primarily

/praɪˈmerəli//ˈpraɪmərəli/

در درجه ی اول، عمدتا، بیشتر، اساسا، بدایه، مقدمه، اولا، اصولا، اصلا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: mainly; mostly; chiefly.
مترادف: chiefly, mainly, mostly, principally
مشابه: especially, essentially, fundamentally, generally, in the main, largely

- She is primarily interested in the sciences.
[ترجمه Tea] او بیشتر به علوم علاقه مند است.
|
[ترجمه گوگل] او در درجه اول به علوم علاقه مند است
[ترجمه ترگمان] او در درجه اول به علوم علاقه مند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he used color primarily for plastic purposes
اصولا از رنگ برای مجسمه سازی استفاده می کرد.

2. success in teaching is primarily a matter of talent
موفقیت در تدریس در درجه ی اول بستگی به استعداد دارد.

3. the eminence of new york is primarily due to natural advantages
برتری نیویورک در درجه ی اول مدیون موهبت های طبیعی می باشد.

4. Every kind of peaceful cooperation among men is primarily based on mutual trust and only secondly on institutions such as courts of justice and police.
[ترجمه گوگل]هر نوع همکاری مسالمت آمیز میان مردان در درجه اول مبتنی بر اعتماد متقابل است و ثانیاً بر نهادهایی مانند دادگاه های دادگستری و پلیس استوار است
[ترجمه ترگمان]هر نوع هم کاری صلح آمیز در میان مردان اصولا مبتنی بر اعتماد متقابل و ثانیا در موسساتی مانند دادگاه ها دادگستری و پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her wardrobe consists primarily of huge cashmere sweaters and tiny Italian sandals.
[ترجمه گوگل]کمد لباس او عمدتاً از ژاکت های ترمه ای بزرگ و صندل های کوچک ایتالیایی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]لباس او در درجه اول از شال کشمیر بسیار بزرگ و صندل های نرم ایتالیایی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tax cuts have been directed primarily at the better-off.
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات در درجه اول برای افراد دارای وضعیت بهتر انجام شده است
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات در درجه اول به سمت بهتر هدایت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She sees exercise primarily as an unavoidable chore.
[ترجمه گوگل]او ورزش را در درجه اول به عنوان یک کار اجتناب ناپذیر می بیند
[ترجمه ترگمان]او ورزش را به عنوان یک کار روزمره غیرقابل اجتناب می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The issue was not primarily a political one.
[ترجمه گوگل]موضوع اساساً سیاسی نبود
[ترجمه ترگمان]این مساله اصولا یک مساله سیاسی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inves-tigation was undertaken primarily to mollify pressure groups.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در درجه اول برای تسکین گروه های فشار انجام شد
[ترجمه ترگمان]The - tigation در درجه اول برای فرونشاندن گروه های فشار انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her interest in him is primarily sexual.
[ترجمه گوگل]علاقه او به او در درجه اول جنسی است
[ترجمه ترگمان]علاقه او به او در درجه اول جنسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The person primarily responsible is the project manager.
[ترجمه گوگل]مسئول اصلی، مدیر پروژه است
[ترجمه ترگمان]فردی که در درجه اول مسئول پروژه است مدیر پروژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The purpose of the programme is primarily educational.
[ترجمه گوگل]هدف این برنامه در درجه اول آموزشی است
[ترجمه ترگمان]هدف از این برنامه در درجه اول آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We're primarily concerned with keeping expenditure down.
[ترجمه گوگل]ما در درجه اول نگران پایین نگه داشتن هزینه ها هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در وهله اول نگران حفظ هزینه ها هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Public order is primarily an urban problem.
[ترجمه گوگل]نظم عمومی در درجه اول یک مشکل شهری است
[ترجمه ترگمان]نظم عمومی در درجه اول یک مساله شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Poverty is primarily a cause of illness and only secondarily its effect.
[ترجمه گوگل]فقر در درجه اول عامل بیماری و در درجه دوم تأثیر آن است
[ترجمه ترگمان]فقر در درجه اول علت بیماری و تاثیر آن بر بیماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chiefly, principally, mainly; in the first place, initially
you use primarily to indicate the most important feature of something or the reason for something.

پیشنهاد کاربران

اصولاً
مثال: The company primarily produces electronics.
شرکت اصولاً الکترونیک تولید می کند.
predominantly
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prime
✅️ اسم ( noun ) : prime / primer / primitive / primitiveness / primitivism
✅️ صفت ( adjective ) : prime / primal / primitive / primary
✅️ قید ( adverb ) : primally / primitively / primarily
Migration of this type takes place primarily into the higher latitude of northern hemisphere.
Primarily:mainlyعمدتا
دوستان توجه داشته باشید که اگر در ریدینگ ها، مخصوصا آزمون ارشد، به این کلمه برخوردید، معنی اون رو همون �عمدتا� و �mainly� در نظر بگیرید.
مثلا سوال میپرسه که :
. . . The passage is primarily concerned with
...
[مشاهده متن کامل]


اون لحظه اگه معنی لغت رو دقیق ندونید، شاید prime رو ببینید و فکر کنید منظور سوال اینه که متن در ابتدا ( مثلا پاراگراف های ابتدایی ) چه چیزی رو میخواد بگه و به اشتباه بیفتید.
ولی در واقع این سوال از شما میخواد که منظور و موضوع کلی و � اصلی� کل اون متن رو از بین گزینه ها انتخاب کنید، نه قسمت ابتداییش.
مراقب و موفق باشید!

ابتدائاً
بیش از هر چیز
. . . These books are primarily filled with
این کتاب ها بیش از هر چیز پُر شده اند از . . .
ابتداً
mainly
در اصل
از همان ابتدا ، از همان اول
قبل از هر چیز
در ابتدا ، در شروع
for the most part;
mainly
basically
chiefly
mostly
در اصل
in essence
to a large extent
to a great degree
effectively

primary ::: ابتدایی
primarily :::: ابتدا از همه
مخصوصا
در وهله اول
نخست، اول از همه
"ارجاع به کسی که کاری را برای اولین بار انجام داده"
از همان ابتدا
عمدتاً، بیشتر، اساساً، در درجه اول، اصولاً، اساساً
در درجه اول، عمدتا، بیشتر
( به عنوان قید استفاده می شود. )
اول از همه
Category of mostly

مقدمه، اولا، اصولا
اصولا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس