kenning

/ˈkenɪŋ//ˈkenɪŋ/

معنی: معرفت، نگاه، نوعی استعاره، دانش، قدرت بینایی
معانی دیگر: (اسکاتلند) دانش، تشخیص، شناسایی، (اسکاتلند) کمی، یک ذره، ادبیات کهن المان نوعی استعاره مثلا gt;دریارو lt;بجای gt;کشتی lt;

جمله های نمونه

1. Ken began to lament the death of his only son.
[ترجمه گوگل]کن شروع به افسوس خوردن از مرگ تنها پسرش کرد
[ترجمه ترگمان]کن شروع کرد به شکایت از مرگ تنها پسرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The doctor advised Ken to avoid strenuous exercise.
[ترجمه گوگل]دکتر به کن توصیه کرد از ورزش های شدید خودداری کند
[ترجمه ترگمان]پزشک به کن توصیه کرد که از ورزش شدید اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ship was wrecked on the Kent coast.
[ترجمه گوگل]این کشتی در ساحل کنت غرق شد
[ترجمه ترگمان]کشتی در ساحل کنت خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't get Ken onto politics or we'll be here all night!
[ترجمه گوگل]کن را وارد سیاست نکن وگرنه تمام شب اینجا خواهیم بود!
[ترجمه ترگمان]به کن وارد سیاست نشو، وگرنه تمام شب اینجا خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ken agreed to accompany me on a trip to Africa.
[ترجمه گوگل]کن موافقت کرد که من را در سفر به آفریقا همراهی کند
[ترجمه ترگمان]کن قبول کرد که مرا در سفری به آفریقا همراهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both firms are based in Kent.
[ترجمه گوگل]هر دو شرکت در کنت مستقر هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو شرکت در کنت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ken has more than 10 years of experience in photography behind him, so he is well qualified to offer advice.
[ترجمه گوگل]کن بیش از 10 سال تجربه در عکاسی پشت سر خود دارد، بنابراین او واجد شرایط ارائه مشاوره است
[ترجمه ترگمان]کن بیش از ۱۰ سال تجربه در عکاسی پشت سر دارد، بنابراین به خوبی صلاحیت ارائه مشاوره را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such things are beyond my ken.
[ترجمه گوگل]چنین چیزهایی فراتر از توانایی من است
[ترجمه ترگمان]این چیزها ماورای دید من هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kent is the garden of England.
[ترجمه گوگل]کنت باغ انگلستان است
[ترجمه ترگمان]کنت باغ انگلستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Last night was the first time that Ken had opened up about his feelings.
[ترجمه گوگل]دیشب اولین باری بود که کن درباره احساساتش صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]دیشب اولین باری بود که کن در مورد احساساتش صحبت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Ken Hom wrote his first book for the BBC he was asked to tone down the spices and garlic in his recipes.
[ترجمه گوگل]زمانی که کن هوم اولین کتاب خود را برای بی‌بی‌سی نوشت، از او خواسته شد تا ادویه‌ها و سیر را در دستور پخت‌هایش کم کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که کن hom اولین کتاب خود را برای بی بی سی نوشت، از او خواسته شد تا ادویه و سیر در دستور آشپزی خود را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The subject matter was so technical as to be beyond the ken of the average layman.
[ترجمه گوگل]موضوع آنقدر فنی بود که فراتر از حد معمول افراد عادی بود
[ترجمه ترگمان]موضوع مورد بحث آنقدر تکنیکی بود که به طور متوسط به طور متوسط از چشم فرد غیر عادی خارج می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ken was furious, but forced himself to appear calm on the outside.
[ترجمه گوگل]کن عصبانی بود، اما خود را مجبور کرد که از بیرون آرام به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]کن عصبانی بود، اما به زور خودش را مجبور کرد که در بیرون آرام به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Financial matters are beyond my ken, I'm afraid.
[ترجمه گوگل]می ترسم مسائل مالی فراتر از توان من است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه مسائل مالی ماورای دید من هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معرفت (اسم)
knowledge, awareness, learning, comprehension, wisdom, cognition, education, science, osmose, kenning

نگاه (اسم)
regard, look, glance, gander, kenning

نوعی استعاره (اسم)
kenning

دانش (اسم)
knowledge, learning, witting, letter, scholarship, wisdom, science, kenning, lore

قدرت بینایی (اسم)
kenning

پیشنهاد کاربران

بپرس