overhear

/ˌoʊvəˈhɪə//ˌəʊvəˈhɪə/

معنی: استراق سمع کردن، از فاصله دور شنیدن
معانی دیگر: (اتفاقا) شنیدن، به گوش (کسی) خوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overhears, overhearing, overheard
• : تعریف: to hear (someone speaking) without his or her knowledge.

جمله های نمونه

1. Pay attention to overhear our talk!
[ترجمه گوگل]توجه کنید که صحبت های ما را بشنوید!
[ترجمه ترگمان]حواست به گفتگوی ما باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. People overhear conversations, what people have bought, what money they have.
[ترجمه گوگل]مردم مکالمات را می شنوند، مردم چه خریده اند، چه پولی دارند
[ترجمه ترگمان]مردم صحبت های خود را بشنوند، چیزهایی را که مردم خریده اند، چه پولی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I overhear two girls talk in utmost seriousness and gravity about the gross inequities in the grading system.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که دو دختر با جدیت و جدیت در مورد نابرابری های فاحش در سیستم نمره دهی صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]من صدای دو دختر را می شنوم که در کمال جدیت و جدیت درباره آنچه که در سیستم تصحیح شده است صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Did I overhear that you haven't seen one of your falcons?
[ترجمه گوگل]شنیدم که یکی از شاهین هایت را ندیده ای؟
[ترجمه ترگمان]آیا شنیده ام که شما یکی از falcons را ندیدید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I overhear him saying he is going to Japan.
[ترجمه فرید رستمی] بطور اتفاقی شنیدم که می گفت قراره به ژاپن بره.
|
[ترجمه گوگل]شنیدم که می گوید به ژاپن می رود
[ترجمه ترگمان] شنیدم که میگه داره میره ژاپن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were standing near enough for us to overhear their conversation.
[ترجمه گوگل]آنها آنقدر نزدیک ایستاده بودند که بتوانیم مکالمه آنها را بشنویم
[ترجمه ترگمان]آن ها نزدیک ما ایستاده بودند تا گفتگوی آن ها را بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I managed to overhear a few interesting snippets of information.
[ترجمه گوگل]من موفق به شنیدن چند تکه اطلاعات جالب شدم
[ترجمه ترگمان]تونستم چند تا از نکات جالب اطلاعات رو بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I chanced to overhear them talking about you.
[ترجمه گوگل]من شانسی شنیدم که آنها در مورد شما صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]تصادفا صدای آن ها را شنیدم که در مورد تو حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I cringed, fearful that someone might overhear.
[ترجمه گوگل]از ترس مبادا کسی صدایم را بشنود، منقلب شدم
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز خودم را جمع و جور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Go to Game room and overhear the Doctor and Judge's discussion.
[ترجمه گوگل]به اتاق بازی بروید و بحث دکتر و قاضی را بشنوید
[ترجمه ترگمان]به اتاق بازی بروید و گفتگوی دکتر و قاضی را بشنوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gust could not overhear what passed between them.
[ترجمه گوگل]گاست نمی‌توانست آنچه را که بین آن‌ها گذشت، بشنود
[ترجمه ترگمان]gust چیزی را که بینشان ردوبدل شده بود نشنیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We overhear the president in mid - conversation.
[ترجمه گوگل]ما رئیس جمهور را در میانه گفتگو می شنویم
[ترجمه ترگمان]صدای رئیس جمهور رو از وسط حرف شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I happened to overhear what he said.
[ترجمه فاطمه عبدی] من اتفاقی شنیدم که چی گفت.
|
[ترجمه گوگل]اتفاقی شنیدم که چه گفت
[ترجمه ترگمان] من شنیدم که اون چی گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Someone might overhear you.
[ترجمه گوگل]ممکن است کسی صدای شما را بشنود
[ترجمه ترگمان] ممکنه یکی صدای تو رو بشنوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استراق سمع کردن (فعل)
eavesdrop, overhear, listen in

از فاصله دور شنیدن (فعل)
overhear

انگلیسی به انگلیسی

• hear by chance, hear without the speaker's knowledge or intention
if you overhear someone, you hear what they are saying when they are not talking to you and do not know that you are listening.

پیشنهاد کاربران

به گوش ( کسی ) خوردن . اتفاقی شنیدن. شنیدن.
مثال:
they are fearful of being overheard
آنها نگران هستند که کسی صدایشان را بشنود.
تصادفا شنیدن
اتفاقی و بدون قصد چیزی رو شنیدن
با eavesdropping فرق داره اون عمدیه
hear other people's conversation by accident
به گوش خورد
I overheard: به گوشم خورد
بطور اتفاقی شنیدن.
ناخواسته شنیدن
اتفاقی شنیدن
I overheared their conversation in the park.
من مکالمات آنهارا در پارک اتفاقی شنیدم.

بپرس