on the brink of

پیشنهاد کاربران

در آستانه ی چیزی بودن
if you are on the brink of sth , you are almost in a very new , dangerous, or exciting situation
On the brink of : در آستانه ی
مثال : We are on the brink of World War III
اما میدونیم که on the verge هم به همین معناست. یعنی در آستانه ی
مثال :
( The country is on the verge of collapse ( disintegrate : کشور در آستانه ی فروپاشیه
...
[مشاهده متن کامل]

🔫 اما فرقشون چیه ؟ اصلا آیا فرقی هست ؟
طبق پاسخ های افراد انگلیسی زبان به این سوال، اکثریت موافق بوده اند که On the Brink of همیشه برای اتفاقات منفی و بد بکار میره ولی on the verge of هم میتونه مثبت باشه هم منفی ولی اکثرا برای اتفاقات خوب بکار میره
🔫 verge/brink آیا بازم مثل اینا هست ؟
واژگانی که به اینا شبیه هستن میشه به
Edge - Fringe - Border - Verge - Brink
اشاره کرد. ولی یادمون نره کاربردها متفاوته.
Verge - Brink - Edge همگی اسم هستند با معنی شبیه ولی با کاربرد متفاوت
Edge برای چیزای فیزیکی و ملموس استفاده میشود. مثل
•The edge of a table : لبه ی میز
•The edge of forest : لبه ی جنگل
Brink و Verge بصورت انتزاعی تر استفاده میشوند و عموما در قالب on the . . . Of بکار میرن و بعدشون یا اسم ( Noun ) میاد یا Gerund ( اسم مصدر : اسمی که از اضافه کردن ( ing ) به آخر فعل به دست می آید ) .
در مثال های زیر میبینید که Brink در مورد چیزهای منفی است که قرار است اتفاق بیفتد.
•in the late summer of 1939, Europe was on the brink of war
•an economy is on the brink of collapse
•on the brink of disaster
•on the brink of bankruptcy
رایج ترین همایندی ( Collocation ) مورد استفاده برای verge بدین صورت میاد وقتی کسی میخواد گریه کنه و در شرفش هیت :
• on the verge of tears ( از on the brink of tears هم میشه استفاده کرد ولی با verge کمتر جدی و دراماتیک هست )
برای اتفاقات روزمره و ملایم تر اغلب از Verge استفاده میکنیم
• I was on the verge of accepting the offer, but then I changed my mind : من در آستانه پذیرش پیشنهاد بودم، اما بعد نظرم تغییر کرد
•We're on the brink of a catastrophe
•We're on the verge of finding a solution to this problem
🚨 Verge در فرانسوی به معنای آلت تناسلی مردانه هست ( penis )
🔫 ایا میشه brink و verge رو بجای هم استفاده کرد ؟
هم معنی هستند. هر دو به معنای لبه چیزی هستند ( They both mean the edge of something ) . اما معنای ضمنی ( Connotation ) آنها متفاوته.
در بیشتر موارد آنها قابل تعویض هستند، اما همیشه موقعیت های خاصی وجود داره که اگه از واژه ی A به جای B استفاده کنید ( که مترادف و کاملاً هم معنا هستند ) سبب میشه جمله تان عجیب به نظر برسه. نکته اینه که جمله تان نادرست نیست فقط عجیب به نظر میرسه. پس بهتره کالوکیشن ها رعایت شه
🔫 میشه مثال بزنی داش ؟
•He's on the verge of a nervous breakdown
•She's on the verge of a breakthrough
( محض اطلاع تو جمله بالا Breakthrough میشه : یک کشف بسیار معم یا پیشرفت یکدفعه ای و فوری که سریع اتفاق بیفته
در دوتا جمله ی بالا اگه از Brink استفاده کنیم جمله عجیب به نظر میرسه
طبق نظر بومی ها و واژه نامه متوجه میشیم که Brink ارتباط شدیدی با واژه ی Steep cliff داره ( یعنی صخره و پرتگاه بسیار پرشیب ( تقریبا صاف و ۹۰ درجه و عمودی ) که Brink به لبه های آنها اشاره داره که محلی بین مرگ و زندگی است و قسمت خطرناکیه کلا به همین خاطر Brink قبل از اتفاقات سخت میادش )
* STEEP و STEER فرق دارن. دومی یعنی چرخاندن و هدایت کشتی با ماشین با گردوندن فرمان و STEEP یعنی با شیب زیاد که تقریبا عمودی به نظر برسه
•on the brink of war
•on the brink of chaos
•standing upon the brink
•pull someone back from the brink ( 🚨 این عبارت هم فوق العاده مهمه : to pull someone back from the brink یعنی از منجلاب کسی را بیرون کشیدن ونجات دادن فردی از خطر و سیاهی که بامثال زیر متوجه اش میشوید )
He nearly lost everything because of his drug addiction, but his• friends helped to pull him back from the brink : او تقریباً همه چیز خود را به دلیل اعتیاد به مواد مخدر از دست داد، اما دوستانش به او کمک کردند تا او را از لبه پرتگاه عقب بکشند ( او را از منجلابی که توش افتاده بود نجات دهند )
On the brink of = very close to
On the brink of war = very

لبه پرتگاه
Jonson on the brink
جانسون در لبه پرتگاه
در معرض چیزی قرار گرفتن
در آستانه، در لبه
در بحبوحه ی
در آستانه . . .
. . . Be on the brink of
در آستانه چیزی بودن

بپرس