[ترجمه گوگل] او سه سال متوالی برنده جایزه اول شد [ترجمه ترگمان] او سه سال متوالی برنده جایزه اول شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The teacher told the children to stand in a row.
[ترجمه علی هرایینی] معلم به دانش آموزان گفت که پشت سرهم بایستند
|
[ترجمه حسن] معلم به بچه ها گفت که پشت سر هم بایستند.
|
[ترجمه گوگل]معلم به بچه ها گفت پشت سر هم بایستند [ترجمه ترگمان]معلم به بچه ها گفت که در یک ردیف بایستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The team has chalked up its fifth win in a row.
[ترجمه گوگل]این تیم به پنجمین برد متوالی خود دست یافته است [ترجمه ترگمان]این تیم پنجمین پیروزی خود را در یک ردیف ثبت کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The children were asked to stand in a row.
[ترجمه گوگل]از بچه ها خواسته شد که پشت سر هم بایستند [ترجمه ترگمان]از بچه ها خواسته شد که در یک ردیف بایستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The students stood in a row.
[ترجمه محمد] دانش آموزان به صف شدند.
|
[ترجمه گوگل]دانش آموزان پشت سر هم ایستادند [ترجمه ترگمان]دانش آموزان در یک ردیف ایستادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We sat in a row at the back of the room.
[ترجمه گوگل]پشت در یک ردیف نشستیم [ترجمه ترگمان]پشت سر هم در ردیف عقب اتاق نشستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is the third Sunday in a row that it's rained.
[ترجمه گوگل]این سومین یکشنبه متوالی است که باران می بارد [ترجمه ترگمان]این سومین یکشنبه پیاپی است که باران می بارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They dropped two games in a row and were eliminated from the tournament.
[ترجمه سید] آنها دو بازی متوالی را باختند و از مسابقات حذف شدند.
|
[ترجمه گوگل]آنها دو بازی متوالی را حذف کردند و از دور مسابقات حذف شدند [ترجمه ترگمان]آن ها دو بازی را در یک ردیف پایین انداختند و از این مسابقات حذف شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I made / won six tricks in a row.
[ترجمه گوگل]شش ترفند پشت سر هم ساختم / برنده شدم [ترجمه ترگمان]من در یک ردیف شش حقه بردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Dodgers have clocked up six wins in a row.
[ترجمه گوگل]داجرز به شش پیروزی متوالی دست یافته است [ترجمه ترگمان]تیم داجرز پس از کسب شش پیروزی در یک ردیف، شش پیروزی خود را از دست داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The team notched up their 3rd victory in a row.
[ترجمه گوگل]این تیم به سومین پیروزی متوالی خود دست یافت [ترجمه ترگمان]این تیم سومین پیروزی خود را در یک ردیف به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He finished second in the championship four years in a row.
[ترجمه گوگل]او چهار سال متوالی در مسابقات قهرمانی دوم شد [ترجمه ترگمان]وی در این رقابت ها چهار سال پیاپی مقام دوم را به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After six defeats in a row, the team's confidence has been badly shaken.
[ترجمه گوگل]پس از شش شکست متوالی، اعتماد به نفس این تیم به شدت متزلزل شده است [ترجمه ترگمان]بعد از ۶ شکست در یک ردیف، اعتماد تیم به شدت متزلزل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was the Republican Party's third election triumph in a row.
[ترجمه گوگل]این سومین پیروزی متوالی حزب جمهوری خواه در انتخابات بود [ترجمه ترگمان]این سومین پیروزی حزب جمهوری خواه در یک ردیف بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is her third win in a row.
[ترجمه گوگل]این سومین برد متوالی اوست [ترجمه ترگمان]این سومین برد او در یک ردیف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[ریاضیات] متوالی، پشت سر هم
انگلیسی به انگلیسی
• successively, one after another, sequentially
پیشنهاد کاربران
I don't want to listen to 12 songs in a row by the same musician. نمی خواهم به 12 آهنگ پشت سر هم از یک نوازنده گوش کنم.
متوالی، پیاپی for the second year in a row برای دومین سال متوالی
پشت سر هم، بی وقفه
Consecutively
یه بند
In succession
The charity launched an emergency appeal to prevent starvation in the region after life - giving rains failed to arrive for the sixth year in a row. متوالی ، پی در پی ، مداوم ، پشت سر هم