پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٨٨)
بینایی سنج دکتر بینایی سنج
گوندولاران قایقران
در ایتالیا قایق ونیزی قایقی دراز که دو سر آن به سمت داخل برگشته است.
دوستان غیرارادی غلطه باید بفرمایید: ناخواسته غیرارادی و ارادی موضوعش یک چیز دیگه است. خواسته و ناخواسته هم یک چیز دیگر. غیرارادی یعنی شما هیچ اراده ...
دوستان میدونیم تراست یعنی چی. مشکلمون اینه معادل فارسی براش نداریم. به جای توضیح دادن یه معادلی پینهاد کنید!
دارای جنس نر و ماده
دوریختی گونه ای که دارای دو جنس نر و ماده باشد. مانند پرندگان و پستانداران و غیره. در بحث های جنسیتی، بحث بر سر این است که آیا انسان یک موجود دوریخت ...
بله من هم دقیقا این اصطلاح را جستجو کردم و دیدم که مربوط به حوزۀ روان شناسی است و نه علوم سیاسی! برای همین برایم عجیب بود. البته ممکن است این اصطلاح ...
گرانباری شناختی سربار شناختی بیشباری شناختی اضافه بار شناختی بار شناختی بیش از حد وقتی اطلاعات و ایده های بیش از توان تحلیل ذهن است و باعث گیجی و سرد ...
بحران وجودی بهتر نیست؟ فکر میکنم موجودیت دقیقا به معنای existential نباشه.
دوست عزیز سیامک این خودبینی که شما فرمودید معادل egotism میشه نه ego ego که معادل فارسی آن خویشتن، خود و نفس است لزوماً چیز منفی نیست بلکه معنای عزت ...
در حال اوج روبه فزونی رو به رشد و رونق در حال تسلط رو به تعالی رو به افزایش فزونی گرفته
دوستان کوبلن فقط یکی از انواع tapestry هست. غربیها کلا به چیزی که حالت منسوج و بافته شده داشته باشه و به دیوار بزنن میگن tapestry. پس لزوماً کوبلن ن ...
حاشیۀ خطای ( محاسباتی )
ذخیره گر خورشیدی ذخیره کننده نور خورشید برای تولید گرما ( برای برق نیست با پنل خورشیدی اشتباه نشود )
solar collector با پنل خورشیدی متفاوت است. پنل خورشیدی نور خورشید را مستقیم به برق تبدیل میکند و برای تولید برق به کار میرود. solar collector برای ذ ...
مکان دوستی - مکان گرایی
Tit for tat is an English saying meaning "equivalent retaliation". It is an alteration of tip for tap "blow for blow", first recorded in 1558 منبع: و ...
دوستان توجه کنید. all the more در واقع همان more یا even more است. برای تاکید بیشتر، بر سر more، کلمه دیگری اضافه میکنند مانند even یا all the بناب ...
قاچ - تکه - بخش - شق - وجه - باریکه - جزء
بده بستان جبران متقابل - کمک متقابل
بده بستان داشتن دادن و ستاندن جبران کردن تلافی کردن
دودمان، تبار، تبار ژنتیکی توجه کنید که کمی با blood line متفاوت است ولی بسیاری اوقات هر دو به یک معنی به کار میروند
زیاده روی، افراط
اصلاح مانند اصلاحات و تغییراتی که در یک سیستم یا کارگاه یا شرکت یا موسسه انجام می شود
کپی برابر اصل
زاهد تارک دنیا قدیس گوشه نشین قدیس معتکف
بزرگ کردن بافت های خاص در حیوانات اهلی در اثر مهندسی ژنتیک یا شیوه های تغییر و اصلاح سنتی به مرور زمان مانند افزایش حجم عضلات در گاوها و گوسفندان
کبوتر شاهی کبوتر شاهنشاهی نام علمی: Ducula
بشریت میشه humanity و اگر برای نسل بشر هم بگیم بشریت دو تا چیز رو با هم خلط کردیم
در هیچ فرهنگ لغت معتبر انگلیسی، این کلمه به معنای موقعیت شناس و فرصت شناس نیست situational یعنی وابسه به موقعیت. ترجمه اش بستگی به جمله دارد مثلا sit ...
ناباورمند ناباورمندان
بی باور
در بریتانیکا: Nuer, people who live in the marsh and savanna country on both banks of the Nile River in South Sudan. They speak an Eastern Sudanic la ...
در فرهنگ لغت آکسفورد: A member of an African people of South Sudan and Ethiopia, traditionally pastoralists and cattle - rearers. مردمان حاشیه رود ن ...
large, open natural landscapes such as grasslands, shrublands, woodlands, and savannas
می تونیم این موارد رو بگیم از بنیانگذاران/ ی بنیانگذار مشترک
شاید این دوستمون مشکلی داره که به کلاغ و زاغ هر دو میگه کلاغ : ) ) زاغ ها خیلی کوچکتر از کلاغ ها هستن و صدا و ظاهر خیلی متفاوتی دارن و تنوع زیرگونۀ ز ...
نکته pandemic: به بیماریهای واگیردار ( مسری ) ( که در مناطق بزرگی از جهان شایع میشود ) اطلاق میشود epidemic : دربارۀ بیماریهای واگیردار و نیز غیروا ...
به عنوان صفت: در ترکیباتی مثل burning love burning jealousy burning curiosity گدازان، سوزنده، صبرسوز، طاقت سوز، گدازنده، تحریک کننده، بی تاب کننده و ...
مجموعه نمایش هاف اپراها و باله هایی که یک کمپانی نمایشی در طول یک دوره مثلاً یک سال روی صحنه خواهد برد: فهرست نمایش های سال/ فهرست نمایش های شرکت و غ ...
An open space in a forest, especially one cleared for cultivation. یکی از دوستان اصطلاح "برهنه خاک" را پیشنهاد کرده که هم دقیق و هم زیباست
درباره ادعاهای عجیب و اشتباه بعضی افراد کم دان و مغرض: در میان زبان ها اینجور نقل و انتقالات رایج است و در اثر همنشینی و بده بستان های طولانی در بست ...
a safety rope secured to a sailor's waist ( as when he is working over the ship's side ) طناب دور کمر ملوان ها طناب کمکی طناب نجات
پرده منقوش، دیوار کوب دستبافت، تابلوفرش، فرشینه به طور مجازی در معنای بافته، منسوج، دستبافته، تار و پود
نام علمی گونۀ سهره هایی که داروین در جزایر گالاپاگوس کشف کرد
لطف خدا، مرحمت الهی، رحمت الهی، رستگاری
he Beatitudes, found in the Gospel of Matthew ( 5:3 - 12 ) , are a set of teachings delivered by Jesus Christ during the Sermon on the Mount. These v ...
هر یک از این کلمات در بسترهای مختلف می تواند مناسب باشد: یکه تاز، تک تاز، مستقل، سرکش، سنت شکن، آزاده
روانشناسی رفتارگرا
دستگاه تزریق ماشین تزریق سیستم تلقین به نظر من بهتر است از خود واژه تزریق استفاده کنیم چون لزوما در این مفهوم همه چیز دروغ و فریب نیست یا حداقل تعم ...
ریشه شناسی کلمه: hype از کلمه hypodermic می آید و به معنای زیرپوستی است مثلا تزریق زیرپوستی. از طرفی hype در محاوره به معنای معتاد تزریقی است. برای ...
جدیداً این کلمه در رسانه های آمریکایی استفاده میشود ترامپ ایمن کردن ضد ترامپ کردن در برابر ترامپ مقاوم کردن مثلا در bbc آمده: ?US allies try to 'Trum ...
معنی لانگمن: to completely accept an idea or belief and allow it to influence you معنی کمبریج: f you buy into an idea or plan, you give it your suppo ...
انسان مانند، انسان وار، انسان نما تفاوت با Hominids humanoid: در کل به هر موجودی اعم از خیالیف واقعی یا ربات که مانند انسان روی دو پا راه برود و ظاهر ...
دامپزشکی: حیوان مادر ( در پستانداران اهلی ) سد، بند
توجه کنید که praxeology یه بررسی اعمال هدفمند انسان می پردازد. رفتار ذاتا هدفمند نیست این کردار است که هدفمند است. در ضمن رفتارشناسی بیشتر درباره حی ...
track یا tracking در زمینه آموزش: رشته بندی گزینش رشته ای در مدارس آمریکا دانش آموزان را بر اساس تواناییهایشان به دسته های مختلف تقسیم می کنند مثل گر ...
در مورد کودکان یا افراد کمسن و سالی که نابغه هستند به کار میرود. و معمولا می گویند child prodigy مثلا درباره انیشتین و . . . به کار نمی رود. برای ...
اندام ورزیده اندام درشت بدن درشت و عضلانی
تغییرات - اصلاحات - جرح و تعدیل ها
The full idiom is usually stated as "when the shit hits the fan", and it implies a scenario where something unexpected or unpleasant suddenly occurs, ...
من چنین کلمه ای را در هیچ فرهنگ لغت انگلیسی پیدا نکردم. این یک غلط املایی است. منظور corporeal بوده که می شود تنی، بدنی و . . . .
ممکن است واژه array و آرایه و آراستن ارتباطی با هم نداشته باشند ممکن هم هست که هم ریشه باشند. اما این که برخی کاربران گفتند ممکن است array از فران ...
در حوزه پژوهش یک چیزی داریم به نام همبستگی های معنادار significant correlations
این کلمه دو معنا دارد: یکی رفو کردن و وصله پینه یکی هم در کاربرد عامیانه صورت ملایم تر Damn است مثلاً می شود گفت زکی د بیا بخشکی ( شانس )
بعضی متون علمی و پژوهشی از این اصطلاح زیاد استفاده می کنند عوامل تهدیدآمیز عوامل مخاطره آمیز عوامل مخرب عوامل منفی الخ
دو معنای متضاد دارد: 1. آزار دادن، روی مخ رفتن she is really a nuisance. every time I dee her, her arrogant words gets under my skin 2. کم کم کسی را ...
سیب زمینی بنفش از انواع سیب زمینی های شیرین است که در فرهنگ غذایی فیلیپین رایج است و به تازگی به آشپزی آمریکایی ها نیز راه پیدا کرده است.
زنی که در زمان جنگ از قبیله دیگر به غنیمت می گرفتند امروزه به زن جوانی که با مردی پیر و پولدار ازدواج کند نیز می گویند
اردوگاه اقامت اجباری بازداشتگاه ( اسرای جنگی/اقلیت ها/ زندانیان سیاسی ) ممکن است در آن کار اجباری صورت بگیرد اما هدف آن کار کشیدن از زندانیان نیست. ...
معمولا در حوزه درمان می گویند عوارض یا عوارض بعدی/ آتی
اما می تونه معنای تضاد و اختلاف هم دربر داشته باشه در فرهنگ آکسفورد: place or deal with close together for contrasting effect. متباین
مسعود درست میگه. این کلمه صفته. یعنی همجوار، کنارِ هم، همسایه ( مفاهیم ) و . . .
یکی از معانیش تقسیم بندی و دسته بندی کردن است to assign to an often restrictive category : CLASSIFY
در دیکشنر وبستر اینطور امده: 1 a : a secondary school emphasizing Latin and Greek in preparation for college b : a British college preparatory school ...
littluns که تغییر شکل یافته little ones است یعنی کوچولوها فسقلی ها
بهتر است این مجموعه واژگان را که مربوط میشوند به تکامل با هم در نظر بگیریم: fit unfit the survival of fittest fittest fitter
نوع انسان انسان ریخت ها انسان واران
جناب روحان موضوع هیچ ارتباطی به زبان فارسی و ایراد داشتن فارسی ندارد. زبان فارسی هیچ ایرادی ندارد. هیچ زبانی هیچ ایرادی ندارد. دوره این حرفهای غیرعلم ...
در واقع معمولا با within میاد به شکل within striking distance
در آستانه ی . . . خیلی نزدیک به. . . چیزی نمانده به. . .
دوستان اون بالا تلفظ امریکایی و بریتانیایی هست و دوستان میتونن ببینن و بشنون. خودتون رو با نوشتن چیزهای عجیب غریب اذیت نکنید : ) ) ) )
ترمز روانی با مفهوم بازدارندگی یا همان inhibition مرتبط است
جمعیت کلی محققان وقتی از این اصطلاح استفاده میکنند که بخواهند به جمعیت کلی یک منطقه، شهر، کشور و . . . اشاره کنند و آن را از جمعیت های خاص و زیرگروه ...
بدون هیچ پشتوانه ای بی هیچ پایه و اساسی از هیچ چیز، ( چیزی ساختن )
حدس و گمان بی سند و مدرک حرف از روی هوا حدس از روی هوا/ الکی
درخت افتاده/ قطع شده/ خشک لاشه درخت
این فعل مخصوصا برای به دست گرفتن ابزار یا سلاح به کار می رود پس شایسته است بگوییم: به دست گرفتن
صورتی چرک
کاربرد طنزآمیز/ کنایه آمیز: گاهی به کنایه درباره وسایل خیلی قدیمی به کار میرورد مثل همین که در فارسی میگیم مثلا یه "پراید خسته" خسته عهد دقیانوسی زه ...
همون خودکار است. اسم جدید براش نسازید : ) )
جناب فرکیانی شما با این نظرات سطحی آبروی فرکیانی و زبان فارسی را نبرید لطفا. تا جایی که من مطالعه کردم، از عربی هم واژه های بسیاری وارد زبانهای دیگر ...
در آستانه ظهور/وقوع/ نزدیک شونده/ قریب الوقع/ تهدیدکننده/ هول برانگیز/ محتوم
بی باک بی پروا جسور بی ترس و وحشت
in his/her wake به دنبالش از عقبش بر جای او در پی او
به معنای کم اشتها و کم غذا هم هست: Shaun is tall, underfed and pale, like me
این که کاری ندارد هر کلمه ای را زارت گرته برداری کنیم!!!! اگر می تونیم باید معادلسازی کنیم نه گرته برداری: بلندی پیاده ها سکوی عابر عابرجا عابرسکو پ ...
پر از مملو از
در فارسی اینو میگن ماهگونی که اشتباهه باید بگن ماهونی، رنگ چوب ماهون
radio static = radio noise صدای خش دار رادیو وقتی صاف و شفاف پخش نمی شود
در بعضی موارد به نوشیدن زیاد الکل یا مصرف زیاد از حد مواد ( سبک ) هم می گویند she got twisted in all parties
روی مواد تحت تاثیر الکل I promised to never get that twisted again but every Sunday we went to the bar and get twisted just like other weekends
معنای دقیق: جمجمه معنای مجازی: کله، سر، دِماغ، مغز
می شود گفت
ایزدتبارنامه
در فرهنگ وبستر آمده: 1 : something causing or meant to cause interest, surprise, or shock 2 : a pointed witty remark or retort بذله گویی، شیرین زبان ...
کلمه قشنگ ( برای یک مفهوم جدی یا تلخ یا مذهبی یا هر چیزی که نمیخواهیم به خود آن اشاره کنیم ) مثال: به نظر من اضطراب اجتماعی یک کلمه قشنگ برای انزوا ...
معادل است با کمدی سیاه طنز تلخ
دوستان "بزن و بکوب" در فرهنگ خودمان به رقص و آواز و شادی گفته میشود. در معادل سازی مراقب باشیم عناصر فرهنگی بی ربط رو به هم ربط ندیم. من "زد و خورد" ...
به معنای گیجی هست گاهی اما فریب خوردگی من ندیدم!!
استعدادهای درخشان دانش آموزان برتر
deductive : استنتاجی. یعنی نتیجه گیری کردن از کل و کلیت inductive : استقرایی. یعنی نتیجه گیری کردن از موارد و مشاهدات خاص بزرگترین ایراد این دیکشن ...
دربرخی موارد معنی خاص، منحصربه فرد و ویژه و نادر و کمیاب می ده
علوم انسانی می شود Humanities این می شود ادبیات و تاریخ
طبق فرهنگ آکسفورد دو معنی دارد 1. NORTH AMERICAN arts subjects such as literature and history, as distinct from science and technology. 2. HISTORI ...
روحانی - کشیش یار خود کشیش نیست
مشکل این دوستان که اصرار دارند "شوخی خرکی" درسته اینه که فکر میکنند چون جلوی این کلمه تو دیکشنری نوشته practical joke یعنی شوخی خرکی و فیزیکی و . . . ...
کلم پیچ/curly kale/ kale اینه
کلمۀ همه گیری قبلاً برای epidemiology تعیین شده و به بیماری های شایع مانند فشار خون، دیابت و غیره که غیرمسری هستند و نیز بیماری های مسری مانند تب کنگ ...
ربطی به بیماری های مسری ندارد. واقعا جای تاسف است که ابادیس اشتباهات را تصحیح نمی کند.
دوستمان فرهود کاملا درست گفتند. این یک سبزی است شبیه اسفناج یا کاهو ولی از خانواده کلم هاست. به هر حال کلم برگ غلطه. اما چون انگلیسی بهش میگ curly k ...
کلم سفید
گل کلم
کلم بنفش
کلم فندقی/کلم غنچه ای / کلم بروکسل
دوستان بیایید یه چیز جالب بهتون بگم. این کلم های بامزه که بهش میگیم کلم فندقی جدیدا. همون "کلم برگ" قدیمیِ خودمون هست. این اصلاح شده و کوچولوتر شده د ...
کلم برگ/ اگر کوچولو باشه کلم فندقی
پوسیدون یا نپتون ایزد یا الهه دریاها. اولی یونانی و دومی معادل رومی آن است
واژگان مصوبی که معمولا برای اینها به کار می رود: id: نهاد ego: من، خود، نفس superego: فرامن، فراخود، وجدان
مخلص، بی ریا، صادق
هجوم - خیز - پیشروی
دوستان این کلمه دو معنا داره: 1. یعنی توقف ناپذیر، مهارنشدنی و. . . 2. آشتی ناپذیر، لجوج، سرسخت، و این دومیه گاهی تعمیم پیدا میکنه به "سنگ دل" و بی ...
کنایه از اتفاقی که احتمال ندارد روی دهد وقت گل نی مگه خواب ببینیم
همچنین دوستمان آقای محمدزاده هم یکی از معنایهای درست social order را آوردند. در زیر، social order به معنای طبقه اجتماعی است ( به نقل از آکسفورد ) : ...
من فکر میکنم ساختار اجتماعی معادل بهتری هست تا نظم اجتماعی چون طبق تعریف: the totality of structured human interrelationships in a society or a part ...
مخفف sound navigation ranging پس میتوان گفت ردیابی صوتی یا ردیابی پژواکی پژواک یابی
به فراخور مکان چران می توان عبارات مختلفی گفت: چراغ بیرونی چراغ ایوان چراغ بالای در چراغ دم در چراغ سرسرا و غیره چراغ طارمی
به نقل از دهخدا: موش . ( اوبهی ) . و در بعضی از ولایت دارالمرز موش را گرزه میگویند. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : آهو از دا ...
در مورد جانوران: روز زی در برابرِ nocturnal که یعنی شب زی
متین قاسمی عزیز دقیق تر بگوییم fable قصه ها و افسانه هایی است که شخصیت های آن حیوانات هستند ولی اینکه فرمودید �از زبان حیوانات� غلط است. لزوما اینطور ...
Dis در اساطیر رومی ایزد جهان زیرین است و pluto در اساطیر یونان خدای جهان زیرین است. تقریبا هر دو با هریمن نزدیکی دارند
درنا نیست. عکس درنا رو سرچ کنید می بیند یک پرنده دیگه ایه. مرغ ماهیخوار درسته. حواصیل هم درسته ولی خب حواصیل ها یک دسته بسیار بزرگ و متنوع هستند
منظور بنی اسرائیل است نه یهودی یا اسرائیلی امروزی a member of the ancient Hebrew nation, especially in the period from the Exodus to the Babylonian C ...
سخنان تهدیدآمیز صحبت خشونت آمیز
هیجان زده شدن و شور چیزی را درآوردن وحشی شدن افراط کردن اختیار از کف دادن و زیاده روی کردن
Peanuts وقتی جمع باشه یعنی چندرغاز، پول کم، وقتی مفرده، علاوه بر بادوم زمینی معنی آدم ریزه میزه و بی اهمیت هم می ده. اسم کارتون Peanuts رو از همین ج ...
an uneasy feeling of doubt, worry, or fear, especially about one's own conduct; a misgiving. "military regimes generally have no qualms about contro ...
1. پول پرست 2. سرباز مزدور/ مزدور
قلب انسان 4 دریچه دارد. دریچه های قلب را در انگلیسی heart valves می گویند: mitral valve, tricuspid valve, aortic valve, and pulmonary valve
دوستان �گیجی� فقط یکی از معادل های confusion است. خلْط که آقای صادقی نوشته است کاملا درست است. در بعضی موارد، confusion یعنی جابه جا گرفتن دو موضو ...
یک مقام در نظام اشرافی فرانسه در انگلیسی می شود count در فارسی همان کُنت می گوییم مثلا کنتِ مونت کریستو در فرانسه می شود: comte de monte cristo در ا ...
قدیس محافظ قدیس نگهبان/پشتیبان در مسیحیت به ویژه در میان کاتولیک ها هر قدیس حامی گروه یا مکان ها یا موجودات یا چیزهای خاصی است. مثلا قدیس کریستوفر، ...
فرهنگ میریام - وبستر: 1 : a saint to whose protection and intercession a person, a society, a church, or a place is dedicated 2 : an original leader ...
شقاوت مثلا در Eternal damnation: شقاوت ابدی ( در مسیحیت ) یعنی به دوزخ رفتن.
نوچه، پادو، وردست، دستیار، کمک، کمک حال، آدم ( میگن این شخص آدمِ فلانیه )
فرهنگ آکسفورد: a large, shapeless mass of something, especially soft food. مقدارش زیاده، کم نیست: ) ) ) )
oxen [جمع ox است به معنای ورزا: گاور نر اخته برای شخم زدن
a body of traditions and knowledge on a subject or held by a particular group, typically passed from person to person by word of mouth. ادبیات شفاهی ...
چرا پوسیده خوار بهتر از لاشخور و مرده خوار است؟ چون لاشخور و مرده خوار یعنی جانوری که از بقایای بدن جانوران دیگر تغذیه می کند مانند شغال و ( پرنده ) ...
کاربر Mahboubeh پیشنهادشان غلط است زیرا اذعان کردن با توجه به فرهنگ دهخدا و . . . یعنی اقرار کردن، گردن نهادن، اعتراف کردن، قبول کردن و. . .
این آقای اصغر کجای ایران زندگی می کنه که در تاریخ 20 دی ماه 1402 نوشته: در ایران اگر زنی موهاش پیدا بشه obscene هست و در آمریکا. . . . ؟؟!!! حالا بما ...
اون subsistence که میشه معیشت، معاش. sustenance میشه غذا و تغذیه و. . . شاید هم ریشه باشند ولی یکی نیستند محمدجواد اشتباه گرفته
جناب قانعی انتزاعی رو با ز می نویسند. لطفا تصحیح کنید
گله برای چهارپایان و پستانداران استفاده میشه برای زنبورها باید بگیم �دسته�.
فرهنگ وبستر: an adult castrated male domestic ox گاو نر اخته برای شخم زدن زمین معادل دقیق فارسی ( دهخدا ) : وَرزا
این صفحه کلا نیاز به بازنگری داره. تمام اطلاعات غلطه. گراز دریایی میشه Walrus که بزرگ جثه است و دندان های بسیار درازی داره خوک دریایی همان فک یا Sea ...
توری است که دانشمندان، شکارچیان و . . . برای گرفتن پرندگان یا خفاشان استفاده می کنند تور نامرئی تور پرنده گیری
من نمی فهمم این دوستانی که بدون کمی جستجو فقط دیس لایک می زنند می خواهند نادانی خود را اثبات کنند یا چی؟ برای expedition قبلا معنی لشگرکشی آوردم چون ...
صفت: تحقیر آمیز، توهین آمیز
شُره قطره جرعه ذره
در فرهنگ معاصر پویا ( دکتر باطنی ) به ترتیب آمده: مظهر تجسم انسان انگاری شخصیت بخشی
مغ، مجوس، سه فرزانه ای که از شرق نزد مسیح رفتند و برای او هدیه بردند به نام های ملکیور ( فرزانه پارسی ) ، کاسپار ( فرزانه هندی ) و بالتازار ( فرزانه ...
ریشه کنی از اصل جدا کردن، از محیط بومی جدا کردن ویژگی های نژادی و قومی را از بین بردن
تجسد جسم یافتن کالبدیابی صورت جسمی گرفتن
نامشروع، حاصل زنا با محارم مجازا به معنای کثیف، شنیع، پست و . . . می آید
قهقرا، تنزل
دکتر محمدرضا باطنی در فرهنگ معاصر پویا: اکتشافی - یافتاری - تجربی - آزمایشی
a : a Celtic group especially in the Scottish Highlands comprising a number of households whose heads claim descent from a common ancestor the MacDon ...
تقریبا میشه طایفه
الگویی از حروف، علائم یا تداعی ها که کمک می کند چیزی را به خاطر بسپریم و به یاد آوریم: الگوی یادآورنده کدگذاری یادآور
عصر ظهور در پیشگویی های اشعیای نبی در عهد عتیق به دوران پس از ظهور منجی ( حضرت عیسی ) گفته می شود. در آن زمان همه انسانها و حیوانات در صلح و آرامش و ...
کارگر روزمزد پادو خدمتکار ( در نظافت مکان هایی مانند بیمارستان )
( در متن های عامیانه ) تخم و ترکه
توله کش
Act ( در نقش اسم ) : مصوبه ( یعنی از طریق یک نهاد مانند مجلس و با طی روند حقوقی تبدیل به قانون شود ) مقایسه کنیم با کلمات حقوقی دیگر: law: قانون. هم ...
فرهنگ معاصر پویا، محمدرضا باطنی: مصادره به مطلوب کردن، ( چیزی را بدیهی فرض کردن ) * فرهنگ آکسفورد: 1. سوالی را مطرح کردن، پرسشی پیش آوردن ( of a fa ...
توانبخش قدرت انگیز توانمندکننده تواناساز قدرت دهنده نیروبخش نیرومندکننده
همان طور که دوست عزیز آقای میرکریمی آورده اند numerate اصلا فعل ندارد، numerate صفت است!! عجیب است که فرهنگ آبادیس در ابتدا جلوی آن کلی فعل ردیف کرده ...
( آموزش ابتدایی ) : دست ورزی در مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به تمرین هایی می گویند که دانش آموزان با دست انجام می دهند . مثلا با استفاده از دسته های ...
از آکسفورد: a set of facts or arguments supporting one side in a legal case. "the case for the defence" a set of facts or arguments supporting one s ...
پیش الگو نخست الگو نخست نمونه proto در فرهنگ های لغت معنای نخستین، اولیه، ابتدایی می دهد بنابراین کلماتی که با نخست می سازیم مناسبتر هستند تا کلماتی ...
دو معنا دارد: 1. معنای عینی: پی، رباط، رگ و پی 2. معنای مجازی: تار و پود، چفت و بست،
خودآگاهی به دو معنا: 1. آگاهی و توجه بیش از حد از خود، رفتار خود، ظاهر خود و غیره ( بار منفی دارد ) 2. عامدانه و آگاهانه از انجام عمل و سلوک به گونه ...
تدقیق، موشکافی
استاد شدن خبره شدن پر کردن یعنی در مهارتی استاد شدن ( کار نیکو کردن از پر کردن است )
در مثال های زیر: erudite attention erudite exploration/ examination عالمانه، فاضلانه، متبحرانه
بستگان، وابستگان
در فرهنگ آکسفورد: شلوغ کردن سر موضوعات کوچک و بی اهمیت
جناب محمد هاجری شما جمله را اشتباه متوجه شده اید. معنی مثال شما این است: بیشتر افراد محکوم توانایی صحبت و دفاع از خود نداشتند. inarticulate به هیچ و ...
من فقط معنی آن را در سنت مسیحی آوردم: طبق فرهنگ آکسفورد: 1. رحمت، بخشایش، لطف الهی، فیض الهی 2. دعایی که قبل یا بعد از غذا میگویند و مانند prayer با ...
when sth is in retreat یعنی عقب نشسته، پس رفته، پس نشسته، شکست خورده، کنار افتاده، افول یافته، از رونق افتاده و . . .
برتری
( البته ) این را هم بگویم که لازم نیست حتما به پرانتز و کمانک و غیره اشاره کنیم
کشاورزی صنعتی کشاورزی مکانیزه کشاورزی مدرن کشاورزی مبتنی بر فن آوری
اگر به مثال توجه کنید و چندتا مثال چستجو کنید : The once bustling city, now abandoned and dilapidated, is all but a ghost town. متوجه خواهید شد که م ...
فریبکارانه، مخفیانه، با حقه بازی، دسیسه گرانه
در net primary productivity: کلمه net به معنای خالص و کلمه primary به معنای اولین تولیدکننده های است که انرژی یا زیتوده را تولید می کنند یعنی گیاهان ...
تحلیل هزینه ی حداقل تحلیل هزینه ی حداقلی
سبزه راه، راه پرعلف، درخت راه، کوچه باغ
"Metanoia" is a term with roots in Greek and is often used in philosophical and religious contexts. It refers to a transformative change of mind, a p ...
( در مورد احساسات ) عمیق it gave me an exquisite delight to watch that scenary
دوستان مادیان معادل درستی برای dam نیست. در واقع dam در فارسی معادل خاصی ندارد مادیان فقط به معنای اسب ماده بالغ است و بس و بنابراین می شود معادل Ma ...
خودمحوری خودمداری خودمشغولی
پیشااخلاقی
amoral رو با immoral اشتباه نگیریم. amoral یعنی فاقد جنبه ی اخلاقی. اصلا اخلاقیات درش مطرح نیست. بی اخلاقی یا غیر اخلاقی یا ضد اخلاق می شود immoral
مترادف است با considering. . . with that in mind. . . . . taking into account پس در فارسی میشه گفت: با توجه به، بر اساس، با در نظر گرفتن، به خاطر ...
منفرد، منفک، در انزوا، جدا
پیمانشکن، عهدشکن، خائن، فراری
بسیج کردن، گرد هم آوردن
تعامل کننده برهم کنشگر
کژتابی، ابهام. ایهام یک آرایه ادبی است و ارتباطی با این واژه ندارد.
دوستی همگرایی دوستانه رابطه دو طرفه درک متقابل ( به ویژه در میان ملت ها )
عذاب وجدان
دوران پارینه سنگی به سه مرحله پارینه سنگ قدیم، میانه و جدید تقسیم می شود Lower Palaeolithic پارینه سنگی قدیم Middle Palaeolithic پارینه سنگی میانه U ...
تکیه گاه جانبی فارسی را پاس بداریم
غیرتعاملی بی تعامل بدون برهم کنش غیر کنشی
در آکسفورد آمده of or inhabiting mountainous country. "montane grasslands"مثال یعنی کوهستانی
غنا
با آرش موافقم و حرفشون کاملا درسته. بعضی عبارات انگلیسی مانند for that matter نه تنها در فارسی اصلا معنی ندارند بلکه در خود انگلیسی هم فقط کاربرد ساخ ...
acculturation به معنای فرهنگ سازی نیست. یعنی پذیرفتن فرهنگ غالب، به رنگ فرهنگ غالب درآمدن. مثلا سرخپوستان آمریکا فرهنگ غالب آمریکا را که فرهنگ اروپ ...
تخریب زیستگاه، نابودی زیستگاه، تضعیف زیستگاه
ضبط درست است. ظبط غلط است.
a habit or pattern of behaviour that has become dull and unproductive but is hard to change. "the administration was stuck in a rut and was losing i ...
دوست عزیز ابی arid fruit یعنی میوه های مناطق خشک و کم آب.
/ ( ˌbaɪəʊˌsɪstɪˈm�tɪks ) / noun. ( functioning as singular ) the study of the variation and evolution of a population of organisms in relation to t ...
برخی دوستان این واژه را با illiterate یعنی بیسواد اشتباه گرفته اند. preliterate یعنی فاقد خط - فاقد الفبا - پیش از ابداع الفبا - پیشاالفبایی - پیشاخ ...
علاوه بر راسخ و مصمم، معنای تک بعدی، صرف، محض هم دارد مانند مثال های زیر: our single - minded pursuit of knowledge has led to a lack of wisdom و mone ...
مرام، مسلک محمدرضا باطنی، فرهنگ معاصر پویا
سورتمه موتوری snowmachine = snowmobile
موتور یا خودروی برفی برای حرکت روی برف. در واقع جایگزین سورتمه قدیم ماشین برف ساز می شود Snowmaking machine
fallowing در حوزه کشاورزی به معنای رها کردن زمین برای استراحت و بازیابی است که در فارسی به آن آیش و آیشگذاری می گویند.
صفت: گشاینده، پذیرا، فراگیر
دوست عزیز متین اضافه شدن حرف ر به پاس کردن و تبدیل آن به پارس، هیچ توهینی ندارد. البته که اصل کلمه پاس بوده اما این ربطی به داستان های تخیلی مانند ع ...
خدمت آقای حبیب عارضم که ترجمه من نیست، ترجمه فرهنگ آکسفورده! همونطور که می بینید دو معنی داره. معنای اولش یعنی تا آخر چیزی، به خصوص در مورد جنگ. معن ...
پرسر و صدا هم میشه
خیلی عجیبه این تعداد آدمدر مورد یک کلمه به این سادگی اشتباه بکنن اون warewolf که میشه گرگنما wolverine یک نوع راسوی بزرگ در مناطق آلاسکا و شمال کانا ...
تفاوت complex و complicated به عنوان صفت: اول اینکه در انگلیسی هم خیلی اوقات به جای هم به کار میروند اما اگر دقیقش را بخواهیم: complex یعنی چیزی که ...
امتزاج، آمیزش، هم آمیزی، ادغام، درهم آمیزی
کبوتر مسافر کبوتر مهاجر بومی آمریکای شمالی منقرض این نوع کبوتر به خاطر مهاجر بودنش passenger نام گرفت و ارتباطی با نامه رسانی ندارد. استفاده از کبوتر ...
شیر دریایی یک حیوان دیگر است با پوست براق و پدندان نیش بزرگ ندارد کافی است عکسشون رو در اینترنت ببینید. والروس دندان های نیش بسیار بزرگ دارد و به آن ...
جهت روشن شدن مفهوم کلمه بد نیست بدانیم که معمولا در مواردی که اتفاق بد و منفی مورد نظر باشد، به کار می رود پس نوید دادن یا شگون معادل خوبی نیست چون ا ...
در مثال زیر: one can learn a great deal about the world in the observable and speakable realms of taxonomy, ecostructure, and animal behavior یعنی به ...
از آرایه های ادبی است. در فارسی: جانبخشی به اشیا یا شخصیت بخشی به اشیا/ حیوانات یا به طور خلاصه " تشخیص" نامیده می شود
مکمل، تکمیل کننده، ضمیمه
چینچیلا یه موشه! گربه سفید ایرانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درمان اقامتی: نوعی از درمان که مستلزم ساکن شدن آزمودنیها یا بیماران در یک محل است. این با بستری شدن فرق دارد.
در مورد �آواشناسی� به معنای تغییر لحن یا تغییر تن صداست
حالتی که یک شی آویزان تاب می خورد و از این سو به آن سو می رود: آویزان، معلق، رها.
عجیبه که اکثرا صفت معنی کردند. subsistence اسمه صفت نیست که بنویسید پایدار. معنیش میشه معیشت، تامین معاش، غذا پیدا کردن و غیره ظاهرا برخی دوستان با ...
معماگونه توجه کنید که خود کلمه از معما ساخته شده
در متون علمی - تحقیقی provocative در برابر conclusive قرار دارد یعنی عکس هم هستند. اولی یعنی برانگیزاننده دومی یعنی ثابت شده و قطعی در ست برعکس چیز ...
در فرهنگ آکسفورد دو معنا برای canopy آورده اند: 1. پارچه ای که روی تخت را می پوشاند: تاجپوشش، قبه، سایبان 2. شاخ و برگهای بالایی درختان جنگل که تشکیل ...
معنای دقیقش اینه گسترش شهر توسعه شهرنشینی به خود شهرنشینی به طور عام ارتباطی ندارد
تداعی دور ( روانشناسی )
پیشنهاد: دوستان از آنجا که بعضی کلمات مانند همین task بسیار عمومی و گسترده هستند در بسترهای مختلف معانی مختلف دارند پس پیشنهاد می کنم که در کنار معاد ...
در زمینه مغز و اعصاب: پیچیده، گسترده
کیسه ی صفرا، صفرا
برخلاف گفته دوستمان کورش، این یک حالت نیست یعنی صفت نیست بلکه دقیقا نوعی راه رفتن است یعنی فعل است و ایشان هم خودشون فعل آوردن در ترجمه کلمه اما عجیب ...
میزان رسانش/رسانایی الکتریکی پوست
رسانش الکتریکی پوست رسانایی الکتریکی پوست یک حالت فیزیولوژیک است که در برخی آزمایش های روان - تنی اندازه گیری می شود بیشتر برای ارزیابی وضعیت عاطفی/ه ...
لش کردن
اصغر جان apartment complex میشه همان مجتمع آپارتمانی که گفتی. دیگر ارتباطی به دربست بودن ندارد.
کلمه مربوط است به حوزه روان شناسی و عصب شناسی: کم تحریک پذیری ، کم تحریک شدگی حالتی است که در آن فرد دادههای احساسی - هیجانی کمتر از میزان نرمال دریا ...
سیستم استخوان و عضلات
دوستانف هر کلمه ای هاله ای از معنای ضمنی به دور خودش دارد و این به خاطر سابقه کاربردی آن کلمه است. خودمختار اصطلاحی است در جغرافیای سیاسی مانند اقلیم ...
با صفا، آرام، فرحبخش
فرسوده، خراب، درب و داغان، نیمه خراب ( درباره ساختمانها )
هیجان آور، برانگیزاننده عواطف و احساسات، عاطفه برانگیز، هیجان برانگیز ( صفت است، اسم نیست ) اینجا هیجان به معنای روانی آن مد نظر است
در فرهنگ آکسفورد، معادل و همسان gestalt است در حوزه روانشناسی
به نظرم باید برابرنهادهایی بسازیم که مختصر و مفید باشد مانند روان گزا که جناب رحمانی گفتند نه مثل واردکننده آسیب روانی!! چون گنجاندنش در متن کار سخت ...
این اختلال طیف وسیعی از ترس ها از ترس از مکان های عمومی مانند مترو، مرکز خرید و . . . گرفته تا ترس از مکان های شلوغ، مکان های تنگ و تاریک و مکان هایی ...
صفت است درب و داغان قراضه کهنه از هم پاشیده خرابه پوسیده لکنته و غیره
شق و رق راه رفتن
گذران کردن با کمترین ساختن با نداری ساختن
صفت: تورفته، نشست کرده، گود افتاده مثال: sinking couch
فعل: لش کردن، غش کردن ( مجازاً ) ، ولو شدن، لم دادن اسم: 1. حالت ولو شدن، تنبلی و کندی، 2. آدم دست وپا چلفتی/بی خاصیت/ بی عرضه
از بیخ
تفاوت condo با آپارتمان اینه که اولی خریداری شده است ولی دومی یک واژه کلی است که برای واحدهای درون یک ساختمان به کار می رود و به وضعیت استیجاری یا خر ...
Blackout windows یعنی پنجره هایی که پرده ضخیم معروف به بلک اوت دارن و نور رو کامل می گیرن
برند بی کیفیت و گمنام
خشونت، زنندگی، بی رحمی، سبعیت، زبری، زمختی، دشواری، سختی، خامی و خشنی
کاربر Htm محترم، درست است که کلمه تخصصی برای اصولگرا همان است که فرمودید اما hardliner به صورت عمومی و با نقش صفت دقیقا به معنای اصولگراست. به تعریف ...
چوب بست، داربست
پر عزیز، off the hook یعنی از مخمصه و گرفتاری رها شدن و در نتیجه به وضعیت نرمال برگشتن. دردسر رو رد کردن. واقعا انتظار میره دوستان به جای استفاده ا ...
نماینده ی کارگران ( که به اتحادیه معرفی می شود )
نمی دانم معنای افسارگسیخته و از هم پاشیده که دوستان گفته اند از کجا آمده، لطفا برای معنای آن به فرهنگ لغت های معتبر ارجاع دهید. تا جایی که من چک کرد ...
واژه اختصاصی حوزه فیزیولوژی عصبی است به معنای غیرارادی/ ناآگاه درست است که این واژه به لحاظ ریشه از autonomy آمده اما به صورت صفت ادامه آن نیست و تنه ...
با توجه به تعریف آکسفورد the quality of reacting quickly and positively. responsiveness با response متفاوت و از آن فراتر است. یعنی واکنش سریع و مثب ...
نخستین و اصلیترین معنایش ارضای نیاز/شهوت است
بی جذابیت، نخواستنی، نه چندان جالب. چیزهایی که چنگی به دل نمی زنند
ابداع، ابتکار، تدبیر، ماشین، دستگاه
حالا که به گذشته نگاه میکنم، با نگاه به گذشته
اسم: ضرورت صفت: ضروری، حیاتی، بسیار مهم *** اسم: دستور، فعل امر خلاصه تمام معنیها گفته شد. هشدار: به هیچ وجه معنای حتمی و همچنین اجباری ندارد.
دکتر باطنی آن را اعتباربخشی و اثبات نیز آورده اند
به عنوان فعل: یک معنی اش این است: تسلیم ( نظر/دستور دیگران ) شدن، جا زدن، ضعف نشان دادن تعریف دیکشنری کالینز و کیمبریج: If you say that someone rolls ...
ابزارآلات، ماشین آلات با توجه به تعریف آن در دیکشنری ها، دقیقا معنای ابزارآلات یا ماشین آلات می دهد. که در آن ماشین یا ابزار جایگزین قسمت اول کلمه ش ...
تعریف دایره المعارف بریتانیکا Hundreds of varieties of metal machine tools, ranging in size from small machines mounted on workbenches to huge produc ...
( صفت ) مطمئن به نفس، مسلط، مسلط به نفس
خودکشی منجر به مرگ، خودکشی واقعی در مقایسه با Suicide Attempt که یعنی اقدام به خودکشی و suicidal ideation که یعنی افکار خودکشی/ فکر به خودکشی
این واژه، معنای منفی دارد پس کلماتی مانند زودآیند، زودهنگام یا پیش رو و غیره که بار معنایی خنثی یا مثبت دارند، معادل های خوبی نیستند. اما قریب الوقو ...
در روانشناسی: اختلال هراس دوستان اختلال هراس ( panic disorder ) را با حمله هراس/وحشت ( panic attack ) یکی نگیرید.
panic اصطلاح تخصصی حوزه روانشناسی محسوب میشود که معنای آن به سراسیمگی و به خصوص دلهره نزدیک است. قطعا به معنای هول شدن و هول کردن و دستپاچه شدن نیست ...
دوستانی که مثال هایی مثل Hill Drive یا Ocean Drive آوردند توجه نکردند اینها اسم خاص است. اسم آن محله هیل درایو و اُشن درایو است. پس به معنای محله یا ...
a large and powerful state formed from a federation or union of nations. منظور سازمان ها و اتحادیه هایی نظیر اتحادیه اروپاست. یا دولت هایی مانند دول ...
شبکه نگاری، شبکه شناسی
میز کار یا ایستگاه کاری/درسی/تحقیقاتی و غیره
cynical معنایی دو گانه دارد هم ویژگی کسی است که نسبت به انسان و جهان بدبین است و افراد را در پی سود و منفعت شخصی میپندارد هم درباره همان کسی به کار م ...
جرائم جدی ( حقوق )
( صفت ) تحکم آمیز، از بالا به پایین، عاقل اندر سفیه، خودپسندانه
دفتر، دفترچه دفتری است مخصوص نگاه داشتن حساب و کتاب های مختلف از جمله حساب فروش، خرید، حساب بانکی، حساب سود و غیره. میتوان آن را به سادگی دفتر حساب ک ...
خوش آمدن ها و بد آمدن ها خوشایندها و ناخوشایندهای ( فردی )
فن آموزگاری، فن/علم تعلیم و تربیت
( در درمان ) سابقه پزشکی در رشته های دیگر همدبه معنای سابقه و پس زمینه فرد در آن موضوع خاص است
در انگلیسی به واژگانی می گویند که نمی توان آن ها را از طریق قواعد آوایی مرسوم آموخت و بایدآن ها را از روی شکل ظاهری به خاطر سپرد واژگان بصری/دیداری ...
آویزون. دختر یا پسری که دور و بر فرد مورد علاقه اش می پلکد بدون آنکه توجهی از او دریافت کند.
صداکشی، آموزش خواندن و نوشتن از طریق صداکشی. با آواشناسی ( phonetics ) که شاخه ای از زبان شناسی است اشتباه نگیرید
با حروف بزرگ معمولا منظور جنگ داخلی آمریکا است. ( یا هر جایی که در متن مورد نظر است )
ددپایان رده ای از دایناسورها با پاهای سه انگشتی، و غالبا گوشتخوار.
tyrannosaur یا tyrannosaurus یک نوع دایناسور گوشتخوار است مربوط به اواخر دوران کرتاسه. در فارسی تیرانوسور یا تیرانوسوروس تلفظ میشود
دلمرده
سنگها را وا کردن - کامل مورد بحث قرار دادن - حل و فصل کردن - حرف ناگفته باقی نگذاشتن
در تکمیل صحبت TERRAFXRM نکته دیگر اینکه این واژه ( معمولا در زمینه اجتماعات محدود ) گاهی درباره وظایف و موضوعات به کار میره و نه صرفا اشیا و امکانات ...
مات و مبهوت ( به دلیل اینکه فرد اصلا درکی از موضوع ندارد یا بی خبر است. )
( فعل ) حرص خوردن
اهل خانه، اهالی منزل
شرط اینکه به خانواده ای بگیم گسترده اینه که با هم زندگی کنند در نتیجه همینطوری به دایی و عمو و پدر و مادربزرگ و غیره نمیشه گفت خانواده گسترده. اگر ای ...
برای اینکه با هم اشتباه نگیریم tempo یعنی سرعت اجرای ضربها ( تندا ) rythem یعنی ضرباهنگ ( کنار هم قرار گرفتن کشش های زمانی مختلف در یک الگوی متناوب ...
ناگسستنی - گسست ناپذیر
معادلهای رایج دولت شهر یا دولت ملت هستند.
نقطه ای که یک فعالیت یا رویداد آغاز به شکلگیری میکند: نقطۀ پرش، نقطۀ شروع، آستانۀ شکلگیری
میانجی، آشتی دهنده، واسطه ( صلح )
ناانسانی بودن ( اسم )
دست به دست هم دادن ( برای به انجام رساندن کاری )
productivity معنای خلاقیت نداره حتی در زبانشناسی. دوستان توجه کنند که کلمات سابقه معنایی دارند و به راحتی نمی توان واژه ای مانند خلاقیت را که کاملا ...
برای متفاوت بودن با غیر انسانی که معادلی است برای inhuman میتوانیم از ناانسانی برای impersonal استفاده کنیم.
مطرود، رانده شده، تک افتاده، جدا شده
جامع الاطراف، عمومی دان
کوچرو
وجهه منطقی دادن، مستدل کردن، منطقی جلوه دادن
vantage point کمین گاه
با دقت، با دقت و جزئی نگری، با توجه دقیق
میزان، میزان شده
پیوندجویانه، خویشاوندی، خویشی جویانه
دوستان پیشنهاد میکنم قبل از معنی نوشتن، چند دیکشنری انگلیسی را نگاه کنید. humanization هیچ ارتباطی با تعالی و تزکیه نفس و کمال و غیره ندارد. humani ...
معنای این کلمه به همکاری و کمک متقابل اشاره دارد یا حداقل امتیاز و فایده مادی یا معنوی مثبت نه صرفا هر چیزی که متقابل باشد. مساعدت، همیاری، بده بستا ...
پالوده
( درباره ایده ها ) برگرفته، دست دوم، در تضاد با ایده های نو و بدیع و خلاق
دیریاب، دشواریاب، دشوارفهم و . . .
نازل، ضعیف، سطح پایین
با توجه به معنای آن در خود فرهنگ های انگلیسی، به معنای پیاده روی در طبیعت است حالا این طبیعت ممکن است هر جایی از جمله کوه باشد. پس معنای کوهنوردی غلط ...
انسان ریخت
ابهت، سهم ( به معنای ترس )
دستنخورده، بکر ( در مورد محیط های طبیعی )
پرنده نگر از birding یعنی پرنده نگری، مطالعه غیرحرفه ای پرنده ها در فرهنگهای معتبری مانند وبستر و کالینز به معنای پرنده نگر و معادل birdwatcher آمده ...
مفروض
( صفت ) ستایش آمیز، تحسین آمیز
مصوبه، قانون، مقررات چون دوستانی هستند که بی آن که بدانند دیس لایک می زنند و باعث می شوند دیگران به اشتباه بیفتند، مثال و تعریف فرهنگ آکسفورد را هم ...
با توجه به تعریف زیر as a basis for discussion or reasoning و مثال: "suppose, for the sake of argument, that this is the legal position" یعنی برای جل ...
دکتر محمد ابراهیم محجوب حرفشان درست است و به درستی به آن نکته اشاره کرده اند اما ایشان باید به این نکته هم توجه میکردند که لفظ ظاهری کلمه هم باید معن ...
برآیند
این فعل معادل خیلی سرراستی در فارسی نداره اما به معنای محسوب شدن و به منزله ی ( چیزی/کسی ) بودن به معنای . . . بودن است حالا بستگی به جمله داره که ...
منظور خود توپ نیست. منظور نوعی ضربه با توپ است که از بیسبال گرفته شده. در فوتبال هم الان هست: توپ کات دار، ضربه ی کات دار. ضربه ای که در حین حرکت تو ...
( درباره قوانین و دستورات و. . . ) شل گرفتن، جدی نگرفتن، سهل انگاری کردن
لاف زدن، سخن گزاف گفتن، گزافه گویی کردن، گزاف گفتن
در نسبت به افراد: روادار - آسان گیر - انعطاف پذیر
جیگر داشتن، جیگر، جرات، بی عاری، بی عار بودن
موقتا سر پا شده، ( چیزی که ) به فراخور نیاز ترتیب داده شده
جُستارنویس
جُستار
طب - پزشکی - دارو
( در مورد کودکان ) شلوغ کردن، دویدن و سروصدا کردن، جایی را روی سرشان گذاشتن مثلا he was running wild in supermarket یعنی فروشگاه را روی سرش گذاشته ب ...
زمانی که کودکان به عنوان تنبیه باید تنها در اتاق سپری کنند
عوامل مخل - عوامل اخلالگر
سخنرانی انگیزشی یا تهییجی
ریزه خواری کردن
عینک دو لنزه، عینک دو عدسی، عینک دور و نزدی، عینک دو دید/ دو کانونی
این کلمه به معنی شوخی سرکاریه. اون دوستانی که گفتم ایستگا گرفتن و سرکار گذاشتن درست فرمودن. شوخی خرکی و زننده اصلاً معنی نمی ده
در مثال زیر معنای دارای تبعات منحوس، بدشگون دارد such radical actions would be of consequence در مورد اشخاص یعنی شخص صاحب نفوذ، صاحب جایگاه، ارزشمند ...
در برخی کشورها کشیش نشین، در برخی دیگر بخش
متزلزل کردن
خوراک جو ( در بومشناسی و تکامل )
صفت است: برابریخواه، مساوات طلب، تساوی طلب، تساوی طلبانه از دوستان عزیز تقاضا دارم صفت رو به اسم ترجمه نکنند باعث گمراهی دیگران خواهد شد
وصله پینه - وصله پینه کردن - رفو کردن
مجازاتگر مثلا والدین مجازاتگر
رفتارشناسی ( این کلمه به لحاظ علمی در مورد حیوانات به کار می رود نه انسان ها )
عامیانه میگن لالمونی گرفتن
تا آخرِ. . . .
تفاوت pidgin و creole از لحاظ کاربرد گفته شد. اما تفاوت آن ها به لحاظ ساختاری این است که اولی ترکیبی ساده و ناقص از زبان های مختلف است و در واقع یک ز ...
خاموش و روشن کردن؛ فعال و غیر فعال کردن
به طور غیر عادی، به صورت عجیب و غریب
گوشه گیر خجالتی مردم گریز خودکم بین * دقت کنید که در فرهنگ زبانی انگلیسی، self effacing به معنای فروتنی و تواضعِ منفی است و بنابراین از نظر مفهومی به ...
به شکل صفت: پالایشگر، پالاینده
عرف
تقبیح شده، مذموم، ناپسند
میدانم در گوگل ترنسلیت و به تبعیت از آن در بسیاری از دیکشنری های فارسی - انگلیسی این اصطلاح را اردوگاه کار اجباری معنی کرده اند اما اشتباه است. اولا ...
بیراهه رفتن
ناشیانه
انفجار خشم ( روانشناسی )
در پاسخ به دوست عزیز، ممد عرض کنم اون متن های فیسبوکی به کنار، اگر شما به ریشه کلماتی مانند پاس دادن، پاسدار، پاس شبانه، سه پاس از شب و. . . دقت کنید ...
این کلمه به عنوان صفت برای شخص: دیوانه، بسیار احمق مثال از آکسفورد: adjective 1. ( of a dog, fox, or seal ) making a sharp explosive cry. "a barki ...
بچه مهد کودکی، بچه ای که به کودکستان می رود
در اصطلاح یعنی غول، مثلا غول فروشگاه های اینترنتی، غول علوم کامپیوتر و . . .
بددهنی و فحاشی، استفاده از کلمات نامناسب
پذیرش ( بیمار )
در رابطه با ذهن انسان معنای سازوکار ذهن هم دارد
( معنای ادبی ) لخت، بی پیرایه، فقیر، خالی
ناامید کننده،
باعث سرافکندگی فقط معنای آزاردهنده و خسته کننده ندارد. به مثال زیر دقت کنید it can be very frustrating to find that the size you want isn't there
پیشگویی خود اثبات گر
در بعضی متون به معنای انفعال است
ترکیب ( دارویی )
به هنجاری، معمولی بودن
وقتی این عبارت قبل از اسم می آید یعنی محض - خالص - تمام عیار مثلا شکست محض out and out failure
درمانی مثلا medical research پژوهش های درمانی
( در زمینه دانشگاه ) کمک هزینه
مدرسه نمونه، مدرسه نمونه مردمی، هیئت امنایی تعریف دیکشنری کمبریج: در آمریکا، مدرسه ای که بودجه دولتی میگیرد اما به طور خصوصی توسط هیئتی از افراد ناشن ...
به بچه مایه دارهای مدرسه میگویند. در کانتکست مدرسه بچه پولدار
توان مالی، استطاعت مالی با توجه به تعریف خود دیکشنریهای انگلیسی the money necessary for a particular purpose
ویرایش کردن، ویراستاری کردن، ویرایش و تصحیح، the job of checking and making changes to a text in order to prepare it to be published
مانند آن، ( در اشاره به مورد قبلی ) آن I hope you will judge my . theory, not on the basis o f its simplicity or lack thereo امیدوارم نظریه مرا بر ا ...
( کسی را ) بد کردن، بد دانستن
زوج
چِت، خمار، هپروتی
بزرگ نما
در فرهنگ ما شبیه و معادل �شیربها� است
دوجنسی/ دوجنسه
من نمی دونم تاکید بر اصلاح نژاد از کجا آمده. این واژه فقط به معنای� جفت گیری و زادولد� میان نژادهای مختلف یک گونه است و لزوما همیشه به معنای اصلاح نژ ...
لشگرکشی
اصطلاح شامپانزه ی کوتوله، ترجمه ی مستقیم pygmy chimpanze است. این اصطلاح در بسیاری از متون انگلیسی هست. اما کاربرد خود "بونوبو" در فارسی هم کاملا رای ...
نامیمون
بالغ، به سن بلوغ رسیده، در سن باروری
ارتباط گیرنده
ذهن خوان - ذهنخوان
متمایز
رفتارشناس، ethology= رفتارشناسی کردارشناس میشود praxeologist . بین این واژه و رفتارگرایی یعنی behaviorism و praxeology یعنی مطالعه اعمال هدفمند انسا ...
کردارشناسی. رفتارشناسی معادل اشتباهی برای این کلمه است. این یک بحث فلسفی است در مورد اعمال هدفمند انسان. بنابراین کردار که رفتاری هدفمند و انسانی ا ...
به دنبال خود کشیدن، کشان کشان بردن
بی هوشی بی حسی
مجموعه قوانینی که از زمان های دور به مرور شکل گرفته است نه قوانینی که در دنیای مدرن توسط ساستمدران وضع شده باشد. حالا این اصطلاح قانون عرفی چقدر نزدی ...
این کلمه در درجه دوم معنی نفس نفس زدن میدهد. معنی اصلی آن یعنی از تعجب بگوییم: هاه!
( بازی یا نمایش ) ببین و بگو
بد غذایی
سرگردان - درمانده
سرخوشانه
سرخوشانه، با خوش خیالی
فروتعمیم، فروتعمیم دهی، فرو تعمیم دادن
فراتعمیم، فرا تعمیم دهی، فرا تعمیم دادن
sensation در مقابل perception یعنی ادراک حسی در برابر ادراک ذهنی. یا خلاصه حس در برابر فکر و تصور
درک، تصور،
تبعیض آمیز، تمایزآمیز
پی آیند، بعدی، متاخر، پس آیند
در روانشناسی امروز به این میگن: ترمز روانی
گاهی به معنای تطابق، شباهت، همخوانی است
پیشوا، مراد این کلمه دقیقا معادل کلمه مراد در ادبیات عرفانی ماست
حیرت انگیز، تفکربرانگیز
اگر صفت باشد: پیش از بلوغ، به بلوغ نرسیده
از آن دوستی که نوشته خواهر و برادر ناتنی که بگذریم ( چرا نظرش هنوز حذف نشده؟؟؟ ) ، sibling یعنی افرادی که یا از یک پدر و مادر به دنیا آمده اند یا از ...
فیزیولوژی اعصاب، علم شناخت کارکردهای سیستم عصبی توجه: فیزیولوژی اعصاب با عصب شناسی متفاوت است. حوزه دیگری است.
موهوم، مرموز، وهم آلود
متشخص
نشان دادن عواطف و افکار= واکنش= برخورد
( دو چیز را ) با هم در نظر گرفتن. معمولا در تحقیقات دو متغیر یا مقدار را با هم در نظر میگیرند
خودسرانه، خودسر. زیرا تعریفش در دیکشنری کمبریج اینه the act of allowing yourself to have or do anything that you enjoy
برخلاف تصور برخی دوستان اپیدمیولوژی مخصوص به بیماریهای واگیردار نیستکه اساساً باید از ویروس ها ایجاد بشوند بلکه بیشتر مربوط به بیماریهای شایع و عمومی ...
هم بسته، همبسته دقت کنید که correlational صفت است نه اسم.
دید کلی، دید همه جانبه، نگاه از بالا
توجه کنید که 1. خاکچال یکی از روشهای محیط زیستی ِدفن پسماند تر است و معمولا در سبک زندگی پسماندصفر انجام میدهند تا از تبدیل زباله ها به شیرابه سمی جل ...
شناخته شده ( در مورد آثار به ویژه )
مشخصاً، به طور مشخص. این قید برای این هست که یک موضوع جزئی رو از یک موضوع کلی جدا کنه. مثلا بگه پلیس یا محقق دقیقا دنبال چی هست. دقیقا یا دقیقتر هم م ...
محتوم، لایتغیر، همیشگی، چیزی که به هر حال هست
محققان/ دانشمندان حوزه رشد
شعار، تکیه کلام ( شخص معروف ) ، شعار تبلیغاتی
امر بدیهی، امر مسلم، حقیقت مسلم
سرزنشگر - بیش از حد منتقد
ترسو، ضعیف، بی عرضه