a flash in the pan

پیشنهاد کاربران

موفقیت تکرار نشدنی
تلاش بی نتیجه، کوشش بی ثمر
منبع :کتاب ۱۱۰۰ واژه
درخشش زودگذر
مثال:
The rookie hit many home runs in spring training, but once the season began he proved to be a flash in the pan.
promising at the start, but then disappointing
در ابتدا امیدوار کننده اما سپس ناامید کننده
promising at the start, but then disappointing
یه چیزی که فقط یکبار اتفاق میافته ، تکرار نشدنی
چیزی که فقط یکبار اتفاق می افتد ( همتا و نظیری بعد از آن پیدا نمی شود ) .
سرکار کذاشتن
درخشش کوتاه مدت؛ کوشش گذرا؛ تلاش ناپایدار؛ اقدام بی ثمر
شانس یکبار درخونتو میزنه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس