پیشنهادهای زهراکهدویی (٥٧٩)
Fixate Rivet
سر کردن
خراب کردن و به بار آوردن غارت کردن Pillage Destroy
دیگه شور چیزی رو درآوردن چیزی انقدر زیاد باشه که حال بهم زن شده
بدیهیات
Lazy
چیزی که خیلی اهمیت نداره in a way that is not �important�or not�connected� with what is being� discussed� or considered: "It'll�soon�be�Christmas ...
پشمالو
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
expendable
صدای نچ نچ Take tsk فونتیک
Equivocal
فرد زیر سن قانونی
تودار کم حرف
کارامدی کارایی
Trite Unoriginal
زخم شدن پوست چیزی رو مثل میوه یا حیوان رو کندن
Barely sufficient
صورت سوال در آزمون سازی
با بیرحمی
مشکل ساز
نوشتن درجایگاه فعل
در جایگاه فعل ترساندن
بخصوص بازیگرا هیجان به خرج دادن
صدای بلندی که یکسره تکرار میشه
کسی که زیر کار درمیره کسی که از سربازی در میره
دست و صورت رو شستن و تمیز شدن
Because of
چاشنی
سُر
پنج سنتی
دستمال آشپزخانه که چیز تمیز میکنن باهاش
اختیار داشتن
در جایگاه فعل به معنی سریع و تند حرکت کردن
موضع
نوعی لباس بلند که مخصوص برخی گروه های مذهبی هست Nun's habit
کسی که خودش رو بهتر از بقیه میدونه یا بدون اینکه لیاقتش رو داشته باشه به جایی رسیده
یک نوع روش تشخیص افراد از روی شبکه های خونی
Persevere درسته یعنی پشتکار داشتن
تاب آوردن تحمل وردن
پیروزی که بهای سنگی برای برنده شدن پرداخت کرده
کسی که تمایل نداره راجع به خودش خیلی حرف بزنه
کم حرف متخصر کوتاه
آتش معرکه رو خوابوندن
کار خسته کننده
پر از لبریز از
با صدای بلند. خواندن
نه خیلی خوب
موفقیت پیشرفت
rupture is correct
زمینه را برای چیزی آماده کردن
احساسی که اتفاقی قراره بیوفته مخصوصا بد
محاسبه ذهنی
Cane Staff
نتیجه دادن
هنر و وزرش های رزمی
Review
حمایت کردن به چیزی یا کسی قدرت دادن
جرم یا گناه بزرگ بزرگی/ عظمت
برای چیزی ارزش قائل بودن باور داشتن اینکه یه چیزی یا کسی مهم و ارزشمنده
کند
Blunted weapon اسحله کند
بداخلاق
شریک جرم لوازم جانبی
بدبینی
Irritability )
Talks sb out of sth یعنی کسی رو متقاعد کردن که کار بدی انجام نده
کار بد کردن
حالا یه دور میزنم برمیگردم
لازم لازم ندارد
قشقرق به پا کردن
با ملایمت به آرامی چیزی ( معمولا غذا ) که نرم باشه و راحت جویده بشه
میخکوب کردن با وسیله ی تیز چیزی را سوراخ کردن
از لحاظ ذهنی یا بدنی قوی کردن
متخصص
تمایل نیاز انگیزه
کترینگ پذیرایی و تامین غذا
تایید اثبات
Education
از لحاظ ذهنی چیزی رو آماده گفتن کردن و سپس به زبان اوردن
چیزی تو در در گذاشتن مثل میز یا صندلی که میشه توی هم توی هم چیندشون
ترکیب کردن اهنگ و موسیقی الکترونیکی تولید کردن
تحلیل کننده
blood work
جدا کردن گاهی هم به معنای تشخیص دادن
از روی احترام
رقابت کردن بحث و گفت و گو برای اثبات چیزی
ادب و احترام
یه چیزی نصفش بیوفته یک طرق نصف دیگه اش یه طرف دیگه
ترک اعتیاد کردن
بلا سر کسی اوردن
Wither
از نظر صدایی و پژواکی
پاک شدگی از بین رفتن
باهم Together Work in concert
هماهنگی موافقت هماهنگ کردن
مکعبی شکل سلول های قلب cuboid شکل هستند سلول ها کبد ovoid یا تخم مرغی شکل هستند
تخم مرغ شکل
وقتی سلول های عصبی ساختاری مثل درخت به خودشون میدن
بیرون زدگی
یک تکه کوچک نخ مانند که به سلول عصبی وصله و پیام را بهش منتقل میکنه
خبر از آینده دادن یا اخطار دادن
فرد یا عاملی که مانع پیشرفت میشه
افت شکست
به یکباره احساس و نیرو و. . . رو رها کردن رها کردن سگ از بند
آدم باهوش ایده خلاقانه و خوب
لامسه
کاری که اشتباهه اما جرم نیست
یه چیز رو تقسیم بندی کردن و هر قسمت رو یه رنگی گذاشتن برای اینکه تشخیص هر قسمت راحت باشه
بدون فکر و تامل رفتار سرد
حکم کردن عقل سلیم حکم می کنه Common sense dictates
Automatically
Switchover اسم Switch over عبارت فعلی به معنی تعویض و تغییر دادن
ضایعه آسیب تخصصی پزشکی
جنگاوری
بیش فعالی داشتن و اعضای بدن بیش از حد تکون خوردن
برای انجام کاری اشتیاق داشتن
حسابی تمیز کردن شستن و رفتن اگر دام و حیوانات اسهال بگیرند با قت دنبال چیزی گشتن
پزشکی: شیار: fissure شکن: gyrus شکاف: sulcus
پزشکی: شیار
Dorsolateral
۱. عکس یا سمبلی که به عنوان کلمه و نوشتن ازش استفاده میشه مصر نوشتن در مصر قدیم ۲. نماد یا راز غیرقابل فهم
شخصیت یا رفتار محکم داشتن
Informal تند تند و حریصانه خوردن
Confirm
حساب کتاب کردن مطابقت داشتن
خوردن یا نوشیدن شریک شدن کلمه رسمیه
آماده و حاضر
مهم و برجسته
از روی شهود فهمیدن یا از روی فکت و حقایق
ذاتی لاینفک
با تندی
ریزه میزه
مدت کوتاهیی
Break off ناگهان از صحبت ایستادن
آروم و با اعتماد به نفس در جایگاه صفت
Giant and enormous probably: ) Means very big
لیست دادن و توضیح دادن
تکرار پذیری
ترکیب
مدعی
مصمم شدن تا کاری رو انجام بدن Intent on/upon
به وسیله ی با کمک
خارج از دید خیلی عالی و معرکه
از زندگی جدید و اتفاقات اخیر بی خبر بودن
کسی که منطقی حرف میزنه
اشاره کردن هم به موضوعی و هم به سمتی
خیلی مشغول دیوانه
کار بی دقت و بی ظرافت
چیزی که تاثیر مهم و مثبتی داره
دقیقا چیزی را مشخص کردن محدود کردن دشمن با گلوله باران کردنش کسی رو مجبور کردن راست و واضح حرف بزنه
دارای درک و احساسات
فرد یا موقعیتی که داره از کنترل خارج میشه و خطرناک شده
سریعا یکی رو از شرایط خطرناک یا ناخوشایند نجات دادن
حقیقت رو گفتن
با ارزش و قابل احترام
به حالتی گفته میشه که برای مثال فرد برخلاف وجدانش مجبور میشه یک کار غیر اخلاقی انجام بده
ترک کردن در مواردی Disengagement with work
بخش بخش شدن
موج کرونا Covide - 19 surge
معیاری که با اون بقیه چیزا رو میسنجن
چیزی برش میدن و داخلش پیداست چیزی نماد یه چیز بزرگتره
کامل شده و جامع بیماری پیشروی کرده
رد تماسی را زدن
Opposite of promotion
کسی رو به کسی دیگه واگذار کردن که خیلی مراقبت بلد نیست
as follows درسته
پشت کشتی جدی و سخت گیر
بستگی داشتن در گرو چیزی بودن
contradictory
competing
به درستی
جنم Backbone Moxie
آشکار کردن چیزی که تا اون موقع راز بوده
ترکیب
دقیق و درست
زیر قول زدن
سخت کار کردن و حتی از روش غیر قانون پول دراوردن
بی خانمان بی ثبات و غیر منتظره رفتار کردن
کسی که کفش تعمیر می کنه اراجیف و حرف بی ربط آخرین گوسفندی که توی گله پشماش رو میزنن نوعی نوشیدنی با یخ و نوعی دسر بیضه
تغییر ناگهانی
برنامه سفر و جاهای که میخواین دیدن کنید
چک برای کسی نوشتن و دادن بهش
خوشگل و با اعتماد به نفس
دلیل مشکل و نگرانی کابوس
دیوونه
خیکی
برای کار سختی آماده شدن
گرفته بسته محدود دست خط ریز و ناخوانا
اگه یه بیزینس ورشکست بشه
از قوانینی که خیلی مهم نیست تخطی کردن
رعایت و پیروی کردن
سر موقع کار تحویل دادن
کارهای سخت مثل تلفن یا سوالات زیادی رو جواب دادن و هندل کردن
مهم قوی
بحث
تیز عاقل
Insulator نارسانا Conductive رسانا
Conductive
تولید انبوه
مرداب برکه رود
نظر کسی راجع به چیزی
آدم زشت و مضخرف
بادی که از پشت سر می وزد
جدید جالب باحال خارجی
گوشت تن جوجه اردک
کسی که قدرتش به خاطر پولشه
تنبیه شدن برای چیزی که مستحقش نباشی
غر زدن و نق زدن سرزنش وار
غیر منطقی رفتار کردن کسی که تحت تاثیر بیماری زوال عقله Dementia
جان سالم به در بردن
کاری رو شروع کردن و به جریان انداختن
گیج کردن
کارگر که کارهایی انجام میده که نیاز به مهارت خاصی نداره
نوعی کالباس دودی
پرتو خورشید
به خاطر یه احساسی نتونستن حرف بزنند جلوی رشد و پیشرفت رو گرفتن
چه خبر؟ خبر جدید؟
اختصاص دادن صرف کردن
سرحال و قبراق و پر انرژی براق
یک فرد
تمایل آنی
بین اطلاعات و داده های نا مربوط چیزی رو پیدا کردن
کسی رو از ارث محروم کردن با خشونت رانندگی کردن و سبقت کرفتن جدا کردن قطع شدن جلوی کسی رو گرفتن دسترسی رو قطع کردن حرف کسی رو قطع کردن
عشق هایی که در ملاقات اولیه به وجود میاد و خیلی احساسات شدید رو درگیر می کنه
اب و هوای مرطوب
خود جوش و خود سر
قد قد کردن غر زدن آدم احمق
Cluck
وقتی گنجشک ها دونه نک می زنند
اتفاقی و بدون قصد چیزی رو شنیدن با eavesdropping فرق داره اون عمدیه
فهمیدم چی شد
اغراق کردن شاخ و برگ اضافه دادن
آب و تاب دادن داستان
خطا
Matrix
کسی که شوخی خرکی میکنه
به عبارتی، به اصطلاح So to speak
با استفاده از جادو در هوا به پرواز در اومدن و معلق شدن
کسی که باهاش درس میخونید
به عنوان فعل یعنی لا کسی مخالفت کردن به عنوان صفت یعنی آزرده و عصبانی بودن
تیرانداز
در جایگاه اسم یعنی موقعیت ثابت
این کلمه یعنی خوردن و فروبردن یا درک و جذب اطلاعات و مطلبی دایجسشن ( digestion ) داخل معده اتفاق میوفته یعنی هضم کردن
عرشه رصد خانه
اتفاقی به چیزی برخوردن ( آدم ) یه جوری احساسی منتقل کردن مثلا طرف بنظر آدم خوبی میاد فراهم کردن رابطه جنسی با کسی داشتن
ترکه
همون مدرسه فقط لغت قدیمیه
کسی که سعی میکنه خیلی تو چشم نباشه
نا صادق
خانم یک خونه که مدیریت میکنه زنجیر های کوچکی که زنان در قدیم به کمربندشون می بستند و کلید یا اشیا را بهش آویزان می کردند
فضا یا اتاقی که بر اثر گرما یا نبود هوا خفه کننده باشه شرایطی که یاعث جلو رفتن و پیشرفت شما بشه
مهاجر
نود
کلیشه ای عادی
calling
مارکت برجسته
رمان های کوتاه آبکی رمانتیک که شخصیت های ضعیفی داره
داستان یا نمایشنامه رو به صورت فیلم دراوردن
اون کسی که بلیط سفر یا پارک و . . . رو می خره و توی خیابون با قیمت بیشتر میفروشه
مخالف متفاوت
شاد پر سر و صدا
In one's capacity یعنی در جایگاه کسی به عنوان فلان In my capacity as manager
طول کشیدن
به کسی یا جایی سر زدن
سیاست اجتماعی در زندگی اجتماعی
احساسی
تنبیه و انتقاد چیره شدن زبانه کشیدن کتک زدن
ماموری که جلوی ماشینارو میگیره تا بچه ها از خیابون رد بشن
وقتی لایق و شایسته نباشی اما بهت جایزه بدن
نگاه سریع انداختن فیلم سینمایی
*از قسمت هایی از کتاب خانه که عموم به کتاب هاش دسترسی ندارند * هواپیمایی که تو هواس و منتظره دریافت اجازه برای فروده *دودکش *ستون های سنگی که در دریا ...
معنی غیر رسمیش یعنی دانشگاه
معنی غیر رسمیش یعنی مدفوع، ادرار یا دستگاه تولید مثلی I should talk to my doctor about my plumbing
معانی غیر رسمی: خریدن یا بدست آوردن یه سری مواد غیرمجاز مثل مواد مخدر پارتنر برای یک شب رابطه پیدا کردن تو بحث و دعواها کسی رو مسخره کردن توی کار ...
تسویه حساب
ولخرجی کردن Splurge Splash out
تفی
Diminish
اسم قدیمی Sulphur یعنی گوگرد
با پنبه سر بریدن
جمله ای که بعد از جک تعریف کردن میگن مزه ریختم مزاح کردم
کسی که توی بیزینس و کار مهارت داره
نیروی بدنی نه ذهنی و هوشی
موجود
لاکچری
جناب. . .
کارت نداره
وقتی سیم رو می پیچند مثلا سیم جارو برقی رو جمع می کنند Rewind the cord
اعتبار چیزی را به کسی دادن نسبت دادن اجازه و مجوز دادن
Cane: عصا Sugar:شکر نیشکر
معنی غیر رسمی: پول
درز لباس
مجاز
الگوی رفتاری در ذهن حک شدن
ناسپاس متوجه چیزی نبودن
زیستگاه Habitat
بخت برگشته
At bith
نتیجه Result Consequence
تخلیه بار ( unload ) چیزی به کسی انداختن با کسی درد و دل کردن
شامل شدن/در برگرفتن گول زدن و سر کسی کلاس گذاشتن درک کردن و جا افتادن موضوعی به جایی یا کسی سر زدن درزهای لباس رو تنگ تر کردن اجازه دادن به کسی که م ...
تبلیغ کردن
رعایا کردن
کسر نمره
ثابت کردن
نتیجه دادن
از پس خود برامدن
خودرا به زمین انداختن
تحصیل کردن
بیماری و درد جزئی
روی شامپو و کرم ینی ابرسان
به عنوان صفت و با تلفظ آگاست، به معنای عالی و برتر و. . .
شکست خوردن و نابود شدن در کاری به سبب اقدام نکردن یا کافی نبودن و کمک نکردن
به دور از زندگی روزمره و نگرانی های جامعه Rarefied scholary pursuit
سهیم بودن نقش داشتن
فراگرفتن مثلا I was consumed with guilt یا A powerful rumbling had consumed the forest
برای رسیدن به هدف یا مقصدی از سختی ها و مسیر دشوار عبور کردن
افزایش حقوق
شکست خوردن
اصابت و ضربه Her impact was hard to hurt her.
کسی که از استعداد و توانایی هاش بد استفاده میکنه و خودش رو حروم میکنه
مکان در دسترس صمیمی
جایی که هواش گرفته باشه و تهویه نداشته باشه وقتی دماغ کیپ میشه فردی که مشتاق ایده های جدید نباشه. قدیمی فکر کنه
بدون اجازه از کسی چیزی برداشتن و مالک شدن مال و اموالی را برای چیزی وقف کردن تلاش با معنی مناسب فرق میکنه یه کم
استراتژی یا تکنیک برای بهره برداری و خلاقیت بیشتر در صرف زمان و انجام کار
روابط اجتماعی
Ingrain
شرط
یاد اور
یه چیز شیرین مثل بیسکوئیت و . . .
Striped لباس راه راه
علاف
فیورد
اراجیف
به عنوان اسم یعنی آدم فاسد و فاقد ارزش های اخلاقی
تحقیر کردن
خسته کننده و حوصله سر بر
جوری که به کسی برخورده باشد
اطلاع قبلی برای کنسل کردن
توافق
در کشتی یعنی هیج محدودیتی برای ضربه و حرکت نیست
خودداری کردن
با تلفظ " ماینوت" به معنی کوچک
تند غذا خوردن
جک گفتن
Ponytail میشه مدل موی دم اسبی
بی فایده
پولک ماهی
اقیانوسی بزرگ
فی نفسه
توانایی فرد برای تحمل شرایط یا سرزنشی
فرصت و موقعیتی را حرام کردن
احساس نا امنی
چروکیده
نسبتا
در مقالات کسی که مورد بحث و آزمایش قرار می گیرد
پول کسر شده
بهم دلبسته بودن
Desirability
در مواردی قضاوت کردن
پیش بینی کردن دستگیر کردن درک کردن و متوجه شدن
با غرور
درباره ی انسان یعنی مدتی را بدون فعالیت بگذراند
آدم رو مخ که ادب و احترام نمیذاره
از یک بچه یا آدم جوان سوا استفاده جنسی کردن
Arduous درسته به معنی سخت و دشوار
غرق چیزی شدن ساکت شدن، ساکت شو
Making progress پیشرفت کردن رو به جلو بودن
چشم هارو باریک کردن تا یه چیزی رو به دقت ببینن form ( one's eyes ) into slits; squint. "she slitted her eyes to look at him"
لم دادن Lolling in the chair
کنار گذاشته شده
در دقایق پایانی یک مسابقه، تیمی که امید به برد نداره اگر یک گل بزنه یا امتیازی بگیره، اون امتیاز consolation نام میگیره
کسی که نخود تو دهنش خیس نمیخوره
زبون شل
قول یا تعهدی که برآورده نشده نامنظم و بهم ریخته
عجیب و غیر عادی غیر معمول و عرف
آغشته به خون
تغییری در صدای کسی که بخاطر احساسات ایجاد میشه فرد مورد دلخواه برای رابطه مشکل و باگ پنهانی در یک شرایط به ظاهر ایده آل وسیله ای برای امنیت چیزی مث ...
کارشناس
جهیزیه Dowry
اینجا رو ببین اینجا رو داشته باش
ارزیدن چیزی ارزش داشتن برای صرف وقت و هزینه
وابسته پیامد
سواستفاده کردن از کسی شکار و تغذیه کردن باعث استرس و اضطراب شدت
یک قدرت بزرگ جایی در ساحل که سنگ های کوچک ساحلی روی آن قرار می گیرند زنی که با سواستفاده از زیبایش دیگران را اغوا می کند
در ازای کاری به کسی اب و غذا و جای خواب دادن
وقتی بچه ها تاتی تاتی می کنن قبل از اینکه خوب بتونن راه بیوفتن و دستشون رو به چیزی می گیرن که نیوفتن
به شکل چیزی درآوردن
تمام موجودات اعم از انسان و حیوان
چرند
چرند چرت و پرت کخ با عقل جور درنیاد
Treatise درسته
نوعی سم که از دانه. گیاهان درختان استوایی به دست میاد برای کشتن موش
نگرانی
به زودی
فردی که شانسی برای موفقیت نداره آدم عجیب غریب
خیلی عجیبه باعث تعجبه
حرص خوردن
مرز تعیین کردن
ورق زدن کتاب برگ درآوردن
ناچار
تعهدنامه
بلغور کردن
موهبت
تخمک گذاری
چرت و پرت گفتن حرف زدن راجب چیزهایی که مهم نیستن
شفاف سازی کردن
Worktop
به آرمی مقدار چیزی را کاهش دادن
مست
تصدی
صمیمی تر شدن
چشم به راه
بدردنخور
فضیلت
توی بازی و ورزش اگر کسی sideline بشه بخاطر آسیب جسمانی مدتی از بازی کردن محروم میشه
حوصله سر بر خسته کنند
coroner
Coarse موی زبر
گرفتی عضله
بی معنی
فردی که برای گروه خاصی خیلی جذابه
حرف های بی ربط و اضافه زدن برای نگفتن حقیقت
ملک شریکی مخصوصا اگر یه جای تفریحی باشه که برای تعطیلات میرن
میز غذا را ترک کردن چیزی نوشتن دپرس و ناراحت شدن ( کردن ) با انرژی رقصیدن به سختی غذا را خوردن و قورت دادن
منطقه/ جایی که بیماری های واگیردار و عفونی از اونجا شروع میشن منطقه/جای خطرناک به خاطر اینکه ممکنه جنگ رخ بده، رادیو اکتیو وجود داشته، یا کلا به اتف ...
مخالفت
دودستی چیزی را تقدیم کردن
هم ردیف قرار دادن
لاغر مردی Very slender
بدون اطلاع کسی بدون اینکه کسی خبر داشته باشه
Car park
جای پارک ماشین
حیران طوری که طرف ندونه چی جواب بده یا چه عکس العملی نشون بده
مسابقه ای که شرکت فقط برای افرادی که دعوت شده اند آزاد است. فراخوانی
بدون فکر
تجلی چیزی بودن
هیجان انگیز و باحال
اعضای صورت خودرا در هم کشیدن
این کلمه فعله یعنی پرنده ای که بالش به اندازه کافی رشد کرده تا بتونه پرواز کنه
نوعی چوب سبک که از درختی در امریکا تهیه میشه
قدیمی بدرد نخور بی ارزش
سطح پایین قدیمی پوسیده
از گشنگی مردن: We were left to starve خیلی گرسنه بودن: I'm starving. کمبود بیش از حد چیزی حس شدن: Arts are starved here ( انگلیسی قدیمی ) هوای سرد ...
لرزان از روی ترس
به فردی گفته میشه که تلاش می کنه مجموعه یا کالکشن چیزی رو داشته باشه حالا مهم نیست اون چیز ارزشمنده هست یانه
کسی را تحت فشار قرار دادن
۱. توقیف کردن اموال به صورت موقتی تا زمانی قرض خودرا پس دهند. ۲. جدا نگه داشتن ( در ایزوله قرار دادن ) گروهی از داوران یا افراد مهم برای تصمیم گیری ...
کسی را سرجای خود نشاندن
کسی را سر جای خود نشاندن
گردباد. گرداب
پیش پا افتاده ترین
محافظه کارانه به طوری مراقب و مواظب
Succinct املای صحیح
ترکیبی
جامعه ای که درآمدشان از طریق کشاورزی باشد
سه تا کپی از روی چیزی زدن
مقاومت کردن روحیه خودرا نباختن
موجب نارضایتی شدن
لکه دار کردن برای از بین بردن شهرت کسی
شدیدا
خیلی خوشایند و دلپذیر
غلو شده
A L C Y O N E U S جناب شما دقیقا برعکسش رو گفتین این کلمه به معنی سازگاری بین دو یا چند چیزه تعریف اکسفورد: In agreement or harmony
تباه کردن از بین بردن
کفن کردن
اگر هواپیما با با سرعت از قسمت تیز جلو فرو بیاد
درجایگاه فعل به معنای پیچ خوردن
خود خوری کردن نشخوار فکری و خورا نابود کردن
چسبانک مثل شربت موقعیت/ فرد خیلی احساسی
کش رفتن
not interested or appreciative; unenthusiastic. "they are pretty unenthused about the idea" بی تفاوت
احساس برتری رئیس بازی دراوردن
Skeptical فرد شکاک و بدبین
پاداش یا هزینه ی کسی را بعد از انجام کاری دادن
یا A cog in the machine یعنی فردی که در جایی یا فعالیتی نقش مهم و حیاتی داره، اما بهش نمیاد
کلمه ای غیر رسمیه به معنی روی هم ریختن و دستبرد زدن به جایی یا کار خلافی انجام دادن
خیلی هیجان زده شدن
کار ناتمام
من کی باشم که بگم کسی چکار کنه یا نکنه
Impressionable
هیولا وار
درجا جواب چیزی دادن
مزین شده به چیزی
رفتار و نگاه بالا به پایین خود برتر بینی
از خشم دندان به هم فشردن و ساییدن
صدا زمخت و خشن
دار زدن
پلاک ماشین
میکس چندتا آهنگ که بیش از ۱۰ دقیقه بشه از خواننده ها و اهنگ های مختلف
کسی که در مرز تعالی و مادی گرایی زندگی می کنه
زشت و زننده
پوشک بچه Nappy Diaper
بچه نامشروع غیرقانونی
تعمیم دادن
Continuum املا درست به معنی طیف زنجیره
Transformational generative
در مقدار زیاد در تعا بالا
گرم و صمیمی
بازداشت کردن دستگیر کردن
جهان مواری
برای اتفاقات آینده در آینده For�future�reference, �jeans�are not�considered�acceptable�office�wear.
سیرابی
کشور یا سازمانی که در وضعیت بد اقتصادی هست. a country or organization tha is in severe financial or economic difficulties, especially one that is un ...
شروع کننده چیزی ( صفت ) شروع به صحبت یا. . . کردن ( phrasal verb )
شاگرد ممتاز
آموزشی که خود دانش آموز کشف و مطالعه کنه
In succession
حرف کلیشه ای و تکراری لباس کهنه و رنگ و رو رفته
Stickler
سرشار
همراه هم بودن
ولخرجی کردن
Thung نبست Thug life درسته
صلح طلبی
Responsive درسته
تشنج
قابل فهم ) کتاب ( جذب شدنی
قسمت زنانه شخصیت مردان روح جان
an inn or club on a country road.
Indispensable
یکی یکی میشه one by one
آدمی که ضعیفه و ترسوعه و ما ازش خوشمون نمیاد . کوچیک ترین و ضعیف ترین حیوان توی یه گروه از یک مادر
املای درست واژه Precision
ورد خواندن و جادو کردن
صداهای روان در زبانشاسی مثل r , l
اولین سفر the first�journey�made by a� ship �or �spacecraft: The Titanic�sank�on�its�maiden�voyage�in 1912.
To deck the halls means�to decorate for Christmas, especially if one will be entertaining guests. � تزئین خانه برای کریسمس
باران شدید to�rain�heavily: It's been teeming down all�day. It's teeming�with�rain.
صدای تولید شده از دندان ها وقتی که از سرما به هم میخورن
تشنه
عجیب غریب
گردش مالی
کشتی ناجی. میشه ark of survival
برابری کردن
سر کار رفتن After 16 years punching the clock, one day he disappeared and never heard from again.
مسخره بازی درآوردن
گره زدن به هم وصل کردن
کسی را خیلی عصبانی کردن
دلگرمی
That heavy feeling right after you wake up is called sleep inertia. You�feel tired, maybe a little disoriented, and not quite fully ready to hit the ...
منقبض شدن باریک شدن His throat became constrict
به عنوان فعل به معنی کوچک و جمع و جور کردن The newspaper is microfilmed to conserve space
Extremely bad and unpleasant Stinking richخرپول
خسارتی که در آن آنقدر کالا آسیب ببنید که تهیه نو آن محصول به صرفه تر باشد به آن Write - off هم میگویند
اسکل
به عنوان فعل If the�police�kettle a�crowd�of�people, they�form�lines�around them and�prevent�them from�leaving�a�particular�area. "the plan was to g ...
A situation where the level of activity in an economy is consistent with a stable rate of inflation. At higher activity levels inflation tends to ris ...
حکومت قلمرو مالکیت کنترل قدرت
قاب پنجره میشه Window frame این کلمه میشه شیشه ی پنجره a single piece of glass in the window of a building
کلمه توهین آمیز به یهودیان نسبت داده میشه
برای سر و مو به معنای کچل
مراسم هفت مرده
نابود شدن داغون شدن شکست خوردن غم فراوان گرفتن
an order to someone to leave the army, navy etc, because they have behaved in a morally unacceptable way
اگر بینش هایفن باشه فرق می کنه sort out= phrasal verb = to organize things sort - out= noun=informal an occasion when you tidy a room, desk etc and g ...
لیمو در واقع ته مزه ی تلخی داره و اینجا میگه حتی اگر در زندگی شرایط سختی پیش اومد تو خوب ازش استفاده کن
a computerized emergency telephone notification system capable of calling large volumes of people with emergency notification and instruction. بخاطر ...
when an elderly, developmentally, or cognitively - impaired person has gone missing and is determined to be at - risk. وقتی یک شخص سالخورده یا بیمار ...
پرروگری