purposefully

/ˈpɜrpəsfəli//ˈpɜrpəsfəli/

با داشتن مقصود

جمله های نمونه

1. She strode purposefully up to the door and knocked loudly.
[ترجمه گوگل]او با قدم های بلند به سمت در رفت و با صدای بلند در زد
[ترجمه ترگمان]او با گام های بلند به سمت در رفت و با صدای بلند در زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She strode purposefully up to the desk and demanded to speak to the manager.
[ترجمه گوگل]او عمداً به سمت میز رفت و خواست که با مدیر صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او با گام های بلند به سمت میز رفت و خواست با مدیر صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He strode purposefully into the room.
[ترجمه گوگل]عمداً وارد اتاق شد
[ترجمه ترگمان]او با گام های بلند وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He strode purposefully towards the barn.
[ترجمه گوگل]عمداً به سمت انباری رفت
[ترجمه ترگمان]او با گام های بلند به سمت انبار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She strode purposefully towards the door.
[ترجمه گوگل]عمداً به سمت در رفت
[ترجمه ترگمان]او با گام های بلند به سمت در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Edward strode purposefully towards the door.
[ترجمه گوگل]ادوارد عمداً به سمت در رفت
[ترجمه ترگمان]ادوارد با گام های بلند به سمت در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They moved purposefully through the milling crowd.
[ترجمه گوگل]آنها به طور هدفمند در میان جمعیت آسیاب حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]به عمد از میان جمعیت عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He walked purposefully to his desk.
[ترجمه گوگل]عمدا به سمت میزش رفت
[ترجمه ترگمان]او به سوی میزش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He strode purposefully into the meeting.
[ترجمه گوگل]او با گام های عمدی وارد جلسه شد
[ترجمه ترگمان]او با گام های بلند به سوی جلسه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That Mr Lewis still is puffing purposefully midway through his fourth decade ranks as odd on grounds other than his own amazement.
[ترجمه گوگل]اینکه آقای لوئیس هنوز در میانه دهه چهارم زندگی خود به طور هدفمند پف می کند، به دلایلی غیر از تعجب خودش، عجیب است
[ترجمه ترگمان]اینکه آقای لوییس همچنان در نیمه راه دهه چهارم به طور هدفمند در حال نفس کشیدن است، به غیر از شگفتی خودش به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People on early shift were heading purposefully to work.
[ترجمه گوگل]افرادی که شیفت اولیه بودند، هدفمند به سمت کار می رفتند
[ترجمه ترگمان]افراد در شیفت صبح به طور هدفمند برای کار می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I said, striding purposefully toward the desk.
[ترجمه گوگل]گفتم و با قدم های عمدی به سمت میز رفتم
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند به سمت میز رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jane was walking purposefully along the hall, straight towards us.
[ترجمه گوگل]جین با هدف در امتداد سالن راه می رفت، مستقیم به سمت ما
[ترجمه ترگمان]جین روی هال قدم می زد و مستقیم به طرف ما می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unless I am alert and purposefully listening for them, they do not enter my consciousness.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که من هوشیار نباشم و هدفمند به آنها گوش دهم، آنها وارد آگاهی من نمی شوند
[ترجمه ترگمان]اگر هوشیار باشم و هدفمند به آن ها گوش بدهم، هشیاری خود را وارد نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with a purpose, with a goal; definitively, decisively; intentionally, by design

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : purpose
✅️ اسم ( noun ) : purpose / purposefulness / purposelessness
✅️ صفت ( adjective ) : purposeful / purposeless / purposive
✅️ قید ( adverb ) : purposefully / purposelessly / purposely
بطور هدفمند
تعمداً
عامدانه
از روی غرض و مرض
هدف دار
با نیتِ قبلی

هدف
هدفمند
با قصد و غرض
هدفمندانه
از روی عمد ، از روی قصد ، عمدا
معادل : Intentionally
مثال :
They didn’t ask is my invitation purposefully
آنها عمدا ( از روی قصد ) دعوت من را قبول نکردن

بپرس