coverage

/ˈkəvərədʒ//ˈkʌvərɪdʒ/

معنی: پوشش، شمول
معانی دیگر: (میزان یا مبلغ یا مقداری که توسط چیز دیگری پوشیده یا کارسازی شود) پوشش، (رسانه ها) گزارش، پوشش خبری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the amount or type of protection available against loss or liability as provided by insurance or reserve funds, or the protection itself.

- The policy provides good coverage in case of fire.
[ترجمه گوگل] این سیاست پوشش خوبی در مواقع آتش سوزی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] این سیاست پوشش خوبی در مورد آتش فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Everyone in the family has dental coverage now.
[ترجمه گوگل] در حال حاضر همه اعضای خانواده از پوشش دندانپزشکی برخوردار هستند
[ترجمه ترگمان] حالا همه اعضای خانواده پوشش دندون پزشکی دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the degree or extent to which something is covered.

- The teacher was impressed with the student's coverage of her topic.
[ترجمه گوگل] معلم از پوشش دانش آموز از موضوع خود تحت تأثیر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] معلم تحت تاثیر پوشش دانش آموزان از موضوع او قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in journalism, the reportage on a particular event or issue, or the amount or type of reportage.

- The news program boasts thorough coverage of all major issues.
[ترجمه گوگل] این برنامه خبری دارای پوشش کامل همه موضوعات اصلی است
[ترجمه ترگمان] این برنامه اخبار، پوشش کامل همه مسائل مهم را به خود می بالد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The network has been accused of biased coverage of political events.
[ترجمه گوگل] این شبکه به پوشش مغرضانه رویدادهای سیاسی متهم شده است
[ترجمه ترگمان] این شبکه به پوشش جانبدارانه رویداده ای سیاسی متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. deductible coverage
مورد بیمه ی کاهشی (یا کسر کردنی)

2. live coverage
گزارش زنده،گزارش مستقیم

3. their coverage of news is very biased
پوشش خبری آنها دارای جهت گیری شدیدی است.

4. camera coverage
میدان پوشش دوربین

5. extensive television coverage
پوشش تلویزیونی مفصل

6. this insurance policy gives you complete coverage
این بیمه نامه به شما پوشش کامل می دهد.

7. The allegations received widespread media coverage.
[ترجمه گوگل]این اتهامات بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت
[ترجمه ترگمان]این اتهامات پوشش رسانه های گسترده ای را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The media's coverage of the election has been skewed from the very beginning.
[ترجمه گوگل]پوشش رسانه ای از انتخابات از همان ابتدا با کج اندیشی همراه بود
[ترجمه ترگمان]پوشش رسانه ها از انتخابات از همان ابتدا منحرف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's been massive television coverage of the World Cup.
[ترجمه گوگل]پوشش تلویزیونی گسترده جام جهانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پوشش تلویزیونی زیادی از جام جهانی وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's little coverage of foreign news in the newspaper.
[ترجمه گوگل]پوشش کمی از اخبار خارجی در روزنامه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پوشش خبری کمی از خبره ای خارجی در روزنامه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The band has received good press coverage .
[ترجمه گوگل]گروه پوشش مطبوعاتی خوبی دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]گروه پوشش خبری خوبی دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The radio and newspapers gave the trial wide coverage.
[ترجمه گوگل]رادیو و روزنامه ها پوشش گسترده ای به محاکمه دادند
[ترجمه ترگمان]رادیو و روزنامه ها پوشش گسترده ای را به دادگاه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Immunization coverage against fatal diseases has increased to 99% in some countries.
[ترجمه گوگل]پوشش ایمن سازی در برابر بیماری های کشنده در برخی کشورها به 99 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]پوشش بیمه ای در برابر بیماری های مرگبار به ۹۹ درصد در برخی کشورها افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The book gives good, general coverage of the subject.
[ترجمه گوگل]کتاب پوشش خوبی و کلی به موضوع می دهد
[ترجمه ترگمان]این کتاب پوشش خوبی از سوژه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I was disappointed to see the lack of coverage afforded to this event.
[ترجمه گوگل]من از دیدن عدم پوشش این رویداد ناامید شدم
[ترجمه ترگمان]از دیدن عدم پوشش خبری که در این رویداد به دست آمد ناامید شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The Olympics receive extensive television coverage.
[ترجمه گوگل]المپیک پوشش تلویزیونی گسترده ای دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]این المپیک پوشش تلویزیونی گسترده ای دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

شمول (اسم)
inclusion, liability, coverage

تخصصی

[خودرو] مقدار سطحی که میتوان ان را با واحد حجم مشخص از یک ماده ضد زنگ و یا نظایر ان پوشا - مقدار سطحی که میتوان ان را با واحد حجم مشخص از یک ماده ضد زنگ و یا نظایر ان پوشا
[سینما] پوشش (نوری )
[عمران و معماری] پوشش
[فوتبال] پوشش
[زمین شناسی] منطقه زیر دید،پوشش ،شمول عارضهای در یک پایگاه دادهای فضایی. نمایش نقشهای مرکب از فایلهای گرافیکی و خصوصیتها در سیستم تهیه نقشههای رقومی.(در دورسنجی)
[بهداشت] پوشش
[حقوق] پوشش، شمول، مورد یا مبلغ بیمه
[نساجی] پوشش
[ریاضیات] مبلغ جبرانی، تحت پوشش، پوشش، پوشش دادن
[آمار] 1. پوشش 2. پوشانش

انگلیسی به انگلیسی

• covering; extent to which something is covered; survey, review; news reporting; insurance against potential damage
the coverage of something in the news is the reporting of it.

پیشنهاد کاربران

پوشش خبری
برنامۀ تلویزیون
محدوده ای که تحت یک چیزی قرار داشته باشد ( مثل محدودۀ آنتن دهی اینترنت یا تلفن )
پوشش دادن، جبران کردن ( در زمینۀ بیمه )
پوشش، گزارش، بیمه نامه
مثال: The news coverage of the event was extensive.
گزارش خبری از رویداد گسترده بود.
پوشش خبری
coverage ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: پوشش 3
تعریف: محدوده‏ای که در آن گیرنده‏های رادیویی و تلویزیونی امواج ارسالی از ایستگاه پخش را دریافت می‏کنند
noun
1 [noncount] : the activity of reporting about an event or subject in newspapers, on television news programs, etc.
◀️The issue is not getting much coverage in the mainstream press.
◀️There was massive/extensive TV coverage of the funeral.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The network will have live coverage of the game. [=it will broadcast the game as it is happening]
◀️I'm used to seeing many negative coverage about them
◀️It is not the most flattering xiverage about chinese people

Coverage و cover . به معنی پوشاننده با واژه های فارسی خفتان ( کپتان ) , کف ( کپ ) , کپگ , کفش , تفت , نفت ( نپت ) و واژه های قبا و کافر عربی که در اصل به شکل کپا و کپر بوده اند همریشه می باشد همه ی آنها از ستاک کپ kap هند و اروپایی گرفته شده اند .
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه در زبان های اسپانیای cubrir ، ایتالیایی copertina ، ژاپنی Kabā ، فرانسوی couvrir , ، لاتین cover آمده است.
برای اطلاعات بیشتر در این مورد ذیل واژه ی خفتان قسمت پیشنهادات در این لغت نامه مراجعه شود .

محدوده عمل
آنتن دادن، داشتن
***پوشش شبکه تلفن موجود نبودن***
. There wasn’t any coverage

تسهیلات، خدمات
پوشش, شمول
در صنعت بیمه: پوشش بیمه ای بر روی اموال یا اشخاص
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس