dormant

/ˈdɔːrmənt//ˈdɔːmənt/

معنی: ساکت، خوابیده
معانی دیگر: خسبیده، در خواب، تعطیل، ناکنش ور، غیرفعال، (به ویژه در مورد آتش فشان و گیاه و بیماری) خفته، خاموش، در کمون، نهفته، (نشان های نجابت خانوادگی) غنوده، (مجازی) پنهان، (جانورشناسی) زمستان خواب، در حال خواب زمستانی، آرمیده، درحال کمون

جمله های نمونه

1. a dormant volcano
آتشفشان خاموش (غیرفعال)

2. his dormant love flared again
عشق خفته اش دوباره شعله ور شد.

3. a lion dormant
شیر غنوده

4. his talents were dormant up to the age of twenty, then suddenly they flowered
تا سن بیست سالگی استعدادهای او خفته بودد و سپس ناگهان شکوفا شدد.

5. some diseases stay dormant for a long time
برخی بیماری ها مدت ها در کمون باقی می ماند.

6. thoughts that lie dormant for years
اندیشه هایی که سال ها در خواب می ماند

7. the teacher who interrupted his talk to denounce a dormant student
معلمی که صحبت خود را قطع کرد تا دانشجوی به خواب رفته را سرزنش کند.

8. During the winter the seeds lie dormant in the soil.
[ترجمه گوگل]در طول زمستان، دانه ها در خاک خوابیده اند
[ترجمه ترگمان]در طول زمستان دانه ها در خاک راکد می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The seeds remain dormant until the spring.
[ترجمه hp] دانه ها تا فصل بهار سرازخاک درنمی اورند. .
|
[ترجمه گوگل]بذرها تا بهار نهفته می مانند
[ترجمه ترگمان]دانه ها تا بهار خواب می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her talent might have lain dormant had it not been for her aunt's encouragement.
[ترجمه مارال] اگر تشویق عمه اش نبود، استعداد او نهفته میماند
|
[ترجمه گوگل]اگر تشویق عمه اش نبود، ممکن بود استعداد او خفته بود
[ترجمه ترگمان]شاید استعداد او در خواب فرورفته بود، نه برای تشویق عمه اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These investments have remained dormant for several years.
[ترجمه گوگل]این سرمایه گذاری ها چندین سال است که خاموش مانده اند
[ترجمه ترگمان]این سرمایه گذاری ها برای چندین سال راکد مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They lie, as dormant as their volcano, stacked up ledge upon ledge.
[ترجمه گوگل]آنها به اندازه آتشفشانشان خفته هستند و طاقچه روی طاقچه روی هم قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها، به محض اینکه as خاموش شدند، روی لبه صخره روی هم کپه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Darwin's explanation of bright colour has lain dormant and untested for over a century.
[ترجمه گوگل]توضیح داروین در مورد رنگ روشن بیش از یک قرن است که نهفته و آزمایش نشده است
[ترجمه ترگمان]توضیح داروین از رنگ های روشن برای بیش از یک قرن، راکد و آزمایش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bulldozer which had stood dormant for the past two days coughed into life and rumbled towards the prison gates.
[ترجمه گوگل]بولدوزر که در دو روز گذشته خوابیده بود به سرفه جان گرفت و به سمت دروازه‌های زندان غرش کرد
[ترجمه ترگمان]The که در دو روز گذشته به خواب رفته بود، سرفه کرد و به طرف دروازه زندان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The higher centers are dormant when we live our lives exclusively within the narrow confines of the personality.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما زندگی خود را منحصراً در محدوده باریک شخصیت زندگی می کنیم، مراکز عالی خفته هستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که ما زندگی خود را به طور انحصاری در محدوده محدود شخصیت زندگی می کنیم، مراکز بزرگ تر غیرفعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. New plants arise vegetatively from dormant buds on the short upright rhizome of the main root.
[ترجمه گوگل]گیاهان جدید به صورت رویشی از جوانه های خفته روی ریزوم کوتاه قائم ریشه اصلی به وجود می آیند
[ترجمه ترگمان]گیاهان جدید از جوانه های خفته در شیار کوتاه عمودی اصلی ریشه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. What factors determine whether the virus remains dormant or begins reproduction are still unknown.
[ترجمه گوگل]اینکه چه عواملی تعیین می کند که آیا ویروس خفته باقی می ماند یا شروع به تولید مثل می کند هنوز ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]عوامل مشخص می کنند که آیا این ویروس راکد مانده است یا شروع به تولید مثل هنوز ناشناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساکت (صفت)
calm, acquiescent, quiet, silent, mute, soothed, imperturbable, still, stilly, dormant, noiseless, reticent, serene, soundless, soft-spoken

خوابیده (صفت)
asleep, sleeping, recumbent, dormant, resting, torpid

انگلیسی به انگلیسی

• inactive, inert, latent, sleeping, sluggish
something that is dormant has not been active or used for a long time.

پیشنهاد کاربران

dormant ( adj ) ( dɔrmənt ) =not active or growing now but able to become active or to grow in the future, e. g. a dormant volcano. dormancy ( n )
dormant
dormitory خوابگاه
( قانون و مقررات ) معلق ، مسکوت
( نیرو، استعداد و… ) نهفته ، بالقوه
( بیماری ) دوره ی کمون ( دوره ای که بیماری در بدن هست ولی علایمی نداره )
( گیاه و جانور ) خواب، خواب زمستانی
( آتشفشان ) غیر فعال ، خاموش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : dormancy
✅️ صفت ( adjective ) : dormant
✅️ قید ( adverb ) : _
به معنی خواب هست اما برای مَش قربون که زیر پتو خوابیده استفاده نمیشه. برای آتشفشان، حیواناتی مثل و پروانه و . . . ، استعداد، احساسات، بیماری، گیاهان و . . . استفاده میشه.
🔴 not doing anything at this time : not active but able to become active
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ a dormant volcano : یک آتشفشان خاموش
◀️ The seeds will remain/lie dormant until the spring : دانه ها تا بهار می مانند/خفته می مانند.
◀️ Her emotions have lain dormant for many years : احساسات او سال هاست که خفته است.
◀️ The teacher who interrupted his talk to denounce a dormant student : معلمی که صحبت خود را قطع کرد تا دانشجوی به خواب رفته را سرزنش کند.
◀️ a dormant volcano : آتش فشان خاموش ( غیرفعال )
◀️ Some diseases stay dormant for a long time : برخی بیماری ها مدت ها در کمون باقی می ماند.
◀️ a lion dormant : شیر غنوده
◀️ His talents were dormant up to the age of twenty, then suddenly they flowered : تا سن بیست سالگی استعدادهای او خفته ( نا پیدا ) بودند و سپس ناگهان شکوفا شدند.
◀️ thoughts that lie dormant for years : اندیشه هایی که سال ها در خواب می ماند
◀️ His dormant love flared again : عشق خفته اش دوباره شعله ور شد.
DORMACY اسم غیرقابل شمارش [رکود، کمون، نهفتگی، خواب، خاموشی]
◀️ The volcano has been in a state of dormancy for many years : این آتشفشان سال هاست که در حالت خاموشی به سر می برد.
◀️ a period of dormancy : یک دوره رکود/خواب

dormant ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: خفته
تعریف: ویژگی گیاه یا بذر در حالت خفتگی
غیرفعال
– During the winter the seeds lie dormant in the soil
– The dormant volcano has recently shown signs of erupting
– These investments have remained dormant for several years
The seeds lie dormant in the soil throughout the ( 1 winter
این بذرها سرتاسر/کل زمستون پنهان در زیر خاک می مونن ( تا بهار که سر برمی آورن )
The unlikely prospect of Joe Biden reviving the ( 2 dormant 2015 nuclear deal, potentially lifting sanctions and opening the way for Iran to make billions of dollars in oil exports, would be seen as a gross betrayal by supporters of three - month - long street protests, as well as a controversial signal to send to Ukraine about Washington’s priorities
...
[مشاهده متن کامل]

در خاموشی فرو رفتن
ساکت ، خوابیده
ساکت, خاموش
غیر فعال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس