exalted


معنی: عالی
معانی دیگر: بلند، سرافرازشده، درزمره اشراف اورده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: exaltedly (adv.), exaltedness (n.)
(1) تعریف: raised in rank, power, or the like; elevated.
متضاد: degraded, lowly
مشابه: high, lofty, rarefied, sublime

(2) تعریف: honored; glorified.
متضاد: degraded
مشابه: blessed, precious, proud

(3) تعریف: blissfully joyful; elated.
متضاد: depressed
مشابه: blessed, ecstatic, elated, high, rapt

جمله های نمونه

1. exalted with joy, the mother hugged her lost child
مادر فرزند گمشده ی خود را با قلبی سرشار از شعف درآغوش گرفت.

2. he exalted his own relatives to higher positions
او خویشاوندان خود را به منصب های بالاتر رساند.

3. virulence exalted by addition of sugar to the culture
ویشناکی که با افزودن شکر تسریع شده بود

4. those who died for god shall be exalted above all others
آنان که در راه خدا مردند از دیگران مرتبه ی والاتری خواهند داشت.

5. The manager exalted many of his friends.
[ترجمه گوگل]مدیر بسیاری از دوستان خود را تجلیل کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر بسیاری از دوستان خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was exalted to the position of president.
[ترجمه گوگل]او به مقام ریاست جمهوری ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]او در مقام ریاست محترم ریاست می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was exalted to the postion of a general manager of the company.
[ترجمه گوگل]او به سمت مدیر کل شرکت تجلیل شد
[ترجمه ترگمان]او به مقام ریاست یک مدیر کل شرکت ارتقا یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She found him an exalted sinecure as a Fellow of the Library of Congress.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یکی از اعضای کتابخانه کنگره او را به عنوان یک بیمار عالی یافت
[ترجمه ترگمان]او او را به عنوان یکی از اعضای کتابخانه کنگره، برای او شغل sinecure یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You're moving in very exalted circles!
[ترجمه گوگل]شما در دایره های بسیار عالی حرکت می کنید!
[ترجمه ترگمان]شما دارید در محافل عالی حرکت می کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I felt exalted and newly alive.
[ترجمه گوگل]احساس تعالی و تازه زنده بودن می کردم
[ترجمه ترگمان]احساس عالی بودن و زنده بودن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But in death, every wally shall be exalted.
[ترجمه گوگل]اما در مرگ، هر دیواری بلند خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما در مرگ هر والی عالی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Black-and-white pictures that are closer to exalted family snapshots than art photography open the exhibition.
[ترجمه گوگل]تصاویر سیاه و سفیدی که بیشتر از عکاسی هنری به عکس های فوری خانوادگی نزدیک هستند نمایشگاه را افتتاح می کنند
[ترجمه ترگمان]عکس های سیاه و سفید که به عکس های خانوادگی عالی نزدیک تر هستند تا عکاسی فاین آرت، این نمایشگاه را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Volcker may have had exalted credentials as a central banker, but he was not deemed politically safe enough by Ronald Reagan.
[ترجمه گوگل]ولکر ممکن است به عنوان یک بانک مرکزی دارای اعتبار عالی باشد، اما رونالد ریگان او را از نظر سیاسی به اندازه کافی امن نمی دانست
[ترجمه ترگمان]Volcker ممکن است اعتبار بالایی به عنوان یک بانکدار مرکزی داشته باشد، اما از لحاظ سیاسی توسط رونالد ریگان به اندازه کافی ایمن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The captain's love remains on this exalted plane throughout scenes of action in which idealism is not always satisfactorily integrated.
[ترجمه گوگل]عشق کاپیتان در تمام صحنه‌های اکشنی که ایده‌آلیسم همیشه به طور رضایت‌بخشی در آن ادغام نمی‌شود، در این سطح عالی باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]عشق کاپیتان در این صفحه متعالی و در تمام صحنه های عمل باقی می ماند که در آن ایده آلیسم همیشه به صورت رضایت بخشی یکپارچه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

انگلیسی به انگلیسی

• elevated, raised up (in rank, honor, etc.); elated, euphoric, in high spirits
an exalted person is very important; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exalt
✅️ اسم ( noun ) : exaltation
✅️ صفت ( adjective ) : exalted
✅️ قید ( adverb ) : _
عالی، بلند مرتبه ، تجلیل شده
مقدس، الهی، متعالی،
exalted ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: شعف زده
تعریف: ویژگی فرد دچار شعف زدگی
رفیع
منیع
فخیم
بلندپایه
متعالی
والامقام

سرافرازشده
Proud , great , top , exallted , high , nobby , swank , hole , wally , grade🎉

بپرس