kettle

/ˈketl̩//ˈketl̩/

معنی: دهل، کتری، نقاره، دیگچه، اب گرم کن، جعبه قطب نما
معانی دیگر: قوری فلزی، دیگ، دیزی، رجوع شود به: teakettle

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a broad, deep container in which to boil liquids, esp. water or soup; pot.
مشابه: boiler, Dutch oven, pot

- She added more vegetables to the broth in the kettle.
[ترجمه گوگل] او سبزیجات بیشتری را به آبگوشت داخل کتری اضافه کرد
[ترجمه ترگمان] او سبزیجات بیشتری را به سوپ در کتری اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a portable kettle with a spout for making and pouring tea or other hot drinks; teakettle.
مترادف: teakettle, teapot
مشابه: coffeepot

- The kettle will whistle when the water is boiling.
[ترجمه گوگل] وقتی آب در حال جوشیدن است، کتری سوت خواهد زد
[ترجمه ترگمان] وقتی آب می جوشد، کتری سوت خواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a rounded depression in terrain that had once been covered by glaciers.
مشابه: bed, gorge, moraine

جمله های نمونه

1. a kettle lid
درکتری

2. the kettle has a red enamel
کتری لعاب قرمز فامی دارد.

3. the kettle is boiling
کتری دارد می جوشد.

4. the kettle steams
کتری بخار می دهد.

5. the kettle was singing on the heater
کتری روی اجاق قل قل می جوشید.

6. a (very) different kettle of fish
شخص یا چیزی که با آنچه قبلا ذکر شده کاملا فرق دارد

7. the pot calls the kettle black
دیگ به دیگ میگه روت سیاه

8. a fireplace crane for holding a kettle
بازویی (فلزی) شومینه برای نگه داشتن کتری (روی آتش)

9. the hiss of steam which was coming out of the kettle
صدای هیس بخار که از کتری بیرون می آمد

10. the vapor from the boiling water jetted whistlingly out of the kettle
بخار آب جوش سوت زنان از کتری برمی جهید.

11. Water heated by the stove has overbrimmed the kettle.
[ترجمه گوگل]آبی که توسط اجاق گاز گرم می شود، کتری را بیش از حد پر کرده است
[ترجمه ترگمان]اب با اجاق گاز داغ می شود کتری را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She filled the kettle and switched it on.
[ترجمه گوگل]کتری را پر کرد و روشن کرد
[ترجمه ترگمان]کتری را پر کرد و روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've just popped the kettle on.
[ترجمه محمد] کتری نِه یاقدم
|
[ترجمه گوگل]من تازه کتری را روی آن گذاشتم
[ترجمه ترگمان]کتری را روشن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Did you put the kettle on?
[ترجمه محمدمهدی معصومی English_ABC123] کتری رو گذاشتی تا آب جوش بیاد؟
|
[ترجمه گوگل]کتری را گذاشتی؟
[ترجمه ترگمان]کتری رو روشن کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I can't pick the kettle up - the handle's too hot.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کتری را بردارم - دسته خیلی داغ است
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم کتری رو بردارم - هوا خیلی داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. That was indeed a pretty kettle of fish.
[ترجمه Sara] اون جدا ی مخمصه بزرگی بود kettle of fish :مخمصه ، مشکل بزرگ
|
[ترجمه گوگل]این در واقع یک کتری ماهی زیبا بود
[ترجمه ترگمان]این واقعا یک ک تری بسیار بزرگ از ماهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهل (اسم)
drum, kettledrum, timpani, tambour, kettle

کتری (اسم)
pot, kettle, skillet

نقاره (اسم)
kettledrum, timpani, kettle

دیگچه (اسم)
pot, kettle, skillet

اب گرم کن (اسم)
kettle, water heater

جعبه قطب نما (اسم)
kettle

تخصصی

[زمین شناسی] چاله، گودال و یا حفره ای که معمولا از آب پر بوده و به سبب آب شدن یخ هایی که قبلا در آن جا وجود داشته اند پدید آمده باشد .
[] دیگْ چال

انگلیسی به انگلیسی

• teakettle, teapot; pot in which food or liquids are heated
a kettle is a covered container that you use for boiling water. it has a handle and a spout.

پیشنهاد کاربران

kettle: کتری
Kettle یعنی کتری
به عنوان فعل
If the�police�kettle a�crowd�of�people, they�form�lines�around them and�prevent�them from�leaving�a�particular�area.
"the plan was to get as close to the protest as possible without getting kettled"
محاصره کردن
kettle gril
گریل یا کباب پز دیگچه ای که گرده
و سه پایه داره
Water heater
کتری، چیزی که آبی را گرم کند
چای جوش
کتری
قوری
فلاسک یا فلاکس چای

بپرس