( ملک ) ، بساز و بفروش
مایحتاج عمومی
ثابت ماندن، ثابت نگه داشتن
بازمانده، به جا مانده از گذشته
عموم مردم
اتخاذ موضع، موضع گیری کردن
این موضوع صادق است . . . ، این موضوع صدق می کند . . . از این عبارت زمانی استفاده می شود که یک موضوع یا مطلب در مدت زمان زیادی ثابت باقی مانده و صدق ...
اقتصاد بازار اجتماعی ( اقتصاد منتسب به مکتب فرایبورگ )
مشابه، مثل هم
نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا و کشورهای حوزه دریای مدیترانه موسوم به �یورومد�
منعکس کردن
محرک رشد، انگیزه رشد
اختیار لازم را داشتن
ایجاد
اصل کلیدی و مهم
به همین شکل، همین طور، به همین منوال
محافظه کاری ترحم آمیز، محافظه کاری دلسوزانه
اتحاد بی دردسر
مذهبی
اتحادیه سراسری کارگران تونس مخفف عبارت: Union Generale Tunisienne du travail که عبارتی فرانسوی است
هدف، آرزو، اشتیاق
فروکش کردن
در برخی متون به معنی گفتمان هم می آید
رفته رفته، به تدریج، به مرور زمان
توده مردم، عوام
کاخ نشین حریص
پارتی بازی، تبعیض
نارضایتی
اظهار نظر
مثلاً درباره برخی باندها یا موسسات غیر قانونی معنای متلاشی شدن می دهد
مافیای خودرو
هرچند معنای اصطلاحی این کلمه را بتوان مشتری مداری یا حامی پروری گفت ولی در اقتصاد سیاسی نوعی پدیده است که در آن فرد حقیقی یا حقوقی در ازای حمایت از ی ...
ازدواج محضری
قانون مدنی احوال شخصیه
موضوعات اعتقادی، مسائل اعتقادی
در برخی متون سیاسی می توان آن را معاون دبیرکل نیز ترجمه نمود
فضای دوستانه و صمیمی
ساختار گریز
تجمع شما فاسد هستید ( اشاره به تجمع شکل گرفته در لبنان در اعتراض به فساد برخی مسئولان این کشور )
متعفن و بدبو
در برخی متون به ویژه در خصوص سازمان های نظامی، امنیتی و . . . ، تشکیلات معنی می دهد
مستحکم شدن، تقویت شدن
روز اورشلیم: نام یک جشن ملی و از اعیاد مذهبی یهودیان و تعطیل رسمی در اسرائیل است
انتخابات مجلس
ائتلاف
تضعیف کردن
وزیر کشور
در برخی متون به معنای اعدام هم می آید
to lose suupport: حمایت کسی را از دست دادن، از چشم کسی افتادن
کمبود
یکی از شرکت های زنجیره ای بزرگ در منطقه به ویژه لبنان ( با نام اختصاری GE ) : کارآفرینان خلیج
حجم سرمایه گذاری خارجی
اوراق بهادار
A concession agreement is a contract between a company and a government, or other property owner, to operate a business in a particular location. بی ...
پیشنهاد بودجه، درخواست بودجه
اموال غیر منقول مانند خانه ( اصل کلمه فرانسوی است )
بهترین معنا برای این عبارت فروشگاه چندمنظوره است
پرداخت بدهی
در مسائل اقتصادی به معنای بخشی است مثلاً sectorisl policies
در برخی متون به معنای سرمایه گذاری است
( Fr ) :امنیت روانی
در متون اقتصادی: مخفف chinese yuan واحد پول چین
دستور کار حزب، خط مشی حزب
در متون اقتصادی بورس به معنای شاخص برابری ارز معنا می شود ( مخفف آن INV )
مخفف INV که در متون اقتصادی بورس به معنای شاخص برابری ارز معنا می شود
جلب توجه کردن
توجیه ناپذیر، غیر قابل قبول
کمتر از حد پیش بینی
قطعاً، بدون تردید، بی شک
مملو، پُر از
نشات گرفته از
انتخابی، گزینشی
پخش و پلا، متفرق، پراکنده
احیا کردن، جان بخشیدن
احیا کردن
بر خلاف میل
قابل اطمینان/ به طور موثق
مقابله به مثل، جبران، تلافی
عامدانه، هدفمند، از روی قصد قبلی
به معنی آماده کردن هم برخی اوقات می آید
مطابق انتظار، همان طور که پیش بینی می شد
پیش داوری
موکول کردن
پیشرو، پیشگام
به توافق رسیدن bargain
شیفته شدن
اتفاقی، از روی بی دقتی
علاوه بر این، به اضافه
سهواً ، غیرارادی، ناآگاهانه
بدون فکر و تعقل
اتفاقی
به معنای منصرف شدن relinguish و to give up هم می آید
مصوب کردن، قانونی کردن
منتشر کردن، ساطع کردن
منتخب، برگزیده
به معنی مهیج emotional هم می آید
ایده جدید داشتن/ طراحی کردن
عدم توافق، مخالفت disapproval
پیگیر ، کوشا
یکی از معانی آن تفاوت داشتن، اختلاف داشتن differ است
برخی اوقات به معنای مصرف کردن هم می آید: consume
طرز رفتار ، نحوه برخورد
به چالش کشیدن، مقاومت کردن، تمرد کردن
فریبنده
به معنای تغییر دادن alter هم می آید
برخی اوقات به معنای تفرقه انگیز است
ریزبین
یکی از معانی آن سازگار شدن adapt است
موافقت کردن
به صورت اتفاقی فهمیدن
به معنای دور کردن و پرهیز کردن هم گاهی می آید: aviod, evade
به معنای استاندارد چیزی هم می آید
باهوش
بجا، شایسته، مناسب
nimble یا همان زبر و زرنگ و چالاک
اعصاب خرد کن، مزاحم
به معنای adverse یعنی مخالف و ناسازگار هم آمده
همانند و مترادف accelerat fi به معنای شتاب کردن هم می آید
مترادف awful وحشتناک و خیلی بد هم می آید
growing at a fast pace: به سرعت رشد کردن/ شکوفا شدن
قلب فاسد
رشد، افزایش، انباشت
کتابی از استیون پینکر که در فارسی به �فرشتگان بهتر ذات ما� ترجمه شده است.
فن آوری نوآورانه، فن آوری تحول آفرین
نیمه رساناها
نیمه رسانا
سرمایه گذاری مطمئن، سرمایه گذاری قابل اطمینان
سرمایه گذار مطمئن
یکی از معانی آن �ضمانت� است مثلاً debt liability که شاید بهتر باشد آن را ضمانت بدهی ترجمه نمود.
ضمانت بدهی : any form of monetary obligation other than an ownership interest
مناسب، به موقع، به هنگام
کشورهای منفرد
بسته به متن معنای این عبارت هم متفاوت است: پنجاه پنجاه، کم و بیش ، نه خوب نه بد و . . .
در لحظه، همزمان
در مهندسی برق قدرت به معنای سیستم پر یونیت ( سیستم در واحد ) معروف اس
در مهندسی برق قدرت همان پر یونیت ترجمه می شود و این گونه رایج است مثلاً سیستم پر یونیت: per - unit system
متناسب، مرتبط با
گستره، طیف
آب شیرین ( بدون نمک یا نمک بسیار کم و سرشار از املاح معدنی محلول )
منابع طبیعی
موهبت جغرافیایی
خدادادی، موهبت
نظام حقوقی که عمدتاً به چهار صورت کلی: common law civil law customary law religious law تقسیم می شود.
نارضایتی عمومی
تعصب گروهی و حزبی ( بیشتر بار منفی دارد تا مثبت )
در برخی متون این عبارت را می توان �تا �ترجمه کرد و معنی را هم می رساند
تلفیق کردن، ترکیب کردن
در برابرِ ، در مقایسه با
کسری ، کمبود
مازاد
ذخیره ارزی
وضعیت ذخیره ارزی
فاصله قابل توجهی something that is significantly larger or greater than something else
معامله، مبادله
معیار، مقیاس، شاخص
گذشته نگر �پیش نگر� در مقابل �پس نگر: forward - looking�
آینده نگر �پس نگر� در مقابل �پیش نگر : backward - looking�
رشد مورد انتظار
�برابری قدرت خرید� یا به اصطلاح PPP
�purchasing power parity index� یا همان شاخص برابری قدرت خرید
شاخص برابری قدرت خرید یا همان PPPI
�برابری قدرت خرید� یا همان �purchasing power parity�
به طور ناچیز، به طور جرئی، خیلی کم
سازگار، متناسب
عمدتاً ، اصولاً
�عملکرد لجستیک � اصطلاحی در متون اقتصادی
در متون اقتصادی به �شاخص عملکرد لجستیک یا LPI �معروف است و در این اصطلاح کلمه لجستیک ترجمه نشده و به همین صورت به کار می رود
افزایش بهره وری
ترجمه اصطلاحی: �دخل و خرج�
هر قدر پول بدی ، آش می خوری
هزینه ، بودجه مثلاً در عبارت R&D spending می توان آن را بودجه تحقیق و توسعه هم ترجمه نمود.
اختراع، حق امتیاز
این از اون عبارت هایی است که بسته به جمله، شنونده معنای دقیق و مدنظر گوینده را متوجه می شود: خب بسه دیگه! درست شد کار تمام شد همین!
البته
بررسی همه جانبه
معادل عبارت فارسی: �سیلی نقد به از حلوای نسیه�
ضرب المثلی چینی که هرچند معنای اصطلاحی آن این است که خرگوش باهوش سه لانه دارد ولی تقریباً مشابه ضرب المثل انگلیسی است که همه تخم مرغ هایت را در یک سب ...
ناخودآگاه، غیر ارادی
تنوع بخشی
در متون اقتصادی : مایملک هم می توان ترجمه کرد یعنی آنچه فرد یا شرکت به عنوان دارایی و سرمایه در اختیار دارد در برخی متون هم می توان به عنوان خلاصه کا ...
معادل عبارت �از صفر شروع کردن� در فارسی I build up from nothing: من از صفر شروع کردم
حذف شد
به طور خلاصه، خلاصه این که، مخلص کلام ( نه ملخص کلام ) ، لب مطلب
طبیعیه که . . . that's ( just ) the way it is. There is nothing we can do to change or prevent the way things have unfolded or will unfold
نقطه مقابل
طوفان های فصلی
طوفان های موسمی
طوفان های فصلی
اگر ابتدای جمله بیاید به معنای �برای تاکید بیشتر . . . �
تکرار کردن، تاکید کردن
سخت تر شدن، مشکل شدن
فراتر از، خارج از تصور
راسخ، ثابت، محکم، مطمئن ( بسته به متن )
مداوم، لاینقطع، توقف ناپذیر
بعید است
جنگ افروزی carry on ( a war or campaign ) .
جنگ افروزی کردن، برپایی جنگ carry on ( a war or campaign ) . "it is necessary to destroy their capacity to wage war"
برخی مواقع به معنال احتمال باید ترجمه شود
حول و حوش، اطراف
موثر، اثرگذار
دوره مثلاً دوره ریاست جمهوری: the presidential term
انتخابات ریاست جمهوری
انتخابات کنگره
انتخابات کنگره
منجر شدن به
بر یکدیگر تاثیر گذاشتن
جنجالی
به تاخیر انداختن
به . . . مربوط می شود
موانع
مانع
اگر به صورت فعلی به کار رود به معنای درست به هدف زدن هم می توان ترجمه نمود مثلاً در عبارت : "more than 100 missiles were launched, homing in on rada ...
بازگشت مجدد
قول ندادن مثلاً در عبارت : Don’t bet on what I just said happening نمی توانم قول بدهم آنچه گفتم رخ بدهد
حداکثر ، از الان مثلاً در عبارت : which is about five - and - a - half years from the bottom که می توان ترجمه نمود که حداکثر ( از الان ) حدود پنج سال ...
زودتر از حد معمول، زودتر از معمول
رکود اقتصادی
میزان
در متون اقتصادی بیشتر به انقباض باید ترجمه نمود
در متون اقتصادی به معنای رکود و ایستایی است
در برخی متون هم می توان این عبارت را �بسته به� ترجمه نمود مثلاً بسته به موقعیت و . . .
پیشران های اقتصادی
پیشران اقتصادی
پیشران، محرک
در متون اقتصادی به معنای ورشکستگی هم می توان ترجمه نمود
یکی از معانی آن مترادف با projection است یعنی پیش بینی
غیر چرخه ای، غیر حلقوی
منجر شدن به ، ختم شدن به، منتهی شدن به
در بهترین حالت ممکن
پاسخ تقریبی است
بی فایده
در هماهنگی کامل با هم
نبرد تن به تن
تن به تن مثلاً نبرد تن به تن: hand to hand combat
در برخی آزمایش ها منظور همان شبیه سازی است
یک معنای کلی readout به معنای : information produced by electronic equipment, shown in print, on a screen or by sound: است پس شاید بهترین ترجمه آن در ...
شِما schema کلمه ای خارجی است و بهتر است به جای آن همان نمای کلی استفاده شود
توجه خاص، توجه زیاد
در عبارت close attention به معنای زیاد، ویژه و جدی است
در برخی متون به معنای جدول است مثلاً insert table
تولید اقتصادی
تخصیص منابع
به صرفه بودن
فراهم، در دسترس ( available )
فراهم شده است، در دسترس است معادل: it is available
نمایان شدن، روشن شدن
درگیر یک فعالیت، کار یا موضوعی شدن با یک موضوع عجین شدن to becom e interested in an activity or subject, or start being involved in an activity
گوشه چشم، نظر اجمالی و سریع
با این حال، ناگفته نماند که . . .
تطبیق دادن
محال
به نحوی که
نقطه اوج در یک نمودار یا خط روند
بالاترین حد ، رکورد، اصلی
شانسی و بدون علم و آگاهی
در مجموع
حتمی
شاید بتوان آن را لشکرکشی نظامی هم ترجمه کرد ( بسته به متن )
آرایش نظامی
به سوی جنگ ( ولی به نظر می رسد نوعی اجبار در این رفتن وجود دارد و فرد یا افراد نقشی در رفتن یا نرفتن ندارند و به همین دلیل شاید بتوان آن را جنگ محتوم ...
به سویِ: مثلاً Desined for war به سوی جنگ ( ولی به نظر می رسد نوعی اجبار در این رفتن وجود دارد و فرد یا افراد نقشی در رفتن یا نرفتن ندارند و به همین ...
جمع کردن گربه ها: از آن جا که گربه ها دوست دارند مستقل زندگی کنند، جمع کردن آن ها بسیار سخت است و لذا جایی که کار بسیار سختی در پیش باشد در برخی متون ...
گربه بدون سنبل الطیب ( گیاه مورد علاقه گربه )
مودبانه: جمع، جماعت عامیانه: گلّه
سنبل الطیب: گیاه علف گربه متعلق به خانواده نعناع است. نام گیاه شناسی آن سنبل الطیب است. این گیاه که به گل گربه هم معروف است بسیار مورد علاقه گربه هاس ...
همسویی، قرارداد همکاری New alignments are being formed within the business community
به معنای بازی هم می آید مثلاً : classic drama of the balance between the United States and China
انگیزه
بعید
بعید است، شکی نیست
منحصر به فرد، انحصاری
مورد توافق
شرافتمندانه، عزتمندانه
هرچه زمان می گذرد
به هم وابسته
مناقشه
تغییر دادن ( از وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب )
مکتب �نابودی حتمی متقابل�: در مکتب نابودی حتمی متقابل ( MAD ) فرض بر این است که یک نیروی بازدارنده هسته ای باید قابل اعتماد و با دوام باشد. یعنی هر ن ...
منطقه مورد مناقشه
تشریح کردن
مجسم کردن
در برخی متون معنی پُشتِ چیزی ، ماورای چیزی هم می دهد که شبیه به پشت پرده ای است که خانم کولیوند اشاره کرده
این ساده اندیشی است. فکر خام است.
ساده اندیشی
بسته به متن �رهگیری و ردیابی�
در برخی متون می توان آن را رصد ترجمه کرد که معنا را بهتر می رساند ( هم مشاهده است و هم نظارت و کنترل را در خود دارد )
کشاندن ( به یک سمت خاص و با هدفی خاص )
خم شدن بدون شکستن ( کنایه از انعطاف پذیری )
فراگیر
آیا می توانیم برای روبرو شدن با آن ها تغییر کنیم
از بین بردن
ناکام ساختن
کم و بیش، تقریباً مترادف: very roughly
کم و بیش
تقریباً
در هر صورت
پرتگاه
در لبه پرتگاه
به طور بی سابقه
جنبش ترقی خواهی که از 1896 م و آغاز تا 1917م ادامه داشت و سبب اصلاحات و پیشرفت هایی در این دوران در آمریکا شد
خونریزی
فراموش شده، به فراموشی سپرده شده
طولانی مدت
احساس ناخوشایند
احساس خوشایند
منافع values
باید به دقت رصد و نظارت کرد مثلاً to need close, attentive observation or monitoring. This problem will bear watching. This is a very serious disease ...
افتادن در ورطه چیزی ( نامناسب )
بدون هیچ گونه محدودیتی
در مجموع، نهایتاً، بالاخره when everything is taken into consideration. "at the end of the day I'm responsible for what happens in the school"
مثلاً در عبارت : That holds both within countries and between them به معنای جا گرفتن و ادامه داشتن است
در حال ظهور، نوپا
نسبتاً خوب
استثنا کردن
در متون اقتصادی به معنای �کاهش نرخ برابری پول در برابر پول های خارجی� هم بیشتر می آید
در بسیاری متون اقتصادی �میزان� بهتر معنا را می رساند
اهداف زمانبندی
در سرازیری افتادن
زیان خالص
برتری، رجحان، امتیاز
جفت ارزهای مینور ( Minor ) ، جفت ارزهایی هستند که در هیچ کدام از آن ها دلار آمریکا وجود ندارد اما درعین حال معاملات قابل توجهی در آن ها صورت می گیرد ...
جوبیلی یا سالگرد خاص ( انگلیسی: Jubilee ) سالگرد یک رویداد است که معمولاً بیست و پنجمین، چهلمین، پنجاهمین، شصتمین و هفتادمین سالگرد را نشان می دهد. ا ...
پرداخت بدهی
ارزش پول رایج
سرریز
در متون اقتصادی: وضعیتی که یک کشور برای پرداخت بدهی خود مجبور به چاپ پول می شود و این امر بدهی او را افزایش می دهد.
در متون قدیمی که hard money در برابر soft money وجود دارد عبارت اول به معنای پول فلزی و سکه ای و عبارت دوم به معنای پول کاغذی است اما امروزه معنای آن ...
ظرفیت، قابلیت و توانایی هم در برخی متون معنا می دهد
1. ( of sums of money ) be expressed in a specified monetary unit. "the borrowings were denominated in US dollars" در متون اقتصادی به معنای تعیین ...
حاشیه امن
در برخی متون به معنای: �پیشنهادی� هم به کار می رود
نامحدود
شاخص
یک طرفه
القا کردن، پیشنهاد دادن به صورت غیرمستقیم
به دنبال داشتن
ناتوان از انجام کاری
در برخی متون به معنای بزرگ و جادار هم ترجمه می شود
مجهز
اتفاقات غیرمنتظره، شگفتی سازها
کمی بالا پائین/ کمی کم و زیاد
به معنای حول و حوش هم می آید
در عبارتی همچون feast and famine شاید بتوان آن را فراوانی و قحطی هم ترجمه نمود.
عدم تعادل، عدم ثبات
بسته به متن :اتفاقات طبیعی یا اقدامات طبیعی هم معنی می دهد
زمان شهرت
پول رایج
کنترل چیزی را در دست گرفتن
در متون سیاسی به معنای محور است یعنی کشورهای محور Axis در برابر متفقین Allies
خسته
نهایتاً منجر شدن به . . .
بی طرفی: به نظرم در متون سیاسی زمانی که بحث جنگ ها در میان باشد، اعلام بی طرفی یک کشور با این کلمه بیان می شود
پایش به جنگ باز شد
انصراف
در اینجا باید نمودار اقتصادی ترجمه کرد ( البته pie به نمودار دایره ای گفته می شود )
در متون اقتصادی به معنای رشد هم می اید pickup in the economy
در متون اقتصادی debt restructuring به معنای تمدید بدهی هم می آید
واکنش نشان دادن
per capita income به معنای درآمد سرانه است
از آنِ خود کردن
همان طور که می دانید
در برخی متون می تواند به معنای منجر شدن هم بیاید
در برخی متون شاید بتوان آن را مشابه ترجمه نمود
در برخی متون زمانی که چندین مطلب را شرح می دهد، Cover به معنای توضیح دادن و مطالعه کردن و فراگرفتن هم می آید.
در برخی متون غیر اعتقادی به معنای �فدایی� باید ترجمه شود
تحمیل کردن
When push comes to shove به معنای آن که: زمانی که کار بالا بگیرد