lesion

/ˈliːʒn̩//ˈliːʒn̩/

معنی: غبن، خسارت، اسیب، زخم، جراحت
معانی دیگر: آسیب (بدنی)، صدمه، گزند، تباهی، غبن ghabn، زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی، طب و دامپزشکی زخم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any structural change to an area of tissue, caused by injury or disease and usu. in the form of an open wound, ulcer, or the like.
مترادف: sore
مشابه: abrasion, blain, boil, canker, ulcer, wound

جمله های نمونه

1. The primary lesion is generally treated with pituitary surgery or irradiation, or both.
[ترجمه گوگل]ضایعه اولیه به طور کلی با جراحی هیپوفیز یا تابش یا هر دو درمان می شود
[ترجمه ترگمان]ضایعه اصلی عموما با عمل جراحی هیپوفیز و یا تابش یا هر دو درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All were detected by comparison of the lesion at the follow-up visit with the previous photographic record.
[ترجمه گوگل]همه با مقایسه ضایعه در ویزیت پیگیری با سابقه عکاسی قبلی شناسایی شدند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها با مقایسه of در دیدار بعدی با سابقه عکاسی قبلی تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Essentially, a much smaller lesion works just as well as the earlier ones but has many fewer side effects.
[ترجمه گوگل]اساساً، ضایعه بسیار کوچکتر به خوبی ضایعات قبلی عمل می کند اما عوارض جانبی بسیار کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، یک ضایعه بسیار کوچک تر نیز همانند موارد قبلی عمل می کند اما تاثیرات جانبی کمتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The two patients in whom the lesion was not reached had ulcers located in the inferior and posterior wall of duodenal bulb.
[ترجمه گوگل]دو بیمار که ضایعه به آنها نرسیده بود زخم هایی در دیواره تحتانی و خلفی پیاز دوازدهه داشتند
[ترجمه ترگمان]دو بیمار که ضایعه در آن ها به دست نیامده بود، زخم هایی در دیواره پایینی و عقبی of داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In one patient the lesion was destroyed by hot biopsy forceps and further biopsy specimens were free from carcinoid infiltration.
[ترجمه گوگل]در یک بیمار ضایعه توسط فورسپس بیوپسی داغ تخریب شد و نمونه‌های بیوپسی دیگر عاری از نفوذ کارسینوئید بودند
[ترجمه ترگمان]در یک بیمار ضایعه با بیوپسی داغ از بین رفت و نمونه های further از نفوذ carcinoid آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The characteristic lesion is similar in both horses and donkeys and is somewhat different from bovine parasitic bronchitis.
[ترجمه گوگل]ضایعه مشخصه در هر دو اسب و الاغ مشابه است و تا حدودی با برونشیت انگلی گاوی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ضایعه ویژه در هر دو اسب و الاغ ها بسیار متفاوت از برونشیت انگلی انگلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her daughter suffered a brain lesion at birth.
[ترجمه گوگل]دخترش در بدو تولد دچار ضایعه مغزی شد
[ترجمه ترگمان]دخترش در بدو تولد دچار ضایعه مغزی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the typical psychosurgery patient and typical brain lesion created is illustrated by some one like Edmund.
[ترجمه گوگل]اما بیمار روان جراحی و ضایعه مغزی معمولی ایجاد شده توسط فردی مانند ادموند نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]اما بیماری psychosurgery معمولی و ضایعه مغزی معمولی که ایجاد شده توسط کسی مثل ادموند نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A brain lesion or injury usually causes some measure of spasticity, which is an interference factor preventing normal movement.
[ترجمه گوگل]ضایعه یا آسیب مغزی معمولاً باعث ایجاد مقداری اسپاستیسیتی می شود که یک عامل تداخلی است که از حرکت طبیعی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]ضایعه مغزی یا جراحت معمولا باعث می شود که نوعی از spasticity به وجود آید که عامل تداخل است که از حرکت نرمال جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is the hidden lesion that is causing them?
[ترجمه گوگل]ضایعه پنهانی که باعث آنها می شود چیست؟
[ترجمه ترگمان]the پنهان که موجب آن می شود چه هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lesion has been described as a volcano with central whitish discoloration projecting from an otherwise normal gastric mucosa.
[ترجمه گوگل]این ضایعه به عنوان یک آتشفشان با تغییر رنگ مرکزی مایل به سفید که از یک مخاط طبیعی معده بیرون می زند، توصیف شده است
[ترجمه ترگمان]ضایعه به عنوان یک آتشفشان با تغییر رنگ سفید رنگ که از یک mucosa شکمی معمولی دیگر بیرون زده است، توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dieulafoy's lesion is a disease of mainly middle aged and elderly male patients.
[ترجمه گوگل]ضایعه دیولافوی یک بیماری عمدتاً در بیماران مرد میانسال و مسن است
[ترجمه ترگمان]ضایعه s یک بیماری عمدتا میان افراد میانسال و مسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These results suggest the involvement of platelet activating factor in the endothelin induced fibrinolytic activation and subsequently developed mucosal haemorrhagic lesion.
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان دهنده دخالت فاکتور فعال کننده پلاکت در فعال سازی فیبرینولیتیک ناشی از اندوتلین و متعاقبا ایجاد ضایعه خونریزی دهنده مخاطی است
[ترجمه ترگمان]این نتایج حاکی از دخالت عامل فعال کردن پلاکت در فعال سازی fibrinolytic القا شده endothelin و متعاقبا ایجاد ضایعه \"mucosal دار\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The endoscopic concept of visible vessel includes several stages of the same lesion and even various types of lesions.
[ترجمه گوگل]مفهوم آندوسکوپی عروق قابل مشاهده شامل چندین مرحله از یک ضایعه و حتی انواع مختلف ضایعات است
[ترجمه ترگمان]مفهوم endoscopic کشتی مریی چندین مرحله از یک ضایعه و حتی انواع مختلف ضایعات را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The treatment was satisfactorily performed in all patients despite some difficulties in reaching the lesion in 20% of them.
[ترجمه گوگل]درمان در همه بیماران علیرغم برخی مشکلات در رسیدن به ضایعه در 20 درصد آنها به طور رضایت بخشی انجام شد
[ترجمه ترگمان]به رغم برخی مشکلات در رسیدن به ضایعه در ۲۰ % از آن ها، درمان بطور رضایت بخشی در تمام بیماران انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غبن (اسم)
fraud, cheating, swindling, lesion, defraudation

خسارت (اسم)
loss, damage, recompense, harm, lesion, detriment, scathe, smart money

اسیب (اسم)
hurt, damage, mar, inconvenience, harm, strain, lesion, injury, trauma, teen, tort

زخم (اسم)
sore, ulcer, gash, lesion, trauma, scotch, wound

جراحت (اسم)
sore, lesion, stricture, wound, suppuration, lymph

تخصصی

[حقوق] غبن، خسارت، زیان

انگلیسی به انگلیسی

• injury, wound; change in a bodily organ or tissue that is caused by disease; area of skin which is diseased or infected
a lesion is an injury or wound to someone's body; a medical term.

پیشنهاد کاربران

ضایعه
آسیب
تخصصی پزشکی
زخم ، جراحت
غبن ( حقوق )
دامپزشکی و علوم دامی
ضایعه، زخم
lesion ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: زخم لکه
تعریف: ناحیۀ محدود و مشخصی به شکل زخم در اندام گیاه بیمار
They develop painful lesions and foot injuries
آسیب بافتی
ضایعه

بپرس