derelict

/ˈderəˌlɪkt//ˈderəlɪkt/

معنی: کشتی متروکه، متروک، بی سرپرست، ترک شده بوسیله مالک یا قیم
معانی دیگر: (چیزی که توسط صاحبش دور افکنده شده باشد) دورافکنده، ترک شده، رها شده، واهشته، بی صاحب، ول شده، متروکه، ویران، (کسی که در انجام وظیفه کوتاهی کند) وظیفه نشناس، مسامحه کار، پرویشگر، ولنگار، سست کار، کوتاهکار، (آدم بی چیز و بی کار) ولگرد، بیکاره، مطرود

جمله های نمونه

1. a derelict farm
مزرعه ی متروکه

2. a derelict house
خانه ی متروکه

3. a derelict ship belongs to whoever finds it
کشتی متروکه به هرکس که آن را بیابد تعلق خواهد داشت.

4. he was derelict in the performance of his duties
او در انجام وظایف خود کوتاهی می کرد.

5. to be derelict
قصور کردن،کوتاهی کردن

6. The land lay derelict for ten years.
[ترجمه گوگل]زمین برای ده سال متروک بود
[ترجمه ترگمان]زمین برای ده سال متروک افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The theatre has been left to stand/lie derelict.
[ترجمه گوگل]تئاتر به حال خود رها شده است / متروک مانده است
[ترجمه ترگمان]تئاتر برای ایستادن و دراز کشیدن رها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ship is derelict long.
[ترجمه سید هیراد صادقی] این کشتی متروکه است
|
[ترجمه گوگل]کشتی طولانی متروک است
[ترجمه ترگمان]کشتی متروکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her body was found dumped in a derelict warehouse less than a mile from her home.
[ترجمه سید هیراد صادقی] کالبد او ( جسد او ) در یک انبار که متروکه بود و کمتر از یک مایلی خانه اش پیدا شده بدد
|
[ترجمه گوگل]جسد او در یک انبار متروکه در فاصله کمتر از یک مایلی خانه اش پیدا شد
[ترجمه ترگمان]جسدش در یک انبار متروکه در کم تر از یک مایلی خانه اش پیدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The houses were made derelict by the fire.
[ترجمه گوگل]خانه ها در اثر آتش سوزی متروک شد
[ترجمه ترگمان]خانه ها متروک و متروک گشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Derelict inner - city sites could be sold off cheaply for housing.
[ترجمه گوگل]محوطه های متروک درون شهری را می توان برای مسکن ارزان فروخت
[ترجمه ترگمان]جایگاه های داخلی derelict را می توان به قیمت ارزان برای مسکن به فروش رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Existing derelict land is needed for greening the cities.
[ترجمه گوگل]زمین های متروک موجود برای سبز شدن شهرها مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]زمین های متروک موجود برای سبز کردن شهرها نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Glasgow's industrial history has left many large derelict sites.
[ترجمه گوگل]تاریخ صنعتی گلاسکو بسیاری از مکان‌های بزرگ متروکه را ترک کرده است
[ترجمه ترگمان]تاریخچه صنعتی گلاسگو بسیاری از اماکن متروک را ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Continue past the derelict wall to the footbridge.
[ترجمه گوگل]از دیوار متروکه گذشته تا پل عابر پیاده ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]از کنار دیوار متروک به پل پیاده رو ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The former had come to Chant in a derelict house in Clerkenwell; about that there was no ambiguity.
[ترجمه گوگل]اولی در خانه متروکه ای در کلرکنول به چانت آمده بود در مورد آن هیچ ابهامی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]قبل از این بود که در خانه متروکه به آواز خواندن من گوش دهد؛ در این مورد هیچ گونه ابهام و ابهام وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Today the site of the Mill is derelict.
[ترجمه گوگل]امروزه محل آسیاب متروکه است
[ترجمه ترگمان]امروزه محل میل متروک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It includes many derelict industrial sites from the north-west Leicestershire coalfield, including spoil heaps.
[ترجمه گوگل]این شامل بسیاری از سایت‌های صنعتی متروکه از میدان زغال‌سنگ شمال غربی لسترشایر، از جمله توده‌های غنی شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه شامل بسیاری از مکان های متروک صنعتی از ناحیه شمال غربی Leicestershire coalfield از جمله heaps است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی متروکه (اسم)
derelict

متروک (صفت)
abandoned, obsolete, left, forlorn, desolate, derelict, lonely, antiquated, lorn

بی سرپرست (صفت)
derelict

ترک شده به وسیله مالک یا قیم (صفت)
derelict

تخصصی

[زمین شناسی] متروک الف) قطعه ای از خشکی که توسط متروکه سازی تشکیل شده است . ب) هر ملکی که در دریا رها شده باشد که معمولاً دارای ابعاد کافی جهت ممانعت از کشتی رانی می باشد .
[حقوق] (مال) متروک، بی صاحب، شخص بی خانمان

انگلیسی به انگلیسی

• ship abandoned at sea; abandoned property; one who neglects duty, one who is negligent; vagrant, tramp
abandoned, forsaken, neglected
a derelict building or area of land has not been used for some time and is in a bad condition.

پیشنهاد کاربران

( صفت انسان ) اهمال گر
مبروکه
ترک پست
وانهاده
derelict ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: متروکه
تعریف: ویژگی کالا یا شناوری که عمداً یا به دلایل ایمنی یا شرایط جوّی در دریا رها شده باشد
به امان خدا رها شده
✔️ ( چیزی که توسط صاحبش دور افکنده شده باشد ) دورافکنده
The theatre has been left to stand derelict
وظیفه نشناس، مسامحه کار
derelict mother
مادر بی مسئولیت/وظیفه نشناس
بی خانمان، کارتن خواب
a person without a home, job, or property
مخروبه، متروکه
A deserted/abandoned ship
, worn and broken down by hard use or for being neglected
بی خانمان. فقیر
derelicts who could fit all their possessions in a paper bag
کلنگی
بی کس و کار
بی سرپرست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس