sartorial

/sarˈtɔːriəl//sɑːˈtɔːrɪəl/

معنی: مربوط به خیاطی، مربوط بلباس مردانه
معانی دیگر: وابسته به خیاطی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sartorially (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to tailors or tailored clothing, especially men's clothing.

- We expect a parade of sartorial elegance on the red carpet.
[ترجمه گوگل] ما انتظار داریم که رژه ای از ظرافت طنز بر روی فرش قرمز برگزار شود
[ترجمه ترگمان] ما انتظار یک نمایش ظریف را روی فرش قرمز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. John has never been known for his sartorial elegance.
[ترجمه گوگل]جان هرگز به ظرافت و ظرافت طنزآمیزش معروف نبوده است
[ترجمه ترگمان]جان هرگز به خاطر لباس ساده his شناخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is known for his sartorial elegance.
[ترجمه گوگل]او به خاطر ظرافت طنزآمیزش معروف است
[ترجمه ترگمان] اون به عنوان لباس مخصوص خودش شناخته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Members put their particular sartorial and dimensional problems to the speakers.
[ترجمه گوگل]اعضا مشکلات خاص و ابعادی خود را برای سخنرانان مطرح می کنند
[ترجمه ترگمان]اعضای تیم ورزشی خاص خود را به سخنرانان نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. McEnery is known for her sartorial elegance.
[ترجمه گوگل]مک انری به خاطر ظرافت طنزآمیزش معروف است
[ترجمه ترگمان] McEnery \"به خاطر سلیقه\" her \"شناخته میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now, though, the sartorial saver will have to wait until the early summer sales.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حال حاضر، پس انداز sartorial باید تا فروش اوایل تابستان صبر کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، اکنون شما برای خرید اولیه تابستان باید صبر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. First, sartorial simplicity is always best - evening wear is not fancy dress.
[ترجمه گوگل]اولاً، سادگی آراستگی همیشه بهترین است - لباس شب، لباس فانتزی نیست
[ترجمه ترگمان]اول، sartorial sartorial همیشه بهترین لباس شب است، لباس فانتزی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But don't underestimate the impact of the sartorial noose that hangs around your neck.
[ترجمه گوگل]اما تاثیر طناب طناب دار که به گردن شما آویزان است را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]اما تاثیر of را که دور گردن شما آویزان است دست کم نگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Despite her bleak background and threadbare, Dickensian sartorial habits, she certainly transmits an aura of elegance and gentility.
[ترجمه گوگل]علیرغم پیشینه تیره و تار و عادات طنزآمیز دیکنزی، او مطمئنا هاله ای از ظرافت و مهربانی را منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس ساده و نخ نما her را بر تن داشت، بی شک روح و اصالت و اصالت خانوادگی را به نمایش می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Of such sartorial details is the history of a designer composed.
[ترجمه گوگل]از جمله این جزئیات طنزآمیز، تاریخ یک طراح تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]از این گونه جزئیات sartorial، تاریخ یک طراح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I later leaned on his sartorial knowledge when I started in television.
[ترجمه گوگل]بعدها وقتی وارد تلویزیون شدم به دانش طنزپردازی او تکیه کردم
[ترجمه ترگمان]بعدها وقتی در تلویزیون شروع به خواندن کردم اطلاعات مربوط به خیاطی او را به کار بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A sartorial warning at this point - Center Parcs' tabloid soubriquet ought to be the Costa del Shellsuit.
[ترجمه گوگل]در این مرحله یک هشدار طنزآمیز - سوبریکت تابلوی سنتر پارکس باید Costa del Shellsuit باشد
[ترجمه ترگمان]A sartorial در این point Parcs soubriquet باید the دل Shellsuit باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The man's a sartorial offence.
[ترجمه گوگل]این مرد یک جرم طعنه آمیز است
[ترجمه ترگمان]این مرد مربوط به خیاطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Julius Caesar, sartorial reporter, once noted admiringly that the Gauls showed up for war naked but for their long hair and festive war paint.
[ترجمه گوگل]ژولیوس سزار، گزارشگر طنز، زمانی با تحسین متذکر شد که گول ها برهنه اما به خاطر موهای بلند و رنگ جنگی جشن در جنگ حاضر شدند
[ترجمه ترگمان]ژولیوس سزار، که نخستین خبرنگاری بود، یک بار با ستایش به این نکته اشاره کرد که گل ها برای جنگ لخت بودند، اما موی بلند و رنگ جنگی خود را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rodman has a reputation for wild sartorial choices pink hair, a wedding gown but he was dressed with relative restraint.
[ترجمه گوگل]رادمن به انتخاب موهای صورتی وحشیانه، لباس عروسی شهرت دارد اما با محدودیت نسبی لباس پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]Rodman به خاطر انتخاب موهای صورتی، لباس عروسی، شهرت دارد، اما او با خویشتن داری نسبی لباس پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به خیاطی (صفت)
sartorial

مربوط ب لباس مردانه (صفت)
sartorial

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a tailor or his work; pertaining to clothing or style of dress; of the sartorius muscle of the thigh (anatomy)
sartorial means relating to clothes and to the way they are made or worn; a formal word.

پیشنهاد کاربران

جامِگانی، خیاطتی، دوزندگانی، درزی گرانه، جامه ورانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sartor
✅️ صفت ( adjective ) : sartorial
✅️ قید ( adverb ) : sartorially
adjective
🔴relating to tailoring, clothes, or style of dress.
◀️ "sartorial elegance"
مربوط به لباس و خیاطی

بپرس