safeguard

/ˈseɪfˌɡɑːrd//ˈseɪfɡɑːd/

معنی: پناه، حفاظ، تامین کردن، حراست کردن، امن نگهداشتن، حفظ کردن از
معانی دیگر: پایندان، تضمین، پاسداشت، پاساری، ایمن داشت، حفظ کردن، حفاظت کردن، محافظت کردن، پاسداشت کردن، پایندان کردن، نگاهبانی کردن، ایمن داشتن، پاسداری کردن، رجوع شود به: safe-conduct، مامور پاسداری از اموال و جان مردم غیرنظامی (که از طرف فرمانده ی نظامی تعیین می شود)، پروانه ی تضمین جان و مال (از سوی فرمانده نظامی صادر می شود)، حفظ کردن و از خطر، نگهداری، حفاظت، حفظ، حراست، حمایت، وسیله حفاظت، امان نامه، خط امان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, thing, or action that serves to protect or defend; means of maintaining safety.
مترادف: bulwark, defense, guard, protection, shield
مشابه: bastion, convoy, security

- The government has recently implemented safeguards against the spreading of the disease.
[ترجمه گوگل] دولت اخیرا تدابیری را برای مقابله با شیوع این بیماری اعمال کرده است
[ترجمه ترگمان] دولت اخیرا تدابیری را در مقابله با شیوع این بیماری اتخاذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Changing one's password frequently is a safeguard against one's account being compromised.
[ترجمه گوگل] تغییر مکرر رمز عبور یک محافظ در برابر به خطر افتادن حساب شخصی است
[ترجمه ترگمان] تغییر گذرواژه یک گذرواژه به طور مکرر، یک محافظت در برابر حساب فرد در خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: safeguards, safeguarding, safeguarded
• : تعریف: to keep safe; guard; protect.
مترادف: guard, protect, shield
متضاد: jeopardize
مشابه: armor, chaperon, convoy, defend, ensure, preserve, save, secure, shelter, watch

- The city is building a new levee by the river to safeguard the business district against flooding.
[ترجمه گوگل] این شهر در حال ساخت یک سیلاب جدید در کنار رودخانه است تا از منطقه تجاری در برابر سیل محافظت کند
[ترجمه ترگمان] این شهر در حال ساخت یک دیواره ساحلی جدید از سوی رودخانه برای حفاظت از منطقه تجاری در برابر سیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Smoke detectors help safeguard one's home against fire.
[ترجمه گوگل] آشکارسازهای دود به محافظت از خانه در برابر آتش کمک می کنند
[ترجمه ترگمان] ردیاب های دودی به محافظت از خانه در برابر آتش کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- By investing conservatively, the couple hoped to safeguard their assets.
[ترجمه گوگل] با سرمایه گذاری محافظه کارانه، این زوج امیدوار بودند که از دارایی های خود محافظت کنند
[ترجمه ترگمان] با سرمایه گذاری احتیاطی، این زوج امیدوار بودند که از دارایی های خود محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. as a safeguard against unforeseen events
به عنوان حفاظت در مقابل رویدادهای پیش بینی نشده

2. we must safeguard the environment
می بایستی زیست بوم را نیک داری کنیم.

3. in order to safeguard the country's independence
به منظور پاسداری استقلال کشور

4. They will press for international action to safeguard the ozone layer.
[ترجمه گوگل]آنها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون فشار خواهند آورد
[ترجمه ترگمان]آن ها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون تحت فشار قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The leaflet explains how to safeguard against dangers in the home.
[ترجمه گوگل]این جزوه نحوه محافظت در برابر خطرات خانه را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این نشریه نحوه حفاظت از خطرات در منزل را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The industry has a duty to safeguard the interests of consumers.
[ترجمه گوگل]صنعت وظیفه دارد از منافع مصرف کنندگان محافظت کند
[ترجمه ترگمان]این صنعت وظیفه دارد تا از منافع مصرف کنندگان محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new card will safeguard the company against fraud.
[ترجمه گوگل]کارت جدید از شرکت در برابر کلاهبرداری محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]این کارت جدید از شرکت در برابر کلاهبرداری محافظت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The measures have been introduced as a safeguard against fraud.
[ترجمه گوگل]این اقدامات به عنوان حفاظت در برابر تقلب معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]این تدابیر به عنوان یک محافظت در برابر تقلب معرفی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This deal could safeguard the futures of the 2 000 employees.
[ترجمه گوگل]این معامله می تواند از آینده 2000 کارمند محافظت کند
[ترجمه ترگمان]این معامله می تواند از آینده ۱۰۰۰۰ نفر حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is obligatory on every citizen to safeguard our great motherland.
[ترجمه گوگل]بر هر شهروندی واجب است که از میهن بزرگ خود محافظت کند
[ترجمه ترگمان]این برای همه شهروندان الزامی است که از سرزمین مادری کشورمان محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The regulations were introduced in order to safeguard the interests of local fishing communities.
[ترجمه گوگل]این مقررات به منظور حفاظت از منافع جوامع ماهیگیری محلی وضع شده است
[ترجمه ترگمان]مقررات به منظور حفاظت از منافع جوامع ماهیگیری محلی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A good diet will safeguard against disease.
[ترجمه گوگل]یک رژیم غذایی خوب از بیماری محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]یک رژیم خوب می تواند در برابر بیماری محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We must take steps to safeguard our environment against these threats.
[ترجمه گوگل]ما باید برای محافظت از محیط زیست خود در برابر این تهدیدات گام برداریم
[ترجمه ترگمان]ما باید گام هایی را برای محافظت از محیط زیست در برابر این تهدیدات برداشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This legislation does not adequately safeguard the rights of consumers.
[ترجمه گوگل]این قانون به اندازه کافی از حقوق مصرف کنندگان محافظت نمی کند
[ترجمه ترگمان]این قانون به اندازه کافی حقوق مصرف کنندگان را تامین نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پناه (اسم)
shelter, asylum, blind, sconce, refuge, awning, bulwark, safeguard, guard, coverture

حفاظ (اسم)
reserve, protection, shield, sconce, awning, safeguard, umbrella, scabbard, coverture, mantelet

تامین کردن (فعل)
supply, cover, secure, safeguard

حراست کردن (فعل)
protect, safeguard

امن نگه داشتن (فعل)
safeguard

حفظ کردن از (فعل)
safeguard

انگلیسی به انگلیسی

• means of protection, security method; protective barricade, security barrier; license for safe passage
protect, defend, secure, keep safe
to safeguard something means to prevent it from being harmed.
a safeguard is a law or rule that is intended to prevent someone or something from being harmed in some way.

پیشنهاد کاربران

پیمان و یا قانون حفاظتی، پیمان و یا قانون حراستی
تدابیر حمایتی تدابیر حفاظتی
مصون داشتن
مصونیت
1_حفاظت کردن از کسی یا چیزی در مقابل آسیب فیزیکی یا روانی
The union safeguards the interests of all its members
Judges have an obligation to safeguard our right to free speech and a free press
...
[مشاهده متن کامل]

۲_قوانینی که برای حفاظت از کسی یا چیزی وضع می شوند
The industry has been criticised for not providing adequate safeguards against poisoning

حفاظت کردن
محافظت کردن
حراست کردن
پادمان آژانس بین المللی انرژی اتمی ( انگلیسی: IAEA safeguards‎ ) یک سیستم بازرسی و تأیید استفاده صلح آمیز مواد هسته ای به عنوان بخشی از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ( NPT ) است که تحت نظارت سازمان آژانس بین المللی انرژی هسته ای قرار دارد

حراست کردن ، ایمن نگه داشتن
یکی بیاد پادمان رو برای من ترجمه کنه
Verb:
To protect from harm or damage with an appropriate
measure.
To save
To keep safe
To defend

ایمن سازی
Insufficient safeguards built in.
Star Trek TOS
پادمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس