clan

/ˈklæn//klæn/

معنی: دسته، قبیله، خاندان، طایفه، خانواده
معانی دیگر: دودمان، ایل، (عامیانه) خانواده (به ویژه اگر بزرگ باشد)، گروهی از مردم که دارای منافع مشترک باشند، دار و دسته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: among the Scottish Highlanders, a traditional basis of social organization, composed of a group of families claiming a common hereditary ancestor.
مترادف: family
مشابه: dynasty, gens, lineage, pedigree, tribe

(2) تعریف: a group of people associated or united by a common interest or belief.
مترادف: circle, gang, tribe
مشابه: band, clique, coterie, crowd, fraternity, group, knot, party, sect, society, sorority

- a clan of religious activists
[ترجمه گوگل] طایفه ای از فعالان مذهبی
[ترجمه ترگمان] یک قبیله از فعالان مذهبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a group, often large, of people from the same family.
مترادف: family, kin, kindred, kinfolk
مشابه: circle, relatives, tribe

جمله های نمونه

1. to pipe the clan to battle
عشیره را به جنگ برانگیختن

2. the chief of biranvand clan
رئیس ایل بیران وند

3. good will within and without the clan
حسن نیت در داخل و خارج قبیله

4. The rest of the clan thinks the uniform is only fit for a barbarian or a man of the lowest class.
[ترجمه گوگل]بقیه اعضای قبیله فکر می کنند که لباس فقط برای یک بربر یا مردی از طبقه پایین مناسب است
[ترجمه ترگمان]باقی قبیله فکر می کنند که این یونیفرم فقط برای یک فرد وحشی یا مرد پست ترین طبقات مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The men mustered before their clan chiefs.
[ترجمه گوگل]مردان در برابر روسای قبیله خود جمع شدند
[ترجمه ترگمان]افراد خود را در برابر روسای قبیله جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is/Are the whole clan coming to visit you for Christmas?
[ترجمه گوگل]آیا کل قبیله برای کریسمس به دیدار شما می آیند؟
[ترجمه ترگمان]آیا کل خانواده برای کریسمس به دیدن شما میان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This clan was potlatched by a neighbouring clan.
[ترجمه گوگل]این طایفه توسط یک طایفه همسایه تسخیر شد
[ترجمه ترگمان]این گروه توسط یه قبیله همسایه متحد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole clan will be here over Christmas.
[ترجمه گوگل]کل قبیله در کریسمس اینجا خواهند بود
[ترجمه ترگمان]کل خانواده تا کریسمس اینجا میان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And I belong to the Kakinishisha clan, the sharp claws.
[ترجمه گوگل]و من از طایفه کاکینیشا هستم، پنجه های تیز
[ترجمه ترگمان] و من متعلق به خاندان \"Kakinishisha\" هستم چنگال تیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the spring the clan chief's steward came ashore to find the last surviving woman on the rocky shore.
[ترجمه گوگل]در بهار، مباشر رئیس قبیله به ساحل آمد تا آخرین زن زنده‌مانده را در ساحل صخره‌ای بیابد
[ترجمه ترگمان]در بهار پیشکار رئیس قبیله به ساحل آمد تا آخرین زن باقیمانده را در ساحل صخره ای پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And friendship with Clan Diarmaid, that we've been fighting off and on for five generations!
[ترجمه گوگل]و دوستی با Clan Diarmaid، که ما پنج نسل با آن مبارزه کرده ایم!
[ترجمه ترگمان]و دوستی با طایفه بامعرفت ها است که ما برای پنج نسل در حال جنگ و مبارزه هستیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ken's clan didn't take kindly to that and rounded on the woman, who sought some kind of defence.
[ترجمه گوگل]طایفه کن به این موضوع لطف نکردند و زن را که به دنبال نوعی دفاع بود، مورد حمله قرار دادند
[ترجمه ترگمان]گروه کن با مهربانی و مهربانی به آن زن نگاه نکرد، که به دنبال نوعی دفاع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Below, left to right: Davey Philips of Clan Skates.
[ترجمه گوگل]در زیر، از چپ به راست: دیوی فیلیپس از Clan Skates
[ترجمه ترگمان]در زیر، چپ به راست: دیوی فیلیپس از قبیله Skates
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Time was when the Richardson clan could scare this area witless.
[ترجمه گوگل]زمان زمانی بود که قبیله ریچاردسون می توانست این منطقه را بیهوده بترساند
[ترجمه ترگمان]زمانی بود که قبیله ریچاردسون می توانستند این منطقه را witless کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Chinese Christians, therefore, practically excommunicate themselves from their own clan.
[ترجمه گوگل]بنابراین مسیحیان چینی عملاً خود را از قبیله خود تکفیر می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین مسیحیان چینی عملا خود را از قبیله خود طرد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

قبیله (اسم)
tribe, generation, caste, phylum, clan, gens, phyle

خاندان (اسم)
dynasty, clan, gens, family, household

طایفه (اسم)
race, tribe, people, clan, family, nation

خانواده (اسم)
tribe, dynasty, clan, gens, family, household, ilk

انگلیسی به انگلیسی

• tribe, family, group related by common interests or characteristics
a clan is a group of families related to each other.

پیشنهاد کاربران

تقریبا میشه طایفه
a
: a Celtic group especially in the Scottish Highlands comprising a number of households whose heads claim descent from a common ancestor
the MacDonald clan
b
: a group of people tracing descent from a common ancestor : FAMILY
The whole clan gets together for the holidays.
یکی از نرم افزارهای ست که در تحقیقاتی مثل یادگیری زبان اول استفاده میشود
دار و دسته، طایفه
این کلمه معنی. . گروه. . . رو میده. . . ولی گروه دوستان یا خانواده. . .
تبار، ایل و تبار
اعضای فامیل
طایفه
قبیله
The sicilian clan
خانواده سیسیلی
گروه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس