creed

/ˈkriːd//kriːd/

معنی: عقیده، طریقت، کیش، ملت
معانی دیگر: آیین، اعتقادات (مذهبی یا سیاسی و غیره)، باورداشت، گروش، مرام، آرمان، اشهدگویی (شفاهی یا کتبی)، اعتراف به مسیحی بودن و ذکر اصول آن شریعت، شرح باور داشت (سیاسی و یا اقتصادی و غیره)، مرامنامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any formulated system of principles, beliefs, or opinions, esp. in a religion.
مترادف: beliefs, credo, doctrine, dogma, teaching
مشابه: belief, canon, catechism, gospel, ideology, principle, religion, tenet

- Faith in life after death is part of the Christian's creed.
[ترجمه شان] ایمان به زندگی پس از مرگ، بخشی از کیش مسیحیت است.
|
[ترجمه گوگل] ایمان به زندگی پس از مرگ بخشی از عقیده مسیحیان است
[ترجمه ترگمان] ایمان به زندگی پس از مرگ بخشی از آیین مسیحیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a formal statement of religious principles, esp. of Christian beliefs, such as the Apostles' Creed.
مترادف: credo
مشابه: Apostles' Creed, Decalogue, doctrine, Lord's Prayer, Nicene Creed, Ten Commandments

جمله های نمونه

1. political creed
مرام سیاسی

2. religious creed
اعتقادات مذهبی

3. she remained devoted to her creed
او نسبت به مرام خود وفادار ماند.

4. discrimination on the basis of race or nationality or creed
تبعیض بر پایه ی نژاد یا ملیت یا کیش

5. Other countries have adopted this political creed enthusiastically.
[ترجمه گوگل]کشورهای دیگر این مرام سیاسی را مشتاقانه پذیرفته اند
[ترجمه ترگمان]کشورهای دیگر این دین سیاسی را با شور و شوق پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Creed opened his mouth to speak, then clamped it shut .
[ترجمه گوگل]کرید دهانش را باز کرد تا حرف بزند، سپس آن را محکم بست
[ترجمه ترگمان]اسنیپ دهانش را باز کرد که چیزی بگوید، سپس آن را محکم بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The laws apply to everyone irrespective of race, creed or colour.
[ترجمه گوگل]قوانین برای همه صرف نظر از نژاد، عقیده و رنگ اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]قوانین برای همه بدون توجه به نژاد، اعتقادات و رنگ اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Creed stood on the sidewalk outside the Palace Hotel.
[ترجمه گوگل]کرید در پیاده رو بیرون از هتل پالاس ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]زلال احکام در پیاده رو خارج از هتل کاخ ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Coalitionism was not then only a political creed, but also a web of friendships and habits that underpinned political cooperation.
[ترجمه گوگل]ائتلاف گرایی در آن زمان تنها یک عقیده سیاسی نبود، بلکه شبکه ای از دوستی ها و عادات بود که زیربنای همکاری سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]Coalitionism نه تنها یک عقیده سیاسی بلکه یک تار دوستی ها و عاداتی بود که از هم کاری سیاسی پشتیبانی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Creed stepped inside and closed both doors again, feeling as if he'd just voluntarily shut himself up in a cell.
[ترجمه گوگل]کرید داخل شد و دوباره هر دو در را بست، انگار که داوطلبانه خود را در یک سلول بسته است
[ترجمه ترگمان]مذهب از داخل وارد شد و دوباره درها را بست، انگار که خودش را داوطلبانه در یک سلول زندانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the actor was in there, then Creed wanted to flush him out.
[ترجمه گوگل]اگر بازیگر آنجا بود، کرید می خواست او را بیرون کند
[ترجمه ترگمان]، اگه بازیگر اون تو بود پس منم می خواستم بکشمش بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Creed went over and rapped on the top section, but there was no answer.
[ترجمه گوگل]Creed رفت و در قسمت بالایی رپ کرد، اما هیچ پاسخی نداشت
[ترجمه ترگمان]مذهب خاموش شد و به قسمت بالایی ضربه زد، اما پاسخی در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Creed dipped a hand into his pocket and set the switch that would charge the Nikon's flash.
[ترجمه گوگل]کرید دستی را در جیبش فرو کرد و سوئیچ را که فلاش نیکون را شارژ می کرد، تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]Creed یک دست را در جیب گذاشت و سوئیچ را تنظیم کرد که فلاش نیکون را شارژ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقیده (اسم)
impression, say, view, judgment, opinion, viewpoint, faith, belief, thought, notion, conception, estimation, review, credo, conviction, tenet, creed

طریقت (اسم)
principle, credo, doctrine, creed

کیش (اسم)
faith, religion, creed

ملت (اسم)
folk, people, nation, creed

انگلیسی به انگلیسی

• formula or confession of religious faith, belief
a creed is a set of beliefs or principles that influence the way people live or work.
a creed is also a religion; a formal use.

پیشنهاد کاربران

مسلک
عقیده کیش باور اعتقاد
عقیده - باور - به چیزی تو مایه های ایدئولوژی ( باوری که معمولا یک گروه از افراد رو به یک سمت هدایت میکنه = ideology )

noun
[count]
1 : a statement of the basic beliefs of a religion
◀️the religion's creed
...
[مشاهده متن کامل]

◀️[people of different races and creeds [=religions
2 : an idea or set of beliefs that guides the actions of a person or group
◀️[a political creed [=credo

Collegiate Definition :
1: a brief authoritative formula of religious belief
◀️the Nicene Creed
2: a set of fundamental beliefs
also : a guiding principle
◀️Never settle for mediocrity is his creed
Examples :
◀️central to the creed of this organization of medical volunteers is the belief that health care is a basic human right
◀️the Amish live by a strict creed that rejects many of the values and practices of modern society

اعتقاد
ریشه ان واژه. " خرد" پارسی لست
فرقه
عقاید مذهبی
میراث

بپرس