pacifism

/ˈpæsəˌfɪzəm//ˈpæsɪfɪzəm/

معنی: ارامش طلبی، صلحجویی، ایین احتراز از جنگ
معانی دیگر: آشتی گرایی، مخالفت با شرکت در جنگ و خونریزی، مصالحه طلبی، pacificism ارامش طلبی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: refusal to use or acknowledge violence as a means for settling disputes.

(2) تعریف: the teaching that war is an unnecessary and unacceptable alternative to other means of dispute resolution between nations.

جمله های نمونه

1. He will steer a middle course between pacifism and revolution.
[ترجمه گوگل]او مسیری میانه بین صلح طلبی و انقلاب را هدایت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او دوره میانی بین صلح طلبی و انقلاب را هدایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was converted to pacifism by the Quaker Hilda Clark, while at university during the Boer war.
[ترجمه گوگل]او زمانی که در دوران جنگ بوئر در دانشگاه بود توسط کویکر هیلدا کلارک به صلح طلبی گروید
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ بوئر به دانشگاه pacifism، Quaker کلارک، تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His pacifism, like his social philosophy, was a slow growth.
[ترجمه گوگل]صلح طلبی او مانند فلسفه اجتماعی او رشد کندی داشت
[ترجمه ترگمان]pacifism مانند فلسفه اجتماعی او رشد کند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But he believed that pacifism could expect support from all the major vested interests in a modern capitalist society.
[ترجمه گوگل]اما او معتقد بود که صلح‌طلبی می‌تواند انتظار حمایت از همه منافع اصلی در یک جامعه سرمایه‌داری مدرن را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما او معتقد بود که صلح طلبی می تواند انتظار حمایت از همه منافع عمده در یک جامعه مدرن سرمایه داری را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He didn't hide his pacifism.
[ترجمه گوگل]او صلح طلبی خود را پنهان نکرد
[ترجمه ترگمان]او pacifism را پنهان نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We discussed my pacifism, and on one occasion I denied my convictions, just to be on his side.
[ترجمه گوگل]ما درباره صلح طلبی ام بحث کردیم و در یک مورد من اعتقاداتم را انکار کردم، فقط برای اینکه در کنار او باشم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد pacifism صحبت کردیم و در یک مورد از convictions چشم پوشی کردم، فقط برای اینکه طرف او باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Convert pagans to christianity; was converted to pacifism by the war.
[ترجمه گوگل]بت پرستان را به مسیحیت تبدیل کنید با جنگ به صلح طلبی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]Convert را به مسیحیت دعوت کردند و از جنگ منصرف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That said, Germany is reluctantly shedding its merchant pacifism.
[ترجمه گوگل]با این حال، آلمان با اکراه صلح طلبی تجاری خود را کنار می گذارد
[ترجمه ترگمان]این گفته بود که آلمان با بی میلی pacifism merchant را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One had only to mention the subject pacifism in the Colonel's presence, and he saw red.
[ترجمه گوگل]فقط باید به موضوع صلح طلبی در حضور سرهنگ اشاره می کرد و قرمز را دید
[ترجمه ترگمان]فقط کافی بود موضوع صحبت را در حضور کلنل کم کند، و او قرمز را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, Gandhi's pacifism can be separated to some extent from his other teachings.
[ترجمه گوگل]با این حال، صلح طلبی گاندی را می توان تا حدی از سایر آموزه های او جدا کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، pacifism گاندی می تواند تا حدودی از آموزه های دیگر او جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They argue pacifism as an ideology is often too naive regardless of the reality.
[ترجمه گوگل]آنها استدلال می کنند که صلح طلبی به عنوان یک ایدئولوژی، صرف نظر از واقعیت، اغلب بیش از حد ساده لوحانه است
[ترجمه ترگمان]آن ها pacifism را به عنوان یک ایدئولوژی که اغلب بدون توجه به واقعیت بسیار ساده است، استدلال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pacifism, while a nice philosophy, doesn't make for the most dramatic action flick.
[ترجمه گوگل]صلح‌طلبی، اگرچه یک فلسفه خوب است، اما دراماتیک‌ترین فیلم اکشن را نمی‌سازد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که یک فلسفه خوب، تبدیل به the اکشن نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also declared its Pacifism Principle, including forever abandoning of wars, demilitarization and unacknowledgement of belligerent rights.
[ترجمه گوگل]این کشور همچنین اصل صلح‌طلبی خود را اعلام کرد که شامل کنار گذاشتن برای همیشه از جنگ‌ها، غیرنظامی‌سازی و عدم به رسمیت شناختن حقوق متخاصم می‌شود
[ترجمه ترگمان]این قانون همچنین اصل pacifism خود، از جمله ترک همیشگی جنگ ها، demilitarization و unacknowledgement از حقوق دفاع را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many Tibetan and Burmese activists believe pacifism does not work.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فعالان تبتی و برمه ای معتقدند صلح طلبی کارساز نیست
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فعالان تبتی و برمه ای اعتقاد دارند که صلح طلبی هم جواب نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thus was Japan's pacifism born from the savagery of war.
[ترجمه گوگل]بنابراین صلح طلبی ژاپن از وحشی گری جنگ زاده شد
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب pacifism ژاپن از وحشیگری جنگ به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارامش طلبی (اسم)
pacificism, pacifism

صلحجویی (اسم)
pacificism, pacifism, placability

ایین احتراز از جنگ (اسم)
pacificism, pacifism

انگلیسی به انگلیسی

• love of peace; opposition to war
pacifism is the belief that war and violence are always wrong.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pacify
✅️ اسم ( noun ) : peace / peacefulness / pacifism / pacifist / pacification
✅️ صفت ( adjective ) : peaceful / peaceable / pacifist / pacific
✅️ قید ( adverb ) : peacefully / peaceably
صلح طلبی
pacifism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: صلح‏باوری
تعریف: مجموعه‏ای از گرایش ها و آرمان ها و نظرها در محکومیت جنگ و خشونت برضدِ انسان ها

بپرس