publicise

جمله های نمونه

1. They've worked night and day to publicise their campaign.
[ترجمه گوگل]آنها شب و روز برای تبلیغ کمپین خود کار کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها شب و روز کار کرده اند تا تبلیغات خود را به اطلاع عموم برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All relevant departments will co - operate to publicise this MPF system which affects the general public.
[ترجمه گوگل]تمام بخش های مربوطه برای اطلاع رسانی این سیستم MPF که بر عموم مردم تأثیر می گذارد، همکاری خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]همه بخش های مربوطه برای تبلیغ این سیستم MPF که عموم مردم را تحت تاثیر قرار می دهد هم کاری خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Will she do more to publicise the results of the recent negotiations on that issue?
[ترجمه گوگل]آیا او برای انتشار نتایج مذاکرات اخیر در مورد آن موضوع بیشتر تلاش خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا او برای تبلیغ نتایج مذاکرات اخیر در مورد این موضوع بیشتر تلاش خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The offeror must then publicise this intention in a mass circulation newspaper or by some other means approved by the supervisory authority.
[ترجمه گوگل]سپس پیشنهاد دهنده باید این قصد را در یک روزنامه کثیرالانتشار یا به وسیله دیگری که توسط مقام ناظر تأیید شده است منتشر کند
[ترجمه ترگمان]سپس The باید این نیت را در یک روزنامه انتشار جمعی و یا به وسیله برخی ابزارهای دیگر تایید کنند که توسط مرجع نظارتی تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please publicise these days to your class members.
[ترجمه گوگل]لطفا این روزها را به اطلاع اعضای کلاس خود برسانید
[ترجمه ترگمان]لطفا این روزها را برای اعضای کلاس خود تبلیغ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pressure to publicise the practice will be roughly commensurate with the intensity of the competition.
[ترجمه گوگل]فشار برای تبلیغ این تمرین تقریباً متناسب با شدت رقابت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فشار برای تبلیغ عمومی عمل متناسب با شدت رقابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It strives to publicise the general issue of communication structures in a democracy, drawing special attention to legislation pertaining to radio.
[ترجمه گوگل]این سازمان در تلاش است تا موضوع کلی ساختارهای ارتباطی در یک دموکراسی را به اطلاع عموم برساند و توجه ویژه ای را به قوانین مربوط به رادیو جلب کند
[ترجمه ترگمان]این کشور می کوشد تا موضوع کلی ساختارهای ارتباطی را در یک دموکراسی به اطلاع عموم برساند و توجه ویژه ای به قانون مربوط به رادیو داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It fell to Pentagon officials to publicise this crucial information.
[ترجمه گوگل]انتشار این اطلاعات مهم به عهده مقامات پنتاگون بود
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات برای اطلاع عموم از این اطلاعات حیاتی به مقامات پنتاگون داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But this was the party to publicise the launch of the Spice Girls new album.
[ترجمه گوگل]اما این جشنی بود که انتشار آلبوم جدید Spice Girls را به اطلاع عموم رساند
[ترجمه ترگمان]اما این حزب بود که تبلیغ آلبوم جدید دختران ادویه را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To publicise his pioneering work Shearman produced an excellent leaflet on the scheme and its potentialities.
[ترجمه گوگل]شیرمن برای تبلیغ کار پیشگام خود، یک جزوه عالی در مورد این طرح و پتانسیل های آن تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]برای تبلیغ کاره ای پیشگام خود، Shearman یک اعلامیه عالی درباره این طرح و توانایی های بالقوه آن ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Lords can publicise matters and delay action for long enough to allow public opinion to make itself felt.
[ترجمه گوگل]لردها می توانند مسائل را به اطلاع عموم برسانند و اقدام را برای مدت طولانی به تأخیر بیندازند تا به افکار عمومی اجازه دهند خود را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]مجلس اعیان می تواند موضوعات و اقدامات تاخیر را به حد کافی منتشر کند تا به افکار عمومی اجازه دهد که خود را احساس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If women criminals are reluctant to publicise their activities, they are also often inaccessible to researchers wanting to record their histories.
[ترجمه گوگل]اگر زنان جنایتکار تمایلی به تبلیغ فعالیت های خود نداشته باشند، اغلب برای محققانی که می خواهند تاریخ آنها را ثبت کنند، قابل دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]اگر زنان نسبت به تبلیغ فعالیت های خود تمایلی ندارند، اغلب برای محققانی که می خواهند تاریخ خود را ثبت کنند، غیرقابل دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Microsoft started to publicise details of Microsoft Office 20 aka Office 14*, at its Worldwide Partner Conference in New Orleans today.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت در کنفرانس شرکای جهانی خود در نیواورلئان امروز شروع به انتشار جزئیات مایکروسافت آفیس 20 با نام Office 14* کرد
[ترجمه ترگمان]مایکروسافت شروع به تبلیغ جزئیات (آفیس ۱۴)به دفتر ۱۴ *، در کنفرانس شریک جهانی خود در نیواورلئان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pundits could not publicise the fact that they had been invited as a tastemaker in order to promote any commercial venture.
[ترجمه گوگل]کارشناسان نتوانستند این واقعیت را به اطلاع عموم برسانند که از آنها به عنوان یک سلیقه ساز دعوت شده بود تا هر گونه سرمایه گذاری تجاری را تبلیغ کنند
[ترجمه ترگمان]Pundits نتوانسته است این واقعیت را که آن ها به عنوان a دعوت شده بودند تا هر گونه اقدام تجاری تجاری را ترویج دهند، منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• advertise, make public, bring to the attention of the public (also publicize)

پیشنهاد کاربران

عمومی سازی
به اطلاع عموم رساندن
عمومی کردن
فراگیر کردن
رسانه ای کردن
به اگاهی عموم رساندن

بپرس