teapot

/ˈtiːˌpɑːt//ˈtiːpɒt/

معنی: قوری چای
معانی دیگر: قوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a covered pot with a spout and handle that is used to make and serve tea.
مشابه: kettle

جمله های نمونه

1. tempest in a teapot
سر و صدای زیاد درباره ی چیز کم اهمیت

2. there is only a dribble of tea left in the teapot
فقط یک ذره چای در قوری مانده است.

3. The teapot looked old but was a recent fake.
[ترجمه گوگل]قوری قدیمی به نظر می رسید اما تقلبی اخیر بود
[ترجمه ترگمان]قوری پیر به نظر می رسید، اما تازگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The handle of this teapot has an awkward shape.
[ترجمه گوگل]دسته این قوری شکل نامناسبی دارد
[ترجمه ترگمان]دسته این قوری شکل عجیبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I felt a sudden urge to smash the teapot against the wall.
[ترجمه گوگل]ناگهان احساس کردم قوری را به دیوار بکوبم
[ترجمه ترگمان]ناگهان میل کردم قوری را به دیوار کوبیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The water began to bubble in the teapot.
[ترجمه گوگل]آب در قوری شروع به حباب زدن کرد
[ترجمه ترگمان]آب شروع به حبابی شدن در قوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The teapot has lost its proper lid but this one will do instead.
[ترجمه گوگل]قوری درب مناسب خود را از دست داده است، اما در عوض این قوری درست می شود
[ترجمه ترگمان]قوری از دست رفته، اما این یکی به جاش این کار و انجام می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He rinsed the teapot out under the tap, to get rid of the tea-leaves.
[ترجمه گوگل]قوری را زیر شیر آب آبکشی کرد تا از شر برگ های چای خلاص شود
[ترجمه ترگمان]قوری را از زیر شیر بیرون کشید تا از شر برگ های چای خلاص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. a spurt of steam from the teapot.
[ترجمه گوگل]فوران بخار از قوری
[ترجمه ترگمان]از قوری بخار بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This kind of teapot is very expensive.
[ترجمه گوگل]این نوع قوری بسیار گران است
[ترجمه ترگمان]این قوری خیلی گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. " I am sorry I broke your teapot. "" Forget it. ”
[ترجمه گوگل]"متاسفم که قوری شما را شکستم "" فراموشش کن "
[ترجمه ترگمان]\" متاسفم که teapot را شکستم \" \" فراموش کن \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He banged a teapot and some cups on the table.
[ترجمه گوگل]قوری و چند فنجان را روی میز کوبید
[ترجمه ترگمان]قوری و چند استکان را روی میز کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She refilled the teapot with boiling water.
[ترجمه الهه] دوباره قوری رابا آب جوش پر کرد
|
[ترجمه گوگل]دوباره قوری را با آب جوش پر کرد
[ترجمه ترگمان]قوری را با آب جوشان پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She upped and threw the teapot at him.
[ترجمه گوگل]بلند شد و قوری را به طرفش پرت کرد
[ترجمه ترگمان]و قوری را به طرف او پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This teapot doesn't pour very well.
[ترجمه الهه] این قوری خیلی خوب نمی ریزد
|
[ترجمه گوگل]این قوری خیلی خوب نمی ریزد
[ترجمه ترگمان]این قوری زیاد آب نمی خوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوری چای (اسم)
teakettle, teapot

انگلیسی به انگلیسی

• pot for heating and serving tea
a teapot is a container with a lid, a handle, and a spout, used for making and serving tea.

پیشنهاد کاربران

teapot ( n ) ( tipɑt ) =a container with a spout, a handle, and a lid, used for making and serving tea
teapot
قوری : teapot
کتری : kettle
teapot
کتری
قوری چای

بپرس