provided

/prəˈvaɪdəd//prəˈvaɪdɪd/

معنی: اماده، در صورتیکه
معانی دیگر: (معمولا با: that) به شرط آنکه، مشروط بر این که، مگر

بررسی کلمه

حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: on the condition; only if.

- He will work, provided they pay him.
[ترجمه مبیناناعمی] او کار میکند، به شرط اینکه حقوقش را پرداخت کنند.
|
[ترجمه گوگل] او کار خواهد کرد به شرطی که به او دستمزد بدهند
[ترجمه ترگمان] او کار خواهد کرد، مشروط بر اینکه به او پول بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. provided that the weather is warm
به شرط این که هوا گرم باشد

2. her presence provided us with a crumb of hope
حضور او به ما کمی امیدواری داد.

3. the medicine provided him temporary release from pain
دارو درد او را موقتا فرو نشاند.

4. passengers will be provided with free food and drink
خوراک و نوشابه ی مجانی در اختیار مسافران گذاشته خواهد شد.

5. the poor soil provided them with no more than a bare subsistence
آن زمین کم حاصل به آنها فقط زندگی بخور و نمیر ارائه می داد.

6. The incident provided the pretext for war.
[ترجمه مبینا ناعمی] این حادثه بهانه ی بروز جنگ را فراهم آورد.
|
[ترجمه گوگل]این حادثه بهانه جنگ را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این حادثه به بهانه جنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Malvern Hills have provided inspiration for many artists and musicians over the decades.
[ترجمه مبیناناعمی] مالورن هیلز الهام بخش بسیاری از هنروران و نغمه پردازان در طول این دهه ها است.
|
[ترجمه گوگل]تپه‌های مالورن الهام‌بخش بسیاری از هنرمندان و نوازندگان در طول دهه‌ها بوده است
[ترجمه ترگمان]\"Malvern هیلز\" برای بسیاری از هنرمندان و نوازندگان در طول چند دهه الهام بخش بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fall of the old regime provided fertile ground for opportunism.
[ترجمه مبیناناعمی] سقوط رژیم پیشین، زمینه ی سودجویی فرصت طلبان را فراهم آورد.
|
[ترجمه گوگل]سقوط رژیم قدیم زمینه مساعدی را برای اپورتونیسم فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]سقوط رژیم کهن، زمینه ای حاصلخیز برای فرصت طلبی را فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please answer questions in the space provided.
[ترجمه مبیناناعمی] لطفا پاسخ سوالات را در قسمت مورد نظر وارد کنید.
|
[ترجمه گوگل]لطفا به سوالات در فضای ارائه شده پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا به سوالات موجود در فضا پاسخ دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is provided in the contract that the work should be accomplished within a year.
[ترجمه نازلی] در قرار داد تصریح شده است
|
[ترجمه مبیناناعمی] در قرارداد ذکر شده کار باید ظرف مدت یک سال به سرانجام برسد .
|
[ترجمه گوگل]در قرارداد مقرر شده است که کار در مدت یک سال انجام شود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد در قراردادی که کار باید ظرف یک سال انجام شود تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bus company provided extra buses because there were so many people.
[ترجمه مبیناناعمی] از آنجا که جمعیت افراد زیاد بود، شرکت اتوبوس رانی چند اتوبوس دیگر فراهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]شرکت اتوبوسرانی اتوبوس های اضافی را تهیه کرد، زیرا تعداد افراد بسیار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]این شرکت اتوبوس اتوبوس های اضافی تامین می کرد چون تعداد زیادی از مردم آنجا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The analysis of the samples provided valuable clues to the police.
[ترجمه مبینا‌ناعمی] تجزیه و تحلیل نمونه ها، سرنخ خوبی برای پلیس ها بود.
|
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نمونه ها سرنخ های ارزشمندی را در اختیار پلیس قرار داد
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل نمونه ها نشانه های ارزشمندی برای پلیس فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You may keep the book a further week provided that no one else requires it.
[ترجمه علی] شما اجازه دارید یک هفته دیگر این کتاب را نگهداری کنید، به شرطی که هیچ کس به آن نیاز نداشته باشد
|
[ترجمه مبیناناعمی] اگر کسی کتاب را نیاز نداشته باشد، میتوانی یک هفته دیگر هم آن را پیش خود نگه داری
|
[ترجمه گوگل]می توانید کتاب را یک هفته دیگر نگه دارید، مشروط بر اینکه شخص دیگری به آن نیاز نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک هفته دیگر این کتاب را نگهداری کنید، به شرطی که هیچ کس به آن نیاز نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bridge provided a firm platform for the bungee jumpers.
[ترجمه مبینا‌ناعمی] این پل یک سکوی مطمئن برای افرادی است که بانجی جامپینگ بازی می کنند.
|
[ترجمه گوگل]پل سکوی محکمی برای بانجی جامپرها فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این پل یک سکوی محکم برای این jumpers وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tea and biscuits will be provided.
[ترجمه مبیناناعمی] چای و بیسکوییت تأمین خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]چای و بیسکویت ارائه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]چای و بیسکوییت فراهم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Breakfast is provided at no extra charge.
[ترجمه مبیناناعمی] صبحانه بی هیچ هزینه ی اضافی فراهم می شود.
|
[ترجمه گوگل]صبحانه بدون هزینه اضافی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]صبحانه هیچ هزینه اضافه ای نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Complete the sentence with one of the adjectives provided.
[ترجمه مبیناناعمی] جمله را با یکی از صفات مورد نظر کامل کنید.
|
[ترجمه گوگل]جمله را با یکی از صفت های ارائه شده کامل کنید
[ترجمه ترگمان]جمله را با یکی از صفات ارایه شده تکمیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اماده (صفت)
able, apt, ready, provided, present, stock, handy, beforehand, presentient, fresh, prompt

در صورتیکه (حرف ربط)
provided, while

تخصصی

[ریاضیات] به شرط این که، وقتی که، هر گاه، به شرطی که

انگلیسی به انگلیسی

• on the condition that; only if
if something will happen provided or providing something else happens, the first thing will happen only if the second thing also happens.

پیشنهاد کاربران

تعبیه شده اند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : provide / provision
✅️ اسم ( noun ) : provision / provider
✅️ صفت ( adjective ) : provisional
✅️ قید ( adverb ) : provisionally
✅ کلمه ربط ( conjunction ) : provided / providing
به عنوان جز قیدی: به شرط آنکه ، مشروط بر آنکه
as long asبه شرط اینکه، تازمانیکه
مشروط بر اینکه
شبه جرم
1 - فراهم شده ، تهیه شده، ارائه شده
2 - به شرط اینکه. . . ، در صورتی که . . .
provided that رو تو آبادیس سرچ کنید
suppose/supposing ( that ) =used when talking about a possible condition or situation, and then imagining the result=assuming ( that ) used when talking about an event or situation that might happen, and what you will do if it happens=in the event that=upon the supposition or premise that
به شرط اینکه , در صورتی که
# He will work, provided they pay him
# He's welcome to come along, provided that he behaves himself
تقریبا مثل as long as هیت
در وین جمله بجای provided میشد ازش استفاده کرد
You can drink any water provided it is treated
آماده
حاصل شده
ارائه شده
منجر شدن
منوط به چیزی بودن، مشروط به چیزی بودن
ارائه شده، قیدشده، تامین شده، فراهم شده، فراهم آمده، فراهم آورده
فراهم شدن
به شرط اینکه
در صورتیکه
مشروط
به شرط انکه
منظور کرده اند
حاضر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس