forfeit

/ˈfɔːrfət//ˈfɔːfɪt/

معنی: زیان، جریمه، جریمه دادن، هدر کردن
معانی دیگر: تاوان، جزا، ازدست دادن، به گرو دادن، ستانه دادن، محروم شدن از، (در برخی بازی ها: چیز یا امتیازی که در مقابل اشتباه یا باخت از بازیکن گرفته می شود و پس از انجام کاری برای برنده به او پس داده می شود) گرو، (جمع) این نوع بازی، رجوع شود به: forfeiture، گرویی، ستانه ای، تاوانی، ستانده، ازدست رفته، فقدان، ضبط شده، خطا کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something demanded or given up as a penalty for neglect, misdeeds, or other failure to act as required by law, contract, or rules.
مترادف: penalty
مشابه: damages, fine, mulct

- The deposit will be kept as a forfeit if the tenant does not abide by the rental contract.
[ترجمه گوگل] در صورت عدم پایبندی مستاجر به قرارداد اجاره، ودیعه به عنوان ضایع خواهد بود
[ترجمه ترگمان] صندوق به عنوان جریمه نگهداری خواهد شد، اگر مستاجر از قرارداد اجاره ای وفا نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They failed to comply with the rules and had to pay a forfeit.
[ترجمه گوگل] آنها نتوانستند قوانین را رعایت کنند و مجبور شدند مبلغی را بپردازند
[ترجمه ترگمان] آن ها نتوانستند با قوانین همخوانی داشته باشند و باید جریمه بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of paying a penalty for misconduct or neglect.
مترادف: forfeiture

- His forfeit of the match following drug-testing came as a shock to his fans.
[ترجمه گوگل] شکست او در این مسابقه پس از آزمایش مواد مخدر برای هوادارانش شوکه کننده بود
[ترجمه ترگمان] از دست دادن این مسابقه پس از آزمایش مواد مخدر، ضربه ای به هواداران وی وارد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an article that is held until a fine is paid.
مشابه: forfeiture
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forfeits, forfeiting, forfeited
(1) تعریف: to be made to surrender (something) as a penalty or fine.
مشابه: forsake, lose, release, surrender, yield

- After two serious offenses, she forfeited her driver's license.
[ترجمه گوگل] او پس از دو بار تخلف شدید، گواهینامه رانندگی خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان] بعد از دو مورد جدی، او گواهی نامه رانندگی را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to lose or surrender (something) because of misconduct or neglect.
مترادف: surrender
متضاد: acquire
مشابه: default, hand over, lose, release, relinquish, yield

- If the father does not abide by these rules, he will forfeit his right to visit the children.
[ترجمه گوگل] اگر پدر این قوانین را رعایت نکند، حق ملاقات با فرزندان را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان] اگر پدر از این قوانین پیروی نکند، حق خود برای بازدید از کودکان را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The team arrived late and had to forfeit the game.
[ترجمه گوگل] تیم دیر رسید و مجبور شد بازی را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان] تیم دیر رسیدند و مجبور شدند بازی را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: forfeitable (adj.), forfeiter (n.)
• : تعریف: lost or surrendered as a penalty for some crime, offense, or breach of rules.
مشابه: confiscated

جمله های نمونه

1. what forfeit (is) worse than the loss of honor?
چه تاوانی بدتر از ازدست دادن شرف (است)؟

2. signing this paper will forfeit your rights to the property
امضای این ورقه حقوق شما را نسبت به این ملک سلب خواهد کرد.

3. If you cancel now I'm afraid you forfeit your deposit.
[ترجمه ایلیا] اگر الان کنسل کنی متاسفانه ودیعه ات رو از دست میدی.
|
[ترجمه گوگل]اگر اکنون لغو کنید، می ترسم که سپرده خود را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان]اگه الان کنسل کنی می ترسم که deposit رو از دست بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you always tease others like that, you'll forfeit the good opinion of your friends.
[ترجمه .] اگر بقیه را همیشه اینگونه اذیت کنی، دید خوب دوستانت به خود را از دست خواهی داد.
|
[ترجمه گوگل]اگر همیشه اینطور دیگران را اذیت کنید، نظر خوب دوستانتان را از دست خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر تو همیشه دیگران را اذیت کنی، نظرت را درباره دوستانت از دست خواهی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Passengers who cancel their reservations will forfeit their deposit.
[ترجمه گوگل]مسافرانی که رزرو خود را لغو کنند، سپرده خود را از دست خواهند داد
[ترجمه ترگمان]مسافرانی که رزرو خود را لغو می کنند، سپرده آن ها را از بین خواهند برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was ordered to forfeit more than £ 5m in profits.
[ترجمه گوگل]به او دستور داده شد که بیش از 5 میلیون پوند از سود خود را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]به او دستور داده شد که بیش از ۵ میلیون پوند سود از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Give me your watch as a forfeit.
[ترجمه گوگل]ساعتت را به من بده
[ترجمه ترگمان] ساعتت رو به عنوان جریمه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That is the forfeit he must pay.
[ترجمه گوگل]این ضرری است که باید بپردازد
[ترجمه ترگمان]این جریمه نقدی است که باید بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He argues that murderers forfeit their own right to life.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که قاتلان حق زندگی خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که قاتلان حق خود را برای زندگی از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If furniture is damaged, you will forfeit your deposit.
[ترجمه گوگل]اگر مبلمان آسیب ببیند، سپرده خود را از دست خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگه اسباب و اثاثیه خراب بشه deposit رو از دست میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His lands were forfeit.
[ترجمه گوگل]زمین هایش مصادره شد
[ترجمه ترگمان]His از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They won the game by forfeit.
[ترجمه گوگل]آنها بازی را با شکست بردند
[ترجمه ترگمان] اونا بازی رو برنده شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was fined £000 and ordered to forfeit her car.
[ترجمه گوگل]او 000 پوند جریمه شد و دستور توقیف ماشینش را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]۰۰۰ پوند جریمه شد و دستور داد تا ماشینش را جریمه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All goods may be forfeit to the State in time of war.
[ترجمه گوگل]همه کالاها ممکن است در زمان جنگ به دولت واگذار شود
[ترجمه ترگمان]تمام کالاها ممکن است در زمان جنگ در اختیار دولت قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For him to forfeit his favourite hobby would be impossible.
[ترجمه گوگل]برای او از دست دادن سرگرمی مورد علاقه اش غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]برای این که سرگرمی مورد علاقه اش را از دست بدهد، این سرگرمی غیر ممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیان (اسم)
loss, evil, forfeiture, hurt, damage, ill, harm, wash out, drawback, disadvantage, disservice, detriment, incommodity, forfeit, scathe

جریمه (اسم)
forfeiture, fine, surcharge, mulct, sconce, penalty, forfeit

جریمه دادن (فعل)
forfeit

هدر کردن (فعل)
fritter, forfeit

تخصصی

[حقوق] از دست دادن حق یا مال (به دلیل فعل، ترک فعل، نقص تعهد یا عدم انجام قرارداد)، جریمه دادن

انگلیسی به انگلیسی

• fine, penalty; loss; something given up
lose; give up, surrender
if you forfeit a right, privilege, or possession, you have to give it up because you have done something wrong.
a forfeit is something that you have to give up, or an unpleasant task that you have to perform because you have done something wrong.

پیشنهاد کاربران

جریمه کردن، محرومیت، ضبط کردن، بطور جریمه یا تاوان گرفتن، فقدان، زیان، ضبط شده، خطا کردن، جریمه دادن، هدر کردن، قانون فقه: از دست رفتن، بازرگانی: تاوان، ورزش: مسابقه باطل شده
۱. جریمه دادن. تاوان دادن. ۲. از دست دادن. محروم شدن از ۳. قربانی کردن. فدا کردن. چشم پوشیدن از ۴. جریمه. تاوان. غرامت ۵. بها. قیمت
مثال:
What forfeit ( is ) worse than the loss of honor?
چه جریمه و تاوانی بدتر از از دست دادن شرافت است؟
تاوان دادن
جریمه
جریمه با عدم حضور و شرکت در چیزی
Fine
Penalty
این اصطلاح در داوری ورزش ها زیاد استفاده میشه
به معنی عدم حضور حریف
مثلا در ورزش کشتی دوبنده ابی اومده روی تشک حریف دوبنده قرمز حاضر نشده ( به دلیل ترس از رویارویی یا آسیب دیدگی و. . . ) داور برنده رو اعلام میکنه و در برگه داوری مینویسه win by forfeit. برنده به دلیل عدم حضور با انصراف از مسابقه
...
[مشاهده متن کامل]

تسلیم شدن
واگذار کردن ( در رقابت و چالش و. . . )
محروم شدن از امتیاز یا حقی
I forgeited his sympathy by my refusal to sign the agreement
جریمه دادن
ساقط شدن
دست کشیدن، منصرف شدن، رها کردن، ول کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس