پیشنهادهای Marjan🪸🫧 (٧٠١)
اگر اسم باشد به معنی :مُقَلِد، تقلیدگر ، تقلید کننده مثال : for learning a foreign language you must be a mimic. برای یادگیری یک زبان خارجی شما بای ...
شکل مصدری فعل dispel به معنی رفع کردن ، برطرف کردن
زبان بینابینی، بین زبانی ( سیستم زبانی منحصربه فردی است که در رویه ی یادگیری زبان دوم یا خارجی شکل می گیرد. )
آرامش روانی ، آرامش خاطر ، آرامش ذهنی
دید اجتماعی نگرش اجتماعی
دید اجتماعی نگرش اجتماعی
املای صحیح discourse
باحرف اضافه ی on میاد economizing on something صرفه جویی کردن در چیزی
حلقه های بازی یا ورزشی
این عبارات با هم معادل هستند : could use could do with have use for همگی به معنی :نیاز داشتن
این عبارات با هم معادل هستند : could use could do with have use for همگی به معنی :نیاز داشتن
نیاز داشتن ، استفاده داشتن متضاد آن : have no use for
این عبارات با هم معادل هستند : could use could do with have use for همگی به معنی :نیاز داشتن
با این دو عبارت مترادف هست let alone much less
این اصطلاحات باهم هم معنی هستند : take my advice take my word for it take it from me همه به معنای: از من بشنو، از من به تو نصیحت، به حرفم گوش کن
این اصطلاحات باهم هم معنی هستند : take my advice take my word for it take it from me همه به معنای: از من بشنو، از من به تو نصیحت، به حرفم گوش کن
این اصطلاحات باهم هم معنی هستند : take my advice take my word for it take it from me همه به معنای: از من بشنو، از من به تو نصیحت
( فرد ) آشفته ، سردرگم ( صدا ) نامفهوم و غیر قابل درک نامنسجم، گسیخته، ناپیوسته، غیرمنطقی
ulcer
( قدیمی ) همانا که
( درمورد فیلم ) دو سانسه
گاه به گاه ، هر از گاهی ، چند وقت یکبار ، تک و توک ، نا پیوسته ، منقطع ، فاصله دار
جیب خود را پر کردن ( در مواردی که فرصتش پیش اومده )
۱ - فردی را غرق ( نامه ، کار، پیشنهاد و… ) کردن ۲ - زیر آب بردن ، غرق آب کردن یک کلمه ی رسمی هست ( formal ) منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه
سه کلمه ی مشابه که نباید اشتباه گرفته شوند hostel : مسافرخانه hustle : کلاهبرداری ، فشار ( دادن ) hostile : دشمن
سه کلمه ی مشابه که نباید اشتباه گرفته شوند hostel : مسافرخانه hustle : کلاهبرداری ، فشار ( دادن ) hostile : دشمن
سه کلمه ی مشابه که نباید اشتباه گرفته شوند hostel : مسافرخانه hustle : کلاهبرداری ، فشار ( دادن ) hostile : دشمن
parenthetical informs اطلاعات درون پرانتز
بدگویی
اوتیسمی ( یک نوع بیماری هست )
تصادفی، اتفاقی
ملامت شدن Because of her repeated lateness, Betty’s boss called her on the carpet به خاطر دیرکردن های مکرر ، رئیسِ بِتی او را سرزنش کرد /مورد بازخو ...
( لبخند ) سرد
ضرر غیر منتظره
نوعی سگ برای نگهبانی
تفنگ بی لگد ، تفنگ بی تکانه
این دستگاه 👇🏻
آزمون شنیداری ( listening ) که علاوه بر مکالمه ای که صورت می گیرد ، صداهای اضافی دیگری هم در پشت زمینه وجود دارد
ظرافت ، مهارت
سالوارسان ( به انگلیسی: Salvarsan ) یک داروی شیمیایی است که در اوایل دهه ی ۱۹۱۰ توسط پاول ارلیش به کار گرفته شد. این دارو اولین ابزار برای درمان بیم ...
برازنده
روابط اجتماعی
loathe فعل هست he loathes going to work loath اسم هست i was loath to take the job
loathe فعل هست he loathes going to work loath اسم هست i was loath to take the job
To demolish somebody تخریب کردن /کوبیدنِ ( شخصیت ) کسی
در درجه ی اول
بیرون زدن ، بیرون دادن ، ( اگر سریع باشد ) فوران کردن
bracket
آدم دو آتشه ، آدم خشک اندیش، فرد متحجّر
پلی که بر روی دره زده میشود ( اکثرا به صورت قوسی هستند )
موهبت ، امتیاز ، حُسن
تَلَکه
( اپرا، تئاتر، نمایش و . . ) مدیر اجرایی، گرداننده
پرهیزگارانه
خوشمزه
با کلمه ی startling به معنی شگفت انگیز اشتباه گرفته نشود ( تفاوت دو کلمه در حرف t هست )
نوعی پرنده
( موضوع، بحث، باور و … ) محکم مثلا : an impregnable belief an impregnable argument
مستهجن ، خشن سوال کنکور ارشد ۹۶
لانه سازی ( درمورد خفاش هم به کار می رود )
لِگو ، یک نوع وسیله بازی که قطعات کوچیک رو به هم وصل میکنی و اشکال مختلف میسازی
( ساختمان سازی ) خاموت
بندی را که برای کنترل و هدایت به گردن و صورت اسب میبندند
کج خلق
فرجه کوتاه ، مجال مختصر ، تاخیر کوتاه مدت ( درمورد چیزهای سخت و ناخوشایند به کار برده میشه )
( مکان ) دور افتاده ( خویشاوند ) دور ( کامپیوتر ، سیستم و … ) دوربرد ( از باب تمایز ) خیلی متفاوت ( افراد و روابط ) سرد، غیراجتماع ( شانس ) ک ...
املای صحیح : curious ✅
هشدار /اخطار دهنده ( بیماری ) پیش آگاهی نوید دهنده یک کلمه ی رسمی/ ادبی هست ( . formal or literary ) اغلب درمورد اتفاق های بد به کار برده میشود
مخفف شده ی عبارت : National Association of Securities Dealers Automated Quotations به معنای : اتحادیه ملی سامانه اعلام قیمت خودکار اوراق بهادار نز ...
تخته ی باد پناه ( در قایق و کشتی )
درمانده مثلا : stymied by sickness
مولد گرایی تولید گرایی
pitchstone
( حاملگی ) سقط کردن ، کورتاژ کردن یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه
فهیم ، دانا، فاصل ، پر معلومات یک کلمه ی رسمی هست ( formal ) صفت هست اما قبل از اسم به کار نمی رود
نیلی تفاوت زنگ نیلی با بنفش 👇🏻
تهی دست ، تنگ دست ، مفلس معادل های بهتری هستند نسبت به فقیر چون indigent یک کلمه ی رسمی هست
( معماری ) سنگی و یکپارچه ( نظام و تشکیلات ) منفرد و یکپارچه ( اغلب با ناخوشایندی ) غول آسا و متحجر ( از لحاظ معماری بیشتر اشاره به ستون های سن ...
قوری : teapot کتری : kettle
محاکمه /پرونده جنجالی a famous law case or controversy ریشه ی فرانسوی دارد.
پراضطراب , پرتنش، مضطرب مثلا : febrile atmosphere معنی: فضای /جوّ پرتنش
نیمه ی دوم سال شش ماه دوم سال
جواب مثبت ، موافق بودن منظور این حالت هست :👍🏻 وقتی کسی این شکل رو با دستش نشون میده یعنی موافق هست متضاد آن : thumb’s down یعنی :مخالف بودن 👎🏻
جواب رد ، مخالف بودن منظور این حالت هست :👎🏻 وقتی کسی این شکل رو با دستش نشون میده یعنی موافق نیست
دو کلمه مشابه که نباید اشتباه گرفته بشن confidant : با حرف a به معنی : محرم راز، دوست مورد اعتماد، معتمد confident :با حرف e به معنی : بی پروا، راز ...
دو کلمه مشابه که نباید اشتباه گرفته بشن confidant : با حرف a به معنی : محرم راز، دوست مورد اعتماد، معتمد confident :با حرف e به معنی : بی پروا، راز ...
یک کلمه ی تخصصی هست ( specialist ) به معنی جویدن
یک کلمه ی غیر رسمی هست یکی از معانیش یک نوع بطری شراب هست که تو تصویر میتونید مشاهده کنید
مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
رجوع شود به شکل مفرد آن : gully
the van made its way outside the city ون به خارج از شهر راهی شد /حرکت کرد
از نظر فاصله یا زمان :دور
این فعل intransitive هست یعنی نیاز به مفعول نداره نمیدونم چرا آبادیس این کلمه رو بدتر کردن ترجمه کرده! فقط � بدتر شدن � درست هست
روز فراموش نشدنی/مهم ( با توجه به اینکه توی تقویم ها روزهای مهم و تعطیل با رنگ قرمز نوشته میشن ، این اصطلاح به وجود اومده )
پارچه ی پشمی با طرح چهارخونه
درمورد لبخند :زورکی
آغشته کردن
واکنش حسی/غریزی
هرزگی ، نابکاری
( کار خوب ) پاداش ( کار بد ) جزا
تفرقه انگیز
Socrates was revered by his students سقراط مورد احترام شاگردانش بود سوال کنکور ارشد زبان ۱۳۹۵
تزویر و دو رنگی بهترین معادل ها هستن چون duplicity یک کلمه ی رسمی هست
بی قرار
نوک کسی رو چیدن /کوتاه کردن
( مبارزه ) سرسختانه ( فرایند ) تغییر ناپذیر ، بی وقفه ، بی امان، مهار نشدنی یک کلمه ی رسمی هست منبع :کتاب ۱۱۰۰واژه
یورو ( یک نوع واحد پول ) نوعی کانگرو
To press charges against somebody از کسی شکایت کردن
بدون تبعیض جنسیت
کلا به معنی بخش هست حالا میتونه بخشی از میوه باشه ، بخشی از کشور ، بخشی از دایره و …
در ریاضی و آمار : میانگین
سرمایه
در آمار : نمودار چندبرفراوانی ، نمودار خط شکسته
درآمار: نمودار ستونی ( با نمودار میله ای فرق داره ، نمودار میله ای هرکدوم از این ستون ها باهم فاصله داره )
tied scores نمرات مساوی
ضعیف ، بی ثبات their populations are in a tenuous state جمعیت آنها در حالت بی ثبات است سوال کنکور ارشد زبان ۹۴
حَشو
غیر قابل جبران ، غیرقابل کنترل سوال کنکور ارشد زبان سال ۹۴
مویرگ ها مفرد آن : capillary رجوع شود به :capillary
متضاد این کلمه : fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا از ویژگی های خداست
متضاد این کلمه : fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا از ویژگی های خداست
مهارت زبان
به وضوح
املای صحیح : empirical
در آستانه ی چیزی بودن if you are on the brink of sth , you are almost in a very new , dangerous, or exciting situation
محیط آموزشی ( مثل مدرسه ، دانشگاه و … )
بی فایده، بی اثر، بی نتیجه ، ً used to refer to a potentially hurtful remark or situation that has no apparent effect on the person involved.
هتاکانه ، مستهجن، موهون ( شخص ) پررو و بد دهان ، فحاش و گستاخ یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع : کتاب ۱۱۰۰کلمه
املای صحیح : gulp✅
در متون ادبی به معنی :آخرین بخش یا قسمت چیزی مثلا : the last dregs of daylight منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه
فرد بسیار جاه طلب ، آدم بلند پرواز یک کلمه ی رسمی � formal � هست منبع :کتاب 1100 کلمه
تسلی ( دادن ) بهترین معادل برای این کلمه هست چون solace یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست
اختصاص داده شده، تعیین شده مثلا: the allotted time for the exam زمان تعیین شده/اختصاص داده شده برای امتحان ( یعنی مدت زمانی که باید به سوال ها پا ...
یک آرایه ی ادبی هست و زمانی به وجود میاد که دو کلمه ی مشابه توی متن/شعر ادبی میاد که ۱ - یا دقیقا از لحاظ تلفظ و نوشتاری مثل هم باشن ولی معانی متفا ...
دنبال سوزن تو انبار کاه گشتن ( کنایه از کار بسیار سخت یا غیرممکن )
انتخاب زورکی /اجباری ماجراش مربوط میشه به : آقای هابسون که یه اصطبل داشته که اسب کرایه میداده ولی به مشتری هاش اجازه نمیداده خودشون اسب رو انتخاب کنن
در ترکیب falling standard یعنی استاندارد های پایین /رو به افول
حالت استمراریِ فعلِ: sue رجوع شود به : sue
شیک و پیک کردن تیپ زدن
یک دندگی و لجبازی منبع :کتاب مدرسان شریف
صحبت کردن درمورد تعریف کردن ، روایت کردن ، گفتن
شاخص ، برجسته a compelling novelist یک رمان نویس شاخص
dugaong👇🏻
اعتماد به نفس کاذب
مست ( بودن /شدن ) این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
۱ - دست انداختن ، به باد تمسخر گرفتن ۲ - ( غیر رسمی و معادل scarf در امریکا ) لُمباندن، کوفت کردن
این کلمه هم میتونه اسم باشه هم صفت دارای بار معنایی منفی هست معنی: ( انسان ) گستاخ ، پررو در انگلیسی بریتانیایی:👇🏻 ( مکان ) بیش از حد شلوغ ( ...
آموزگاری منبع :کتاب کنکور ارشد آموزش زبان مدرسان شریف
رنگ عاجی
مشکل پسند
غیر قابل تغییر
آبله ، و کلا هرچیزی که به صورت لکه لکه باشد مثلا : the sky is pockmarked with stars the iron was pockmarked with tiny holes
یک نوع ویروس واگیر دار که انسان را درگیر می کند نحوه ی انتقال : تماس خون با خون فرد آلوده ، مایعات بدن ( ادرار ، بزاق و … ) . Ebola Virus Disease ...
زمان گذشته ی فعل parry رجوع شود به :parry
دربازی بوکس مشتی که به زیر چانه حریف زده شود ( از پایین ببالا )
چهارپایه ، سه پایه
به نقل از کتاب ۱۱۰۰واژه :
اسم : بی اعتنایی ، تحقیر ، خفت فعل : حقیر دانستن ، کوچک شمردن منبع : کتاب ۱۱۰۰واژه
اشتیاق کامل میل و رغبت مفرط، شور و اشتیاق تمام عیار یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع:کتاب ۱۱۰۰واژه
معمولا با حرف اضافه ی to میاد و به معنی با متوسل شدن به مثلا : by resorting to violence با متوسل شدن به خشونت ( با خشونت )
a polite expression for urinate یک کلمه ی مودبانه است به معنی :ادرار مثال: nowadays I need to pass water more often than before" اخیرا نسبت به گذشته ...
ادرار
به طور کلی یعنی :استفاده از واژه یا عبارت غیر مستقیم و قابل قبول برای اشاره به هرچیز ناخوشایند و آزار دهنده مثلا گفتن کلمه ی ( متوفی ) به جای ( مُرد ...
یکی از مراحل رشد پرندگان :
ستیز جویانه ، خصمانه سوال کنکور ارشد زبان ۹۳
با خونسردی
وِر زدن
مه دود معمولا در نتیجه واکنش های پیچیده فتوشیمیایی ایجاد می شود. این واکنش ها مابین ترکیبات آلی فرار و اکسیدهای نیتروژن و در حضور نورخورشید صورت می ...
( دزدی و… ) همدست
دستگیر کردن
توصیف کردنی متضاد آن : ineffable
( اجرا ) بی حال ( مو ) کدر و بی حالت کسل کننده ، بی روح، بی مزه
تحریک کردن his remarks fired us up اظهارات او ما را تحریک کرد ( به وجد آوردن )
جا زننده
تلنگر منبع :کتاب ۱۱۰۰واژه
کتاب ۱۱۰۰واژه
به این مدل کلاه گفته میشه
به این رنگ گفته میشود
( صفت انسان ) اهمال گر
شخصی که مسئول جابجایی مسیر ریل قطار است
منسوخ مثلا : anachronistic rules قوانین منسوخ شده
املای صحیح :blur
نا موزون ، نامتناسب
خود کم بینی ، حقارت
وارد شدن به … مثال : under a pretext of being a surgeon he gained entry to the hospital به اسم یک جراح وارد بیمارستان شد . ( واقعا جراح نبوده )
هشیار ، تیزبین مترادف با : watchful, alert یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه
متبحر و باهوش. حواس جمع منبع:کتاب ۱۱۰۰کلمه
طفره رفتن ، ( عامیانه ) پیچوندن مثال: this is an adroit sidestepping of the issue این یک طفره رفتن متبحرانه از مسئله است
بد بیار ، بدشانس یک کلمه ی رسمی هست و فقط قبل از اسم ها به کار می رود
یک اصطلاح هست به معنی : خطر قریب الوقوع ، اجل معلق به طور کلی اشاره دارد به: ( اسطوره ی یونان و روم ) داموکلس ( شخص عیاشی که او را بر صندلی نشاندن ...
گزیده گویی
نوسان اقلیمی تغییر آب و هوا
دوره ی زمین شناسی
اُکسید شدن یعنی واکنش ( یک فلز یا میوه یا … ) با هوا مثلا وقتی میوه ای مثل سیب یا موز رو نصف میکنید بعد از مدتی رنگش تیره میشه چون با هوا واکنش داده ...
پرتوزا فلزات گروه پنجم جدول تناوبی
به لطفِ سوال کنکور کارشناسی ارشد آموزش زبان سال ۹۲
مجموعا
از دیدِ ، از نقطه نظرِ، از نظرِ مثلا : . The whole dispute looked silly from my vantage point. از نظر من کل بحث احمقانه به نظر میرسید.
این کلمه همراه با یکی از دو حرف اضافه ی to و in استفاده میشود مثلا: we don’t acquiesce to their demand He seemed to acquiesce in the decision
تلاش بی نتیجه، کوشش بی ثمر منبع :کتاب ۱۱۰۰ واژه
املای صحیح : disinfectant
رضایت بخش ، مناسب
بلا کلیف سوال کنکور ارشد آموزش زبان سال ۹۱ Jane has been at loos ends ever since she lost her job.
حاضر و آماده
بالا تر از حد معمول
باز آفریدن سوال کنکور ارشد آموزش زبان سال ۹۱
گذشته ی فعل spurn مراجعه شود به : spurn
مشخص کردن
به نقل از کتاب ۱۱۰۰واژه
خانه ی محقر کلبه ی محقر
جا ، محل سکونت یک کلمه ی رسمی ( formal ) و یا طنز ( humorous ) منبع: کتاب ۱۱۰۰کلمه
معادل عبارت 👈🏻راه رفتنی را باید رفت
به شدت چیزی یا کسی را کنترل کردن با حرف اضافه ی on همراه میشود keep a tight rein on sb/sth
یک کلمه در زبانشناسی است و مفهوم �اشاره� دارد مثلا ضمیر ها ( من ، تو ، او … ) عبارت های زمانی ( حالا، دیروز … ) که این �اشاره� در متن ، معنی پیدا م ...
یک کلمه ی رسمی هست صفت هست اما قبل از اسم یه کار برده نمی شود منبع: کتاب ۱۱۰۰کلمه
دانشجوی دختر منبع:کتاب ۱۱۰۰کلمه
be effected or upset by sth that sb has said or done ترجمه: دلخور شدن از چیزی که کسی گفته یا انجام داده است در عامیانه همان :به دل گرفتن ، دلگیر شدن ...
be able to make sensible decision قادر به گرفتن تصمیمات معقول و منطقی
بینی ( از بن دیدن ) far sightedness یعنی دور بینی near sightedness یعنی نزدیک بینی
تار. کدر ، گرفته ، ابری در ترکیب clouded vision به معنی تاری دید
تاری دید
مترادف با : in a tight corner معنی: در تنگنا بودن، در شرایط سختی بودن
مترادف با : in a tight spot معنی: در تنگنا بودن، در شرایط سختی بودن
مفرد آن : reel
دست به کار شدن
مترادف با : go back to the drawing board
شکل دیگر : take a leaf from someone’s book
مترادف با willy nilly like it or lump it به معنی :همینه که هست ، چه بخوای چه نخوای، میخوای بخواه نمیخوای نخواه و…
مترادف با : take it or leave it like it or lump it به معنی :همینه که هست ، چه بخوای چه نخوای، میخوای بخواه نمیخوای نخواه و…
مترادف با take it or leave it
پاپوش درست کردن
مبهم، تیره و تار
برای رسیدن به خواسته ای با کسی خوب رفتار کردن
در آستانه ی شکست و فروپاشی در شرف از دست دادن صبر لبریز شدن کاسه ی صبر
ناشناخته
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : be a breeze a piece of cake a walk in the park easy as pie
sub پسوند به معنی :زیر standard هم که استاندارد زیر استاندارد یعنی پایین تر از استاندارد ، بی کیفیت ، غیر استاندارد و….
افتاب پرست
شروع ، طلوع
کسی را رد کردن ، نادیده گرفتن
متناسب با سن خود رفتار کردن
آشنا سازی
گذشته ی فعلِ : shy away
به طور نامعلوم به طور دو پهلو
جواب بسیار کوتاه و ساده دادن
با کسی مخالفت کردن ابراز عصبانیت کردن
کسی را رد کردن ، نادیده گرفتن
انجام دادن کاری به خوبی، علیرغم بی تجربگی
سطحی نگاه کردن به چیزی
این عبارت با باستان شناس فرق میکنه باستان شناس کارش با چیز های قدیمی هست یعنی تمدن ها ، شهر ، انسان ، وسایل و … اما دیرینه شناس مربوط به زمین و تار ...
✅collaborative
دو معنی داره یکی خلاف میل باطنی یکی خلاف رسم معمول : to be different or to act in a way that is different from what is normal
زمانی استفاده میشه که به طور متوالی شانس بیاری مثلا تو چندتا مسابقه برنده بشی درواقع یعنی :اوضاعت بیوفته روی غلطک
متداول ترین حروف اضافه ای که بعد از فعل attend در یک جمله مورد استفاده قرار می گیرند، حروف "by" و "to" هستند. همچنین در بسیاری از مواقع، این فعل به ه ...
درمورد خیریه : ( شخص ) خَیِر
قابل درک
برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به شکل مفرد آن : flagellum
چقدر هم دیر
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : a piece of cake easy as pie be a breeze there is nothing to it as a duck takes to water
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : a piece of cake easy as pie be a breeze there is nothing to it as a duck takes to water duck soup
سابقه ی امری را دقیقا و صادقانه بیان کردن رفع سو تفاهم کردن شرح صحیح چیزی را دادن
اجبار درونی واداشتگی درونی
travel به معنی سفر کردن یا سفر که یک اسم غیر قابل شمارش هست اما مترادف هاش journey /vocation /trip قابل شمارش هستند
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، محاله و…
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
مترادف با deliver the goods
این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت
این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت
این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت
تفاوت رنگ بنفش با violet ( البته تو فارسی کلا به دوتاش میگیم بنفش ) violet رنگ آبیش بیشتره purple رنگ قرمزش بیشتره ( ترکیب رنگ قرمز و آبی میشه ب ...
مترادف با : ! com on ( on رو با تاکید تلفظ میکنیم )
انجام دادن کاری با مسئولیت خودتان
کلیشه ای
معمولی، عادی ( بار معنایی منفی دارد )
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
وقتی کسی میپرسه اوضاع چطوره در جوابش میگی can’t complain یعنی اوضاع خوبه رو به راهه وقتی کسی حالت رو هم میپرسه میتونی در جوابش همینو بگی یعنی خو ...
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
that’s the breaks✅ کاریه که شده اتفاقیه که افتاده و نمیشه کاریش کرد
کاریه که شده اتفاقیه که افتاده ( نمیشه کاریش کرد )
skyscraper آسمان خراش
با هر معیاری از هر نظری
شوک عصبی/حمله عصبی
سریعا جایی را ترک کردن و رفتن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
پودینگ یک نوع دسر
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
این عبارات مترادف هستند work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت کار کردن
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
این سه عبارت هم معنی هستند fat chance no way never in a million years به معنی :عمرا ، قطعا نه
این سه عبارت هم معنی هستند fat chance no way never in a million years به معنی :عمرا ، قطعا نه
این سه عبارت هم معنی هستند fat chance no way never in a million years به معنی :عمرا ، قطعا نه
she has a big tattoo on her hand. there’s no accounting for taste اون یک تتو بزرگ روی درستش داره. سلیقه ها متفاوته ( یعنی اینکه تو از تتوش خوشت نی ...
تثبیت خاک
به طور زلال به طور واضح به طور روشن به طول خالصانه
تغییرات آب و هوایی
متأثر کننده
حوزه عموم this information should not be released into the public domain اطلاعات نباید در حوزه ی عموم آشکار شوند
claim a life جان کسی را گرفتن
( مسیر و موضوع و … ) منحرف شدن ( حیوانات و انسان ) ولگرد ( مو ) آشفته ، بهم ریخته
sceptic skeptic هردو املا صحیح است ✅
sceptic skeptic هردو املا صحیح است ✅
ce skating on thin ice یعنی در وضعیت ناپایدار و خطرناک بودن on thin ice with somebody یعنی با کسی مشکل داشتن /قهر بودن
ce skating on thin ice یعنی در وضعیت ناپایدار و خطرناک بودن on thin ice with somebody یعنی با کسی مشکل داشتن /قهر بودن
on thin ice✅
این سه عبارت مترادف هستند drive sb crazy drive sb nuts drive sb up the wall به معنی:عصبانی/آزرده کردن کسی
این سه عبارت مترادف هستند drive sb crazy drive sb nuts drive sb up the wall به معنی:عصبانی/آزرده کردن کسی
این سه عبارت مترادف هستند drive sb crazy drive sb nuts drive sb up the wall به معنی:عصبانی/آزرده کردن کسی
این سه عبارت مترادف هستند drive sb crazy drive sb nuts drive sb up the wall به معنی:عصبانی/آزرده کردن کسی
این سه عبارت باهم مترادف هستند cost an arm an a leg cost the earth cost a fortune به معنی :خیلی گران بودن ، هم قیمت خون آدم بودن
این سه عبارت باهم مترادف هستند cost an arm an a leg cost the earth cost a fortune به معنی :خیلی گران بودن ، هم قیمت خون آدم بودن
این سه عبارت باهم مترادف هستند cost an arm an a leg cost the earth cost a fortune به معنی :خیلی گران بودن ، هم قیمت خون آدم بودن
این سه عبارت باهم مترادف هستند when pigs fly when hell freezes over never in a million years همه به معنی :هرگز
این سه عبارت باهم مترادف هستند when pigs fly when hell freezes over never in a million years همه به معنی :هرگز
این سه عبارت باهم مترادف هستند when pigs fly when hell freezes over never in a million years همه به معنی :هرگز
give the boot give the sack give the ax به معنی اخراج کردن get canned get sacked به معنی اخراج شدن
give the boot give the sack give the ax به معنی اخراج کردن get canned get sacked به معنی اخراج شدن
give the boot give the sack give the ax به معنی اخراج کردن get canned get sacked به معنی اخراج شدن
give the boot give the sack give the ax به معنی اخراج کردن get canned get sacked به معنی اخراج شدن
هر سه عبارت باهم مترادف هستند و به معنی اهمیت ندادن not give a hoot not give a damn not give a darn
هر سه عبارت باهم مترادف هستند و به معنی اهمیت ندادن not give a hoot not give a damn not give a darn
هر سه عبارت باهم مترادف هستند و به معنی اهمیت ندادن not give a hoot not give a damn not give a darn
مثلا : a born skeptic شکاک زاییده شده یعنی کلا کسی که هرکاریش کنی بازم شکاکه و تو ذاتشه معادلش تو فارسی میتونه :نافش را با …بریدن باشه
as old as the hills✅
اس ای تی ( SAT ) مخفف : Scholastic Assessment Test است. . ( یکی از دو امتحان استاندارد برای ورود به دانشگاه در آمریکا است )
لغو شدنی
بعد از admit to اسم به کار می رود یعنی اگر بخواهیم بعد از آن از فعلی استفاده کنیم باید به صورت V ing به کار رود مثال: he admitted to the crime he ...
شک ، تردید، سردرگمی ، بلاتکلیفی قادر به تصمیم گیری نبودن، مردد بودن
take off ۱ - ادای کسی را در آوردن Don’t take me off! ۲ - بلند شدن هواپیما the air plain took off on time ۳ - برداشتن/کم کردن قسمتی از چیزی the s ...
you are all wet ( کاملا ) در اشتباهی
دروغ بزرگ داستان دروغ در مورد اغراق کردن هم به کار می رود
آخرین نمایش آخرین اجرا آخرین بازی کلا به معنی کاری که آخرین بار است که انجام میشود
خُمره ( که معمولا از جنس سفال هستند ) بیشتر درزمان های قدیم کاربرد داشته
مکانی در فرانسه که در سال ۱۶۲۴ ساخته شده معروف ترین قسمتش هم تالار آینه هاست
ناخودآگاه
گذشتن ، کنار گذاشتن
تأمل فعل آن : ponder ( فکر کردن )
دیگه خودت تا تهش برو! یعنی بر اساس شواهد و شنیده ها حدس بزنی قضیه از چه قراره یکی از معادل هاش تو فارسی میشه :دیگه خودت تا تهش برو ( یعنی دیگه بقیشو ...
فکر کردن ( به چیزی )
یک ناهنجاری نادر مادرزادی است که فقط یک چشم وجود دارد. این چشم در مرکز قرار دارد؛ معمولا در محلی که ریشه بینی از آنجا می باشد. بینی وجود ندارد یا به ...
in drop by stop in stop by call on pop over pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : be a breeze a piece of cake a walk in the park easy as pie
[گیاه]پر بار [نویسنده، هنرمندو…]پرکار ، فعال [جانور] پر زاد و ولد
در صورتی کلمه رو معنی کنید که بخواید یک معادل جدید براش ارائه بدین چه فایده داره تکرار همون چیزایی که خود سایت ترجمه کرده؟!
با چشمانی پر از اشک با چشمان اشک آلود he confessed tearfully او با چشمانی اشک آلود اعتراف کرد
مترادف آن short on/of سوال کنکور ۱۴۰۱زبان دی ماه
lack of rain lead to drought کمبود ( بارش ) باران منجر به خشکسالی میشود .
صفت تفضیلیِ broad broad er گسترده تر
دستگاهی برای تفکیک و بازیافت زباله
در پر قو مثلا میگن فلانی تو پر قو بزرگ شده ( یعنی تو رفاه و آسایش )
درمورد منابع میتونه به معنی تجدید ناپذیر باشه مثل سوخت های فسیلی
عصاره ی گوشت
باکتری ای که میتونه باعث بیماری در انسان بشه و میتونه در گوشت خام وجود داشته باشه
drop in drop by stop in stop by call on pop over pop round pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
drop in drop by stop in stop by call on pop over pop round pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
مدت زمانی که شخص در زندان به سر میبرد
قائده ی تجربی و کلی
متداول ترین حروف اضافه ای که بعد از فعل attend در یک جمله مورد استفاده قرار می گیرند، حروف "by" و "to" هستند. همچنین در بسیاری از مواقع، این فعل به ه ...
این عبارات باهم مترادف هستند و معادل پرداخت کردن صورت حساب i insist it’s my treat it’s on me pick up the tab
این عبارات باهم مترادف هستند و معادل پرداخت کردن صورت حساب i insist it’s my treat it’s on me pick up the tab
این عبارات باهم مترادف هستند و معادل پرداخت کردن صورت حساب i insist it’s my treat it’s on me pick up the tab
این عبارات باهم مترادف هستند و معادل پرداخت کردن صورت حساب i insist it’s my treat it’s on me pick up the tab
این عبارات باهم مترادف هستند و معادل پرداخت کردن صورت حساب i insist it’s my treat it’s on me pick up the tab
این عبارات باهم مترادف هستند و معادل پرداخت کردن صورت حساب i insist it’s my treat it’s on me pick up the tab
تناقض آمیز
چاره ی همه ی گرفتاری ها ، مشکل گشا، نوشدارو
his once_famous novel has sunk into oblivion رمان او که زمانی مشهور بود ، اکنون به فراموشی سپرده شده است
خردَل ( دانه ) سس خردل رنگ خردلی
نون سیاه سبوس دار
did you get the job ? no such luck
وقتی کسی حالتو میپرسه و این عبارت رو در جوابش میگی یعنی:خوب نیستی و اوضاع خوب پیش نمیره
بهبود دادن
مثلا میپرسی :دلیلش چی میتونه باشه؟ طرف میگه: it could be any number of things یعنی : هرچیزی میتونه باشه ( احتمال های مختلفی وجود داره )
گذشته ی فعلِ: sweep over
شکل جمع آن : nemeses
[شخص] شرور ، شریر [عمل] زشت، غیراخلاقی، خلاف قانون
this movie strikes me as totally morbid به نظرم این فیلم وحشتناک است
یکی از معنایش اعتصاب کردن هست که فعل هست معنی اعتصاب کننده که یکی از دوستان گفتن اشتباهه اعتصاب کننده میشه : picketer
[دانشجو، کارگر و…] مبارز ، ستیزجو آشوب طلب، سرسخت، آشتی ناپذیر [سخنرانی و …]خشن، ستیزجویانه ( سیاسی ) مبارز، فعال سیاسی، عضو فعال ، افراطی
مترادف آن : warlike
my mom steped into mediate مادرم برای پادرمیانی کردن مداخله کرد
در بحث آرایشی : مثلا میگن این سایه ( سایه چشم ) پیگمنت خوبی داره یعنی رنگ دانه هاش خوبن و خوب فِید ( محو/پخش ) میشن
it’s due for a tetanus shot وقتِ تزریق واکسن کزاز است
متضاد آن: full - fat milk
Don’t get your hopes up Don’t hold your breathe هر دو عبارت باهم معادل هستند و به معنی: امید واهی نداشته باش به دلت صابون نزن الکی دل خوش نکن
Don’t get your hoped up Don’t hold your breathe هر دو عبارت باهم معادل هستند و به معنی: امید واهی نداشته باش به دلت صابون نزن الکی دل خوش نکن
Don’t get your hoped up Don’t hold your breathe هر دو عبارت باهم معادل هستند و به معنی: امید واهی نداشته باش به دلت صابون نزن الکی دل خوش نکن
Don’t get your hoped up Don’t hold your breathe هر دو عبارت باهم معادل هستند و به معنی: امید واهی نداشته باش به دلت صابون نزن الکی دل خوش نکن
یک اصطلاح هست به معنی همرنگ جماعت شدن مترادف با: go with the tide
مثلا در کافه هستید و گارسون به شما می گوید: !one cup of coffee coming right up یعنی: یک فنجان قهوه ای که خواسته اید ( سفارش داده اید ) را فورا می آور ...
i want a vodka !coming right up من یک ودکا میخواهم ( نوعی نوشیدنی الکل دار ) الان میارم /الان حاضر میشه
a virgin drink is a mixed drink that does not include the alcohol یک نوشیدنی ترکیبی که الکل نداشته باشد
مثال : ?what drinks do you have you name it, we’ve got it چه نوشیدنی هایی دارید؟ هرچیزی که بخواید ( همه چی داریم، شما فقط انتخاب کن )
تلاش برای فراموش کردن ( خاطره ) سوال کنکور زبان ۱۴۰۰
there are different forms of labia
لپه
فوت و فن کاری را به کسی یاد دادن یاد دادن کاری یا چیزی به کسی برای اینکه بهتر یاد بگیرید👇🏻 ریشه ی این اصطلاح از اونجا میاد که زمان های قدیم که کشت ...
شانس مارو !اینم شانس ما خواهشا !جون مادرت ! سرجدت و… کلا وقتی استفاده میشه که با عصبانیت یا ناراحتی میخوای یه چیزیو بگی
دوستان فعل get up رو تو این جمله چی معنی میکنید؟ what if we can’t get up our driveway duo to the snowstorm?
املای صحیح : ‼️internship
شهر بازی پارک بازی پارک تفریحی
املای صحیح : intrepid
سه رنگ مشابه
تفاوت سه رنگ مشابه
این سه عبارت مترادف هستند و به معنی:به سمت چپ رفتن/پیچیدن take a left hang a left turn left
این سه عبارت مترادف هستند و به معنی:به سمت چپ رفتن/پیچیدن take a left hang a left turn left
این سه عبارت مترادف هستند و به معنی:به سمت چپ رفتن/پیچیدن take a left hang a left turn left
این سه عبارت مترادف هستند و به معنی:به سمت راست رفتن/پیچیدن take a right hang a right turn right
این سه عبارت مترادف هستند و به معنی:به سمت راست رفتن/پیچیدن take a right hang a right turn right
این سه عبارت مترادف هستند و به معنی:به سمت راست رفتن/پیچیدن take a right hang a right turn right
سه کلمه ی مشابه که ممکن است اشتباه بگیرید: censor سانسورچی، مامور سانسور، بازرس مطبوعات و نمایشها، سانسور کردن censure نکوهش، ایرادگیری و عیب نما ...
سه کلمه ی مشابه که ممکن است اشتباه بگیرید: censor سانسورچی، مامور سانسور، بازرس مطبوعات و نمایشها، سانسور کردن censure نکوهش، ایرادگیری و عیب نما ...
سه کلمه ی مشابه که ممکن است اشتباه بگیرید: censor سانسورچی، مامور سانسور، بازرس مطبوعات و نمایشها، سانسور کردن censure نکوهش، ایرادگیری و عیب نما ...
مترادف آن as though
این سه عبارت با یکدیگر مترادف هستند as soon as the moment that ( the minute ( that و به معنی به محض اینکه
این دو عبارت با یکدیگر مترادف هستند as soon as ( the minute ( that و به معنی به محض اینکه
این دو عبارت با یکدیگر مترادف هستند as soon as ( the minute ( that و به معنی به محض اینکه
این دو عبارت با یکدیگر مترادف هستند as soon as ( the minute ( that و به معنی به محض اینکه
if i were in your shoes if i were in your place if i were in your position if i were you in your shoes همه ی این عبارات باهم معادل هستند و به معن ...
if i were in your shoes if i were in your place if i were in your position if i were you in your shoes همه ی این عبارات باهم معادل هستند و به معن ...
if i were in your shoes if i were in your place if i were in your position if i were you in your shoes همه ی این عبارات باهم معادل هستند و به معن ...
if i were in your shoes if i were in your place if i were in your position if i were you in your shoes همه ی این عبارات باهم معادل هستند و به معن ...
if i were in your shoes if i were in your place if i were in your position if i were you in your shoes همه ی این عبارات باهم معادل هستند و به معن ...
if i were in your shoes if i were in your place if i were in your condition if i were you in your shoes همه ی این عبارات باهم معادل هستند و به مع ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
beats me search me don’t ask me i can’t tell you i have no idea i haven’t a clue i haven’t the faintest idea همه ی این عبارات باهم معادل هستند و ب ...
حواس پرت بودن گیج هوشیار نبودن رو به راه نبودن مثلا؛ you aren’t really with it today!what’s wrong امروز خیلی رو به راه نیستی !چی شده؟ ( مشکل چیه )
سوال کنکور زبان تخصصی ۱۴۰۱دی ماه
عبارت torn to pieces هم به همین معنی هست ولی برای چیزایی که پاره میشن مثلا کاغذ پارچه لباس ( نه چیز های شکستنی )
تحریف نشده مختل نشده
fight or flee هم درسته کلا منظورشرایطی هست که یا خودت یا غریزت بخواد تصمیم بگیره که باید فرار کنه یا بجنگه ( با مشکل یا خطر )
دست نزن!
این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going ?how is it ha ...
این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going ?how is it ha ...
این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going
این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going
این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going
این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going
دروغ گستاخانه، بی شرمانه
واضح، آشکار exhibiting boldness گستاخی آشکار
( انسان ) فقیر و تهی دست ( خاک ) ضعیف و بدون مواد معدنی
فقیرانه
اتهام برانگیز incriminating information اطلاعات اتهام برانگیز an incriminating e - mail پیام الکترونیکی اتهام برانگیز
incriminating information اطلاعات اتهام برانگیز
پای ( کسی ) را به میان کشیدن مقصر دانستن مجرم دانستن گناهکار دانستن
مراسم پایان آموزش ( فارغ التحصیلی )
متضاد آن at the most
مخفف one night stand یعنی رابطه ی یک شبه ( یعنی دو نفر توافق می کنن که فقط یک شب رو با باهم بخوابن و بعدش دیگه همه چی تموم )
without thinking about sth before you do it انجام دادن کاری بدون فکر و تصمیم قبلی مترادف آن: on impulse
without thinking about sth before you do it انجام دادن کاری بدون فکر و تصمیم قبلی مترادف آن: on the spur of the moment
یک عبارت غیر رسمی است ( informal )
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ( یعنی معلوم نیست دقیقا چه موقع ولی حتما اتفاق میوفته ) only ) a matter of time )
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ( یعنی معلوم نیست دقیقا چه موقع ولی حتما اتفاق میوفته ) only ) a matter of time )
over and over again time and time again با هم مترادف هستند و به معنی :بارها و بارها
over and over again time and time again با هم مترادف هستند و به معنی :بارها و بارها
این دو عبارت باهم مترادفن و به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه at the eleventh hour right ) at the last minute )
باهم مترادفن به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه at the eleventh hour right ) at the last minute )
باهم مترادفن به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه at the eleventh hour right ) at the last minute )
عکس گرفتن عکس فوری گرفتن با دوربینِ فوری یا کوچک عکس گرفتن
برخورد کردن بهم they bumped against each other آنها با یکدیگر برخورد کردند.
معنی: کارهای عادی و روزمره، کار مشکل، کار سخت و طاقت فرسا معانی دیگر: کارهای کوچکی که باید هر روز انجام داد ( مثلا در خانه داری یا کشاورزی ) ، کار رو ...
کار ( عادی و روزمره ) 1. Doing the household chores 1. انجام دادن کارهای ( عادی و روزمره ) خانه مفرد آن : chore
crash into sb/sth bump into sb/sth run into sb/sth همشون باهم مترادف هستن و به معنی : برخورد کردن به چیزی یا کسی ( تصادف کردن ) دوتای اخری به معنی � ...
crash into sb/sth bump into sb/sth run into sb/sth همشون باهم مترادف هستن و به معنی : برخورد کردن به چیزی یا کسی ( تصادف کردن )
crash into sb/sth bump into sb/sth run into sb/sth همشون باهم مترادف هستن و به معنی : برخورد کردن به چیزی یا کسی ( تصادف کردن )
drop in drop by stop in stop by call on pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
drop in drop by stop in stop by call on pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
drop in drop by stop in stop by call on pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
drop in drop by stop in stop by call on pop around pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
drop in drop by stop in stop by call on pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
drop in drop by stop in stop by call on pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )
زود گذری نا پایداری
مرور کردن you must repeat and revisit grammar
یک اصطلاح هست که زمانی استفاده میشه که شما مطمعنی یه چیزی اتفاق نمیوفته معادلش تو فارسی میشه :اسممو عوض میکنم مثلا: i’ll eat my hat if Reza gets mar ...
take a vacation معنای به تعطیلات رفتن هم درسته با توجه به کنکور زبان ۱۴۰۰
فضولات انسانی
یک اصطلاح هست که زمانی استفاده میشه که شما مطمعنی یه چیزی اتفاق نمیوفته معادلش تو فارسی میشه :اسممو عوض میکنم مثلا: i’ll eat my hat if Reza gets mar ...
دو عبارت مشابه که نباید اشتباه گرفته بشن: you see میدونی ( تو عامیانه استفاده میشه ) مثلا could i have the morning off? you see, my brother is comi ...
دو عبارت مشابه که نباید اشتباه گرفته بشن: you see میدونی ( تو عامیانه استفاده میشه ) مثلا could i have the morning off? you see, my brother is comi ...
fall to bits fall to pieces fall apart باهم معادل هستند یعنی خراب شدن ( starting to break )
fall to bits fall to pieces fall apart باهم معادل هستند یعنی خراب شدن ( starting to break )
fall to bits fall to pieces fall apart باهم معادل هستند یعنی خراب شدن ( starting to break )
fall to bits fall to pieces fall apart باهم معادل هستند یعنی خراب شدن ( starting to break )
معادل آن : break down
buy sth on the instalment چیزی را قسطی خریدن
اگر اسم باشه turnover به معنی ( حجم معاملات ) هست
تقلید کردن ، ادا در آوردن he is very funny when he takes of Charlie Chaplin وقتی که ادای چارلی چاپلین را در می آورد خیلی بامزه میشود .
چند روز ، چندین روز she cried for days او چندین روز گریه کرد
قبل از آن مثال: dinner will be ready presently but we have time for a drink before then . شام به زودی حاضر میشه ولی ( هنوز ) وقت داریم که قبل از آن ...
کشنده a life - threatening dicease یک بیماری کشنده
مرگبار life - threatening combat مبارزه ی مرگبار
چغندر قند که ازش برای تولید قند و شکر هم استفاده میشه
مترادف با dormant
it pays to be thrifty صرفه جو بودن به نفع ( آدم ) است
Alexander Fleming’s claim to fame is the discovery of the antibiotic penicillin دلیل شهرت الکساندر فلمینگ کشف انتی بیوتیک پنی سیلین است.
اصلا مهم نیست ارزش نگرانی و فکر کردن بهشو نداره ( یک عبارت غیر رسمی هست ) معادل : couldn’t care less
i couldn’t care less about money پول اصلا برام مهم نیست معادل : don’t give a damn
چسبیدن به کاری و همچنین stick at sth
( آرایه ) تشخیص ، جان بخشی به اشیا مثلا جمله ی �آسمان می گریست ( گریه میکرد ) � دارای تشخیص هست چون یک صفتی که مربوط به انسان هست رو به آسمان نسبت دا ...
بدرقه کردن
( قانون و مقررات ) معلق ، مسکوت ( نیرو، استعداد و… ) نهفته ، بالقوه ( بیماری ) دوره ی کمون ( دوره ای که بیماری در بدن هست ولی علایمی نداره ) ( گ ...
complimentary با حرف i : به معنای تعریف و تمجیدآمیز ، رایگان و . . . complementary با حرف e : به معنای مکمل تلفظ هر دو به یک شکل هست اما املا و معا ...
مربوط به تغییر مربوط به ظرفیت تغییر و عکس العمل به شرایط جدید
cold سرد colder سردتر the coldest سرد ترین ( صفت عالی/برترین )
خود را ضعیف نشان دادن
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : be a breeze duck soup there is nothing to it as a duck takes to water
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : be a breeze a piece of cake as a duck takes to water
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : be a breeze a piece of cake a walk in the park easy as pie
مشکوک نگاه کردن به
روش حساب نکن ! don’t bank on it
the weather forecast often get things wrong ( سازمان ) پیش بینی هوا اغلب اشتباه میکنه
کسی را در گرفتاری و مشکلات رها کردن
pull in=pull over توقف کنار راه متضاد با :pull out
pull in=pull over توقف کنار راه متضاد با :pull out
pull in =pull over توقف کنار راه متضاد با :pull out
بار زدن ( انسان یا وسیله ) put a large quantity of things or people onto or into sth مثال: i load up the car the night before the journey یک شب قبل ...
با هرکدام یک از سه حرف اضافه ی زیر میتواند به کار رود sign up for/to/with sth
defeat or be stronger than sb/sth پیشی گرفتن از کسی یا چیزی بهتر /قوی تر از کسی بودن
تا زمان کسب اطلاعات بیشتر ، اظهار نظر نکردن ( سوال کنکور زبان ۱۴۰۰ )
fund یعنی سرمایه و underfunded یعنی کمبود سرمایه ، کمبود بودجه under معنی کمبود رو میتونه اضافه کنه مثلا understaffed یعنی کمبود کارمند ( staff یعن ...
colleges try not to have a high rate of attrition دانشکده ها تلاش می کنند تا میزان ترک تحصیل ( ریزش نیروی انسانی ) نداشته باشند .
فداکاری نسبت به مادر یا پدر، وظیفه ی فرزندی
the central market would be a good bet if you want to bye things اگر میخوای چیزی بخری ، بازار مرکزی جای خوبیه. ( مورد خوبیه، گزینه ی خوبیه، انتخاب خو ...
معادل ها: be on cloud nine be over the moon be in seventh heaven همگی به معنی : بسیار خوشحال بودن ، در پوست خود نگنجیدن ( از خوشحالی )
معادل ها: be on cloud nine be over the moon be in seventh heaven همگی به معنی : بسیار خوشحال بودن ، در پوست خود نگنجیدن ( از خوشحالی )
معادل ها: be on cloud nine be over the moon be in seventh heaven همگی به معنی : بسیار خوشحال بودن ، در پوست خود نگنجیدن ( از خوشحالی )
معادل ها: be on cloud nine be over the moon be in seventh heaven همگی به معنی : بسیار خوشحال بودن ، در پوست خود نگنجیدن ( از خوشحالی )
don’t take me to task that wasn’t my fault منو سرزنش نکن، تقصیر من نبود!
I hate to back out at the last moment من از عهد شکنی در آخرین لحظه متنفرم
نیشدار ( حرف و انتقاد و… ) زننده ، نیشدار ، زخم زبان دار
مترادف belligerent
املای صحیح : vegetarian
پیتزای بدون فراورده های گوشتی پیتزای سبزیجات
sense املای صحیحش اینه
آنِمی ، کم خونی
آشفته شدن ، کنترل خود را از دست دادن، دست و پا را گم کردن
دست و پامو گم کردم
give someone the boot give someone the push ۱ - اخراج کردن ۲ - با کسی قطع ارتباط کردن give someone the sack give someone the ax اخراج کردن
give someone the boot give someone the push ۱ - اخراج کردن ۲ - با کسی قطع ارتباط کردن give someone the sack give someone the ax اخراج کردن
give someone the boot give someone the push ۱ - اخراج کردن ۲ - با کسی قطع ارتباط کردن give someone the sack give someone the ax اخراج کردن
give someone the boot give someone the push ۱ - اخراج کردن ۲ - با کسی قطع ارتباط کردن give someone the sack give someone the ax اخراج کردن
اندرز ، حکمت ، کلمات قصار، مَثَل
از قضا
دریچه ی تهویه
رنگ آبی روشن، آبی اسمانی
be for / in a good cause be a good thing to do because it helps others انجام دادن کاری که نتیجش برای دیگران سودمنده ( کار خیر )
be for /in a good cause be a good thing to do because it helps others انجام دادن کاری که نتیجش برای دیگران سودمنده
to set on fire به آتش کشیدن
به صورت ممکن، احتمالا
لوب ( بخش ) گیج گاهی مغز ( سمت شقیقه ها )
وابسته به ساختار عصبی وابسته به کالبد شکافی عصبی
ذاتی ، فطری، درونی معادل هاش :inborn، innate
میوه ی کاکتوس زبان مادر شوهر ، که خوردنی هست
در شروع قرن جدید اوایل قرن
هم حسی نوعی اختلال در ترکیب حواس مثلا اینکه برای رنگ ها بو قائل بشی، یا برای یه بو رنگ خاصی ببینی ( اینو خودمم دارم😄 ) ، یه صدا رو شکل دار ببینی و ...
همخوانی داشتن، مطابق بودن
بریده بریده ( سخن ) نا مفهوم ، مطلبی را نادیده گرفتن و رد شدن با عجله کاری را انجام دادن، لکه دار کردن
نا پایدار
Please don't stay up late on my account لطفا به خاطر من تا دیر وقت بیدار نمان.
ماده ای که به طور طبیعی داخل هرسلول زنده تولید میشود ( که درواقع باعث آسیب میشود )
کلا sub معنی زیر رده ، زیر دسته و …داره ( دسته بندی جزئی تر )
تدبیر و ملاحظه
ادامه داشتن
معادل های این عبارت take/have a shot at have a whack at have/take a crack at چیزی را امتحان کردن
معادل های این عبارت take/have a shot at have a go at have a whack at have/take a crack at چیزی را امتحان کردن
معادل های این عبارت take/have a shot at have a go at have/take a crack at چیزی را امتحان کردن
معادل های این عبارت take/have a shot at have a go at have/take a crack at چیزی را امتحان کردن
معادل های این عبارت take/have a shot at have a go at have/take a crack at چیزی را امتحان کردن
in hot water درست هست
در دردسر بودن/افتادن مورد سرزنش قرار گرفتن
معادل های این عبارت in no time in a blink of an eye in a flash of light همشون به معنی سریعا ، فورا، سه سوته، بدون فوت وقت و…. هستند
معادل های این عبارت in a wink in a blink in a flash همشون به معنی سریعا ، فورا، سه سوته، بدون فوت وقت و…. هستند
دانش کلی دانش عمومی دانش جامع
مناطق زاغه نشین مناطق فقیر نشین حومه ی شهر
کنار گذاشتن، ترک کردن To slip off the diet رژیم را کنار گذاشتن/ترک کردن
دوندگی ( به ویژه برای امرار معاش ) کشاکش به این در وآن در زدن سگ دوی عملیات رقابت امیز ( برای زندگی )
they gave me the sack آنها من را اخراج کردند.
i didn’t like the job so i decided to hand in my notice. من آن شغل را دوست نداشتم پس تصمیم گرفتم که استعفا بدهم.
نیرو های طبیعت ( باد، باران و… )
in the interest of justice, drastic action must be taken یعنی:برای برقراری عدالت ، اقدامات جدی ای باید صورت بگیرد.
این کلمه با حروف اضافه in, with, by, at, about به کار میره . پیشنهاد میکنم برای دیدن فرقشون به این سایتی که لینکشو گذاشتم برید. ( خیلی خوب و کامل تو ...
set apart جدا کردن، کنار گذاشتن، اختصاص دادن set in شروع شدن پدیدار شدن ( عموما چیز ناخوشایند ) فیلم برداری شدن set up فراهم کردن، سرمایه دادن نصب ...
set apart جدا کردن، کنار گذاشتن، اختصاص دادن set in شروع شدن پدیدار شدن ( عموما چیز ناخوشایند ) فیلم برداری شدن set up فراهم کردن، سرمایه دادن نصب ...
set apart جدا کردن، کنار گذاشتن، اختصاص دادن set in شروع شدن پدیدار شدن ( عموما چیز ناخوشایند ) فیلم برداری شدن set up فراهم کردن، سرمایه دادن نصب ...
set apart جدا کردن، کنار گذاشتن، اختصاص دادن set in شروع شدن پدیدار شدن ( عموما چیز ناخوشایند ) فیلم برداری شدن set up فراهم کردن، سرمایه دادن نصب ...
set apart جدا کردن، کنار گذاشتن، اختصاص دادن set in شروع شدن پدیدار شدن ( عموما چیز ناخوشایند ) فیلم برداری شدن set up فراهم کردن، سرمایه دادن نصب ...
املای صحیح : billion
آسایشگاه
پیدا شدن ، ظاهر شدن، سر و کله کسی پیدا شدن مثلا: …along come people who آدم هایی پیدا می شوند که…
املای صحیح : deliberate
تلمیح یعنی وقتی نویسنده توی نوشتش از یه حادثه، شخص، مکان و…خاص و معروفی اسم میاره که درواقع ما رو یاد اون موضوع ، مکان و… میندازه مثلا مصرع :یوسف ...
سردخانه برای نگهداری اجساد گمنام ( تا زمانی که شناسایی بشن یا علت مرگ تشخیص داده بشه ) تو فیلمایی جنایی و پلیسی زیاد نشون میدن اینجور جاهارو ( با ...
از لحاظ معماری ، الاچیق و بالکن و…که دوستان گفتن اشتباهه ایوان یه بخشی هست که چسبیده به خونه و ورود و خروج از طریق اون صورت میگیره برای خونه های و ...
tailored to طراحی شده برای ، مناسب برای
سخنور
انتخابات تنگاتنگ ( اختلاف رای بین کاندید برنده و بقیه کاندید ها کم باشد )
هیئت شغلی
بی تناسب، ضد و نقیض، مسخره
!Don’t underestimate me منو دست کم نگیر!
در مثال اول به معنی :باهم کنار آمدن مثال دوم: پیشرفت کردن، پیش رفتن مثال سوم: رفتن
بدون هیچ پولی مجانی، مفت ، رایگان مثلا: it won’t cost you a penny یعنی: هیچ هزینه ای برایتان نخواهد داشت ( مجانیه )
بر اساسِ … قضاوت کردن
بر اساسِ
املای صحیح : forecast
ثابت. پایدار مثلا: sustainable economic growth یعنی: رشد اقتصادی پایدار ( ثابت )
راهبردی مثلا :our guiding principle یعنی : اصل راهبردی ما ( اصل اساسی )
( در مورد اتم ) غیر برانگیخته
تحریک شده مصنوعی و انسان ساز
دلیری
چراغ ، آتش دان
تصعید ( تبدیل جامد به گاز )
The conflict is far from over تا حل این اختلاف راه زیادی مانده است.
مربوط به میانجی گری میانجی گری ای
خط ساحلی
Pit Bull Terrier
تکامل. کامل شدگی
عالی، بلند مرتبه ، تجلیل شده
bite somebody’s head off ینی جواب کسیو خیلی با عصبانیت بدی answer sb in a very angry way ( همون کله ی کسی رو کندن معادل خوبیه برای حفظ کردن )
کمی ، تا حدی، به طور جزئی fractionally faster کمی سریع تر
اگه بخوای بگی با کسی همکاری کرد با حرف withمیاد اگر بگیم در کاری همکاری کرد با حرف in میاد
انفجار تکنولوژی منظور رشد سریع تکنولوژی
طراحی شده برای ، مناسب برای
نوعی طوطی بومی استرالیا که ما بهش میگیم مرغ عشق
stomach یعنی دلشوره گرفتن/دل آشوب شدن ( قبل از انجام کاری )
get/have butterflies in my stomach یعنی دلشوره گرفتن/دل آشوب شدن ( قبل از انجام کاری )
خفه شده با our world will be choked with pollution دنیای ما از آلودگی خفه خواهد شد .
خفه شده با our world will be choked with pollution دنیای ما از آلودگی خفه خواهد شد.
سکوی حفاری
در نقش فعلی: 1 - شروع/آغاز کردن 2 - توضیح/یاد دادن 3 - معرفی کردن ( کسی ) ، وارد عرصه جدیدی کردن در نقش اسمی: تازه وارد، عضو جدید
نا مشخص . نکره
املای صحیح: come out
بدون تردید بدون کمترین تردید
درستکار ، منصف he was aboveboard
کسی را همراهی کردن، با کسی مصاحبت کردن she needs someone to keep her company اون به یکی نیاز داره که باهاش هم صحبت بشه
turn ( or give ) a cold shoulder 1 - با سردی رفتار کردن ( با ) ، کم لطفی کردن 2 - احتراز کردن
غیر قابل کنترل
درجه یک ، درجه اول
متداول ، رایج ، متعارف، همیشگی
[بیماری ، خنده، خمیازه ، احساس و…]مُسری - واگیر دار - همه گیر
( noun ) : ارسال یا حمل کالا ( معمولا با کشتی ) ( noun ) : محموله
clear off =go away به معنی گمشو ( غیر رسمی inf )
susceptible با of یا باto میاد و به معنی: در معرضِ ، مستعدِ
مستعدِ انجام کاری در معرضِ انجام کاری he was prone to suffer more in harsh condition او مستعد رنج بیشتر کشیدن در شرایط سخت بود ( یعنی آسیب پذیر ت ...
تاثیر منفی
تاثیرات منفی
اطلاعات زیادی راجع به چیزی داشتن مترادف با: know sth inside out
فوت و فن کاری را به کسی یاد دادن یاد دادن کاری یا چیزی به کسی برای اینکه بهتر یاد بگیرید👇🏻 ریشه ی این اصطلاح از اونجا میاد که زمان های قدیم که کشت ...
do the same job or activity as sb else who did it before راه کسی را ادامه دادن، دنباله رو راه کسی بودن مثلا: i followed in my father’s footsteps من ...
در مورد عضلات tone به معنی �کشیدگی طبیعی�هست پس muscle tone به زبان ساده یعنی : کشش طبیعی ماهیچه
محسوب شده ، در نظر گرفته شده
household chores
کارایی ، فایده
دادیار ( وکیل شخصی که شاکی پرونده هست )
بزرگ
در آستانه ( چیزی ) بودن we are verging on the discovery of life on other planets. ما در آستانه ی کشف زندگی بر سیارات دیگر هستیم.
خمیده ، منعطف از فعل bend به معنی خم کردن/شدن bend ing
مورد توجه قرار دادن به رسمیت شناختن he doesn’t acknowledge me in the meetings او به ( حضور ) من در جلسات توجه نمیکند سوال کنکور زبان ۹۶
بررسی کردن they were studying the picture آنها داشتند عکس را بررسی می کردند.
به صورت بحرانی
عهده دار شدن ، به عهده گرفتن
حرف کسی را اشتباه برداشت کردن be upset by a comment which is not intended to be unkind
باهم سرسنگین بودن/قهر بودن not be prepared to be friendly towards each other, usually because an argument.
infallible✅
دوست داشتی ترین محبوب ترین
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
به نمایش گذاشتن ، به صحنه آوردن put on an exhibition وزن اضافه کردن put on weight پوشیدن put on the jacket یا put the jacket on ( در معنی پوشی ...
دوست شدن با
make short visit to see an as you pass drop by =call by =stop by=call in
تغییر از چیزی به چیز ( دیگری ) changed from sth to sth
here you areیه عبارت غیر رسمی هست معادل : there you are there you go
برای وقتی استفاده میشه که داری برای کسی نوشیدنی ، غذا و…میریزی و میگی say when یعنی چقدر بریزم/تا کی ادامه بدم ( به ریختن ) /هرموقع بس بود بگو i’ll ...
give back پس دادن get back پس گرفتن give back بیشتر وقتایی استفاده میشه که انتظار میره اون چیز رو پس بدی ، مثلا کتاب کسی رو اشتباهی برداشتی بهش پ ...
give back پس دادن get back پس گرفتن give back بیشتر وقتایی استفاده میشه که انتظار میره اون چیز رو پس بدی ، مثلا کتاب کسی رو اشتباهی برداشتی بهش پ ...
1 - برگشتن به حالت و وضعیت قبلی ( با to ) i woke up and couldn’t get back to sleep 2 - پس گرفتن چیزی can we get the money back? 3 - برگشتن ( معمولا ...
مست شدن