violet

/ˈvaɪələt//ˈvaɪələt/

معنی: بنفشه، بنفش، بنفش رنگ
معانی دیگر: (گیاه شناسی) بنفشه (جنس viola از تیره ی violacea)، انواع گل های بنفشه مانند مثل بنفشه ی افریقایی و بنفشه های فرنگی یا pansy، اسم خاص مونث (مخفف: vi)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various stemless or leafy stemmed herbs bearing white, blue, yellow, or purple flowers.

(2) تعریف: the flower of any similar plant.

(3) تعریف: a bluish purple color; last color on the spectrum.

جمله های نمونه

1. Violet appended a note at the end of the letter.
[ترجمه گوگل]ویولت یادداشتی را در انتهای نامه اضافه کرد
[ترجمه ترگمان]ویولت در انتهای نامه یادداشتی نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The light was beginning to drain from a violet sky.
[ترجمه گوگل]نور از آسمان بنفش شروع به تخلیه می کرد
[ترجمه ترگمان]نور از آسمان بنفش بیرون می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In late July 19 he and Violet spent a few days with friends near Berwick-upon-Tweed.
[ترجمه گوگل]در اواخر 19 ژوئیه او و ویولت چند روز را با دوستانش در نزدیکی Berwick-upon-Tweed گذراندند
[ترجمه ترگمان]در اواخر روز ۱۹ ژوئیه، وی و ویولت چند روز را با دوستانش در نزدیکی شهر برویک - upon گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Red and violet are at opposite ends of the spectrum.
[ترجمه گوگل]قرمز و بنفش در دو انتهای طیف قرار دارند
[ترجمه ترگمان]قرمز و بنفش در دو انتهای این طیف قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's no shrinking violet always ready to speak up for herself.
[ترجمه گوگل]او بنفش کوچکی نیست که همیشه آماده صحبت کردن برای خودش است
[ترجمه ترگمان]همیشه خودش را برای حرف زدن برای خودش آماده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mother swabbed me with gentian violet on my knee.
[ترجمه گوگل]مادر با بنفشه جنتی روی زانویم سواب زد
[ترجمه ترگمان]مادر با gentian violet روی زانوی من خشک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was pale and willowy, with violet eyes.
[ترجمه گوگل]او رنگ پریده و بید، با چشمان بنفش بود
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده و willowy و با چشمان بنفش می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For some reason every species is blue - violet: lupine, blue - eyed grass, thistle, gentian.
[ترجمه گوگل]به دلایلی هر گونه آبی - بنفش است: لوپین، علف چشم آبی، خار مریم، جنس
[ترجمه ترگمان]به دلایلی هر گونه آبی - بنفش: lupine، علف آبی چشم، کنگر وحشی، gentian
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jessica settled into the plush violet velveteen of the seat to enter into the world of Betty Hutton and Eddie Bracken.
[ترجمه گوگل]جسیکا روی مخمل بنفش مخملی روی صندلی نشست تا وارد دنیای بتی هاتون و ادی براکن شود
[ترجمه ترگمان]جسیکا در مخمل بنفش روی صندلی می نشست تا به جهان بتی هاتن و ادی برکن وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Violet saw her mistake about the same time as the card.
[ترجمه گوگل]ویولت اشتباه خود را تقریباً همزمان با کارت دید
[ترجمه ترگمان]ویولت این اشتباه را در همان زمان به عنوان کارت مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was holding a dripping Violet, who had very likely stayed out all night.
[ترجمه گوگل]او یک بنفشه چکان در دست داشت که به احتمال زیاد تمام شب را بیرون مانده بود
[ترجمه ترگمان]او دست وی ولت را گرفته بود که به احتمال زیاد تمام شب را بیرون مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The colours of the spectrum - red, orange, yellow, green, blue, indigo and violet - can be seen in a rainbow.
[ترجمه گوگل]رنگ های طیف - قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش - را می توان در رنگین کمان مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]رنگ های طیف قرمز، نارنجی، زرد، سبز، نیلی و بنفش را می توانید در رنگین کمان مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She loves appearing on television and is no shrinking violet when it comes to expressing her views.
[ترجمه گوگل]او عاشق حضور در تلویزیون است و وقتی صحبت از بیان دیدگاه هایش می شود، رنگ بنفش کوچکی ندارد
[ترجمه ترگمان]او عاشق ظاهر شدن در تلویزیون است و وقتی به بیان دیدگاه های خود می رسد، کم تر بنفش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I can't imagine why a dynamic young woman like her is marrying a shrinking violet like him.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصور کنم که چرا یک زن جوان پویا مانند او با بنفشه کوچک شده ای مانند او ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم تصور کنم که چرا یه زن جوان dynamic مثل اون داره با a مثل اون ازدواج می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بنفشه (اسم)
violet

بنفش (صفت)
violaceous, violet

بنفش رنگ (صفت)
violet

تخصصی

[نساجی] بنفش

انگلیسی به انگلیسی

• having a purple color; resembling a violet
purple color; any of a number of herbaceous plants that usually have irregular purple flowers (but occasionally have white, blue, or yellow flowers)
a violet is a small purple or white flower that blooms in the spring.
something that is violet in colour is bluish-purple.

پیشنهاد کاربران

تفاوت رنگ بنفش با violet
( البته تو فارسی کلا به دوتاش میگیم بنفش )
violet رنگ آبیش بیشتره
purple رنگ قرمزش بیشتره
( ترکیب رنگ قرمز و آبی میشه بنفش )
violet
زبان فارسی در معادلگذاری واژه های انگلیسی رنگ ها خیلی ضعیف عمل کرده همرو اشتباه میگه.
ویولت : ویولت لدوک رمان نویس قرن بیستم میلادی اهل فرانسه بود .
violet ( بنفش ) . ویولت : بنفشه

وایولت در فرانسوی به معنای بنفشی است که برای اشیا و موجودات به همین رنگ مونث بکار میرود هرچند که نوشتارش در فرانسه �violette� است جز اسامی برای دختران در انگلیسی
یاسی . بنفش روشن. بنفش نزدیک به ابی
violet به معنای رنگ بنفش می باشد ، رنگ بنفش در فیزیک به محدوده انتهایی طیف رنگ های مرئی بعد از آبی گفته میشود.
رنگی که ما اصطلاحا بنفش مینامیم و ترکیبی از رنگ های آبی و قرمز است ، رنگ "ارغوانی" یا "Purple" است که تقریبا همه ماهیت های اصطلاحا بنفشی که ما به چشم دیده ایم را در بر میگیرد ، زیرا چشمان ما حساسیت بسیار پایینی به رنگ بنفش دارند ، از این رو تقریبا تمام رنگ های"بنفشی" که ما میبینیم در حقیقت ، ارغوانی است.
...
[مشاهده متن کامل]

نکته جالب : اگر چشمان ما بیشتر به رنگ "بنفش" حساس بود ، آسمان روز ، به جای آبی ، بنفش دیده میشد. برای اطلاعات بیشتر ، در باره مفهموم Rayleigh Scattering جستجو کنید.

این اسم عالی هست و اسم دختره البته با اسم ویولتا اشتباه گرفته میشود که هر دو دو اسم جداگانه هستند در فیلم ویولت اورگاردن هم دیده میشه
فیلم بسیار قشنگیه
بنفش روشن
ویولت اسم یک دختر هست . ودر بعضی جاها به معانی ( تجاوز و خشونت ) هستش.
کلمات مشابه violet :
violet ( بنفش )
violent ( شدید )
violate ( نقض کردن، تجاوز کردن )
violence ( خشونت )
برقرار باشید دوستان ⚘🌷.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس