shop around


1- از یک مغازه به مغازه ی دیگر رفتن، قیمت کردن در چند جا 2- دنبال (شغل یا ایده ی جدید و غیره) رفتن، جستجو کردن

جمله های نمونه

1. Will you suddenly appear, in a coffee shop around the corner, I will bring the smiling face, and you say, not to say once upon a time, just say, say to you, just say, long time no see.
[ترجمه گوگل]آیا ناگهان ظاهر می شوی، در یک کافی شاپ آن طرف، من چهره خندان را می آورم و تو می گویی، نه اینکه بگویم روزی روزگاری، فقط بگو، بگو، فقط بگو، خیلی وقت است که ندیده ام
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است ناگهان در یک مغازه قهوه در گوشه خیابان ظاهر شوید من صورت خندان و خندان را می آورم و شما می گویید فقط یک بار، فقط بگویید، مدت زیادی است که شما را نمی بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a little gift shop around the corner.
[ترجمه گوگل]یک مغازه هدیه کوچک در گوشه گوشه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گوشه خیابان یک مغازه هدیه فروشی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You should shop around a bit before making a decision.
[ترجمه Mozhgan] قبل از اینکه تصمیم بگیری باید بری چند تا مغازه رو بگردی
|
[ترجمه گوگل]قبل از تصمیم گیری باید کمی خرید کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید کمی قبل از تصمیم گیری خرید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take time to shop around for the best deal.
[ترجمه گوگل]زمانی را برای خرید در اطراف برای بهترین معامله اختصاص دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی را صرف خرید و فروش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Shop around for the best deal.
[ترجمه نسرین] بیشتر بگرد شاید قیمت مناسب تر پیدا کردی
|
[ترجمه گوگل]برای بهترین معامله در اطراف خرید کنید
[ترجمه ترگمان]برای بهترین معامله خرید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Aunt must shop around for the better job for me.
[ترجمه گوگل]عمه باید برای شغل بهتر برای من خرید کند
[ترجمه ترگمان]عمه باید برای من کار بهتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prices vary widely so shop around before you buy.
[ترجمه گوگل]قیمت‌ها بسیار متفاوت است، بنابراین قبل از خرید، خرید کنید
[ترجمه ترگمان]قیمت ها خیلی زیاد است قبل از اینکه شما بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People must shop around for the best school for their children.
[ترجمه Hooman Dashti] مردم باید بگردن بهترین مدرسه را برای فرزندانشان پیدا کنند
|
[ترجمه گوگل]مردم باید برای بهترین مدرسه برای فرزندانشان خرید کنند
[ترجمه ترگمان]مردم باید برای بچه هایشان به بهترین مدرسه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't buy the first car you see: shop around a bit.
[ترجمه گوگل]اولین ماشینی را که می بینید نخرید: کمی خرید کنید
[ترجمه ترگمان]اولین اتومبیلی را که می بینید نخرید: کمی خرید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If these appear dullish, it could pay to shop around.
[ترجمه گوگل]اگر این‌ها کسل‌کننده به نظر می‌رسند، می‌توان آن را به خرید در اطراف پرداخت
[ترجمه ترگمان]اگر این ها dullish ظاهر شوند، می تواند به خرید آن بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shop around for good fish; active and robust, with well-developed fins and good colour.
[ترجمه گوگل]خرید ماهی خوب فعال و قوی، با باله های توسعه یافته و رنگ خوب
[ترجمه ترگمان]برای ماهی خوب خرید کنید؛ فعال و مقاوم و دارای باله مناسب و رنگ خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Compare brochures and shop around on price - many agents discount as much as £200-£300 on brochure prices.
[ترجمه گوگل]بروشورها را مقایسه کنید و از روی قیمت خرید کنید - بسیاری از نمایندگان به اندازه 200 تا 300 پوند در قیمت بروشور تخفیف می دهند
[ترجمه ترگمان]بروشورها و فروشگاه های اطراف قیمت را مقایسه کنید - بسیاری از عوامل تخفیف را به قیمت ۲۰۰ - ۲۰۰ پوند در قیمت بروشور تخفیف می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Never buy the first car you see. Always shop around.
[ترجمه گوگل]هرگز اولین ماشینی را که می بینید نخرید همیشه در اطراف خرید کنید
[ترجمه ترگمان]هرگز اولین اتومبیلی که می بینید را نخرید همیشه در اطراف مغازه پرسه بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Steering organizations that shop around can even promote experimentation and learn from success.
[ترجمه گوگل]سازمان‌های راهبری که در اطراف خرید می‌کنند، حتی می‌توانند تجربه را ترویج کنند و از موفقیت درس بگیرند
[ترجمه ترگمان]سازمان های راهنما که در اطراف فروشگاه کار می کنند می توانند حتی تجربه را ارتقا دهند و از موفقیت یاد بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

حالا یه دور میزنم برمیگردم
دوست عزیز sebi، املای صحیحش مظنه هست.
مغازه ها را گشتن ( برای یافتن بهترین قیمت )
به دنبال ( چیزی ) گشتن
مزنه گرفتن
مغازه گردی .

to compare the price and quality of different things before you decide which to buy
قیمت کردن، جنس دید زدن
قیمت جاهای مختلف رو با هم مقایسه کردن برای پیدا کردن مناسبترین قیمت:
چک کردن قیمتها

بپرس