wacko

/ˈwækoʊ//ˈwækəʊ/

(خودمانی)، آدم خل وضع، آدم غیر عادی

جمله های نمونه

1. He was innocent on grounds of being wacko.
[ترجمه گوگل]او به این دلیل بی گناه بود
[ترجمه ترگمان]او بی گناه بود و به خاطر دیوانه بودنش بی گناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That guy's completely wacko.
[ترجمه گوگل]آن پسر کاملاً حیله گر است
[ترجمه ترگمان]این یارو کاملا دیوانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lampley was obviously completely wacko.
[ترجمه گوگل]لمپلی آشکارا کاملاً هولناک بود
[ترجمه ترگمان]Lampley کاملا دیوانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Elvin: What? You mean to tell me that wacko is 4 in charge now? How?
[ترجمه گوگل]الوین: چی؟ یعنی میخوای به من بگی که wacko الان 4 سر کاره؟ چگونه؟
[ترجمه ترگمان]چی؟ منظورت اینه که به من بگی که اون خل و چل الان ۴ - ه؟ چطور؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That wacko talks to himself in a weird language.
[ترجمه گوگل]آن واکو با زبان عجیبی با خودش صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]اون دیوونه با خودش تو یه زبون عجیب حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That wacko has a huge gun collection.
[ترجمه گوگل]آن واکو کلکسیون اسلحه بزرگی دارد
[ترجمه ترگمان] اون دیوونه یه کلکسیون تفنگ بزرگ داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Soon, the talk-show producer decides she has not found Mr Right but a certifiable wacko.
[ترجمه گوگل]به زودی، تهیه کننده برنامه گفتگو تصمیم می گیرد که آقای راست را پیدا نکرده است، بلکه یک واکو قابل تایید است
[ترجمه ترگمان]به زودی تولید کننده صحبت کننده تصمیم می گیرد که آقای Right را پیدا نکرده است، اما a wacko است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Are North Koreans nuts? Is their leader a certifiable wacko?
[ترجمه گوگل]آیا مردم کره شمالی آجیل هستند؟ آیا رهبر آنها یک واکو قابل تأیید است؟
[ترجمه ترگمان]اهل کره شمالی هستند؟ آیا رهبر آن ها a wacko است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The political problem is how to co-opt the movement's energy and motivational anger without succumbing to its incoherence and being tainted by the wacko voices within it.
[ترجمه گوگل]مشکل سیاسی این است که چگونه می توان انرژی و خشم انگیزشی جنبش را بدون تسلیم شدن در برابر ناهماهنگی آن و آلوده شدن به صداهای واکو درون آن مشارکت داد
[ترجمه ترگمان]مشکل سیاسی این است که چگونه انرژی و خشم انگیزه حرکت را بدون تسلیم شدن به ناهنجاری و being صداهای درون آن، انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But why is Barry Anger returning the spotlight to that wacko?
[ترجمه گوگل]اما چرا بری انجر در حال بازگرداندن کانون توجه به آن واکو است؟
[ترجمه ترگمان]اما چرا باری، باری است که خشم مجددا کانون توجه مردم را به خود جلب می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Elvin: Crazy is too kind . 5 Insane is more like it. Nuts! Wacko! Psycho!
[ترجمه گوگل]الوین: دیوانه خیلی مهربان است 5 مجنون بیشتر شبیه آن است آجیل و خشکبار! واکو! روانی!
[ترجمه ترگمان] دیوونه ها خیلی مهربون هستن پنج تا دیوونه هست خاک بر سرم! ! wacko - - - - - - -! روانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crazy person, lunatic, insane person (slang)

پیشنهاد کاربران

( عامیانه ) آدم خل وضع
( عامیانه ) رجوع شود به: wacky
دیوونه
mainly US informal
a person whose behaviour is strange and different from that of most people
عمدتاً انگلیسی امریکایی، غیر رسمی
فردی که رفتارش عجیب و متفاوت از رفتار اکثر مردم است
Synonyms
crazy /informal
nutter/ UK informal
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/wacko
روانی
دیوانه

بپرس